تاریخ سند: 8 مرداد 1346
دوست ارجمند مجاهد عزیز جناب آقای شرفیان
متن سند:
تاریخ: 8 /5 /1346
[آنجا که دیده هیچ نبیند] به غیر ظلم
باید ز جان گذشت کزین زندگی چه سود
...1 دوست ارجمند مجاهد عزیز جناب آقای شرفیان2 زید عزه
... و اظهار ارادت امیدوارم سالم و خرم ... وسیله نجات شما فراهم آید ... قدم از زندان شماره 4 قصر بیرون نهادم ... شب گذشته بود و دوستان به بستر خواب ... زندان آورده و گفتند به اداره اطلاعات ... سوار تاکسی شده و به اطلاعات رفتیم ... و گفتند دو مرتبه روانه زندان شوید ... آمدم و بالاخره آن شب را در پاسدارخانه ... هم نزدیک به شما بودم و هنوز در محیط زندان قصر به سر میبردم. صبح پنجشنبه مرا با پاسبانی بار دیگر روانه اطلاعات شهربانی شدیم و خلاصه تعهدی گرفتند از من که هرگاه اطلاعات ما را خواست حاضر گردم آری از زندان قصر بیرون آمدم به زندان دیگری روانه شدم و آن هم زندان تهران بود.
زندانی که نامش آزادی است ولی به راستی برای مردم غیور زندان است و باید کوشید از این زندان نجات یافت و اگرچه با خطر مرگ روبرو شد. آقای شرفیان شما در زندانید و راحتید ولی من آزادم و ناراحتم به خدا قسم از خدای خودم مرگ را مسئلت مینمایم تا در این زندگی کثیف به سر نبرم.
خفقان در همه جا حکم فرماست و نفسهای انسانهای زنده در سینهها حبس میشود. غیرت، حریت، انسانیت، شجاعت از میان اجتماع رخت بربسته و زندگی در چنین اجتماعی جز ذلت برای من و امثال من نیست.
باری در خاتمه اولاً متذکر میشوم که سلام مرا به عموم دوستان برسانید و به استادان گرامم جناب آقای دکتر شیبانی3 و جناب آقای مفیدی4 و جناب آقای مهندس بازرگان5 سلام گرم مرا برسانید و از زحمات ایشان اظهار تشکر کنید.
به سایر آقایان بزرگان زندان خاصه حضرت آیتالله طالقانی6 و حضرت حجتالاسلام علوی7 و دانشمند محترم جناب آقای حجتی8 و سایر دوستان سلام مرا رسانیده و به آقای استاد رفیق گرانمایه و برادر ایمانی و آقایان منتظری و مولایی و عدالت منش و بنکدار و جعفری و حاج رضایی
و خاتم و طاهری و توکلی و آقای رفیعی دوست محترم و سایر دوستان که مجال نام بردنشان نیست سلام رسانیده و بگویید که او دعاگوی عموم آقایان هست.
در آخر کلام تذکراً به شما عرض میشود که اولاً من عکسی در زندان انداخته بودم بگیرید و نگهداری کنید تا بیایم و بگیریم و دیگر کتابچه کوچک حدیثی از من در زندان مانده آن را نیز شما نگهداری کنید. خیلی خیلی التماس دعا از عموم آقایان دارم. در موقع دعا مرا فراموش نکنید و برآورده شدن حاجاتم را از خدا بخواهید. موفقیت و پیروزی نهایی نهضت روحانیت و نجات آقایان را از زندان خواستارم.9 حسن حسینزاده . الموحد10
توضیحات سند:
1. نقطه چینها، به علت پارگی ابتدای نامه میباشد.
2. حجتالاسلام مصطفی شرفیان اردکانی، فرزند نصیبالله در سال 1324در اردکان فارس متولد شد. تحصیلات ابتدایی را در دبستان بیضاوی اردکان طی نمود. پس از آن به مدت شش سال در بازار اردکان به شغل خیاطی اشتغال داشت. در سال 1344ش جهت فراگیری علوم اسلامی به شهر مقدس قم آمد. ابتدا در مدرسه رضویه و پس از آن در مدرسه حقانی اشتغال به تحصیل داشت. مشارالیه در سال 1346 دستگیر، ابتدا در دادگاه بدوی به 6 سال و پس از آن به حکم دادگاه تجدیدنظر به سه سال حبس تادیبی محکوم گردید. ساواک علت دستگیری وی را چنین نگاشته: در روز پنجشنبه 31 /1 /46 که مصادف با تاسوعا بوده وی پس از شرکت در مجلس روضهخوانی منزل آقای خمینی از جای خود بلند شده و برای آقای خمینی بدین مضمون شعار داده: «برای سلامتی یگانه پرچمدار عالم تشیع و یگانه زندانی راه حق و حقیقت و شکننده بتهای استعمار حضرت آیتاللهالعظمی خمینی صلوات ختم کنید.» حضار مجلس نیز با صدای بلند صلوات فرستادند. درپی این اقدام مشارالیه توسط مأمورین شهربانی دستگیر و حجره وی در مدرسه رضویه نیز مورد بازرسی قرار گرفت.
