صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

اظهارات عباس عاقلی زاده در مورد نیکخواه

تاریخ سند: 25 خرداد 1349


اظهارات عباس عاقلی زاده در مورد نیکخواه


متن سند:

312 20 ه 2 شماره : 209117/ ه 2 عباس عاقلی زاده1 ضمن مذاکراتی اظهار داشت که نیکخواه با ابراز مطالبی که در روزنامه ها نوشته شده، نسبت به نهضت ملی ایران خیانت کرده است واضافه کرد که نیکخواه برای توجیه این عمل خود هیچ دلیلی ندارد، چون نه از کار بی کار شده و نه محکوم به اعدام بوده و نه اینکه تحت شکنجه و فشار قرار گرفته است که برای بازگشت به زندگی مجبور به فروختن خود گردد وی اضافه نمود که در سال سوم و چهارم دانشکده اقتصاد را منحل کرده اند و بسیاری از دانشجویان تهران و شهرستانها دستگیر شده و به سربازی و یا زندان رفته اند و در سنندج عده ای که تحت نظر بختیار تعلیم دیده بودند و با حقوق 700 تومان جهت عملیات چریکی به ایران آمده بودند به علت این که مأمور بین ایشان بوده دستگیر شده اند عاقلی زاده اضافه کرد که تلفنی با پروانه اسکندری2 صحبت کردم و قرار ملاقات گذاشته ام ضمنا حال فروهر3 خوبست ولی پروانه از دکتر بهنام بد گفته است عاقلی زاده در مورد افراد جامعه سوسیالیستها اظهار نمود با نجفی و تحویلدار ـ صفا و شایان تماس دارد و با پاکدامن و هزارخانی4 هم ملاقات می نماید نامبرده اضافه کرد که جمشید کامکار به اروپا رفته است و از قالب یک کارگر مارکسیست خارج شده و به صورت یک بورژوادرآمده است.
نظریه 20 ه2 ـ افراد مورد بحث دکتر ناصر پاکدامن ـ دکتر منوچهر هزارخانی ـ محمدمهدی نجفی ـ حسین تحویلدار ـ منوچهر صفا ـ رضا شایان و مهندس پرویز نیکخواه می باشند که در 312 و 311 دارای سابقه هستند.
ضمنا تحقیق مستقیم از عاقلی زاده پیرامون اظهاراتش به حفاظت منبع لطمه وارد خواهد نمود.
احسنی

توضیحات سند:

