تاریخ سند: 12 تیر 1342
گزارش
متن سند:
[تاریخ:] 12 /4 /1342
گزارش
محترماً در ساعت 11 روز 11 /4 آقای انزابی واعظ در سرای دودری بالای منبر رفته [و] اظهار داشت: «مردم! رفراندوم به این می گویند که آیتاله میلانی که به تهران تشریف آورده اند، مردمی که اجتماع نموده[اند] برای این [است] که به زیارت مجتهد نایل گردند؛ از چهارراه حسن آباد گرفته الی آخر خیابان امیریه، مملو از جمعیت است که نوبت را رعایت می نمایند تا مجتهد را که در همان خیابان اقامت نموده، زیارت نمایند. پس چرا رأی اینها حساب نیست، [ولی] چهار و پنج نفر رأی زنان حساب است؟ اگر موقعیت ایجاب کند جهت (جهاد)، ما باید سر برهنه به تهران برویم. اکنون اولادان [اولاد] ما مسلمانان که به خدمت سربازی رفته اند، برای اینها یاد داده اند که اگر دشمن از مرز بگذرد، بر روی آنها تیر اندازی نگردد، آن اسلحه ها فقط منحصر به ما است. که ما مسلمانان را به مسلسل و تانک و توپ ببندند و ما را از بین ببرند.» بعد روی خود را به مردم نموده [و] گفت: «مردم! همیشه آرزو می کنید که کاش ما در کربلا بودیم و به امام حسین (ع)، کمک می کردیم. اکنون این جریان که پیش آمده، از مصیبت کربلا کم نیست، بسم الله! هر که مبارز است به میدان بیاید. و حاضر به مردن گردد. عده ای از مجتهدین و استادان دانشگاه و دانشجو [را] زندانی نموده اند؛ با این وصف، مگر می توان مملکتداری کرد؟ نه فکر ما به نشستن است [و] نه کرسی وزارت؛ منظور ما دعوای دین و ناموس است. اکنون که در پستخانه و بانک ها، زنان کار میکنند، باید از کار برکنار گردند، عوض آنها، جوانان تحصیل کرده که بیکار هستند به جای آنها گمارده شوند، تا همان جوانان با زنان ازدواج نموده، زندگی خودشان را به پایان برسانند.»
مراتب جهت استحضار معروض میگردد.
منبع:
کتاب
حجتالاسلام و المسلمین محمد حسین انزابی به روایت اسناد ساواک صفحه 83