3. عباس شیبانى در سال 1310 ﻫ ش در تهران و در خانوادهاى مذهبى متولد شد. وی در 16 مهرماه 1332 به همراه تعدادى از اعضاى کمیته دانشگاه نهضت ملّى، در اعتراض به محاکمه دکتر مصدّق، دانشگاه را تعطیل کردند. وى از موسّسان گروههاى مذهبى ـ دانشجویى در سال 1330 بود که در اولین گردهمائى دانشجویان در سال 1339 در مقام سخنگوى آنها سخنرانى کرد. دکتر شیبانى در سال 1335، پس از به راه انداختن تظاهرات عظیمى در پشتیبانى از مصر و علیه اسرائیل، انگلستان و فرانسه، توسط دکتر اقبال، ریاست دانشگاه تهران، از دانشگاه اخراج و به دست فرماندارى نظامى تهران دستگیر شد. وى به علّت فشار افکار عمومى از زندان آزاد و به دانشگاه مشهد تبعید شد. او در مشهد با مرحوم استاد محمدتقی شریعتى آشنا و به فعّالیتهاى خود قوّت بخشید و به همین علّت مجددّا دستگیر و به زندان قزلقلعه تهران فرستاده شد. دکتر شیبانى علاوه بر اینکه پس از 28 مرداد 1332 از موسّسان نهضت آزادى مقاومت ملّى بود، عضو موسسان جبهه ملّى دوم نیز به شمار مىرفت. وى در سال 1341 به نمایندگى دانشگاه در کنگره جبهه ملّى معرّفى شد، ولى با اعتراض به نپذیرفتن نهضت آزادى ایران در احزاب جبهه ملّى به دلیل گرایشهاى مذهبى، کنگره را ترک و به نهضت آزادى پیوست. در 6 بهمن سال 1341 ـ که رژیم شاه، سران نهضت را دستگیر و به زندان انداخت ـ همراه دکتر سحابى، مهندس بازرگان و آیتالله طالقانى محاکمه و به 6 سال زندان محکوم شد و در سال 1347 از زندان آزاد شد.
دکتر شیبانى، پس از شهادت آیتالله سعیدى در سال 1349 در مراسمى که براى بزرگداشت ایشان گرفته شده بود، سخنرانى نمود و به همین دلیل به دست ساواک دستگیر و به 6 ماه زندان محکوم شد. ایشان در سال 1347 از دانشگاه تهران در رشته پزشکى فارغالتّحصیل شد و همزمان با فعّالیت و مبارزه سیاسى در جنوب تهران، در درمانگاه خیریّه ولى عصر به طبابت مشغول شد. دکتر شیبانى پس از پیروزى انقلاب اسلامى، مسئولیتهاى متعددى از جمله نمایندگى مردم تهران در مجلس خبرگان قانون اساسى، عضویت شوراى انقلاب، وزارت کشاورزى دولت موقّت، عضویت هیئت امناى بنیاد مسکن انقلاب اسلامى، عضویت شوراى مرکزى حزب جمهورى اسلامى، سرپرستى دانشگاه تهران و نمایندگى مردم تهران در پنج دوره مجلس شوراى اسلامى را برعهده داشته است.
4. سید مصطفی مفیدی، برادر محمد مفیدی، در سال 1320 ﻫ ش در تهران به دنیا آمد. دانشجوى دانشکده کشاورزى، عضو نهضت آزادى، عضو سازمان مجاهدین خلق ایران و عضو حزب توده ایران بود. در سال 1342 در همکارى با نهضت آزادى دستگیر و پس از مدّتى آزاد شد.
