تاریخ سند: 1 آبان 1314
متحدالمال به عموم ولات و حکام و ادارات تابعه وزارت داخله
متن سند:
13140801
وزارت داخله
به تاریخ ۱ آبان ماه 1314
نمره 4578-45101-س
اداره سیاسی
دایره-
ضمیمه-
متحدالمال به عموم ولات و حکام و ادارات تابعه وزارت داخله1
در تعقیب متحدالمال نمره ۳۵۳۳۹ توضیحاً اشاره میدارد که کلاه بلند (سیلندر)2سه نوع مختلف و هر یک مورد استعمال مخصوصی دارد. چون ممکن است بعضی از مأمورین از روی عدم بصیرت و اطلاع یکی از انواع کلاههای مزبور را تهیه و در غیر مورد آن، به سر گذارند بنابراین به صدور این متحدالمال اقدام گردید.
١- کلاه بلند کرک دار براق (مثل مخملهای پرکرک) به رنگ سیاه را میتوان در کلیه موارد استعمال نمود و این کلاهی است که قاعدتاً مأمورین باید تهیه نموده و در مواقع رسمی با ژاکت به سر بگذارند
۲- کلاه بلند از جنس اطلس مات به رنگ سیاه که به شکل کتابی جمع میشود مختص لباس شب (فراک)2و به هیچ وجه در روز استعمال نمیشود.
٣- کلاه بلند خاکی رنگ اختصاص به موارد ذیل داشته:
اسب دوانی، نمایشات ارتشی -گاردن پارتی و به عبارت اخری فقط در هوای آزاد استعمال میشود تهیه کلاههای بلند مذکور در نمرات دو و سه این متحدالمال اختیاری و مأمورین وزارت داخله به استعمال آن ملزم نیستند، ولی بدیهی است اشخاصی که مشمول دستور متحدالمال استقبال و سلام میباشند باید هر چه زودتر کلاه بلند طبق ماده یک برای مواردی که ژاکت خواهند پوشید جهت خود فراهم نمایند. مقتضی است قدغن فرمایید دستورات فوق به مأمورین مربوطه ابلاغ شود.۴.
6 /8 /14
پس از ملاحظه آقایان رؤسای ادارات عینا در کابینه ضبط شود.
از طرف وزیر داخله - همایون سیاح5
توضیحات سند:
1-پیش از سال ۱۲۹۰ ش تشکیلات وزارت کشور عبارت بود از: ۱- اداره شرق ۲- اداره غرب ۳- اداره شمال ۴- اداره جنوب ۵ - اداره مرکزی (برای انجام امور تهران، قم و قزوین) 6-اداره کابینه (دفتر کل وزارتی). در سال ۱۳۰۰ ش «گاستون دو مورنی» به عنوان مستشار وزارت کشور استخدام شد و در این موقع احمد قوام السلطنه وزیر داخله بود و تشکیلات وزارت کشور را به موجب کتاب سفیدی که دومورنی انتشار داد، بر حسب پیشنهاد قوام چنین تعیین کردند: ۱- اداره ایلات و ولایات. ۲- اداره مرکز ۳- اداره کابینه. هر یک از ادارات مذکور دارای یک مدیر کل بود و اداره ایالات و ولایات از چند دایره به نام شمال، جنوب، مشرق و غرب تشکیل میشد. اداره مرکز از محاسبات، تأمینات و انتظامات (شهربانی و ژاندارمری) و اداره انتخابات و دایره صحیه تشکیل میشد. اداره کابینه شامل مرموزات و ارسال و مراسلات، ضبط کل و بایگانی بود. در سال ۱۳۰۷ شمسی که حسین سمیعی به وزارت کشور منصوب گردید، تشکیلات دیگری به وزارت کشور داد که عبارت بود از: ادارات اول، دوم و مرکز، انتخابات و حسابداری. در سال ۱۳۱۰ ش توسط هیئت وزیران اساسنامه و وظایف «وزارت جلیله داخله» به تصویب رسید. قانون تقسیمات کشور در سال ۱۳۱۶ ش، فعالیتهای این وزارتخانه را دچار تحول تازه نمود و کشور به استان، شهرستان، بخش و دهستان تقسیم گردید در سال ۱۳۱۸ نام این وزارتخانه به وزارت کشور تغییر یافت که تا کنون با همین نام فعالیت دارد. وزرای داخله از سال ۱۲۹۷ ش تا سال 1299 ش به شرح زیر بود:
قبل از کودتای ۱۲۹۹ ش سردار سپه رضاخان و سید ضیاءالدین طباطبایی در کابنیه وثوق الدوله وی رئیسالوزراء و وزیر داخله بود (مرداد ۱۲۹۷ ش تا تیر ۱۲۹۹ ش) در کابینه مشیر الدوله وزارت داخله را حشمت الدوله بعهده داشت. در کابینه فتح اله خان سپهدار اعظم وی رئیسالوزراء و وزیر داخله بود (آبان ۱۲۹۹ ش تا بهمن ۱۲۹۹ ش)
پس از کودتای ۱۲۹۹:
حسین دادگر در کابینه سید ضیاءالدین وزیر داخله بود.
