صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : روحانیون

تاریخ سند: 20 اردیبهشت 1343


موضوع : روحانیون


متن سند:

شماره : 237 /326 محترما مشخصات روحانیون تهران.
مشهد و شیراز را روی ارجحیتی که وسیله مأمور ویژه نفوذی این بخش تعیین گردیده به استحضار میرسد ضمنا جهت مزید استحضار بعرض میرساند مأمور مذکور اطلاعات کافی در این مورد داشته و بیوگرافی روحانیون بخش 321 وسیله ایشان تنظیم می گردد.
روحانیون درجه اول تهران عبارتند از آیت اله شیخ محمد رضا تنکابنی پدر فلسفی واعظ آیت الله شیخ بهاءالدین نوری.
آیت الله خوانساری.
آیت الله حاج میرزاعبداله تهرانی1 آیت الله حاج میرزا احمد آشتیانی2 در درجه بعدی آیت الله حاج شیخ محمد تقی آملی3 آیت الله علی اصغر خوئی4 ـ شریعتمدار رشتی ـ بعد از این دسته ائمه جماعت و پیشنمازهای محلی هستند که هر یک در درجاتی قرار دارند از لحاظ سیاسی و مذهبی در طبقه اول آیت الله نوری و آیت الله حاج میرزاعبداله تهرانی و از لحاظ مذهبی آقای تنکابنی و خوانساری و آشتیانی.
ضمنا دستجات مختلفی از روحانیون وجود دارد که بزرگترین دسته را هیئت علمیه تشکیل می دهد این دسته با اینکه غالبا صاحب نفوذ سیاسی و مذهبی هستند در حوادث دو ساله اخیر جنبه بیطرفی و بلکه تا اندازه ای تمایل به دربار شاهنشاهی داشته اند آیت اله نوری ــ تهرانی ــ جزایری ــ و عده ای دیگر از این دسته هستند.
روحانیون مشهد : روحانیون مشهد فعلاً آیت اله حاج میرزا احمد کفائی5 ـ آیت اله فقیه سبزواری ـ آیت اله میلانی ـ آیت اله حاج آقا حسن قمی6 در درجه اول قرار دارند آقایی نوغانی.
فاضل.
شاهرودی در درجه دوم سبزواری خیلی در مشهد نفوذ داشت و طرفداران زیادی داشت بطوریکه در زمان مرحوم آیت اله سید ابوالحسن اصفهانی از طرف او به مردم گفته بودند به او وجوه شرعی ندهند معذالک او آنقدر نزد مردم احترام داشت و مورد علاقه آنان بود که به او وجوه شرعی کافی می دادند این وضع تا زمان شرفیابی او به حضور اعلیحضرت همایونی شاهنشاه در عید نوروز سال گذشته دوام داشت و شرفیابی او در مشهد به حضور اعلیحضرت همایون که پس از واقعه مدرسه فیضیه قم بود خیلی او را نزد مردم کوچک کرد و مخالفین علیه او به طوری شدت عمل در تبلیغات به خرج دادند که حتی مجبور شد مدتی از مشهد خارج شده حال هم وجهه خود را تا اندازه ای حفظ کرده و امسال هم برای اینکه در تشرف اعلیحضرت همایونی به مشهد شرفیاب حضور نشود قبل از عید به مسافرت رفت آیت اله کفائی پسر مرحوم آیت اله آخوند ملامحمد کاظم خراسانی7 از موجدین مشروطیت و از بزرگان مراجع تقلید زمان خود بود آیت اله کفائی فعلی روی