تاریخ سند: 28 بهمن 1342
موضوع : منصور نماینده مجلس شورای ملی
متن سند:
شماره : 300 ـ 1327/ ن
اخیرا چند نفر از نمایندگان مجلس شورای ملی از جمله دکتر الموتی.
مصطفوی نائینی1 و کریم اهری2 که عضو فراکسیون مستقل نیز می باشند درباره
کابینه منصور و فعالیتهای حزب ایران نوین مطالبی اظهار داشته اند که ذیلاً به
استحضار می رسد :
این عده گفته اند اخیرا در
یکی از جلسات حزب ایران
نوین وسیله دکتر
رهنوردی3 حملاتی به
منصور شده و دکتر
رهنوردی اظهار داشته
حزب ایران نوین در خارج
از مجلس آن طور که باید
دارای والوری4 نبوده و
کارگردانان این حزب
اعضای وابسته به حزب
ایران نوین را بازیچه دست
خود قرار داده اند.
مطلب دیگری که مورد
گفتگوی این عده قرار گرفته
درباره فرمانی است که در
سالهای قبل از طریق دانشکده افسری درباره منصور صادر گردیده و اکنون این
فرمان به صورت پلی کپی تکثیر و برای بعضی از رجال و متنفذین و اغلب
نمایندگان مجلس شورای ملی منجمله مهندس والا5 فرستاده شده و متن فرمان
عبارت از این است که زمانی که منصور دوره احتیاط را در دانشکده افسری طی
می کرده شبی وسیله 2 نفر از دانشجویان هم دوره خود مورد تجاوز قرار گرفته و
فاعلین به پنجاه ضربه شلاق در حضور گروهبان مربوطه تنبیه شده اند.
نمایندگان فوق الذکر همچنین اظهار داشته اند دولت آقای علم با شیطنت و
زرنگی در مدت غیبت اعلیحضرت همایون شاهنشاه موجبات تضعیف منصور
را به نحوی از انحاء در محافل سیاسی و به خصوص اعضای حزب ایران نوین
فراهم آورد تا بدین وسیله تشکیل دولت احتمالی او را به تعویق اندازد.
از جمله مسائل مورد بحث این عده درباره دولت آینده بوده که می گفتند دولت
دکتر اقبال قریبا تشکیل می شود و تنها کسی که در حال حاضر می تواند منویات
شاهانه را اجرا نماید دکتر اقبال است لکن این مطلب را هم می گفتند که منصور
رئیس دولت خواهد شد ولی پس از مدت کوتاهی دولت وی ساقط و دولت دکتر
اقبال سر کار خواهد آمد.
در پایان این مذاکرات دکتر
مصطفوی اشاره به نطق وزیر
جنگ امریکا نموده و گفته
است چنانچه من بجای
زمامداران ایران بودم با
توجه به اظهارات اخیر «مک
نامارا» هرگز حاضر
نمی شدم پولی از آمریکا
بگیرم چون دولتهائی هستند
که حاضرند به ایران وام
بدهند سخنان دکتر
مصطفوی مورد تایید
سایرین قرار می گیرد و
می گویند فقط این کار هم از
دست دکتر اقبال بر می آید که
دست گدائی جلوی آمریکائیها دراز نکند.
عینا جهۀ اقدام به اداره 322 ـ 2 ارسال می گردد شماره 29 /10
رونوشت در پرونده مجلس شورای ملی بایگانی است و در اخبار روز 29 /11 /42 هم درج
گردیده است در پرونده حسنعلی منصور بایگانی شود.
توضیحات سند:
1ـ سیدحسن مصطفوی نائینی
فرزند محمدعلی نماینده
دوره های 20 و 21 و 22 و 23
نائین در مجلس شورای ملی به
سال 1296 ش در نائین به دنیا
آمد.
تحصیلاتش را در تهران
پی گرفت و سپس به خدمت
وزارت فرهنگ درآمد و به
تدریس زبان فرانسه و
ریاضیات در دبیرستانهای
اصفهان پرداخت.
مدتی
فرماندار شهرستان های اهواز،
خرمشهر، یزد، کرمان، تبریز و
تهران بود.