5. مهندس مهدى بازرگان در سال 1278 ﻫ ش در تبریز به دنیا آمد. وى جزو اولین کسانى است که پس از اتمام دوران متوسطه در تبریز و تهران براى ادامه تحصیلات عالى به فرانسه عزیمت و در رشته مهندسى ترمودینامیک تحصیلات خود را به پایان برد. مهندس بازرگان پس از بازگشت به ایران به عضویت کادر علمى دانشگاه تهران نایل گردید. وى فعالیت سیاسى خود را از جبهه ملى آغاز نمود. در دوران نخست وزیرى دکتر محمد مصدق ریاست شرکت ملى نفت ایران و بعد سازمان آب تهران را عهدهدار گردید. پس از تعطیلى و توقف کار جبهه ملى اول با سقوط دکتر مصدق بر اثر کودتاى 28 مرداد 1332 از جمله کسانى بود که جبهه ملى دوم را تاسیس نمود. وى به همراه مرحوم آیتاللّه طالقانى، دکتر یداللّه سحابى، رحیم عطایى، منصور عطایى، عباس سمیعى و حسن نزیه از جبهه ملى دوم کناره گرفته و نهضت آزادى ایران را تأسیس نمودند. در سال 1342 سران نهضت آزادى دستگیر و مهندس بازرگان و آیتاللّه طالقانى به 10 سال زندان محکوم شدند. لیکن پس از سپرى شدن 6 سال مهندس بازرگان آزاد گردید. مهندس بازرگان در سال 1356 به اتفاق جمعى از سیاسیون و حقوقدانان نظیر کریم سنجابى، ناصر میناچى، حسن نزیه و... جمعیت دفاع از آزادى و حقوق بشر را تأسیس کردند. لذا از طرف گروه انتقام که ساخته و پرداخته رژیم شاه بود بمبی در مقابل درب منزل وى منفجر شد. قبل از پیروزى از طرف امام در راس هیئتى به آبادان رفت تا جریان اعتصاب کارگران نفت را بر علیه رژیم که کمر آن را در بعد اقتصادى شکسته بود سامان بهتر و بیشترى دهد و به مسائل آنان رسیدگى کند. وى همچنین سفرى به پاریس نمود تا حضرت امام را از طرح شعار «شاه باید برود» منصرف کند، چه به اعتقاد او طرح شعار رفتن شاه با برخوردارى از ارتش و ساواک پشتیبانى آمریکا را شعارى مناسب و راه کارى عملى نمىدانست. آقاى بازرگان پس از پیروزى انقلاب اسلامى از سوى امام (ره) به عضویت شوراى انقلاب درآمد و با پیشنهاد اعضاى شورا به امام(ره) از طرف ایشان مسئولیت تشکیل دولت موقت که اولین دولت اسلامى پس از پیروزى انقلاب بود را بر عهده گرفت. دولت موقت مهندس بازرگان به دلیل اتخاذ روشهاى غیر انقلابى به خصوص اتخاذ مواضع مخالف با تسخیر لانه جاسوسى آمریکا و نیز اصرار بر انحلال مجلس خبرگان ورد این پیشنهاد از سوى امام از کار استعفا داد که بلافاصله مورد پذیرش امام واقع گردید. او در نخستین دوره مجلس شوراى اسلامى از سوى مردم تهران به مجلس راه یافت. مهندس بازرگان در تاریخ 30 /10 /1373 در تهران درگذشت.
