صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : شیخ غلامحسین جعفری

تاریخ سند: 14 دی 1345


موضوع : شیخ غلامحسین جعفری


متن سند:

به : 316 از : 20 ه 3 شماره : 25077 /20 ه ساعت 1310 روز 13 /10 /45 شیخ غلامحسین جعفری در مسجد جامع پس از خواندن نماز ظهر و عصر در پله دوم منبر قرار گرفت و اظهار داشت به من اطلاع دادند که از منبر رفتن آقای نورانی مخالفت کردند و من تذکر دادم که ایشان را ملزم می کنم که نام خمینی را نبرد قبول نکردند خوب چه کنم من خودم نام آقای خمینی را می برم بعد یک جلد کتاب از جیبش در آورد و چند حدیث خواند (یک دستگاه ضبط صوت در پائین منبر گذاشته بودند) و گفت من دستور دادم این ضبط صوت را آوردند که بعدا مامورین در گزارش خود چیزی اضافه نکنند بعد یک صفحه کاغذ که در دستش بود قرائت نمود و مطالب آن این طور بود (اعلیحضرت همایونی در روز عید قربان سال 1325 گفتند سلاطین دو دسته هستند یک دسته خوب و دسته دیگر بد تقصیر مردم و آقایان است که سلاطین بد می شوند و یا بد کار می کنند آقایان باید جلوگیری کنند) من به استناد گفته خودشان می گویم که این وظیفه را به گردن ما انداختند پس چرا از این بدبختی اطلاع ندارند شعار مذهبی در مسجد جامع زنده باد و مرده باد نیست مگر حضرت آیت اله خمینی چه کردند که زندان و بعد تبعیدش کردند من آن روز گفتم سوئیس یک کشور متمدن است در رفراندوم برای رای دادن به زنان مردم مخالفت کردند آن وقت در اینجا سازمان زنان درست می کنند چهار تا پتیاره می خواهند دین را از بین ببرند و ارث را مساوی کنند چه تساوی بعد اضافه نمود می خواهم با شاه بنشینم درد دلم را بگویم بعد گفت خدایا در دل شاه بیانداز که حضرت آیت اله خمینی که مرجع تقلید شیعیان است به وطن بازگرداند (در این موقع مردم گریه کردند) آخر به زور که نمی شود محبت را از دل مردم بیرون کرد و به زور نمی شود محبت را در دل مردم ایجاد کرد ناطق افزود این همه پول برای پیکار با بیسوادی گرفتند حالا اجازه بدهند مردم با میل خودشان 10 تومان جهت چاپ عکس و رساله خمینی بدهند بعد از پایان سخنان جعفری شیخ نورانی به منبر نزدیک شد ولی جعفری مانع شد و گفت شما نباید به منبر بروید نورانی گفت فقط چند کلمه صحبت می کنم و با اصرار نزدیک منبر ایستاد و گفت به زور سرنیزه که نمی شود محبت ایجاد کرد من یک طلبه هستم و می گویند منبر نروم.
اگر راست می گویید بروید جلو چاقوکش ها و فجایع را بگیرید که دامن گیرتان شده انتشارات و روزنامه ها در اختیار شماست.
بعد از نورانی شخصی که گویا شیخ نجات باشد به منبر رفته و برای سلامتی مراجع تقلید مخصوصا آیت اله خمینی دعا کرد.
1 تیمسار ریاست ساواک ـ اداره کل سوم.
15 /10 کوهک 15 /10

توضیحات سند:

1ـ این خبر توسط یکی دیگر از منابع ساواک نیز گزارش شده که به شرح ذیل است: به : 316 تاریخ : 15 /10 /45 از: 20ه3شماره: 25085 /20ه 3 موضوع : اظهارات جعفری و نورانی در مسجد جامع در تاریخ 13 /10 /45 بعد از نماز ظهر جعفری در مسجد جامع منبر رفته و اظهار داشت که شاه در حضور جمعی از علما گفته بود که شما وظیفه دارید از دولت و دیگران که به راه خطا می روند انتقاد کنید و نگذارید کارهای بیهوده انجام دهند خدا و قرآن و شاه می گوید چنانچه موضوعی پیش آمد که به ضرر اسلام و مملکت بود بگویید ما هم می گوییم و گفتم صدای مرا ضبط کنند که به گوش شاه برسد و بداند در مملکت چه خبر است و شروع کرد راجع به خمینی حرف زدن سپس اضافه نمود دستور داده اند که آقای نورانی منبر نرود ما هم کس دیگری گفتیم بیاید در این موقع نورانی با عصبانیت آمد جلو بلندگو و گفت اگر راست می گویید جلوی چاقوکش ها و مشروب فروشها را بگیرید من که یک عمامه به سر بیشتر نیستم و زوری هم ندارم.
تاریخ را بخوانید و ببینید کسانی که به سر نیزه تکیه کرده اند چطور شدند شما هم مثل همانها گرفتار خواهید شد.
سپه 10315 بایگانی شود.

منبع:

کتاب آیت‌الله حاج شیخ غلامحسین جعفری همدانی به روایت اسناد ساواک صفحه 125

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.