مدتی فرماندار کل
کردستان و کفیل استانداری
کرمان و استان مرکزی بود.
2ـ کریم اهری نماینده دوره های
20 تا 23 کلیبر در مجلس
شورای ملی به سال 1296 ش
در اهر متولد شد.
تحصیلات
خود را در دانشکده کشاورزی
کرج و آموزشگاه عالی بانک به
پایان رساند و سپس وارد
کارهای دولتی در وزارت
فرهنگ، دارایی و دانشکده
افسری و بانک ملی ایران شد.
3ـ محمدحسن رهنوردی فرزند
قربانعلی در سال 1306 ه ش در
تبریز به دنیا آمد.
در 4 سالگی به
همراه خانواده به مازندران
رفت.
در سال 1314 در نوشهر
به مدرسه رفت، شرح تحصیلات
ابتدائی و متوسطه وی به این
شرح است :
«نوشهر، دبستان پهلوی 1316
ـ تهران، دبستان دقایقی 1318
ـ دزفول، دبستان پهلوی 1319
ـ اهواز، دبستان پهلوی 1320ـ
دزفول، دبستان پهلوی 1321ـ
اراک، دبیرستان صمصامی
1322 ـ ساری، دبیرستان
پهلوی 1326 ـ تهران،
دبیرستان رهنما 1328»
مشارالیه که پس از اخذ
دیپلم جهت ادامه تحصیل به
دانشکده دندانپزشکی دانشگاه
تهران راه یافته بود، در سال
1322 فارغ التحصیل شد و به
عنوان دندانپزشک در : بهداری
کرج، اداره کل بهداشت بیمه های
اجتماعی، بهداری گرمسار و
شرکت نفت، به کار مشغول شد و
در سال 1336 در حالی که
پزشک بهداشت و مشاور
بهداشتی وزارت بهداری و با
حفظ سمت دبیر کمیته برنامه های
وزارت بهداری بود، جهت
ادامه تحصیل به امریکا، اعزام
شد و پس از اخذ دکترای
بهداشت عمومی از دانشگاه
تولین، در سال 1341 به ایران
مراجعت کرد.
دکتر رهنوردی که به علت اتهام
به عضویت در سازمان جوانان
حزب توده و شرکت در رژه صلح
در لهستان، مورد سوءظن واقع
شده بود، در سال 1347 توسط
رئیس ساواک (نعمت اله
نصیری) چنین تائید شد :
«قبل از 28 مرداد هم
فعالیت های زیادی به نفع
سلطنت و برعلیه مصدق انجام
داده است.
»
او که به واسطه خدمات مهمش
در کودتای ننگین 28 مرداد،
نشان درجه 2 رستاخیز گرفته
بود، در سال 1342 به عنوان
نماینده مردم ساری به مجلس
شورای ملی راه یافت.
دکتر رهنوردی که در سال
1346، کاندید حزب ایران
نوین، از تهران بود، در دو
مرحله چنین ارزیابی شد :
الف : «نامبرده فردی عیاش و
خوشگذران و اهل قمار [است]
و دوستان و معاشرین وی نیز
عموما کسانی نظیر خود او و یا
زنان عضو وزارت بهداری
هستند که اغلب در وزارتخانه
مزبور، درپی حل و فصل کار آنان
است.
در اجتماع محبوبیتی ندارد
و بیشتر به فکر و در پی تأمین
منافع شخصی و خصوصی خود و
دوستانش می باشد.
» ب : در
گذشته از قهرمانان کشور بوده و
در حال حاضر دبیرکل کمیته
المپیک ایران است.
قدری عصبانی، متکبر و عیاش و
به فکر تأمین منافع خود است.
مشروب می خورد.
نظر قاطبه
مردم تهران نسبت به او بی تفاوت
است.
از طبابت هم درآمد دارد.
