تاریخ سند: 11 اردیبهشت 1349
بسم الله الرحمن الرحیم - لن یجعل الله للکافرین على المؤمنین سبیلا
متن سند:
بسم الله الرحمن الرحیم - لن یجعل الله للکافرین على المؤمنین سبیلا13490211
ملت مسلمان ایران در این لحظه حساس که خطر بزرگی متوجه ایران شده و ابرهای تیرهای که طوفانهای مصیبت بار و سیلهای خانمان براندازی به دنبال دارد، حیات اقتصادی و سیاسی ما را تهدید مینماید. جامعه روحانیت بر حسب وظیفه الهی حفاظت از اسلام و منافع ملت و دفاع از استقلال سیاسی و اقتصادی کشور، ناچار است ضربههای مهلکی را که عنقریب بر استقلال اقتصادی ایران وارد میشود فاش نموده پیش از اینکه شما ملت ایران مواجه با سلطه مستقیم استعمار اقتصادی شوید به شما هشدار دهد تا برای جلوگیری از خطر چارهاندیشید. جامعه روحانیت در جریانات مشابه، همیشه قبل از وقوع خطر وظیفه خود میدانسته که به مردم اعلام خطر نماید، در قضیه ننگین کاپیتولاسیون یگانه مرجع لایق، حضرت آیتالله العظمی آقای خمینی هشدار داد، مرجعی که در تمام مراحل زندگی جز دفاع از اسلام و استقلال کشورهای اسلامی و مصالح و منافع مسلمین همی نداشت. او بود که در آن روز از خیانت حکومت شاه ایران پرده برداشت و تصویب مصونیت مستشاران نظامیآمریکا را به سمع مردم رسانید. امروز هم خطری بزرگتر از کاپیتولاسیون، جامعه ما را تهدید میکند خطری که در آن، همه چیز ملت ایران در طبق اخلاص نهاده، تقدیم کارتلها و تراستهای آمریکائی و یهودی میشود. جامعه روحانیت وظیفه خود میداند که به شما ملت ایران هشدار دهد، در این هفته جرائد از اسرار مسافرتهای مکرر شاه به آمریکا پرده برداشت و روشن نمود که در این دو سال اخیر چه معاملاتی در پشت پرده، بین حکومت شاه و امپریالیستهای آمریکائی به وقوع پیوسته است - معلوم شد شاه در سفر اخیر خود به آمریکا - ایران را محل امن و محیط آرامش معرفی مینمود و سرمایه داران یهودی آمریکا را تشویق به سرمایه گذاری در ایران مینمود - به چه منظور بوده است و آشکار گشت که شاه پس از تحمیل کاپیتولاسیون ننگین بر مردم ایران، بنا دارد: کشاورزی ایران، صنایع، بهره برداری از معادن، استفاده از منابع جنگلی، جلب سیاحان و شبکههای توزیع کالا و ایجاد فروشگاهای سوپر مارکتهای بزرگ، همه و همه را در انحصار سرمایه داران آمریکائی قرار دهد، کنسرسیوم نفتی غارتگر آمریکائی و انگلیسی کم بود؛ که این بار در نظر گرفته کنسرسیومی جدید بر ملت ایران تحمیل نماید که تمام منابع حیاتی کشور را در انحصار در آورد. این بار نه تنها کشاورزی و معادن و رشتههای وسیع صنعتی و توریستی در انحصار غارتگران یهودی آمریکا قرار میگیرد بلکه توزیع مواد غذایی و غیره نیز، در انحصار آنها در میآید، فردا اگر یک کیلو برنج یا دو متر پارچه خواسته باشید، باید به فروشگاهها و سوپر مارکتهای راکفلر و یا اسکرانتون و ... مراجعه نمائید. روزنامههای مزدور ایران این مرحله از استعمار ایران را با خط درشتی در صفحه اول جرائد منعکس نموده و برحسب خصلت مزدوری خویش آن را موهبتی آسمانی به مردم معرفی نمودند. روزنامه کیهان