تاریخ سند: 10 مهر 1352
موضوع : وضع مدارس اسلامی دخترانه
متن سند:
از : 20 ه 12
به : 324 شماره : 5995 /20 ه 12
ساعت 1000 روز 2 /7 /52 عده ای برای انجام
کاری به منزل سیدمحمد موسوی واعظ1 واقع
در کوچه میرزا محمود وزیر مراجعه کرده بودند
و شخصی به نام عبدالکریم کنی نیز در آنجا
حضور داشت و ادعا می کرد پسرخاله موسوی
است و با تمام حرارت اظهار نمود اداره فرهنگ
دستوری داده است تمام دختران بدون چادر و
بی حجاب به مدرسه بروند و او اولین کسی بوده
که سخنرانی کرده و گفته این برنامه درست
نمی باشد و به خاطر این مسئله آقای نبوی
مدیرکل آموزش و پرورش تهران او را از محل
خدمتش عوض کرده است.
سپس به اتفاق هم
به منزل حاج شیخ بهاءالدین نوری2 آمدند تا سیدمحمد موسوی در مورد عبدالکریم کنی
توسط نوری ـ به فرزند نبوی توصیه لازم بنماید.
سیدمحمد موسوی واعظ ضمن صحبت گفته
که بنا بود در ماه رمضان به بحرین مسافرت کند ولی از رفتن منصرف شده است یا در تهران منبر
خواهد رفت که در بازار تهران و قم و اصفهان و تمام شهرستان ها راجع به بی حجابی دختران
مدرسه طوفانی برپا شده منجمله از قم آیت الله شریعتمداری.
آیت الله نجفی و امام جمعه
اصفهان و عده کثیری از بازاریان تهران و وعاظ به او مراجعه کرده اند که اگر چنین برنامه ای از
طریق اداره آموزش و پرورش اجرا گردد سروصدایی به راه خواهد افتاد.
موسوی افزود که دولت
با این برنامه جبهه کثیری به جبهه مخالفین خود اضافه می کند و حال آن که خدا شاهد است ما
با دولت موافقیم و سلطنت ایران و مشروطیت را قبول داریم و باید با تمام قدرت از سلطنت و
شاهنشاه ایران جانبداری کنیم.
اصل در 161117 است در پرونده 75862 بایگانی شود
توضیحات سند:
1ـ سیدمحمد موسوی واعظ متولد 1341 ق در شهر ری بعد از اتمام تحصیلات ابتدایی و متوسطه به سال
1359 ق به قم رفته و پس از اتمام سطح از درس خارج فقه و اصول حضرات آیات عظام بروجردی، حجت و
مرعشی نجفی بهره گرفت و در سال 1370 ق به تهران مراجعت و در جریان ملی شدن نفت شرکت نمود.
وی
سخنران برجسته ای بود و در مسایل و مشکلات روز، گاه به عنوان رابط بین علما و دستگاه پهلوی انجام وظیفه
می کرد.
گنجینه دانشمندان، ج 2، ص 406
2ـ شیخ بهاءالدین نبوی نوری فرزند حاج شیخ عبدالنبی در سال 1303 هجری قمری در تهران متولد شد.
پس از طی دوران تحصیل در نجف اشرف به تهران مراجعت و امامت جماعت مسجد مرحوم حاج شیخ
عبدالنبی در سرچشمه تهران را عهده دار گردید.
بعدها جامعه روحانی تهران معروف به هیئت علمیه را
پایه گذاری نمود.
در سال 1343 طی نامه ای به ملک فیصل پادشاه سعودی تقاضای تجدید بنای قبور ائمه بقیع
را نمود.
در گزارش ساواک آمده است که او در جلسات علمای تهران برای جلوگیری از اعدام قاتلین منصور
(نخست وزیر وقت) شرکت می نمود.
در مهر ماه سال1349 ساواک برای وی درخواست تهیه بیوگرافی کرد.
او
در جریان جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی در جلسه ای گفته بود: «این تعزیه چه بود که درست کردند.
خواستند جشنها بهتر بشود خراب ترش کردند.
تازه چه نتیجه ای از این جشن گرفتند؟» پیشینه سیاسی او از
ارتباطش با دستگاه پهلوی جهت حل مشکلات زندانیان و مردم خبر می دهد و خود در سندی به تاریخ
14 /1 /1339 می گوید: «اصولاً روحانیون و شخص ایشان کاری با دستگاههای دولتی ندارند و اگر گاهی اوقات
برای رفع گرفتاری مردم و مراجعه کنندگان به دستگاههای دولتی توصیه ای می کنند دلیل بر این نیست که
احتیاجی به این دستگاهها دارند.
»
منبع:
کتاب
آیتالله العظمی سید شهابالدین مرعشی نجفی به روایت اسناد ساواک - جلد سوم صفحه 29