تاریخ سند: 1 دی 1342
موضوع: گفتگو در منزل حاج شیخ عبدالله یزدی
متن سند:
تاریخ:1 /10 /1342
موضوع: گفتگو در منزل حاج شیخ عبدالله یزدی
در مجلسی که در روز 1 /10 در منزل آقای شیخ عبدالله یزدی تشکیل شده بود، آقای حاجی وثوق و شیخ رضا نوغانی گفت موضوع زندانی شدن هاشمینژاد به کجا کشیده است؟ هنوز این سید باید در زندان بماند؟ اینک از هفتاد روز هم تجاوز کرد.
شیخ محمد محدث گفت شنیدهام وضع زندان خیلی خراب1 است و به سید بسیار سخت میگذرد. حاجی وثوق گفت کسی پیدا نمیشود این سید را خلاص کند؟ شیخ رضا نوغانی گفت آقای حاجی وثوق، عجب سوالی میکنید! آخر مملکتی که در آن حساب و کتابی نیست و به هرکس که رجوع میشود طفره میروند و اظهار بیاطلاعی میکنند، چه میشود کرد؟ زندانیان زندان شهربانی با فلاکت و بدبختی روز و شب دست به گریبانند. زندان مزبور برای تعداد 700 نفر زندانی ساخته شده، نه برای 1200 نفر. از حاجی وثوق سؤال شد مگر هاشمینژاد در زندان شهربانی است؟ اظهار داشت خیر، در زندان لشکر که از زندان شهربانی به مراتب بدتر و خرابتر و غذای بسیار بدی دارد و رطوبتی است. ضمناً درباره دستگیری مجدد شیخ طبسی بحث نمودند.
وثوق از آقای نوغانی سؤال کرد دیروز در تشریفات آستانه کسی هم منبر2 رفت؟ نوغانی گفت شمس قناتآبادی3، به علما و روحانیون شدیداً حمله کرد و اهانت نمود.
شیخ عبدالله یزدی گفت آنچه به شما و دیگران در این مورد گفتهاند دروغ است زیرا من خود در مجلس بودم و قناتآبادی ابداً اهانت و حملهای به کسی نکرد. وثوق گفت آیا امر سربازی طلاب به کجا منتهی شده؟ نوقانی اظهار کرد آنهم اصل و اساسی ندارد و این شایعه را برای ترس ما انتشار دادهاند.
ابوالفضل محقق میگفت هنوز بازار تهران بسته است و مردم غیور تهرانی دست از اعتصاب خود برنداشتهاند. حاجی وثوق میگفت اگر میشد که چراغانی نیمه شعبان را در غیر از محل مسجد گوهرشاد بگیریم، بسیار خوب بود.
این اشخاص سابقه دارند یا خیر؟ اگر ندارند پرونده تشکیل، اگر دارند به سابقه ضمیمه. 7 /10
توضیحات سند:
1. در اصل: خوب
2. در اصل: مبر
3. سیدشمسالدین قناتآبادی ملقب به آقا شمس، فرزند محمدحسین در سال 1298ش. در تهران متولد شد. با مدرک تحصیلی پنجم ابتدائی مدتی در قم مشغول تحصیل علوم دینی بود، اما به علت داشتن دو فقره پرونده ـ یکی به اتهام چاقوکشی و دیگری منافی عفت در شهرداری و دادسرای قم ـ بنا به تقاضای عدهای از روحانیان از قم اخراج و به دنبال آن مدتی در تهران علیه علما و روحانیان و مدتی نیز در احزاب و گروههای سیاسی ازجمله همکاری با حزب زحمتکشان فعالیت داشت و در سال 1327 به کرمانشاه تبعید گردید.
شمسالدین قناتآبادی صاحب امتیاز روزنامه «ملت ما» ارگان مجمع مسلمانان مجاهد و «روزنامه آتش» بود که از این راه به عضویت جبهه ملی درآمد و با آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی ارتباط برقرار نمود. او از ابتدا بهعنوان نفوذی در نهضت ملی شدن صنعت نفت مشارکت کرد و وسیله تشتت، اختلاف و درگیری شد. در سال 1320 به عنوان نماینده به مجلس شورای ملی راه یافت و در دورههای هجدهم و نوزدهم نیز انتخاب گردید. طی سه دوره نمایندگی در مجلس، گزارشهائی در خصوص سوءاستفاده از موقعیت و مصونیت پارلمانیاش، خرید و فروش و قاچاق تریاک، اخذ رشوه، کلاهبرداری، فساد اخلاقی، روابط نامشروع و اعتیاد به مواد مخدر به ساواک منحله واصل گردیده است.
قناتآبادی به پاس فعالیت و خدماتش در جریان کودتای امریکایی ـ انگلیسی 28 مرداد 1332 نشان رستاخیز دریافت کرد و در اوایل دوره نوزدهم مجلس از لباس روحانیت خارج شد. وی در سال 1342 به معاونت نیابت تولیت آستان قدس رضوی منصوب، ولیکن در آن جا هم مورد انزجار مردم مشهد قرار گرفت. شمس قناتآبادی در سال 1348 تقاضای ملاقات حضوری با شاه را داشت و با ارسال عریضههائی ضمن در اختیار گذاشتن اطلاعات خود، به ساواک و دربار نزدیک شد. ضمناً با درخواستهای وی از قبیل دریافت تلفن، دریافت هزینۀ معالجه در خارج از کشور، دریافت وجه نقد از ساواک ـ به دستور مستقیم شاه ـ و دریافت زمین (دویست هکتار) از اراضی گرگان موافقت شده است. یادشده طی سالهای 1354 لغایت 1357 سهامدار و مشاور حقوقی کارخانه بزرگ پشمبافی تاج (اصفهان) بود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی پرونده وی در شعبه هفده دادگاه انقلاب اسلامی تهران تحت رسیدگی بوده است. شمس قناتآبادی در سال 1365 فوت کرد. (اسناد ساواک، پرونده انفرادی ـ خاطرات شمس قناتآبادی و نهضت ملی شدن نفت، تهران، مرکز بررسیهای تاریخی، 1378)
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 03 صفحه 363