تاریخ سند: 4 آذر 1342
گزارش 1
متن سند:
امشب در ساعت 1825 آقای دستغیب در مسجد جمعه به منبر رفتند و اظهار
داشتند امشب بحث ما درباره آزادی بانوان است من می خواهم بدانم دین اسلام
از کدام حق بانوان را محروم داشته که آقایان آمده اند و به آنها آزادی داده اند حق
مالکیت آنها در اسلام با آقایان هیچ فرقی نمی کند فقط چیزی که اسلام از او
آنها را محروم داشته همانا شرکت در کارهای سیاسی و اجتماعی است چون
مصادر کارهای اختصاصی دارند و زنها هم در کارهای سیاسی اختصاصی
مردها جنگ و جهاد و شغل ها و مسئولیتهای مهم اجتماعی دارند و زنها اداره
کردن منزل و زائیدن حالا آقایان می گویند نه خودشان بیایند به جای خانمها
زایند امروزه دانشمندان اروپائی ثابت کرده اند که خانمها نمی توانند پستهای مهم
را اشغال نمایند یعنی نمی توانند اداره کنند چون از همه حیث زنان از مردان
ضعیف ترند و حالا شما را به خدا کسی که بگوید زنها آزاده باشند تا بتوانند پست
مهم مملکتی را اشغال نمایند احمق نیست زنی که اگر اداره مملکت به دستش
افتاد و مردی خارجی آمد و او را در شب نشینی فریب داد و آن زن هم مملکت را
دو دستی تقدیم او داشت این زن برای ما می تواند رهبر باشد مگر آقایان مغز خر
خورده اند که اینطور فکر می کنند و می گویند زنان باید آزاده باشند کجای اسلام
نوشته شده که خانمها از حقوقی که مردان دارند محروم هستند بجز حقوق
سیاسی زنی که قاضی شد چون احساسات مادری در وجودش است اگر یک
آدمکش در جلویش گریه کرد فورا دستش به رحم
می آید و او را تبرئه می کند این کارهای قضاوت و سیاست و جنگ و جهاد که
اسلام زنان را محروم داشته دلیلش همین است که خانمها واقعا نمی توانند انجام
بدهند ولی حالا آقایان خواسته اند به قول خودشان این آزادی را به آنها بدهند به
آنها خدمت نکرده اند بلکه در حق آنها ظلم شده چون کارها و مسئولیت های
مهم تری که مربوط به آنها نیست واگذار نموده اند بطوریکه ملاحظه فرموده اید
الآن در همان کشورهای مترقی خارجی متوجه شده اند که خانمها نمی توانند
مثمر باشند لذا مشاغل و پستهای مهم وزارتی به آنها واگذار نمی نمایند ضمنا
آقای دستغیب بحث مفصلی درباره تشکیلات جسمانی زنان نمودند و نتیجه
گرفتند که خانمها رویهم چهار کیلو حد متوسط زن و مرد از مغز گرفته تا پاها از
مردها کمترند و این خود نتیجه ضعیف بودن آنهاست سخنرانی در ساعت 1915
پایان یافت ضمنا در ضمن سخنان خود چنین گفت اگر رئیس جمهور یا نخست
وزیر یا هر زهر مار دیگری دلش به حال زنان سوخته و خواسته است آزادی به
آنها بدهد باید بداند که اشتباه نموده و درباره آنها ظلم کرده است.
نادری
توضیحات سند:
1ـ گزارش شهربانی از این
سخنرانی بدین شرح است:
محترما بعرض می رساند
بفرموده روز گذشته به طور غیر
محسوس از آقای سید
عبدالحسین دستغیب [مراقبت]
نموده ساعت 12 ظهر از منزل به
مسجد جامع آمده مشغول نماز
جماعت ظهر و عصر گردید و به
منزل رهسپار شد و ساعت2117
از منزل به مسجد آمده پس از
نماز جماعت مغرب و عشاء
آقای حجتی منبر رفته پس از
روضه خوانی آقای سید هاشم
دستغیب منبر رفته در اطراف
وضو صحبت و بعدا آقای سید
عبدالحسین دستغیب منبر رفته و
بیان داشت که آنها که می گویند
زنان باید دوش بدوش مردان
کار کنند باید بگویم که اسلام
همه اینها را برای زنها پیش بینی
کرده اگر زنان به شغل
آموزگاری خیاطی بافندگی
مبادرت ورزند که چه عیب دارد
ولی اسلام زنان را در چند
قسمت منع نموده از جمله جنگ
و جهاد و جنگ های دیگر
مناصب قضاوت و ولایت و
امور اجتماعی و سیاسی زیرا هر
یک از اینها باعث اشکالات
زیادی برای جنس لطیف است
طبق تشخیص علماء حاضر مغز
زن 100 گرم کمتر از مغز مرد و
قلب و ریه زن کوچکتر از مرد
است و جنس زن لطیف و
احساساتی است اگر زنی را به
جبهه جنگ بفرستند و تفنگ
بدوش او بدهند در اثر کم
جنبه ای قادر به مقابله با دشمن
نیست یا اگر به منصب قضاوت
بگمارند فلان سارق با سابقه را
که در محضر دادگاه حاضر شد
در مقابل این جنس لطیف و
احساساتی بنای تضرع و
زاری می گذارد و آن زن سخت
تحت تأثیر قرار گیرد و
نمی تواند درست قضاوت نماید
یا اگر زنی را حاکم و وزیر
کشوری نمایند چه بسا که
جوانی خوش سیما جهت انجام
کاری به او مراجعه کند و چون
زن منبع شهوت است دل باخته
مرد شده و شب در جلسه شراب
خواری و قماربازی یک مرتبه
تسلیم محض شده و کشور به
بیگانگان تسلیم نماید مثلاً شما
که می گوئید زن باید دوش
بدوش مرد کار کند پس بیائید در
کارهای خصوصی زنها شرکت
نمائید مثلاً بزائید بچه شیر دهید
خانه داری کنید یا اینکه
ساختمان بدن زن را تغییر دهید
مانند ساختمان مرد شود
همانطوریکه قبلاً ذکر شد زن
لطیف وزن بدن آن کمتر از مرد
است اگر اسلام زنها را از شرکت
در امور اجتماعی و قضاوت و
سیاست منع نموده در عوض
جواب [جواز] زائیدن و
خانه داری و شیر دادن بچه به او
داده که هر کدام به سهم خود
ثواب جهاد را دارد مجلس
خاتمه.
رونوشت برابر اصل
است.
ر.ک: ضمیمه شماره 33
منبع:
کتاب
شهید آیتالله سید عبدالحسین دستغیب به روایت اسناد ساواک صفحه 192
