تاریخ سند: 9 آبان 1357
موضوع: سیدمحمدحسین غیاث علوی زندانی ضد امنیتی
متن سند:
شماره: 501 /22 /57 تاریخ:9 /8 /1357
از: شهربانی استان خراسان (اطلاعات)
به: ریاست سازمان اطلاعات و امنیت خراسان
موضوع: سیدمحمدحسین غیاث علوی زندانی ضد امنیتی
برابر اطلاع واصله.
روز 3 /8 /57 یاد شده بالا در یک گفتگوی تلفنی با مادر و خواهرش اظهار داشت (فوراً به آقای خامنهای اطلاع بدهید نوکران رژیم شیخ عبدالهی را کتک زده بردند به بهداری. حسن علی پور حسن قصاب قاتل مورد نظر و ستوان وظیفه را قصد دارند جزء زندانیان عادی به حساب آورند. با ستوان وظیفه و سایر بچهها به طور غیرمستقیم صحبت نمودم و آنان اعلام نمودهاند که حاضرند در خارج زندان با ما همکاری نمایند و اضافه نموده که بین آقایان باهری1 و شریفامامی2 با ساواک و ارتش اختلاف افتاده و مانند کبوتر و باز شدهاند. ساواک میخواهد آبروی از دست رفته خود را حفظ کند؛ رژیم مجبور شده زندانیان سیاسی را مرخص نماید. هزار و چهارصد نفر، دشمن بدبخت3 برای حفظ آبروی خودش هم که شده ما را صبح تا شب به تدریج مرخص مینمایند. ما قصد داریم فعالیت خود را از این تاریخ با کت و شلوار شروع کنیم، فوراً آقای خامنهای را در جریان قرار بدهید چون ستوان وظیفه و چند نفر دیگر در خارج زندان خیلی به درد ما میخورند.
رئیس شهربانی استان خراسان. سرتیپ ایمانی
از سوی سرهنگ نوروزی
توضیحات سند:
1. دکتر محمد باهرى، فرزند محمدعلی در سال 1295ﻫ ش در شیراز متولد شد. تحصیلات ابتدایى و متوسطه را در این شهر به پایان رساند. دوره لیسانس حقوق قضایى را در دانشگاه تهران و دوره دکتراى دولتى حقوق را در دانشگاه پاریس گذراند و مدت 20 سال استاد دانشکده حقوق دانشگاه تهران بود. باهرى که از تودهاىهاى قدیم و دبیر کمیته حزب توده در فارس بود، بعداً تغییر روش داد و مورد علاقه اسدالله علم واقع شد و در تیرماﻫ 1341 از طرف او به عنوان معاون نخستوزیر انتخاب گردید. وی در اواخر همان سال، در حالى که دانشیار دانشکده حقوق بود، به وزارت دادگسترى رسید و در سال 1345 به معاونت دربار منصوب شد و مسئولیت امور اجتماعى دربار را به عهده گرفت. وى مدتى نیز مسئولیت بازرسى عالى شاهنشاهى آموزش عالى را به عهده داشت و سرپرست برنامههاى تبلیغاتى جشن هاى خانمانبرانداز 2500 ساله شاهنشاهى نیز بود. باهرى از آغاز تأسیس «حزب رستاخیز ملت ایران» بدان پیوست و اداره کنندهی یکی از کانون فعال حزبى در تهران بود و در مرداد ماه سال 1356 به سمت دبیرکلى حزب رستاخیز انتخاب شد و در 5 شهریورماه 1356 به عنوان وزیر دادگسترى وارد کابینه شریف امامى گردید. باهرى چندین کتاب در مدح خاندان پهلوى منتشر ساخت. در آستانه انقلاب اسلامی باهری به خارج گریخت و در سالهای پس از انقلاب اسلامی خبر چندانی از وی نبود تا اینکه در سال 1386 خبر مرگ وی در خارج از کشور منتشر شد. طبق اسناد ساواک وی به تشکیلات بهائیت پیوسته بود.
رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، کتاب بیست و یکم، دکتر محمد باهری، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی.
2. جعفر شریفامامی، فرزند محمدحسین نظامالاسلام در 27 خرداد 1291 ﻫ ش در تهران متولد شد. وی تحصیلات متوسطه را در تهران به پایان رسانید و براى ادامهی تحصیل به سوئد و آلمان رفت و در این کشور آخرین مدرک تحصیلى خود را در رشتهی برق کسب کرد. او در ایران، در راهآهن دولتى شاغل بود و به معاونت این سازمان رسید. در سال 1324 مدیرعاملى بنگاه آبیارى، در تیر و اسفند 1329 در دولت رزمآرا وزارت راه و در دولت سپهبد فضلالله زاهدى مدیریت عامل سازمان برنامه را به دست گرفت و در سال 1333 به سناتورى تهران انتخاب شد. شریفامامى در دولت دکتر منوچهر اقبال وزیر صنایع و معادن شد و در شهریور 1339به نخستوزیرى رسید. دولت مستعجل شریفامامى ثمرهی یک دوره تنشهاى جدى در روابط ایران و آمریکا بود. تشدید فعالیت جناحهاى وابسته به «حزب دموکرات» آمریکا در ایران به اعتصاب معلمین و کشته شدن دکتر ابوالحسن خانعلى و سرانجام سقوط دولت شریف امامى در اردیبهشت 1340 انجامید. او در سال 1342 مقام ریاست مجلس سنا را به دست گرفت و تا آستانهی انقلاب اسلامى ایران، به مدت 15 سال، در این سمت بود.
جعفر شریفامامى در مرداد 1346 به ریاست مجلس مؤسسان سوم رسید که وظیفه داشت نیابت سلطنت فرح پهلوى را تسجیل کند. با آغاز امواج انقلاب اسلامى ایران، محمدرضا پهلوى در یکى از واپسین تلاشهاى خود به فراماسونرى و استاد اعظم آن، جعفر شریفامامى متوسل شد و وى را در نقش دیرینش، به عنوان محور تفاهم و «آشتى» سیاستهاى بیگانهی مؤثر در ایران به صدارت رسانید. برخلاف تصور شاه، هر چند شریفامامى طى دوران «شیخوخیت» خود، به عنوان سمبل «آشتى» و «تفاهم» کانونهاى قدرت بیگانه وجههاى اندوخته بود و لذا مىتوانست نمادى از «آشتى بینالمللى» به شمار رود، ولى او هیچ گاه نتوانست در سطح مردم به عنوان یک چهره ی «وجیه الملّه» مطرح شود.
شریفامامی ثروت زیادى در دوران حیات خویش اندوخت. احمد شیبانى ـ از نزدیکانش ـ به فردوست اطلاع داده است که هنگام خروج از ایران زمان انقلاب 17 میلیون دلار به حساب خود در خارج ریخته بود. شریف امامى از مهرههاى واسط و محلل به شمار مىرفت که در شرایط بحرانى از او استفاده مىشد. یک بار پس از علاء و قبل از امینى در سال 1339 و بار دیگر در اواخر عمر رژیم در سال 57 به سمت نخست وزیرى رسید که نهایتا با وقوع حادثه ی 17 شهریور در زمان صدارت وى، او نیز از صحنه کنار رفت.
وى از دوران جوانى عضو تشکیلات ماسونى بود و در تشکیلات ماسونى، به استاد اعظمى رسید و از چهرههاى وابسته به سیاست غرب بود و پس از پیروزى انقلاب اسلامى، به انگلیس پناهنده شد و در سال 1378 در آمریکا درگذشت.
رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، کتاب هفدهم، جعفر شریف امامی به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1385.
3. اصل: سربخت.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 16 صفحه 208