تاریخ سند: 11 تیر 1347
موضوع : اظهارات شیخ حسینعلی منتظری
متن سند:
به : 316
از : 20 ه 3 شماره : 12164 / ه 3
نامبرده بالا در یک مذاکره خصوصی با حضور سیدمحمود طالقانی.
شیخ
مرتضی مطهری.
شیخ محمدحسن طاهری.
سیدمحمدرضا سعیدی.
شیخ
علی اصغر مروارید در منزل حاج شیخ حسین کاشانی از موارد اتهامات خود
صحبت نمود و اظهار داشت ربانی متهم ردیف اول است و من ردیف دوم سپس
درباره توجه آقای حکیم1 صحبت پیش آمد و طالقانی گفت یکی از کارهای
غلط به نظر من توجه آقایان به این دستگاه است و شیخ علی اصغر مروارید در
جواب گفت اگر به یک بچه چند مرتبه انسان حرف بزند و او اعتنا نکند دیگر به او
حرف نباید زد آقای حکیم چند مرتبه تاکنون برای اشخاص توصیه نموده اند و
دستگاه توجهی نکرده ایشان باز هم در مواردی توصیه می کند.
1983
توضیحات سند:
1ـ آیت الله العظمی سیّد محسن
طباطبایی حکیم، از فقها و
مراجع نامدار شیعه در عصر
اخیر می باشند.
ایشان، در سال
1306 (ه .
ق.) در خاندان علم و
تقوا متولد شدند.
پدر
عالیقدرشان، حجّت الاسلام
والمسلمین علّامه حاج سیّد
مهدی حکیم (متوفای 1312)،
مادرش، عفیفه تقیّه نواده رجالی
آیت الله آقا شیخ عبدالنّبی
کاظمی، صاحب کتاب
(تکلمه الرّجال) می باشد.
خاندان
حکیم، یکی از خاندانهای اصیل
و عریق در عراق می باشد که
شخصیّتهای علمی و اجتماعی
بزرگی از آن خاندان
برخاسته اند.
او، از محضر
علمای بزرگی چون حاج سیّد
محمّدکاظم یزدی، حاج
محمّدکاظم خراسانی،
میرزاحسین نائینی، آقا
ضیاءالدّین عراقی، شیخ الشّریف
اصفهانی و برخی دیگر، تلمّذ
نموده است.
مرحوم آیت الله حکیم، بعد از
رحلت آیت الله العظمی
بروجردی، مرجعیّت عامّه شیعه
را به دست گرفت و در تنظیم
امور اداری حوزه های علمی و
تأسیس مدارس و تربیّت مبلغّان،
سعی و کوشش بلیغ مبذول
داشت و در غنا بخشیدن به
فرهنگ اسلامی، شاگردانی را
تربیّت نمود.
او یکی از موفّق ترین مراجع
تقلید شیعه در امر تالیف بود که
با وجود آن همه مشاغل
مرجعیّت، باز دست از تالیف و
تصنیف برنمی داشتند و آثار
ارزشمندی از خود به یادگار
گذاشته اند.
می گویند از آیت الله
حکیم می پرسیدند : نظر شما
درباره سیاست و دخالت
علما در آن چیست؟ او، با
صراحت تمام می فرمود : اگر
معنی سیاست، اصلاح امور
مردم، روی اصول صحیح
عقلانی و رفاه حال و آسایش
بندگان خدا باشد ـ کما اینکه
ظاهر امر، آن است که معنی
صحیح سیاست همین باشد ـ
اسلام تمامش همین است و جز
سیاست، چیز دیگری نیست و
علما غیر از این، کار دیگری
ندارند ...
و اگر منظور دیگری
می باشد، اسلام، از آن بیگانه و
دور است.
به همین دلیل، او، در
امور جاری سیاسی و اجتماعی،
دخالت داشت، از جمله : الف ـ
شرکت در جهاد مردم عراق،
علیه استعمار انگلستان ؛
ب ـ تکفیر حزب شیوعی
(کمونیست) و اشتراکی بعثی ؛
ج ـ کمک به جنبشهای
آزادیبخش ؛
د ـ شرکت در نهضت اسلامی
ایران.
مرحوم آیت الله حکیم، برای
اداره مرجعیّت خود، نظم و
سازمان خاصّی ایجاد کرده بود.
در هر قسمت، مسئول معیّنی
انتخاب نموده بود و از طرف
مطّلع در اداره این تشکیلات،
کمک می گرفت.
به همین دلیل،
تشکیلات او، با نظم خاص و
آبرومندی اداره می شد و این
امر، در نوع خود، بی سابقه بود.
از مرحوم آیت الله حکیم،فرزندان
برومند عالم و لایقی باقی مانده
است.
آنان، در دوران زعامت
پدر بزرگوار خود، از معاونت و
یاری او، دریغ ننموده و پس از
رحلت آن بزرگوار، اغلب آنان،
به دست دژخیمان نظام عفلقی
عراق، به فیض شهادت نائل
آمدند و خاندان حکیم، یکی از
کانونهای مقاومت و شهادت،
در عراق محسوب می گردد.
این
عالم بزرگوار، پس از عمری
تلاش و کوشش در راه اسلام و
قرآن، سرانجام در 27
ربیع الاوّل 1390 (ه .
ق.)، به
ملکوت اعلی پیوست.
مدفن آن
مرحوم، در نجف، در مقبره
مخصوص جنب کتابخانه خود
ایشان، می باشد.
(عقیقی بخشایشی، فقهای
نامدار شیعه و دیدار با ابرار،
زندگی آیت الله حکیم)
منبع:
کتاب
آیتالله سید محمود طالقانی به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 301