6. آیتالله سیدمحمود طالقانی در سال 1289 ﻫ ش دیده به جهان گشود. وی در خانوادهای اهل علم و فضیلت و دارای روحیات انقلابی و ضدظلم رشد نمود و برای نخستین بار پدرش مرحوم آیتالله سیدابوالحسن آغاز به یادگیری مفاهیم اسلامی درس تقوا کرد. پدر وی را به لحاظ تقوا سرآمد پرهیزکاران یاد میکنند. آیتالله طالقانی در زمان طلبگی آشنایی فراوانی با امام خمینی داشت و روابط متقابل آن دو بسیار بود. مرحوم طالقانی دروس حوزوی را در محضر آیات عظام و اساتید به پایان رساند و از آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی اجازه اجتهاد گرفت. پس از پایان تحصیل به تهران بازگشت. در مدرسه سپهسالار به تدریس علوم اسلامی مشغول شد. تبلیغ، تشکیل جلسات مذهبی، مبارزه با رضاخان باعث شد که در سال 1318 دستگیر گردید. پس از شهریور 1320 و شکست استبداد فعالیتهای خود را گسترش داد. در جریان نهضت ملی نفت از فعالان بود. پس از کودتای آمریکائی 28 مرداد 1332، دستگیر و به دلیل مخفی نمودن شهید سید مجتبی نواب صفوی در خانهاش مدتی زندان بود. در کنگره جهانی «شعوب المسلمین» در کراچی شرکت نمود. در کنگره اسلامی قدس که سالی یک بار تشکیل میگردید دو بار مقام ریاست هیئت نمایندگی ایران را داشت. از سوی مرحوم آیتالله العظمی بروجردی حامل پیامی برای «دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه» در مصر شد. با آغاز نهضت امام خمینی از فعالان صحنهی سیاست و تبلیغ بود. در سال 1341 دستگیر و پس از اندکی آزاد شد. سپس در جریان نهضت 15 خرداد بار دیگر به زندان محکوم گردید. در سال 1346 آزاد و در سال 1350 دستگیر و مدت سه سال به زابل و 18 ماه به بافت کرمان تبعید شد. در سال 1352 مجدداً دستگیر و به 10 سال زندان محکوم و با اوجگیری نهضت آزادی از بند آزاد شد. آیتالله طالقانی از بدو آزادی خود بار دیگر وارد صحنهی سیاست شد و با انتشار اعلامیه ددمنشی رژیم سفاک پهلوی را محکوم نمود. با تأسیس شورای انقلاب به ریاست آن تعیین و در سال 1358 از سوی امام خمینی(ره) به عنوان امام جمعه تهران معین شد. در 19 شهریور 1358 در اثر سکته قلبی دارفانی را وداع گفت. آیتالله طالقانی که مقام والائی چون حضرت ابوذر داشت و علیه ستمگران و چپاولگران مبارزه مینمود، در برابر دشمنان چون مالک اشتر مجری عدالت و مدافع ولایت بودند. آیتالله طالقانی علیرغم زندانها - تبعیدهای مکرر چندین اثر جاودان منتشر کردند :
1ـ حاشیه بر تنبیه الامه مرحوم آیتالله میرزا محمدحسین نائینی 2ـ تفسیر پرتوی از قرآن 6 جلد 3ـ تفسیر نهجالبلاغه 2 جلد 4ـ با قرآن در صحنه 1 جلد 5 ـ آینده بشریت از نظر مکتب ما 6ـ سفرنامه حج 7ـ اسلام و مالکیت 8ـ جهاد و شهادت 9ـ وحدت 10ـ آزادی 11ـ توحید 12ـ ترجمه جلد اول امام علی (ع)
ر.ک: یاران امام به روایت اسناد ساواک: آیت الله سید محمود طالقانی،3 جلد، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی
7. آیتالله سید نورالدین علوی طالقانی، فرزند حجتالاسلام سید محی الدین در سال 1301 ﻫ ش در تهران دیده به جهان گشود. وی که خواهرزاده آیتالله سید محمود طالقانی بود جهت فراگیری علوم اسلامی عازم شهر قم شد و پس از طی مدارج علمی موفق به اخذ مدرک اجتهاد گردید. پس از آن به تهران آمد و ضمن اقامه جماعت در مسجد امینالسلطان خیابان فردوسی تهران به نشر فرهنگ و معارف اسلامی پرداخت. وی در سال 1342 به اتهام چاپ و توزیع اعلامیههای مذهبی توسط فرمانداری نظامی تهران دستگیر و دو ماه زندانی شد. در سال 1345 مجدداً به اتهام چاپ و توزیع اعلامیه دستگیر و به سه سال حبس محکوم گردید. وی پس از طی دو سال و چهار ماه از محکومیتش، مورد عفو قرار گرفته و آزاد شد. آیتالله علوی طالقانی در خرداد سال 1351 به اتهام تهیه و توزیع رساله امام خمینی(ره) به سه سال و نیم حبس محکوم و زندانی شد.