نفوذ و شخصیت پدر خود و برادر بزرگش مرحوم آقازاده خراسانی8 که در مشهد خیلی مورد احترام قرار داشت تا اندازه ای مورد احترام مردم بود ولی بیشتر از ابتداء مردم او را آخوند دولتی میدانستند و کمتر وجوه شرعی به او می دادند در زمان مصدق به سبب مخالفت با مصدق مورد حمله مخالفین قرار گرفت و حتی با او کاری کردند که مجبور شد چند ماه به تهران آمد و نمی توانست به مشهد برود پس از وقایع 28 مرداد آیت الله بهبهانی به مشهد رفت و منزل او وارد شد مجددا احترامات او حفظ شد و خیلی به قول معروف عوام برو بیا پیدا کرد تا سال گذشته که او هم پس از شرفیابی به حضور اعلیحضرت همایون مورد حملات مخالفین قرار گرفت و امروز وجهه اول خیلی کمتر از سبزواری و مورد حمله مخالفین است آیت الله میلانی.
این شخص از لحاظ معلومات در همان درجه کفائی و سبزواری و بلکه بالاتر است ولی صاحب رساله و جنبه مرجعیت تقلید دارد خصوصا ترکها و آذربایجانیها خیلی اطراف او را دارند و به او وجوه شرعی می دهند در مشهد امروز اولین شخص روحانی صاحب نفوذ و تمام ناراضی ها و مخالفین دور او جمع هستند و به خصوص جبهه ملی ها از او خیلی حمایت می کنند.
آیت الله سید حسن قمی این شخص از لحاظ اینکه فرزند مرحوم آیت الله قمی مرجع تقلید بود تا اندازه ای مورد احترام بود ولی پس از حوادث اخیر و حملاتی که به دستگاه نمود و حبس و تبعید بی اندازه مقام او بالا رفت و امروز او هم در عداد روحانیون درجه اول مشهد درآمده و اما از لحاظ حوزه علمیه و طلاب امروز در مشهد اول آقای میلانی و در درجه دوم آقای قمی و سبزواری هستند و در درجه سوم آقای کفائی شیخ شاهرودی هم نسبتا اطرافیانی دارد و چون خیلی فعال و پشت هم انداز است خود را حفظ کرده و تا اندازه ای ضد ملی اطراف او جمع هستند.
روحانیون شیراز : آیت الله رضوی9 ـ آیت الله شیخ بهاءالدین محلاتی.
این دو نفر در شیراز از روحانیون بنام مملکت و در درجه اول فارس هستند آیت الله فال اسیری و آیت الله دستغیب نیز در درجه دوم قرار دارند از لحاظ سواد و معلومات آقای شیخ بهاءالدین محلاتی بر دیگران فزونی دارد و خیلی مورد توجه مردم بوده و نفوذ او بیش از دیگران است به خصوص که در حوادث اخیر حبس و تبعید شدن جنبه مظلومیت پیدا کرد و ایرانی که همیشه طرفدار مظلوم است بیشتر به او توجه شد و امروز صاحب نفوذ اول روحانی فارس شده.
آقای رضوی هم مرد محترمی است و در حوادث اخیر هم کوچکترین دخالتی نکرد ولی مردم وجوه شرعی خود را به آیت الله محلاتی پرداخت می کنند و حوزه علمیه و طلاب شیراز را او اداره می نماید.
روحانیون 23 /2 در پرونده 798 ـ ک بایگانی شود 26 /2 /43