1ـ عباس عاقلی زاده منفرد فرزند محمدحسن در سال 1315 ه ش در تهران به دنیا آمد.
مشارالیه از سال 1331 در حزب زحمتکشان و نیروی سوم عضویت داشت و سپس به همراه خلیل ملکی به جامعه سوسیالیست آمد و در کادر جامعه سوسیالیست به فعالیت پرداخت.
وی چند بار به علت فعالیت های سیاسی دستگیر و هر بار به مدت چند روزی در زندان به سر برد.
عباس عاقلی زاده، که عضو هیئت اجرائیه جامعه سوسیالیست ها بوده مسئولیت چاپ و توزیع نشریات را نیز به عهده داشت و در غیاب خلیل ملکی، مسئولیت امور تشکیلاتی جامعه را به عهده می گرفت.
مشارالیه در سال 1340 در رشته حقوق به تحصیل پرداخت و در سال 1343 دستگیر و به سه سال حبس محکوم شد و در سال 1346 از زندان آزاد گردید.
پس از دستگیری محمدعلی شرف الدینی زاده که عضو چریک های فدایی خلق بود، عباس عاقلی نیز که شوهر خواهر وی بود، به اتهام ارتباطات کمونیستی در تاریخ 5 /5 /1350 دستگیر شد و مورد بازجویی قرار گرفت، که در بازجویی ها گفت : «من یک نفر سوسیالیسم هستم نه کمونیسم» و در نهایت در تاریخ 25 /8 /1350 به قید التزام آزاد گردید.
مشارالیه در دفتر نشریات نبرد زندگی، کتاب هفته کیهان و مجله زن روز نیز فعالیت داشت.
ساواک در اظهارنظر سال 1357، وی را چنین معرفی کرده است : «مشارالیه یکی از اعضای کمیته مرکزی جامعه سوسیالیست ها بوده و از تئوریسین های جامعه مذکور به شمار می رود.
وی بعضا در جلسات و نشستهای حزبی شرکت داشته و میزان فعالیت های سیاسی وی، بیشتر بستگی به فعالیت های کلی جامعه موصوف دارد که با توجه به آزادی های اخیر، فعالیت نامبرده نیز افزایش پیدا کرده است.
» عباس عاقلی زاده در سال 1357 در شرکت ساختمان ایران (آرک) شاغل بوده است.
اسناد ساواک ـ پرونده های انفرادی 2ـ پروانه اسکندری فرزند احمد در سال 1315 ه ش در تهران به دنیا آمد.
پدر وی از اعضای فعّال و مأمور پخش اعلامیه های حزب پان ایرانیسم بود که از طرف اداره دوم ارتش به اصفهان تبعید شد.
مشارالیها در آذرماه سال 1336 دیپلم گرفت و به استخدام آموزش و پرورش درآمد، در سال 1338 در کنکور شرکت کرد و در رشته علوم اجتماعی به تحصیل پرداخت.
وی که بنام فاطمه فروهر نیز خوانده میشد در سال 1339 در حالیکه دانشجوی سال دوم بود، به نامزدی داریوش فروهر درآمد و همراه او به فعالیت در حزب ملت ایران بر پایه پان ایرانیسم پرداخت.
مشارالیها که خود را از سال ششم ابتدایی معتقد به جهان بینی ناسیونالیستی و مکتب پان ایرانیسم معرفی کرده است، در سال 1340 مسئول سازمان زنان کمیته شهرستان تهران وابسته به جبهه ملی معرفی شد.
او که در سال های 53 ـ 51 در انجمن ایران و انگلیس به فراگیری زبان انگلیسی اشتغال داشت، به واسطه بحث های کلاس مدتی از تدریس کنار گذاشته شد و سپس به منطقه 11 آموزش و پرورش منتقل شد و در سال 1356 راهنمای تعلیماتی ناحیه 6 آموزش و پرورش تهران بود.
پروانه اسکندری که در اکثر جلسات حزب ملت شرکت داشت، در سال 1356 در جلسه هیئت تحریریه جز نامه اتحاد نیروهای جبهه ملی نیز شرکت می کرد.
3ـ داریوش فروهر در سال 1307 در اصفهان متولد شد.
در سال 1320، تحصیلات را به اتمام رساند.
مرحوم پدرش ـ افسر ارتش بود ـ به ارومیه رفت و در سال 1321، بار دیگر به اصفهان بازگشت و در سال 1322، به تهران آمد.
با تشکیل حزب پان ایرانیست به رهبری محسن پزشکپور، عضویت حزب را پذیرفت و عمده فعالیت خود را، علیه حزب توده قرار داد.
این حزب ـ که به لحاظ سیاسی و ایدئولوژیکی، ناسیونالیست افراطی بود ـ همواره در درگیریهای اجتماعی، فعالی بود.
با آغاز نهضت ملی شدن نفت، از حزب پان ایرانیسم، انشعاب و حزب ملت ایران را برپایه پان ایرانیسم تأسیس نمود.
پس از کودتای 28 مرداد 1332، دستگیر شد و مدتی زندان بود.
در سال 1333، به قشم تبعید گردید.
در سال 1336، در عرصه سیاسی، برفعالیت خود افزود.
با آغاز آزادی نسبی در ایران و تشکیل جبهه ملی دوم، فعال شد و به عضویت کمیته مرکزی درآمد.
در سال 1341، دستگیر شد و پس از آن، همچون دیگر اعضای جبهه ملی، سیاست صبر و انتظار در پیش گرفت.
در سال 1349، در مسائل مرتبط با بحرین، دستگیر و پس از مدتی آزاد شد.