در شماره ۸۰۲۹ مورخ ۷/۲/۴۹ مینویسد: "ایران در آستانه عظیم ترین سرمایه گذاری خارجی است، سی و پنج نفر از رؤسای کل بزرگترین شرکتهای معروف آمریکا، اواخر اردیبهشت به ایران میآیند. سرمایه گذاران آمریکایی میخواهند در رشتههای کشت و صنعت، بهره برداری از معادن، جلب سیاحان، استفاده از منابع جنگلی، ایجاد شبکههای توزیع کالا، به میزان وسیع سرمایه گذاری کنند. اعضای این گروه که از سی و پنج تن از مشهورترین و بانفود ترین سرمایه داران و رؤسای کل شرکتهای تولیدی و صنعتی و بآن کهای مهم آمریکا هستند در روزهای ۲۹ و ۳۰ اردیبهشت ماه جاری کنفرانس بزرگ و مهمی در تهران تشکیل خواهند داد. این اولین اجتماع مهمی در نوع خود خواهد بود که برای نخستین بار در خارج از آمریکا طی سالهای اخیر برای سرمایه گذاری تشکیل میشود. این سی و پنج نفر با نام «کمیته سرمایه گذاران آمریکائی" به تهران میآیند. یک مقام برجسته اقتصادی کشور ( یعنی آقای هوشنگ انصاری وزیر اقتصاد و عضو سازمان جاسوسی سیا - آمریکا) اعلام داشت که کمیته مزبور، در حدود دو سال و نیم قبل ( یعنی درست در آن وقتی که ایشان سفیر کبیر ایران در آمریکا بودند و پس از تعلیمات مخصوص برای تصدی وزارت اقتصاد به ایران فرستاده شدند) در آمریکا تشکیل شد، در این کمیته سرمایه داران و شخصیتهای مشهوری مانند دیوید راکفلر - دیوید لیلیانتال (یهودی) طراح پروژه سد دز، اسکرانتون سرمایه دار مشهور آمریکایی، عضویت دارند. سایر اعضای کمیته، همگی از رؤسای کل کمپانیها و مؤسسات و بآن کهای مهم آمریکا هستند ". و باز، کیهان در شماره ۸۰۳۰ مورخ ۸/۴/۴۹ مینویسد: " این عده با تشکیل کنسرسیومی در حدود یک هزار میلیون دلار در طرحهای عمرانی ایران سرمایه گذاری میکنند. مقدمات ایجاد این کنسرسیوم و نیز تشکیل این کنفرانس بزرگ در ایران در مسافرت شاهنشاه به ایالات متحده آمریکا فراهم شد. مسئله ایجاد شبکه بزرگ تولید کالاها با تأسیس فروشگاههای بزرگ، از مدتها قبل مورد نظر دولت و وزارت اقتصاد بوده است. و نیز کیهان در شماره ۸۰۳۲ مورخ ۱۰/۲/۴۹ مینویسد: "هدف اساسی، احداث واحدهائی است که دست کم احتیاجات منطقه خاور میانه و آسیای غربی را تأمین کند. به عبارت دیگر ایران به صورت پایگاهی در میآید که برای بیش از ده کشور از شرق آفریقا تا جنوب هند، جنس تولید خواهد کرد. این چنین واحدها طبعا میتوانند نیازهای داخلی ایران را نیز با نرخ ارزان تأمین کنند". روزنامه اطلاعات شماره ۱۳۱۷۹ مورخ ۱۰/۲/۴۹ در سرمقاله خود راجع به این موضوع چنین مینویسد: " این کنفرانس مسبوق به مذاکراتی است که حدود هفت ماه پیش در جریان بازدید اخیر شاهنشاه از ایالات متحده انجام گرفت و سرمایه داران آمریکایی که به تهران میآیند و در بین آنها قیافه مردان مشهوری مثل راکفلر، لیلیانتال، جرج بوتس و...به چشم میخورد از آن دسته شخصیتهای عصر ماشین هستند که هر لحظه از وقتشان دهها هزار دلار قیمت دارد و به همین جهت درست مثل ساعت زندگی میکنند، حال باید دید، ۳۵ تن از این غولهای بنام دنیای صنعت و سرمایه، برای چه کار و به چه منظور در تهران اجتماع میکنند؟ سابقه امر حکایت دارد که طبق اوامر شاهنشاه دو سال و نیم قبل، سفیر ایران در آمریکا (وزیر کنونی اقتصاد) مأموریت یافت برای تشویق سرمایه گذاران آمریکائی به سرمایه گذاری در ایران اهتمام کند و بر اثر این مساعی کمیتهای در آمریکا با شرکت سرمایه داران طراز اول آمریکا تشکیل شد و این کمیته با همکاری کمیته دیگری که در تهران تشکیل شده بود، مقدمات برگذاری کنفرانس تهران را آماده ساخت که قرار است پیرامون سرمایه گذاری در شش رشته: کشت، صنعت، بهره برداری از معادن، جلب سیاحان، استفاده از منابع جنگلی، ایجاد شبکه توزیع در سراسر کشور، و رشتههای معینی از صنعت پتروشیمی مطالعه کنند و تصمیم بگیرند. همزمان با نقشه کشی این طرحهای خائنانه مییابیم که شاه مزدور، سخنان دروغین و عوامفریبانه، خود را تغییر داده و برخلاف حرفهای پیشین خود گرایش پیدا میکند. شاهی که در سابق، از اقتصاد مستقل ملی و حمایت از بخش خصوصی دم میزد، ناگهان گفتههای سابق خود را تغییر داده با لحنی عوامفریبانه خطاب به اعضاء کنفرانس ملی کار میگوید: " حمایت ما از سرمایه داخلی تا حدی است که به ضرر مصرف کننده ایرانی تمام نشود، فکر نکنید که ما به هر قیمتی که هست صنایع داخلی را حفظ میکنیم ولو اینکه به سه برابر قیمت به مصرف کننده داخلی اجحاف بکنید" -( کیهان شماره ۸۰۳۰ مورخ ۸/۲/۴۹) شاه به بهانه اینکه سرمایه گذاران ایرانی اجحاف میکنند و فرآوردههای خود را گران به فروش میرسانند میخواهد سرمایه گذاران خارجی را که قطعاً برای رضای خدا و منافع ملت به سرمایه گذاری اقدام نمیکنند و به گفته روزنامه اطلاعات هر لحظه از وقتشان دهها هزار دلار قیمت دارد، بر تمام منابع طبیعی و حیاتی ایران مسلط نماید و با فلج کردن اقتصاد داخلی، اقتصاد خارجی را جانشین آن کند، شاه با حکومت پلیسی خود در برابر سرمایه گذاران داخلی خود را ضعیف نشان میدهد و به بهانه اینکه قوه تعدیل قیمتها را ندارد، میخواهد غولهای سرمایهای آمریکا را بر ایران مسلط نماید، آیا حکومت شاه واقعۀ نمیتواند چند نفر سرمایه دار داخلی را در برابر قانون رام کند؟ و بر فرض محال اگر قدرت آن را نداشت آیا صلاح در همین بود که اقتصاد استعماری در برابر آن بتراشد؟ این فلسفه شاه اگر صحیح است ما از شاه سوال میکنیم: شما که امروز جلوی گرانفروشان داخلی را که در چنگالتان اسیرند نمیتوانید بگیرید، فردا چگونه جلو سرمایه داران آمریکایی را که در داخل ایران متکی به حمایت مستشاران نظامیآمریکا و در خارج به دولت آمریکا هستند، توانید گرفت؟ ولی پر واضح و روشن است که فلسفه اجحاف، ماسک عوامفریبانهای است که شاه بر چهره میزند، تا اقتصاد استعماری امپریالیستی آمریکا را در ایران به نحو اساسی پایهریزی کند. استعمارگران وقتی که میخواهند کشوری را تیول خود قرار دهند به اسم عمران و آبادی وارد کشور میشوند و وقتی خواستند اقتصاد کشوری را قبضه نمایند نخست به اسم تکثیر تولید و ارزانی اجناس دخالت کرده و سپس همچون سرطان ریشه دوانیده و تا سر حد قدرت و امکانات خود، خون مردم را میمکند.