توضیحات سند:

1ـ حاج میرزا عبداللّه سعید معروف به آیت الله چهلستونی فرزند حاج میرزا مسیح در سال 1305 ق در تهران متولد شد.
وی مدتی در تهران نزد علمای دینی از قبیل شیخ علی نوری، سید محمد تنکابنی، شیخ مسیح طالقانی، میرزا هاشم شفتی، آقا بزرگ ساوجی و شیخ باقر معزالدوله به تحصیل علوم دینی پرداخت و در سال 1330 ق در بازگشت از مکه به نجف سفر کرد و از محضر آیات عظام : نائینی، شریعت، ضیاءالدین عراقی، سید احمد کربلائی بهره برد.
در سال 1333 ق به تهران بازگشت و پس از فوت پدر امامت مسجد جامع تهران را به عهده گرفت تا سال 1342 ق که رهبران دینی را از عراق به قم تبعید کردند، وی به استقبال آنان شتافت و به شهر قم رفت و در درس آیت الله حائری و حاج ابوالقاسم کبیر حضور یافت.
در جریان کودتای 28 مرداد نیز فعالیت داشت و پس از فوت آیت الله حائری در سال 1356 ق به تهران بازگشت و به تدریس و تبلیغ دین پرداخت و سرانجام آیت الله میرزاعبداللّه سعید تهرانی در سال 1391 در سن 86 سالگی دارفانی را وداع گفت و در شهر ری به طور امانت به خاک سپرده شد تا در شرایط مناسب به نجف منتقل شود.
از آثار ایشان رساله ای در مشق، حاشیه بر مکاسب، هفت رساله در مبدأ و معاد را می توان نام برد.
(زندگی نامه رجال و مشاهیر ایران سال 1374) 2ـ آیت الله میرزا احمد آشتیانی فرزند میرزا حسن در سال 1300 ق در تهران متولد شد.
وی پس از پایان مقدمات عربی و ادبیات فارسی به خواندن سطوح فقه و اصول در خدمت پدر خود پرداخت و پس از آن تحصیلات خود را نزد علمای دیگر مانند سید محمود یزدی، میرزاهاشم رشتی، حکیم کرمانشاهی و حکیم اشکوری ادامه داد و پس از آن در مدرسه سپهسالار به تدریس دروس جدید پرداخت.
در سال 1340 ق رهسپار نجف اشرف شد و از محضر آیات عظام نائینی و آقا ضیاء عراقی بهره برد و به درجه اجتهاد رسید.
در سال 1350 ق به ایران بازگشت و بقیه عمر را به تدریس و تألیف پرداخت.
وی متصدی مدرسه علمیه تهران بود و در جریان نهضت امام خمینی با انتشار بیانیه های خود امام را یاری می داد سرانجام آیت الله میرزا احمد آشتیانی در سال 1395 ق (1354 ش) دارفانی را وداع گفت و پیکر ایشان در شهر ری به خاک سپرده شد.
وی از خود تألیفات بسیاری به جای گذاشت از جمله رساله قول ثابت، طوائف الحکم، مقالات احمدیه، سرمایه سخن، اخلاق و غیره می باشد.
(گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازی؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک، ج 4) 3ـ آیت الله محمد تقی آملی فرزند ملامحمد آملی در سال 1304 ق در تهران متولد شد.
تحصیلات ابتدائی را نزد پدرش و همچنین علماء تهران از جمله شیخ رضا نوری، میرزا حسن کرمانی و شیخ عبدالنبی نوری به پایان برد و پس از آن برای ادامه تحصیل در سال 1340 ق به نجف اشرف سفر کرد و در آنجا از محضر آیات عظام، نائینی، فیروز آبادی، خوانساری، آقاضیاء عراقی، کمپانی و ابوالحسن اصفهانی بهره برد و به درجه اجتهاد رسید.
وی در سال 1353 ق به تهران بازگشت و به تدریس و تبلیغ دین پرداخت.
در جریان نهضت امام خمینی با مخالفت و مبارزه در مورد مسئله طرح انجمنهای ایالتی و ولایتی و همچنین کشتار حوزه علمیه قم امام را یاری داد، سرانجام پس از سالها تدریس و تبلیغ آیت الله شیخ محمد تقی آملی در 29 شوال 1391 ق در تهران دارفانی را وداع گفت و پیکر ایشان را در صحن حرم مطهر امام رضا (ع) به خاک سپردند.
وی صاحب آثار و تألیفات بسیاری از جمله اثبات صانع از ماتریالیسم تا ایده آلیسم، حیات جاوید در اخلاق، خداشناسی، دارالفوائد و غیره می باشد.