8. حجتالاسلام محمدجواد حجتى کرمانى، فرزند حاج میرزا عبدالحسین در سال 1311 ﻫ ش در کرمان متولد شد. تحصیلات مقدماتى را در کرمان گذراند و در سال 1330 به قم عزیمت کرد و تا سال 1336 در محضر آیتالله العظمی بروجردى، امام خمینى(ره) و علامه طباطبایى به تحصیل فقه، اصول و فلسفه پرداخت. در همین سالها بود که با شهید نواب صفوى آشنا شد و از افکار انقلابى وى الهام گرفت. وى در سالهاى 41ـ1340 در کرمان به سازماندهى جوانان همت گماشت و سپس براى مقابله با تبلیغات مسیحیت در کرمان با اسقف بزرگ مسیحى کلیساى کرمان به بحث و مناظره پرداخت و کتاب «جلوه مسیح» را تألیف و منتشر کرد. در سال 1343 و پس از ترور منصور به دنبال یک سخنرانى دستگیر و مدت 3 ماه زندانى شد. پس از آزادى از زندان و در سال 1344 به دنبال کشف حزب ملل اسلامى به همراه یک گروه 55 نفره دستگیر و پس از محاکمه در دادگاههاى بدوى و تجدید نظر نظامى به 10 سال زندان محکوم گردید و پس از ده سال و اندى در پائیز سال 1354 از زندان آزاد شد. وى در سال 1356 در پى ایراد سخنرانى و قرائت قطعنامه چهارده مادهاى در جلسه یادبود مرحوم حاج آقا مصطفى خمینى در مسجد اعظم قم، دستگیر و به ایرانشهر تبعید گردید. در فروردین 1357 از ایرانشهر به سنندج و مدتى بعد به جیرفت منتقل شد و پس از واقعه خونین 17 شهریور 1357 بازداشت و مدتى در زندان شهربانى تهران در حبس بود. او در آستانه پیروزى انقلاب به کرمان بازگشت و پس از پیروزى انقلاب به عنوان نخستین امام جمعه کرمان به اقامه نماز جمعه پرداخت. در سال 1358 به همراه شهید باهنر از سوى مردم کرمان به نمایندگى مجلس خبرگان برگزیده شد و یک سال بعد در نخستین انتخابات مجلس شوراى اسلامى به عنوان نماینده تهران به مجلس راه یافت و در کمیسیونهاى «طرح انقلاب»، «امور خارجه»، «قضائى» و «نهادهاى انقلاب» خدمت نمود. وى پس از پایان اولین دوره مجلس شوراى اسلامى به سمت مشاور فرهنگى رئیس جمهور در دوره ریاست جمهورى حضرت آیتالله خامنهاى برگزیده شد. او صاحب آثار بسیارى در زمینه تألیف و ترجمه مىباشد.
ر.ک: روزنامه جمهورى اسلامى، 20 /12 /58، ص 13 و روزنامه حدیث کرمان 10 /7 /69، ص30
9. اداره اطلاعات شهربانی کل کشور طی شماره 12699 /8 /457 – 25 /5 /46 ضمن ارسال این نامه برای ساواک، نوشته است: «نامبرده پس از آزادی یک فقره نامه به عنوان زندانی مصطفی شرفیان اردکانی فرزند نصیباله که به موجب نامه شماره 20549/ 13 - 31 /2 /46 اداره دادرسی نیروهای مسلح شاهنشاهی به اتهام اقدام بر ضد امنیت کشور بازداشت میباشد ارسال داشته که چون حاوی مطالب مضره و تحریککننده میباشد به منظور اطلاع و اعلام نظر به پیوست ایفاد میگردد.» بخش ضمائم و ساواک نیز رونوشت این نامه را طی شماره 35502 /216 – 4 /6 /46 برای بازرسی شعبه 3 ارسال و نوشته است: « دستور فرمایید از نتیجه رسیدگی به پرونده وی این سازمان را مطلع نمایند.» بخش ضمائم
10. افراد آموزش دیده در زمینه مبارزه هیچگاه چنین نامهای را نمینویسند اما یک جوان پرشور و عاشق اسلام، بدون توجه به عواقب اینگونه مکاتبات، هرآنچه در دل دارد به راحتی مینویسد، مطلبی که بعدها شهید حسینزاده دیگر تکرار نکرد. به عنوان مثال و درحالی که در این بازجوییها با شدت و حدت تمام مطالب را بیان میدارد، در بازجوییهای چند سال بعد ابراز خستگی میکند و اینکه از این کار بریده است. مقایسه این صفحات با صفحات پایانی کتاب نشان از پیچیدهتر شدن ایشان در مسیر مبارزه است.
منبع:
کتاب
شهید حاج حسن حسینزاده موحد به روایت اسناد ساواک صفحه 71