در زمان ریاست وزرایی رضا خان : میرزا قاسم صور اسرافیل و امیر اقتدار قوام الدوله وزیر داخله و بعدأ علی منصور کفیل این وزارتخانه بودند.
در زمان سلطنت رضا خان تا سال ۱۳۲۰:
در کابینه محمد علی فروغی، حسین دادگر وزیر داخله بود.
در کابینه حسن مستوفی وی مدتی با عنوان رییس الوزراء و وزیر داخله بود و چندی بعد محمود علامیر (احتشام السلطنه) و باقر کاظمی عهده دار وزارت داخله بودند.
در کابینه محمد علی فروغی، حسین سمیعی و على منصور وزیر داخله بودند و مدتی زرین کفش کفالت وزارت داخله را عهده دار بود. بعد از او محمود جم به وزارت داخله منصوب شد.
در کابینه محمود جم، ابوالقاسم فروهر کفالت این وزارتخانه را به عهده داشت و سپس به عنوان وزیر کشور معرفی شد، مدتی فریدون در این وزارتخانه کفالت داشت و سپس علی اصغر حکمت وزیر داخله شد در کابینه احمد متین دفتری، علی اصغر حکمت وزیر کشور بود و سعید سمیعی مدتی کفالت این وزارتخانه را به عهده گرفت.
در کابینه علی منصور، على سهیلی وزیر کشور بود.
(ر.ک : راهنمای وزارت کشور، انتشارات وزارت کشور، صفحه ۷ و شیوه نامه بررسی اسناد، مرکز اسناد ریاست جمهوری، صفحه ۵۶ و وزارت کشور از دیروز تا امروز، ناصر نجمی و عمادزاده، صفحات ۱۵ و ۱۶ و ۳۱ و ۳۸)
2- کلاه سیاه ابریشمی استوانه شکل که آن را به فرانسه cylindre یا Haut - de - Forme مینامند. فقط برای موقعی است که انسان لباس «فراک» پوشیده باشد و آن فقط در تشییع جنازه است یا در موقعی است که علما برای ایراد خطابهای یا افتتاح جشنی دعوت شدهاند یا موقعی که سیاسیون برای کار مهمی با هم اجتماع کنند. و روی هم رفته استعمال آن در روز نادرست و بسته است به مواقع خاص و متعلق به همه کس نیست و به همین جهت قیمت آن هم خیلی گران است. (روزنامه اطلاعات شماره ۲۵۳۱ -19 /4 /1341و. ر.ک : تاریخ لباس، کاکس، ترجمه بزرگمهر صفحه ۳۸۳ و عکس صفحه ۳۸۹ و عکس صفحه آخر کتاب)
3-کت فراک یقهای بلند و برگشته و برگردانی عریض داشت و جلو آن با دو ردیف دکمه بسته میشد و دنباله کت، چالی بلند، در وسط داشت برای اینکه بتوانند کمر را به اندازه مورد نظر تنگ کنند، دنباله کت را جدا از تنه میبریدند و به تنه وصل میکردند [این کت به کت شب نیز نامیده میشود]. (تاریخ لباس صفحات ۳۰۶ و ۳۸۷ و عکسهایی از مدلهای مختلف کت فراک در صفحات آخر کتاب).
