صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: آمدن سیدعباس ابوترابی از قزوین به قم

تاریخ سند: 5 اردیبهشت 1357


موضوع: آمدن سیدعباس ابوترابی از قزوین به قم


متن سند:

از: 21 ه به: 313 شماره: 5507 /21 سیدعباس ابوترابی که از علمای قزوین است اخیرا به قم آمده و در منزل فرزندش سیدعلی اکبر ابوترابی واقع در خیابان بهار کوچه صدر اقامت نموده روز 25 /1 /37 نامبرده را در منزل محمود ممتحن ملاقات کردم اظهار داشت هدف من از آمدن به قم ملاقات با آیت اللهها و برقرار کردن اتحاد در بین آنهاست و اضافه کرد همان طور که اعلیحضرت در هنگام فوت مرحوم آیت الله حکیم تلگراف تسلیت به نام آیت الله شریعتمداری کرده و ایشان را قاعد اعظم معرفی کرده باید سایر آیات نیز ایشان را به زعامت قبول کنند تا حکمش نافذ باشد و هر دستوری که ایشان داد سایرین هم بدون چون و چرا قبول کنند تا دولت هم بداند تکلیف چیست و ناگزیر باشد از ایشان تبعیت کند و افزود امروز صبح نزد آیت الله نجفی مرعشی رفتم و موضوع را عنوان کردم ایشان فرمودند من تابع هستم سایرین چه می گویند.
متعاقب آن صبح روز 27 /1 /37 سیدعباس اظهار کرد خدمت آیت الله شریعتمداری رسیدم و مطلب را عنوان کردم ایشان هم قبول کردند و گفتند با آقای گلپایگانی مذاکره نمائید لذا ساعت 5 بعد از ظهر همان روز به اتفاق سیدعباس و سیدعلی اصغر قزوینی به منزل گلپایگانی مراجعه نمودیم سیدعباس خطاب به آیت الله گلپایگانی اظهار داشت همانطور که شما علماء برای چهلم کشته شدگان تبریز اعلام عزا کردید و مردم مسلمان تماما احترام کرده و از اوامر آیات تبعیت کردند و مغازه ها را بسته و مجلس ختم گرفتند و نشان دادند که پشتیبان روحانیت می باشند همانطور هم در بین روحانیت باید اتحاد باشد.
فورا گلپایگانی جواب داد اتحاد در بین نیست من حکم می کنم بعضی دیگر مخالفت می کنند شما بیایید تلگراف هایی را که من کرده ام ببرید سایرین هم امضاء کنند آیا امضاء می کنند؟ خیر برای اینکه هماهنگی ندارند و سپس موضوع قصابخانه قزوین را سیدعباس ابوترابی مطرح کرد که ذبح آن شرعی نیست آقای گلپایگانی گفت من در این موضوع کوتاهی نکرده ام چکنم که مخالفت می کنند.
نظریه شنبه : سیدعباس ابوترابی در منزل گلپایگانی در زمینه ایجاد اتحاد بین روحانیون نتیجه ای نگرفت و به اصطلاح تیرش به سنگ خورد.
نظریه یکشنبه : باتوجه به صداقت شنبه مفاد گزارش صحیح و مورد تائید است.
نظریه دوشنبه : مفاد خبر مورد تایید می باشد آیت الله گلپایگانی نسبت به آیات شریعتمداری و نجفی غیر قابل انعطاف بوده و انتظار دارد که آیات دیگر نیز در مخالفت او با دولت با وی همگام شوند.
پارسا نظریه سه شنبه : با توجه به نزدیکی شنبه و سیدعباس ابوترابی صحت خبر متصور است و بعرض می رساند که آیات ثلاثه و سایر آیات دیگر هیچ موقع و در هیچ موردی نمی توانند با هم متحد و هم آهنگی باشند و همیشه و در همه حال علیه یکدیگر اقداماتی می نمایند.
رهبر محترما به استحضار می رساند 16 /2 /37 در پرونده کلاسه 75862 بایگانی شود.
اصل در 122609 18 /2 /37 چهاردولی

توضیحات سند:

