تاریخ سند: 30 خرداد 1343
درباره: برگزاری مراسم ارتشی جشن
متن سند:
شماره: 16054 /3969 /343 /3 تاریخ: 30 /3 /1343
درباره: برگزاری مراسم ارتشی جشن
بازگشت به شماره ۹۶۷ – 23 /3 /43
۱- وظائف محوله به ارتش شاهنشاهی از لحاظ شرکت در مراسم جشن شاهنشاهی ایران در حال اجرا و انجام است.
۲- نمونههای تهیه شده از لباس ـ ساز و برگ ـ سلاح و پرچم سپاهیان ادوار باستانی بایستی از شرف عرض پیشگاه مبارک اعلیحضرت همایون شاهنشاه بزرگارتشتاران بگذرد و پس از تصویب ذات مقدس ملوکانه و تأمین ۳۲ میلیون ریال اعتبار پیشبینی شده سهمیه ارتش ادارات ذینفع نسبت به تهیه آنها به تعداد مورد لزوم اقدام نمایند.
۳- در مورد برگزاری مراسم سان و رژه واحدهای نیروهای مسلح شاهنشاهی و واحدهای نمونه ادوار باستانی پیشبینیهای لازم انجام گردیده است.
از طرف رئیس ستاد بزرگارتشتاران ارتشبد حجازی* - سپهبد ضرغامی
توضیحات سند:
* عبدالحسین حجازی فرزند ابوالحسن در سال ۱۲۸۳ ش. در تهران به دنیا آمد. نامبرده در سال ۱۳۰۳ از دانشکده افسری فارغالتحصیل و مدت دو سال در دانشگاه نظامی «سن سیر» فرانسه به تکمیل تحصیلات نظامی مشغول بود. در سال ۱۳۱۵ نیز از دانشگاه جنگ فارغالتحصیل و در سال ۱۹۴۶ دوره ستاد دانشگاه جنگ فرانسه را گذراند. وی سمتهایی منجمله: فرماندار نظامی تهران، فرمانده لشکر خوزستان، کرمان و مکران، رئیس رکن دوم ستاد ارتش، رئیس شهربانی کل کشور، سفیر ایران در پاکستان، رئیس ستاد بزرگارتشتاران و... را عهدهدار بود؛ و طی مدت خدمت به دریافت ۹ مدال و نشان مفتخر گردید! حجازی از مهرههای درجه یک رژیم پهلوی بود و با حمایت دولت انگلیس مراتب ترقی را بهسرعت طی نمود و با زد و بندهای سیاسی و حمایت انگلستان به ریاست ستاد بزرگارتشتاران رسید. او از اعضای مؤثر نظامی انجمن ایران و آمریکا بود. روزنامه صدای مردم در شماره ۳۳۴۸ مورخه 6 /11 /1346 در این خصوص مینویسد: «تیمسار حجازی بزرگترین شخصیت نظامی ارتش شاهنشاهی ایران است که عضویت انجمن ایران و آمریکا را قبول کرده است. سرلشکر «جورج اکهارت» رئیس هیئت مستشاران نظامی آمریکا در ایران که معاون اول انجمن فرهنگی ایران و آمریکاست - کارت عضویت انجمن - را تقدیم تیمسار حجازی و همسر ایشان نمود.» حجازی در مرداد ماه ۱۳۴۴ پس از یک سکته مغزی و مدتی بستری شدن در بیمارستان بازرگانان از کار برکنار و بازنشسته شد. ساواک در گزارش اولیه خود در این خصوص علت کسالت را آفتابزدگی در شمال (کنار دریا) عنوان نموده و پس از برملا شدن قضیه علت را کسالت طبیعی ذکر نموده در حالی که طبق گزارشات بعدی که ساواک نیز آنها را تأیید کرده است علت اصلی تغییر حالت روحی حجازی و نهایتاً سکته مغزی او را مسئله باردار شدن دختر بزرگش توسط شاه ذکر شده که نامبرده شدیداً به فریده دیبا (مادر فرح) دراینباره اعتراض نموده و دخترش را نیز بهشدت مورد ضرب و شتم قرار میدهد و شاه دختر مذکور را بهوسیله هواپیمای اختصاصی به لندن میفرستد که قضیه مخفی بماند. پس از گذشت 3 سال در سال ۱۳۴۸ حجازی بهطور مشکوکی از دنیا میرود. چنانچه در روزنامههای وقت تناقضات شدیدی در مورد علت مرگ او به چشم میخورد و ساواک از این بابت دچار نگرانی میشود. در پرونده وی علت اصلی مرگ بهطور وضوح مشخص نیست و طبق شواهد و قرائن و برخی گزارشات مسئله خودکشی میتواند صحت داشته باشد. طبق گزارش ساواک چندی بعد همسر حجازی چنین اظهار نموده است: «ساعت ۱۹۰۰ روز 23 /7 /1354 در تاکسی بانوی مذکور در حضور چهار نفر مسافر اظهار میداشت، همسرش ۴۲ سال به این مملکت خدمت کرد و سرانجام چون آدم درستی بود به علت فشارهای زیاد و اذیت فراوان خود را کشت؛ و به دنبال آن دخترم را نیز کشتند و دختر دیگرم را تهدید به مرگ کردند که ناچار او را به خارج فرستادم و به پسرم هم گفتم به این وطن کثیف و مملکت فاسد... باز نگردد و یادآور شد، هر وقت اخبار و تفاسیر رادیو و دروغهای کثیف را میشنوم بیشتر رنج میبرم من میخواهم از این مملکت فرار کنم چون از همه چیز آن متنفرم از هیچ کس نمیترسم، ساواک بیاید مرا بگیرد ترسی ندارم چون پشیزی ارزش قائل نیستم... ایرانی بودن نه تنها افتخار نیست بلکه ننگ است...
- اسناد ساواک - پروندههای انفرادی.
منبع:
کتاب
بزم اهریمن / جشنهای دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی - جلد 2 صفحه 25