(دائره المعارف بزرگ اسلامی ش 1368 سال 1375؛ علماء بزرگ شیعه از کلینی تا خمینی) 4ـ آیت الله حاج سیدعلی اصغر خوئی فرزند سید مجتبی در سال 1312 ق در خوی متولد شد.
مقدمات و ادبیات را نزد ملاعلی مددآبادی آموخت و سطوح فقه و اصول را نزد حاج شیخ محمد خوئی و آیت الله آقا سید باقر فرا گرفت و پس از آن در سال 1341 ق به نجف سفر کرد و از محضر آیات عظام شیخ عبدالحسین رشتی، حجت کوه کمری، ایروانی، اصفهانی و میرزاحسین نائینی بهره برد.
در سال 1350 ق به ایران آمد و به مدت 5 سال در شهرستان خوی به تبلیغ دین پرداخت و پس از آن به واسطه عدم امنیت به نجف بازگشت و حدود 3 سال به تدریس پرداخت و مجددا در سال 1358 ق به خوی بازگشت و به تعمیر مدرسه مخروبه «نمازی» همت گماشت و به تدریس پرداخت و مدتی بعد در سال 1361 ق به علت ناامنی محل به تهران هجرت نمود و به تبلیغ دین پرداختند.
وی تا سال 1353 ش نیز در قید حیات بود.
(گنجینه دانشمندان، شریف رازی) 5 ـ آیت الله حاج میرزا احمد کفائی خراسانی فرزند آیت الله محمد کاظم خراسانی در ربیع الاول 1300 ق در شهر نجف متولد شد.
تحصیلات عالیه علوم دینی را نزد پدرش و همچنین آیات عظام شیخ زین العابدین شاهرودی، شیخ احمد شیرازی و سید ابوالحسن اصفهانی به پایان برد وی بعد از جنگ جهانی اول در جنگهای استقلال عراق علیه انگلستان شرکت نمود و یکی از عاملین مهم استقلال آن مملکت بود و در سال 1341 ق پس از مبارزات زیاد بر اثر فشار قوای انگلیسی مجبور به مهاجرت به حجاز شد و پس از بازگشت به عراق به مبارزات خود ادامه داد، تا اینکه در سال 1302 ش به همراه سایر علماء به ایران تبعید شد و در خراسان اقامت گزید و به تدریس پرداخت.
فرزند بزرگ وی مدتی سفیر رژیم پهلوی و فرزند دیگرش دکتر حمید کفایی نماینده مجلس شورای ملی بود.
وی از جمله کسانی بود که در سفر 12 فروردین 1342 محمدرضا پهلوی به مشهد به دیدار شاه رفت و سرانجام آیت الله کفائی خراسانی در دی ماه 1350 ش از دنیا رفت و در شهر مشهد مدفون گشت.
(خراسان ش 6521، تاریخ 1350) 6ـ آیت الله سیدحسن طباطبائی قمی فرزند آیت الله العظمی حسین طباطبائی قمی در سال 1329 ق (1288ش) در نجف اشرف متولد شد.
در دوران کودکی همراه با پدر به مشهد سفر کرد و پس از گذراندن سطوح معقول و منقول نزد علماء مشهد در سال 1347 ق پس از بازگشت از سفر حج در اثر کسالت به مدت 6 ماه به اصفهان سفر کرد و از محضر علماء آن شهر بهره برد.
پس از آن در سال 1350 ق به اتفاق پدر به نجف اشرف هجرت نمود و از محضر علماء نجف از جمله آیت الله نائینی بهره مند شد.
پس از بازگشت به مشهد در سال 1354 در پی واقعه مسجد گوهرشاد همراه با پدر به کربلا تبعید گردید و در آنجا از محضر اساتید آن شهر بهره برد و پس از آن به تدریس سطوح نهائی پرداخت.
در حدود سال 1368 ق پس از فوت پدر به مشهد سفر کرد و در مسجد گوهرشاد به تدریس تبلیغ و پرداخت.
وی در جریان نهضت امام خمینی در سال 1342 ش به فعالیتهای سیاسی و مبارزه علیه شاه پرداخت و در طی همین فعالیتها در 15 خرداد 1342ش دستگیر و چند ماه در تهران محصور شد.
پس از آن به مشهد بازگشت ولی 2 سال بعد در سال 1344 ش به علت مخالفت با حکومت پهلوی و فعالیتهای سیاسی به خاش تبعید گردید.
و یک سال بعد به کرج تبعید شد، تا اینکه در شهریور 1357 ش به مشهد بازگشت.
