تاریخ سند: 25 تیر 1351
اتهام بی شرمانه ای که از شاه هتک حرمت میکند پای خواهر او بیهوده در یک ماجرای مواد مخدر به میان کشیده شده !فرح بکمک خواهر شاه میشتابد
متن سند:
از : هفته نامه ایس پاری
بقلم : ژان بالاتون
در کاخ افسانه ای هشت بهشت اصفهان بهنگامی که پیرزن نابینائی که بخاطر
پیش گوئی های خود شهرت
دارد، به فرح گفت «علیا
حضرتا، من اطراف شما
خون می بینم، مقدار زیادی
خون...
.
»، فرح بخود لرزید.
بهنگامی که فرح که فوق
العاده از این پیش گوئی
ناراحت شده بود، زیرا
میدانست که مربوط به
همسر وی [محمد]رضا
پهلوی است، به تهران
بازگشت، وی احساس
میکرد که ماجرای سخت و
ناگوار دیگری در انتظار
اوست.
این ماجرا که میبایستی در
برابر آن مقاومت کند، ماجرای هتک حرمت بود.
البته این ماجرا باو ارتباط
نداشت، بلکه مربوط به پدر کودکانش بود که ناگهان از او هتک حرمت میشد.
این
بار دشمنان خونین شاه از پست ترین وسائل استفاده کردند تا او را در نظر دربار و
ملت ایران کوچک کنند.
دشمنان وی خواهر او والاحضرت اشرف را مورد حمله
قرار داده و او را متهم به قاچاق مواد مخدر کردند!
این اتهام براساس «اعترافات» اخیر یک بازرگان ایرانی(1) در ژنو انجام گرفته
بود که پلیس در مورد قاچاق مواد مخدر نسبت باو ظنین بود.
مامورین پلیس سوئیس با تعجب شنیدند که بازرگان مزبور میان نام اعضای
دسته قاچاقچیان و مشتریان آنان نام خواهر توام شاه ایران، والاحضرت اشرف
را میآورد!
وی با شهامتی جسارت آمیز سعی داشت مامورین را با یاد آور شدن یک داستان
قدیمی چندین ساله گمراه سازد.
در آن زمان در جامه دانهای یک بانوی اشرافی ایرانی حدود ده بسته هروئین پیدا
کرده بودند.
روزنامه ها این «ماجرا» را بازگو کردند و بطور مبهم و نامفهوم این
تصور در میان مردم بوجود
آمد که بانوی مسافری که نام
او فاش نمیشد، خواهر شاه
بود...
و اینک همه چیز از نو مطرح
میشود، نقشه که با مهارت
طرح شده و باجرا گذاشته
شده بود، با موفقیت کاملی
روبرو شد.
یک افتراء پست
و آنچه که آنرا تنها یک
افتراء پست میتوان نامید،
والاحضرت اشرف را
فوق العاده ناراحت کرد.
وی
که میدانست این اتهام از
برادرش نیز هتک حرمت
میکند بیمار شد و اشتها و خواب را از دست داد.
در نتیجه شاه نیز بر خلاف انتظار بنوبه خود سلامت خود را از دست داد.
البته نه
بعلت اتهام بی اساسی که نسبت به والاحضرت شده بود، بلکه بعلت نوعی
«همدردی».
بیولوژیست ها این احساس را یعنی احساس «همدردی» را
مخصوصا بین دو قلوها خوب می شناسند.
شاه از این قاعده مستثنی نماند.
در کاخ نیاوران که من افتخار یافتم هفته گذشته
بدانجا بروم، فرح دیبا در حالیکه سعی داشت بر تاسف خود فائق شود، برای من
توضیح داد :
«خود من اول فکر کردم همسرم بعلت گرفتاریها و کار زیاد بیمار شده است.
وی
در عرض دو ماه مثل خواهر توام خود شش کیلوگرم لاغر شده و تصور میکنم او
بخاطر خواهرش لاغر شده بود تشخیص پزشکان قطعی بوده: اعلیحضرت لاغر
میشوند چون خواهر او لاغر میشود.
شاه نیز بنوبه خود بمن توضیح داد: «این امر کاملاً صحیح بنظر میرسد، زیرا چند
سال قبل وقتیکه گلوله یک نفر تروریست به چانه ام اصابت کرده بود، خواهرم در
چانه خود در همان نقطه
احساس درد شدیدی کرد.
لذا برای مداوای شاه تنها
یک دارو وجود داشت و آن
این بود خواهر او را معالجه
کنند.
[محمد]رضا پهلوی چنین
ادامه داد:
«ما او را به فرانسه به کت
دازور فرستادیم تا سلامت
خود را خیلی زود بازیابد،
البته با این امید خود خواهانه
که خود من هم خیلی زود
اشتها و خواب را باز خواهیم
یافت!»
البته این امید نیز که نگرانی
فرح از بین خواهد رفت زیرا ما در پائیز آینده منتظر پنجمین فرزند خود هستیم.
پزشکان از این بارداری جدید برای سلامت علیاحضرت اظهار نگرانی کردند.
اما این امر مانع از آن نمیشود که همسر شاه باتمام قدرت سعی کند انتقام خواهر
همسر خویش را بگیرد و آنهائی را که یک بار دیگر کوشش کرده اند کلیه
خانواده های سلطنتی را نابود کنند پیدا کند.
توضیحات سند:
1ـ این شخص حسن قریشی
می باشد که مقیم سوئیس بود و
به جرم قاچاق مواد مخدر در
سال 1971 دستگیر گردید.
منبع:
کتاب
زنان دربار به روایت اسناد ساواک - اشرف پهلوی صفحه 226