1ـ مرحوم حجه الاسلام والمسلمین سیدعلی اکبر ترابی، در سال 1318 هجری شمسی در شهر مقدس قم متولد شد.
پدر بزگوارش آیه اللّه سیدعباس ابوترابی، فرزند آیه اللّه سیدابوتراب و مادرش دختر آیه اللّه سیدمحمدباقر علوی قزوینی است.
حجه الاسلام ابوترابی تحصیلات ابتدایی تا پایان دوره دبیرستان را با موفقیت سپری کرد و در سال 1336، موفق به اخذ دیپلم ریاضی شد.
پس از اخذ دیپلم با توصیه پدر بزرگوارش به تحصیل علوم دروس دینی پرداخت و در سال 1337 به مشهد مقدس عزیمت کرد و در مدسه نواب اقامت گزید.
با آغاز نهضت امام خمینی (ره) در سال 42، همراه با آیت الله شهید حاج آقا مصطفی خمینی وارد جریانات سیاسی شد و در تظاهرات مردم قم در 15 خرداد 42 حضوری فعال داشت.
در هجوم عوامل رژیم ستمشاهی به مدرسه فیضیه، مورد ضرب و شتم مأمورین شاه قرار گفت.
در پی تبعید حضرت امام (ره) به نجف اشرف، مشغول تحصیل شد و در محضر امام راحل (ره) از درس خارج فقه و اصول معظم له بهره مند شد.
پس از حدود شش سال تحصیل در نجف: هنگامی که اعلامیه های امام خمینی (ره) را در کیف خود جاسازی کرده بود تا به ایران بیاورد، در مرز خسروی بازداشت شد و ساواک ایشان را به زندان قصرشیرین و سپس به زندان کرمانشاه و زندان کمیته مشترک به اصطلاح خرابکاری و پس از آن به زندان اوین منتقل کرده و او را مورد شکنجه و بازجویی قرار داد.
پس از آزادی از زندان، فصل جدیدی در فعالیت های سیاسی ایشان آغاز شد و همراه با شهید مجاهد، سیدعلی اندرزگو علاوه بر مبارزات سیاسی، به سازماندهی جهاد مسلحانه همت گماشتند و در این دوره بارها مورد تعقیب ساواک قرار گرفتند.
مرحوم ابوترابی، با افرادی چون شهید رجایی ارتباط نزدیک و همکاری تنگاتنگی داشت و در جلسات ماهانه شهید آیت الله بهشتی شرکت می کرد و از نزدیک با آن شهید عزیز در زمینه جذب نیروهای فعال و تحصیلکرده همکاری داشت.
وی همچنین با سایر مبارزان و علمای مجاهد دوران ستمشاهی، از جمله رهبر معظم انقلاب، حضرت آیت الله خامنه ای0 همکاری و ارتباط داشت.
همزمان با آغاز جنگ تحمیلی، با لباس رزم به سوی جبهه رفت و در کنار شهید دکتر مصطفی چمران در ستاد جنگ های نامنظم به سازماندهی نیروهای مردمی پرداخت و شخصا به مأموریت های شناسایی رزمی و دشوار می رفت.
آزادی منطقه پر حادثه و خطرناک دب حردان به فرماندهی وی و در رأس یک گروه متشکل از یکصد رزمنده فداکار، یکی از اقدامات ایشان است.
مرحوم ابوترابی در روز 26 آذر ماه سال 59 در جریان یکی از مأموریت های شناسایی که برای تکمیل شناسایی قبلی خویش انجام می داد تا نیروهای ستاد جنگ های نامنظم آماده یک عملیات گسترده شوند، براثر اشتباه یکی از همراهان خود، در حالی که هفت کیلومتر از نیروهای خودی دور شده و تا 200 متری دشمن پیشروی کرده بودند هنگام بازگشت مورد شناسایی دشمن بعثی قرار گرفت و گرچه می توانست خود را از دام دشمن برهاند، اما چون قصد داشت همراهان خود را نجات دهد، با تانک و نفربر به تعقیب وی پرداختند و نهایتا به اسارت دشمن درآمد، مرحوم ابوترابی 15 ماه و اول اسارت را در سلول های زندان های بغداد و تحت شدیدترین شکنجه ها گذراند اما در اراده پولادین این مرد خدا خللی ایجاد نشد تا پس از سپری کردن سختی های فراوان و دوبار تا پای چوبه دار رفتن با لطف و رحمت الهی و امداهای غیبی، ایشان به اردوگاه و جمع اسیران ایرانی منتقل شد.
حجت الاسلام ابوترابی پس از حضور در جمع سایر اسیران، با رهبری حکیمانه خود و با تمسک به ائمه معصومین (ع) و با معنویت و سعه صدر و حلم و بردباری فوق العاده مکر و حیله دشمنان بعثی را بی تأثیر نمود و شمع محفل اسیران شد و در جهت تقویت روحیه مقاومت و ایمان آنان از هیچ اقدام و ایثاری دریغ نورزید، هدف و راه به آنان نشان می داد و چون ابری موصل 1، 3، 4 ورمادیه و تکریت 5، 17، 18 و نیز سلول های زندان های بغداد شاهد خوبی ها و مجاهدت های خستگی ناپذیر آن عاف حکیم هستند.
این عارف مجاهد، پس از 10 سال اسارت، در سال 1369، همراه با خیل آزادگان سرافراز به میهن اسلامی بازگشت و به جای آن پس از 30 سال مبارزه و تلاش طاقت فرسا به استراحت بپردازد، راهی دشوارتر را در پیش گرفت و همراهی آزادگان و پیگیری مشکلات آنان را وظیفه خود دانست و در این راه تمام تلاش و توان خود را صرف کرد و در تاریخ 7 /7 /69 با حکم رهبر معظم انقلاب در جایگاه نماینده ولی فقیه در امور آزادگان قرار گرفت و تمام سعی خویش را به کار بست تا آزادگان، مایه عزت و تقویت نظام جمهوری اسلامی باشند.
در دوره های چهارم و پنجم مجلس شورای ملی، با رأی بالای مردم قدرشناس تهران به ترتیب به عنوان نفر دوم و سوم به مجلس راه یافت و در خانه ملت، با نطق های خود، مسئولین و کارگزاران نظام را رعایت عدالت، توجه به توده مردم و حفظ ارزش های دینی تشویق نمود.
مرحوم ابوترابی، تقویت و دفاع از نظام اسلامی و ولایت فقیه را واجب می دانست و نسبت به شخص مقام معظم رهبری ارادت و اعتقاد ویژه ای داشت و اطاعت از ایشان و تقویت معظم له را در هر مجلس و محفلی متذکر می شد.
آن مجاهد خستگی ناپذیر، سرانجام در تاریخ دوازدهم خرداد 79 در حالی که همراه پدر بزرگوارشان عازم مشهد مقدس و زیارت حضرت ثامن الحج (ع) بودند، در جاده بین سبزوار و نیشابور، براثر تصادف جان به جان آفرین تسلیم کرد و ارواح آن عالمان وارسته از خاک به افلاک پر کشیده و به لقاءاللّه پیوستند.
این بزگورار در صحن آزادی حرم مطهر امام رضا (ع) غرفه 24 به خاک سپرده شد.

منبع:

کتاب آیت‌الله العظمی سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی به روایت اسناد ساواک - جلد سوم صفحه 465


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.