در کتاب «کودتای نوژه» ایشان به همراه چند تن دیگر از جمله افرادی معرفی شده اند که در آن کودتا به طور مستقیم یا غیرمستقیم دست داشته اند و عمادالدین باقی در یک سخنرانی در 18 /3 /72 علت مبارزه ایشان را فقط مسئله اصلاحات اراضی می داند و در قسمتی از سخنانش می گوید «آیت الله قمی با اصل رژیم سلطنتی و استبدادی دشمنی نداشت اما با بی حجابی و مشروب فروشی مخالف بود و اگر شاه از اینها جلوگیری می کرد دیگر دلیلی برای مبارزه آقای قمی وجود نداشت.
(گنجینه دانشمندان ج 7 * پیام...
.
.
211، 1372 * کودتای نوژه * کیهان ش 10555).
7ـ ملامحمد کاظم آخوند خراسانی فرزند ملاحسن در سال 1255 ق در مشهد متولد شد.
وی مقدمات علوم را در مشهد آموخت و از آنجا به سبزوار رفت و مدتی در حوزه درس معقول ملاهادی سبزواری حاضر گشت.
سپس به تهران آمد و نزد میرزاابوالحسن جلوه و دیگر اساتید تهران حکمت و فلسفه را آموخت.
در 1278 به نجف اشرف سفر کرد و از محضر علمای نجف، شیخ مرتضی انصاری، شیخ رضی، سید مهدی قزوینی، علی شوشتری و میرزای شیرازی بهره برد.
سپس در سال 1291 به سامراء سفر کرد و مدتی بعد به فرمان میرزای شیرازی به نجف بازگشت و به تدریس پرداخت.
آیت الله آخوند خراسانی از بنیانگذاران و پشتیبانان اصلی انقلاب مشروطیت بود و مبارزات شدید او از عوامل مؤثر خلع محمدعلی میرزا از سلطنت و استقرار مشروطیت بود.
پس از ورود سربازان روسی به ایران و اشغال آذربایجان و گیلان وی برای مقابله با آنها دستور جهاد داد و خود قصد آمدن به ایران کرد اما بناگاه آیت الله ملامحمد کاظم آخوند خراسانی در 20 ذی الحجۀ 1329 ق در نجف دارفانی را وداع گفت.
از آثار او می توان کفایه الاصول در 2 جلد، حاشیه بر رسائل شیخ انصاری، حاشیه بر اسفار و غیره را نام برد.
(دایره المعارف تشیع جلد 1، ص 14) 8ـ میرزامحمد آقازاده نجفی خراسانی فرزند آخوند ملاکاظم خراسانی در سال 1294 ق در نجف متولد شد.
وی در مکتب پدر درس خواند و از او به دریافت اجازه اجتهاد نائل آمد در سال 1325ق به امر پدر به خراسان رفت و در مشهد اقامت گزید و در استقرار مشروطیت کوشید و به تدریس فقه و اصول پرداخت.
وی پس از واقعه مسجد گوهرشاد به تهران تبعید شد.
سرانجام آقازاده نجفی خراسانی در سال 1356 ق در تهران دارفانی را وداع گفت و در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی به خاک سپرده شد.
از آثارش کتاب القضاء و الشهادات و مبحث الفاظ را می توان نام برد.
(دایره المعارف تشیع ص 126) 9ـ آیت الله سید محمد رضوی فرزند سید ابوالقاسم صدر رضوی در سال 1299 ق متولد شد.
پس از فراگیری مقدمات، علوم دینی را نزد میرزامحمد هادی حکیمی، آقاشیخ عبدالحسین مدرس، سید محمدعلی کازرونی و شیخ محمد تقی فسائی آموخت و پس از آن از محضر آیت الله میرزا ابراهیم محلاتی بهره برد و موفق به اخذ درجه اجتهاد شد و به تدریس و تبلیغ در شیراز پرداخت.
در کتاب نفس مطمئنه در مورد فعالیتهای سیاسی وی اینگونه آمده است : «وی بعدها در مراسم استقبال و دست بوسی شاه شرکت کرد و در جمع روحانیون وابسته به حکومت قرار گرفت ایشان جریان 15 خرداد 1342 را یک سوءتفاهم می دانست و با ارسال تلگراف برای شاه از او خواست تا آیت الله محلاتی و سایر بازداشت شدگان را آزاد کند.
» سرانجام آیت الله سید محمد رضوی در چهارم بهمن ماه 1345 دارفانی را وداع گفت و پیکر او را در جوار شاه چراغ شیراز به خاک سپردند.
(کیهان ش 7042؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک نفس مطمئنه؛ گنجینه دانشمندان)

منبع:

کتاب قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک - جلد 5 صفحه 366




صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.