با آغاز نهضت اسلامی در سال 56 ـ 1377، جبهه ملی و حزب ملت ایران فعال شد.
در دولت موقت، وزیر کار بود و مدتی هم وزیر مشاور شد.
پس از استعفای دولت موقت، به کار حزبی مشغول گردید.
وی در سال 1377، در ماجرایی تأسف انگیز، همراه با همسرش به قتل رسید.
4ـ منوچهر هزارخانی فرزند یوسف در سال 1313 ه ش در خانواده ای نظامی ـ پدرش با درجه سرگردی بازنشسته شد ـ به دنیا آمد.
در 6 سالگی به مدرسه رفت و دوران ابتدایی را در دبستان نظام سپری کرد و در سال 1325 به دبیرستان فیروز بهرام رفت و در سال 1331 ـ پس از اخذ دیپلم ـ جهت ادامه تحصیل به فرانسه عزیمت کرد.
وی مدت 8 سال در دانشکده پزشکی شهر مون پلید به تحصیل پرداخت و در سال 1339 جهت طی دوره تخصصی آسیب شناسی به پاریس رفت و 27 مهرماه سال 1346 پس از اخذ مدرک دکتری به ایران بازگشت.
ازدواج وی با شهر آشوب امیرشاهی در زمان اقامت در فرانسه، در سال 1341 ـ در هنگامی که شهر آشوب به همراه مادر و خواهرش در فرانسه ساکن بودند ـ صورت گرفت.
این ازدواج که ثمره آن دو فرزند پسر بود که یکی از آنها فلج بدنیا آمد ـ به دلایلی که ذکر آن ممکن نیست، دستخوش اختلاف گردید و در سال 1349 به اوج خود رسید و در نهایت به متارکه انجامید و شهر آشوب امیرشاهی پس از چندی مجددا به فرانسه رفت.
خصوصیات فردی هزارخانی در ارزیابی ساواک، شخصی آرام، باسواد عمیق و وارد به امور اجتماعی، بسیار پخته و مطّلع، حرّاف و در نهایت شخصی زن باره و مریض جنسی عنوان گردیده است.
منوچهر هزارخانی که با اخذ کمک هزینه تحصیلی در فرانسه امور خود را سپری می کرد پس از بازگشت به ایران در دانشگاه تبریز مشغول به کار شد ولی پس از مدتی به علت سوابق فعالیت های سیاسی در فرانسه و به بهانه انجام خدمت سربازی از کار برکنار شد.
نامه نگاری های پدرش به ساواک و تعهداتی که وی شخصا به ساواک داد باعث موافقت ساواک با استخدام وی در وزارت بهداری گردید که منجر به اشتغال ایشان به عنوان پاتولوژیست در بیمارستان بوعلی شد.
هزارخانی در این دوران بعد از ظهرها در مؤسسه تحقیقات اجتماعی نیز به فعالیت ترجمه اشتغال داشت و مدتی نیز در سال 1355 به عنوان رئیس اداری دبیرخانه کمیسیون علمی یونسکو در ایران فعالیت کرد.
و در انتشارات رواق با اسلام کاظمیه نیز همکاری داشت.
ارتباط وی با مرحوم جلال آل احمد به علت ارتباط سببی با شمس آل احمد می باشد ـ هزارخانی باجناق شمس بوده است ـ بر این اساس ترجمه مقالات امه سزر که از فرانسه برای جلال آل احمد ارسال می گردید توسط جلال در مجله جهان نو چاپ شد و سپس تحت عنوان «گفتاری در باب استعمار» توسط انتشارات نیل به چاپ رسید.
از دیگر نمونه های ترجمه شده هزارخانی به کتاب های «درباره فلسطین و نمایشنامه فصلی از کنگو» می توان اشاره کرد.
زمزمه های تشکیل کانون نویسندگان، با حضور هزارخانی در ایران همزمان شد و به واسطه ارتباطاتی که هزارخانی با جلال آل احمد داشت وی نیز به این جرگه پیوست.
ارتباط هزارخانی با ابوالحسن بنی صدر در فرانسه صورت گرفت و از طریق بنی صدر بود که وی به گروه جبهه ملی خارج کشور پیوست و در عین حال به علت ارتباطات قدیمی با خلیل ملکی که به دوران شرکت وی در میتینگ های جبهه ملی در زمان دبیرستان برمی گشت، با جامعه سوسیالیست های ایران در اروپا نیز ارتباط داشت.
گزارشات ساواک، هزارخانی را فرد مارکسیسم لنینیسم معرفی کرده است هرچند هزارخانی خود را فردی سوسیالیست می نامد که به برطرف کردن شکاف های طبقاتی می اندیشد.
منوچهر هزارخانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به سازمان منافقین نزدیک و پس از پناهندگی به فرانسه به عضویت شورای مقاومت ملی درآمد.
اندکی پس از آن به عنوان یک روزنامه نگار در تشکیلات منافقین فعال شد.
وی عموما با لباس نظامی از پادگان های منافقین در عراق بازدید و در نوشته های خود توجیه گر جنایات، ترورها، کشتار...
حتی مزدوری سازمان در تشکیلات حزب بعث عراق بود.
هزارخانی هنوز واسطه سازمان در تشکیلات عراق و پاریس می باشد.

منبع:

کتاب پرویز نیکخواه به روایت اسناد ساواک صفحه 314

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.