تاریخ سند: 11 تیر 1357
بیانیه خواهران و مادران زندانیان سیاسی
متن سند:
قال رسول اللّه (ص)
مَنْ سَمِعْ ُمسْلِما یُنادی یا لَلْمُسْلِمین فَلَمْ یُجْبُه فَلَیَسَ بِمُْسلِمْ
هر که بشنود ندای مسلمانی را که او را دعوت به همدردی کند و ندای مثبتی
به او ندهد و یا گره ای از کار او نگشاید مسلمان نیست.
برادران و خواهران مسلمان
در مبارزه علیه بی عدالتیها
خواهرانتان را یاری دهید.
آیا اطلاع دارید که در شهرها
و زندانهای ایران چه
می گذرد؟
آیا می دانید که اخیرا مأموران
جلاد به دستور شاه خائن در
زندان اصفهان با چاقو به جرم
جلوگیری از اهانت به
مقدسات اسلام و مرجعیت به
جان فرزندان عزیزمان
افتاده اند و آنها را به
شدیدترین وجه مجروح
ساختند؟ آنها که به خاطر
آزادی و عدالت و حقگوئی به
بند کشیده شده اند و اکنون از روز 27 خرداد 57 پس از حمله ناجوانمردانه که با
چاقو به آنها حمله کرده در اعتصاب غذای چند روزه به سر می بردند؟
پدران، مادران، برادران، خواهران! شما که دارای فرزند یا برادری هستید از دل
ما مادران یا خواهران با خبر هستید فرزندان ما که عزیزترین ثمره های دوران
زندگی ما هستند و ما آنها را با خون دل بزرگ کرده ایم، اکنون به دست جلادان
بی خبر از خدا گرفتار وزیر ضربات مأمورین خود فروخته و غلامان حلقه
به گوش هستند.
آیا باز هم باید دست بر روی هم گذاشت ؟؟
ما مادران این فرزندان زندانی، روز جمعه 9 /4 /57 به عنوان بلند کردن صدای اعتراضمان نسبت به اعمال
جبارانه ساواک در منزل حضرت آیت الله خادمی به عنوان تحصن جمع شده ایم تا از سنگر روحانیت
مسئول، فریاد خویش را به همه مردم برسانیم تابه هر نحوی که امکان پذیر است با ما همصدا شده و به
حمایت حق و قرآن برخاسته و ما را در این راه یاری دهند.
ما مادران از خانه معظم له خارج نخواهیم شد تا به خواسته های مختلف فرزندان زندانی مان پاسخ مثبت
داده شود.
از تمامی روحانیون، دانشجویان، همه بازاریان و کسبه و کارگران که در این راه ما را کمک کرده اند و
همواره پشتیبانی می کنند سپاسگزاریم دیگر بار همبستگی خویش را تحت لوای نایب امام (ع) حضرت
آیت اللهالعظمی امام خمینی با همه گروهها اعلام می داریم.
«اِنَّ مَوْعِدَهُمْ الصُّبْحُ اَلَیَسَ الصُّبْحُ به قریب»
درود به روحانیت مبارزی که از آغاز تا به انجام پشتیبان ملت ایران بوده و هست.
11 /4 /1357
خواهران و مادران زندانیان سیاسی
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان اصفهان، کتاب 2 صفحه 490