تاریخ سند: 22 دی 1334
برادر و سرور عزیزم1
متن سند:
از: کلن تاریخ: 13 ژانویه 56 [22 /10 /1334]
برادر و سرور عزیزم1
امیدوارم که مسافرت اخیر به شما خوش گذشته و قدری خستگی شما را رفع نموده باشد. بنده هم به لطف و پشتگرمی شما خوشم و با رغبت کار میکنم و تصور میکنم به طوری که در بعضی نامهها اشاره میشود، طرز کار بنده مورد رضایت واقع شده و گزارشهای بنده مورد توجه واقع شده است. میگویند بعضی از آنها به شرفعرض اعلیحضرت همایونی هم میرسد؛ اگر واقع چنین باشد، بنده خود را راستی از همه دنیا خوشبختتر میدانم، ولی یقین ندارم و نمیدانم واقعاً کار بنده به میزانی رسیده است که از طرف اعلیحضرت همایونی یا مقامات پایینتر اظهار رضایتی شده باشد یا خیر. فوقالعاده متشکر میشدم اگر نظریاتی که درباره بنده ابراز میشود، از طرف جنابعالی به بنده ابلاغ میشد.
موضوع دیگر، قضیه سرپرستی است. گو اینکه مطلبی که در زیر به عرض میرسانم چندان دلپذیر نیست؛ ولی از اینکه عرایض بنده درست درآمده، به عقل خود امیدوار شدم. آقای حجازی2 یک روز دیگر به سفارت آمد و به قدری بلندپروازی کرد و ادعا نمود که بالاخره جناب آقای اسفندیاری که معمولاً شوخ و حلیم است، از جا در رفته و گفتند اگر کورس آدم تنبل و مهملی بود، لااقل مؤدب بود، حالا جای او برای ما یک چاقوکش فرستادهاند. بنابراین اصولاً از معرفی ایشان به دولت آلمان خودداری نموده، گویا شرحی هم به دربار نوشتهاند و نامه رسمی هم برای وزارت فرهنگ فرستادهاند که او به درد نمیخورد.
تیمسار، اصولاً این دانشجویان بدبختند و باعث بدبختی و حتی انحراف آنها خود وزارت فرهنگ است، که اولاً بیمطالعه آنها را بیرون میفرستد و ثانیاً یک آدم حسابی برای سرپرستی آنها نمیفرستد. بنده انحراف فکری آنها را به انحراف اخلاقی پسربچهای تشبیه میکنم که به علت نداشتن پدر در کوچهها ول شده و الواط شده است. الان انتخاب یک سرپرست خوب (بخصوص اگر افسر باشد)، به نظر بنده حتی از مسائل سیاسی کشور هم مهمتر است، زیرا پایهگذاران آتیه صنایع و فرهنگ ما ولند و هر قدر ولتر باشند و کسی با دلسوزی به حرف آنها گوش نکند، خرابتر خواهند شد. مجدداً به عرض میرسانم که علاج کار محصلین بسیار آسان و آن عبارت از ایجاد یک دستگاه سرپرستی خوب، با وسایل کافی است؛ والاّ اینها خود به خود خطرناک نیستند.
ارادتمند آیرملو
توضیحات سند:
1. مخاطب این نامه سپهبد کیا است.
2. محسن حجازى، فرزند موسى در سال 1279 ش در تهران متولد شد. وى از اقوام سببى محمدرضا پهلوى و همسر فخرالملوک (خاله شاه) بود. تحصیلات خود را در رشته پزشکى در آلمان به پایان برد و به دلیل انتساب به خانواده پهلوى، سالیان درازى در آلمان به عنوان رایزن پزشکى در کلن، سرپرست دانشجویان ایرانى و وابسته بهداشتى به سر برد و چند سالى نیز در انگلیس با همین عنوان، اقامت داشت. حجازى سناتور انتصابى و مدتى معاون وزیر بهدارى بود. وی در حزب ملیون عضویت داشت و رئیس بیمارستانهاى شفا یحیائیان و رضا شاه بود.
منبع:
کتاب
سپهبد حاجعلی کیا و سازمان کوک - کتاب اول صفحه 209