۴- رژیم طاغوتی رضاخان با همه تلاشها و با زور سرنیزه توانست به قیمت هتک حرمت مردم و علما و قتل و جنایت تغییر لباس را در بعضی افراد از جمله کارکنان دولت و عدهای از کسبه به اجرا در آورد. این اقدام و اقدامات دیگر او موجب افزایش فقر عمومی و بحران اقتصادی کمرشکن گردید. حسین مکی در این باره میگوید: «رضاشاه لباس فرنگی را به زور سرنیزه بر ملتی تحمیل کرد که نه استطاعت مالی آن را داشتند و نه آب و هوا و زندگی و طرز نشست و برخاست معاشرت و خانه و دکان آنها با چنین لباسی مناسب بود. ساختن راه آهن، لباس فرنگی، تقلید از عادات لوکس و تجملی غربیان، ایران را به فقر خانه خراب کن دچار نمود.
مردمی که محصول و سرمایه آنان از «مشتی پشم و پنبه و چند الاغ و استر یا مقداری گندم و جو و میوه تجاوز نمیکرد و همین مختصر را هم با اصول کشاروزی دوره بنی اسرائیل بدست میآوردند. یک مرتبه مجبور شدند شیک ترین لباسهای فرنگی را از خارج بیاورند و عالیترین جشنها را ترتیب دهند و پر خرجترین راه آهنها را بسازند و در نتیجه این عملیات بیمطالعه و بیرویه ناگهان به پرتگاه بحران اقتصادی افتادند و شاید - بلکه حتمأ - این یکی از بزرگترین زیانهای حکومت رضا شاه میباشد.» (تاریخ بیست ساله ایران، حسین مکی، جلد چهارم صفحات ۵۱ و ۵۲) با همه این اوضاع در سالهای بعد تاریخ نشان داد که توفیق رضاخان در شکست حریم مردان و زنان راه به جایی نبرده و پس از اینکه شر او از سر این ملت کم شد، بسیاری از مردم به لباسهای ایرانی خود رو آوردند. در نامهای که وزیر کشور در تاریخ 15 /3 /1322به نخست وزیر مینویسد چنین آمده است : «جناب آقای نخست وزیر! به طوری که به عرض مبارک رسیده اخیرا استعمال چادر نماز و چادر مشکی و عمامههای شیر شکری و کلاههای پوست و نمدی در اغلب شهرستانها شیوع پیدا کرده است. برای جلوگیری از این سیر قهقهرایی دستوری به طور بخشنامه به کلیه استانداریها و فرمانداریهای مستقل صادر شد که با حسن سلوک و از روی تدابیر لازمه جلوگیری نمایند. به اداره کل شهربانی هم در این خصوص دستور لازم داده شد...» (خشونت و فرهنگ، سازمان اسناد ملی، صفحات ۳۲ و ۳۳)
۵- همایون سیاح از اعضای لژ بیداری فراماسونری در ایران بود به همراه بقیه افراد عضو این لژ از جمله ذکاء الملک فروغی سالها در تحکیم مبانی ضد دینی حکومت پهلوی نقش اساسی باز کرد. (ر. ک: فصلنامه تاریخ معاصر ایران سال اول شماره دوم صفحات ۲۱ و ۲۲) تاریخ سند مذکور مطابق است با سومین کابینه فروغی که در ۲۷ خرداد ۱۳۴۲ تشکیل شد و تا آذر ماه همان به کار خود ادامه داد. وزیر داخله در آن تاریخ محمود جم بود [راجع به این شخص بعدأ بطور مفصل مطالبی را خواهید خواند] که خود از فراماسونرهای معروف و از وابستگان دو آتشه استعمار انگلیس بود. در کابینه بغیر از چند وزیر از اعضای فعال و برجسته لژهای فراماسونری در ایران بودهاند و هر کدام از وزرا نیز به فراخور موقعیت و شغل خود، معاونین و مدیران کل هم عقیده و هم مرام خود را در ریاست ادارات وزاتخانه خود به کار میگماردند و بدین ترتیب زنجیر به هم پیوسته وابستگان استعمار در داخل کشور و در متن مدیریت کشور شکل میگرفت.
منبع:
کتاب
تغییر لباس و کشف حجاب به روایت اسناد صفحه 65