ملت ایران! جامعه روحانیت در این لحظات حساس بر حسب وظیفه اسلامی، شما را به این خطر بزرگ توجه میدهد و عواقب وخیم و شوم این دسیسه تازه شاه را به شما گوشزد مینماید، باشد که بر پا خیزید و جلو خطر را بگیرید. شاه میخواهد اقتصاد، یعنی شریان حیاتی کشور را درست در اختیار غولان سرمایه دار آمریکا قرار دهد تا آخرین رمقی را که برای مردم باقی مانده از آنان بگیرد. شاه میخواهد تمام منابع طبیعی و غذائی ایران را در قبضه یهودیان آمریکائی در آورد تا آنان همچنان که سیاست ایران را اداره میکنند اقتصاد ایران را هم درست اداره کنند. تاکنون کنسرسیوم نفت، طلای سیاه ایران را به یغما میبرد، از این پس کنسرسیوم اقتصادی سرمایه داران آمریکائی، منابع طبیعی ما را نیز غارت میکنند. شاه نه تنها میخواهد اقتصاد استعماری آمریکا را بر ایران تحمیل کند بلکه قصد دارد ایران را به صورت پایگاهی آمریکائی در آورد که اقتصاد تمام خاور میانه و آفریقا و آسیای غربی را قبضه کند امروز کنسرسیوم آمریکایی در خاور میانه و آفریقا و آسیای غربی همان نقشهای را بازی میکنند که کمپانی هند شرقی انگلیس در هندوستان بازی میکرد.
ملت ایران؛ این استعمار ننگین مقدمه استعمار حقیقی و همه جانبه ایران است ما امروز صریحا وظیفه شما ملت ایران را بیان میکنیم تا در مقابل خدا و پیغمبر و وجدان و نسلهای آینده خجل و شرمنده نباشیم - وظیفه شما این است که به پا خیزید و نگذارید این نقشههای خائنانه عملی گردد.
ملت ایران! روشنفکران، دانشجویان دینی، دانشجویان دانشگاهها، تجار، اصناف، کارگران، دهقانان، سکوت در مقابل این جنایت، خیانت به دین و جهان اسلام و مسلمین و کشورها و ملل ستمدیده است. وظیفه شما است که رهبران اسلامی و ملی را وادار کنید تا به پا خیزند و اعتراض نمایند و جلو این عمل را بگیرند.
ملت ایران! شما بودید که در مقابل انحصار تنباکو برپا خاستید و کاخ استبداد شاه وقت و امپریالیسم بریتانیا را به لرزه در آوردید به پا خیزید و جلو این جنایت که انحصار کلیه منابع طبیعی و اقتصادی را در بر دارد، بگیرید.
اینک ما در خاتمه فتوای یگانه مرجع مجاهد عالم اسلام حضرت آیتالله العظمی آقای خمینی مدظله العالی را در موضوع تسلط بیگانگان بر اقتصاد از تحریر الوسیله کتاب فتوائی معظم له ترجمه میکنیم.
تحریر الوسیله جلد اول - فصل دفاع - مسئلههای ۴ و ۱۰ صفحه ۴۶۶ و ۴۶۷- مسئله ۴: " اگر به واسطه تسلط سیاسی و اقتصادی اجانب که به اسارت سیاسی و اقتصادیشان منجر میگردد، ترس آن باشد که به منطقه نفوذ اسلام ضرر وارداید، و موجب سستی و ضعف اسلام و مسلمین بشود، بر مسلمین واجب است که با وسائل مشابه و مقاومتها و مبارزات منفی دفاع نمایند مثل نخریدن اجناس آنان و مصرف نکردن آن و همچنین ترک روابط و معامله با آنان بهر نحوی که باشد.
مسئلۀ ۱۰: " اگر در روابط بازرگانی کشورهای اسلامی و یا در روابط بازرگانان با بعضی از کشورها و یا تجار اجنبی، ترس آن باشد که بازار مسلمانان و زندگی اقتصادیشان به خطر افتد، واجب است آن روابط از بین برود و تجارتهای مزبور حرام است و با چنین ترسی بر رؤسای مذهب واجب است که اجناس و تجارت آنان را بر حسب اقتضای شرایط، تحریم کنند و بر ملت اسلامی است که از آنان تبعیت نمایند همان طوری که بر کافه آنان واجب است در قطع آن روابط جدیت نمایند".
حوزه علمیه قم /۱۱/ اردیبهشت / ۱۳۴۹
منبع:
کتاب
شهید آیتالله سیدمحمدرضا سعیدی به روایت اسناد ساواک صفحه 450