تاریخ سند: 19 اسفند 1329
گزارش
متن سند:
تاریخ: 19 /12 /1329
گزارش
طبق گزارش مأمور ویژه، صبح روز ۱۷ ماه جاری عدهای از طلاب و اشخاص مختلف من جمله سید احمد جواهری بازرگان و محمدی واعظ به منزل کاشانی رفت و آمد نمودهاند. بعدازظهر نیز عدهای از اطرافیان و کسبه محل در منزل مشارالیه اجتماع ولی کاشانی به اتفاق نادعلی کریمی کرمانشاهی و چند نفر دیگر که شناخته نشدهاند در اطاق فوقانی اندرونی بودند و مقارن ساعت ۱۸، کاشانی به بیرونی آمده مشغول نماز شد سپس محمدی نام، چند مسئله شرعی راجع به فوائد و محسنات نماز بیان و درباره فضیلت جهاد و شهادت در راه حق صحبت نموده و احوالات شهداء کربلا را شرح داد. در این موقع شخصی به نام حاج موسوی، وارد و مدتی محرمانه با کاشانی به مذاکره پرداخته و بعد سیدموسی، قدری روزنامه کیهان را قرائت و عکس قاتل را که در آن گراور شده بود به کاشانی نشان داده و در این بین کریم پور شیرازی مدیر روزنامه شورش به آنجا آمده روزنامه شورش را از کیف دستی خود در آورده چند مطلب آن را به کاشانی نشان داده و بعد چند تن از اطرافیان اظهار نمودند امروز عصر اعلامیهای چاپ کرده بودند و روزنامه فروشی فریاد میزد «تبعید شدن کاشانی» که ما او را کتک زدیم. کریم پور شیرازی پس از قدری مذاکره محرمانه خارج شده و کاشانی اظهار نمود من تعجب میکنم که یک نفر برای چند روز ریاست چرا این همه جنایات را مرتکب میشود. بعداً افصحالمتکلمین وارد و مختصری به طور خصوصی با کاشانی صحبت نمود. در ساعت ۲۰:۳۰ کاشانی به اندرون رفته و چند نفر از اطرافیان او ضمن صحبت اظهار میکردند باید چند روز بازار را تعطیل کنند تا پرونده قاتل را به دادگستری ارجاع نمایند و آن وقت مانند محاکمه قاتلین دکتر «برجیس» کسبه بازار و اهالی در دادگستری اجتماع نموده و نگذارند حکم اعدام درباره قاتل صادر شود.(1) در ساعت ۲۱ اطرافیان از منزل مذکور خارج و متفرق گردیدند.
توضیحات سند:
۱- یک نفر پزشک که مبلغ بهائی بود در کاشان مشغول طبابت و تبلیغ بهائیت بوده و کمکم در عمل خود بیپروا شده، قضایای بسیاری از بیناموسی و تجاوز به نوامیس مسلمانان به عنوان طبابت درباره او نقل شده است. قضیه این طبیب که به نام «دکتر برجیس» مشهور بود، کم کم به گوش عدهای از مسلمانان متعصب کاشان رسید و چون چارهای ندیدند و از طرف دولت هم ناامید بودند، لذا تصمیم به قتلش گرفتند و مدتی پی فرصت میگشتند تا روزی تصمیم خود را عملی کنند. هشت نفر بودند که همپیمان گردیدند که این کار را انجام دهند. این عده تصمیم خود را عملی کردند. دکتر برجیس را به سزای اعمالش رسانیده و خود را در اختیار مأموران انتظامی گذاشتند. به مجرد دستگیری آنها، در کاشان بلوائی به پا شد. مردم، بازار را بسته و به منزل علما هجوم آوردند که ما هم شریک این عمل بوده! یا اینکه آنها را آزاد کنید و یا ما هم به نزد آنها میرویم! شهربانی کاشان هم برای رهایی از دست مردم، آن هشت نفر را به تهران منتقل کرد. در تهران از طرف علما و متدینین برای آزادی آنها اقدام شد. سرانجام مقدمات تشکیل دادگاه فراهم و در شعبه ۲ دادگاه جنائی، محاکمه شروع شد. چندین روز جریان دادگاه طول کشید و هر روز دستجات مختلف برای اظهار پشتیبانی نسبت به برادران کاشانی خود، در دادگاه حاضر میشدند.
منبع:
کتاب
روحانی مبارز / آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی به روایت اسناد- جلد اول صفحه 358