»
دکتر محمدحسن رهنوردی که در
رشته وزنه برداری، فعالیت داشته
و مدتی نیز رئیس فدراسیون
وزنه برداری بوده و نام
خانوادگی خود را از قربانی به
رهنوردی تغییر داده است، در
گزارش دیگری چنین معرفی شده
است :
«روز شنبه 3 /6 /46 دکتر
رهنوردی نماینده مجلس شورای
ملی در دفتر کار خود، تلفنا با یکی
از دوستانش که گویا آن شخص
قرار است یکی از بستگان خود را
جهت معالجه به انگلستان بفرستد
صحبت می نمود، ضمن بدگوئی
از انگلستان اظهار داشت که چرا
او را جهت معالجه به آلمان یا
اسرائیل نمی فرستی و اضافه نمود
که تا 10 روز دیگر فشفشه هوا
خواهد شد.
از منظور دکتر
رهنوردی از اظهار جمله اخیر
اطلاعی در دست نیست.
»
محمدحسن رهنوردی که فردی
عیاش بود و در زمان مسئولیت
سازمان جوانان حزب ایران
نوین، به علت روابط نامشروع با
دختران عضو حزب، مدتی از این
مسئولیت کنار گذاشته شده بود،
علی رغم اینکه به بی عفتی شهره
بود در سال 1350 مجددا با
حمایت خسروانی، کاندید مجلس
شورای ملی شد و برای سومین
بار به مجلس راه یافت.
دیگر مشاغل وی به این شرح
بوده است :
1352، عضو دفتر روابط
بین الملل حزب ایران نوین ـ
1354، معاون پارلمانی وزارت
بهداری ـ 1355، معاون اداری
و امور مالی وزارت بهداری ـ
1355 معاون وزارت آموزش و
پرورش و تشکیلات ورزش.
مشارالیه که از اعضای
تشکیلات فراماسونری بود و در
لژ کاوه فعال بود، در اردیبهشت
ماه سال 1357 به عنوان
استاندار یزد و انتخاب شد و در
خرداد ماه طی عریضه ای به دفتر
مخصوص شاه، حرکات شهید
آیت الله صدوقی را تحریک آمیز
خواند.
در سوابق مشارالیه گزارشات
زیادی در خصوص
سوءاستفاده های مالی و...
او
وجود دارد.
اسناد ساواک ـ پرونده انفرادی
4ـ valuer ارزش شخصیت،
ارزش و موقعیت اجتماعی
5ـ عبداله والا فرزند حسین
ظهیرالسلطان، ملاک و پیشکار
احمد شاه بود که در سال 1301
در قریه شال خلخال بدنیا آمد.
وی فارغ التحصیل هنر سرایعالی
در رشته شیمی در سال 1322 و
لیسانسیه حقوق از دانشگاه
تهران در سال 1324 و مسلط به
زبانهای فرانسه و انگلیسی بود.
نامبرده در سال 1321 با ثریا
شقاقی دختر یکی از متمولین
تهران ازدواج نمود و تنها صاحب
یک فرزند بنام کامران در سال
1333 گردید.
وی کار مطبوعاتی
خود را در سال 1321 با عنوان
مدیر مسئولی نشریه تهران
مصور آغاز نمود و در ادامه با
توجه به نزدیکیش به دهقان
توانست به عنوان رابط نشریه با
ارتش در زمینه چاپ نشریه در
چاپخانه ارتش و همچنین تنظیم
مطالب تحت عنوان زیر ذره بین
ایفای نقش بنماید.
پس از درگیر شدن احمد دهقان با
رزم آرا به خاطر چاپ مقاله «من
جاسوس شوروی در ایران بودم»
و نهایتا قتل احمد دهقان، عبداله
والا با کمک رزم آرا توانست دو
سال به تاریخ تولدش در
شناسنامه بیافزاید و از سال
1301 به 1299 تغییر دهد و با
این روش صاحب امتیازی نشریه
تهران مصور را که می بایست بر
طبق قانون مطبوعات حداقل سی
سال سن داشته باشد، بدست آورد
تا به عنوان جانشین احمد دهقان
امور نشریه را بدست گرفته و
منویات مورد نظر!! خود را جامه
عمل بپوشاند.
نامبرده در دوره های 20 و 21 از
خلخال به مجلس شورای ملی
آمد.
عبداله والا که از اعضای
روتاری و لژ فراماسونری
کوروش بود، در سال 1369 ش
از دنیا رفت.
منبع:
کتاب
کابینه حسنعلی منصور به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 103