تاریخ سند: 24 تیر 1357
متن سند:
از : 374
به : عرض میرسد
بزرگ پور جعفر عضو موثر و فعال کانون
نویسندگان و نویسنده اخراجی از روزنامه
کیهان و شمس آل احمد در مذاکره با یکدیگر
مطالبی بشرح زیر عنوان نمودند :
پور جعفر: آیا این رسم روزگار است، چرا به
جلسه هفته قبل نیامدید؟
آل احمد : قرار نبود بیائیم.
پور جعفر : چرا لازم بود بیائید چون آنها
(منظور اعتمادزاده و همفکران او) فکر
میکنند که مخالفان شان فقط ما دو سه نفر
هستیم کافی بود یکی از شما (کاظمیه، آل
احمد، حاج سید جوادی) بیایید به جلسه.
به
آذین در آنجا مسائل بسیار خطرناکی را عنوان کرد که من ناچار شدم تکذیب کنم و حقیقت را
بگویم و مسئله خودم با حکومت را تشریح کنم.
آن پسرک روزنامه چی (سپانلو) باز ترتیبی
میدهد که این آدمها دور هم جمع شوند.
من به سلامت فکری به آذین تردید دارم آن دفعه من و
نوری علاء ترتیبی دادیم که پاره ای از مطالب نامه باقر مومنی خوانده نشود و فضائی را فراهم
کرده بودیم که اعضاء بیایند و فرصت مطرح کردن مسائل شان را داشته باشند ولی در این جلسه
غفلتا سپانلو بلند شد و آن چیزهایی که تقریبا جمع تصویب کرده بودند خوانده نشود قرائت کرد
و ما را غافلگیر کرد و تا آن فحش های رکیک مندرج در نامه را خواند شما که نیامدید باز آنها بنفع
خود نتیجه گیری کردند.
حتما حضور خاموش شما هم میتوانست برای ما مفید باشد.
آنها الان
دقیقا دارند تبلیغ می کنند که این آقایان حرفی برای گفتن ندارند.
آل احمد : من شخصا لازم می بینم که کار من نتیجه بیشتری داشته باشد.
اما شکافتن
موضوعات نیاز به وقت دارد.
پورجعفر : الان چند ماه گذشته است در آن مطلبی که برای من جنگ اعصاب شد این بود که
درجلسه یک نامه ای را که حدود 13 نفر امضاء کرده بودند خواندند و حاوی این مطلب بود که
گفته اند ما با تفرقه مخالفیم و هیأت مدیره
بیاید و پیام ما را به دوستانی که معترض
هستند و در جمع نمی آیند کتبا اعلام کند.
بنابراین اگر این نامه برای شما آمد اثر منفی از
آن نگیرید.
هر شکلی از ادامه فحاشی شما
برای آنها بهانه ای است که افکار عمومی را
جلب کند و تبلیغ نمایند که شما حرفی برای
گفتن ندارید.
این صادقانه ترین حرفی است که
من درباره شما میزنم.
شما حتی این کمک را
نکردید که من بیست نفر از اعضای جوان را در
منزلم جمع کنم و شما بیائید برایشان موضوع
را تشریح کنید.
آل احمد : این موضوع برای من یک اصل است
که من آن هیات را به رسمیت نمی شناسم ولو
آنکه در نوید اعلام شده باشد ولو آنکه چهار تا
بیانیه هم تاکنون صادر کرده باشد.
پور جعفر : خوب میتوانید بیائید دلایل خود را عنوان کنید.
آل احمد : ولی نه در یک مجمع حرامزاده بی نام با دعوت کنندگان حرامزاده مخدوش.
حرف ما
اینست که حضور ما در چنین مجلسی قبل از هر چیز نشان دهنده اینست که ما آنها را تائید
کرده ایم.
شما با سید جوادی هم صحبت کن و شاید ما مصمم شدیم که بنام خودمان اقدامات
افشاگرانه وسیع تری بکنیم.
من به سهم خودم حتی اگر حاج سید جوادی هم نخواهد بیایم و در
جمع بیست نفری که تو میگوئی توضیح بدهم.
پورجعفر : اگر شما مطلب منطقی تهیه کنید من و مومنی و سایرین هم امضاء می کنیم که
دیگران بفهمند موضوع از چه قرار است.
سید جوادی مقداری پرهیز می کند.
او الان بیشتر به
موضع سیاسی خود فکر میکند تا موضع صنفی.
سید جوادی این مسئله را نمی داند که به عنوان
یک آدم قطب در این طرف هم مطرح است و اگر بخواهد عقب نشینی بکند در آنطرف هم آسیب
می بیند سید جوادی این مطلب را یا نمی فهمد یا نمیداند.
آل احمد : به هر حال من در آن جمعی که دعوت کنندگان موجهی ندارند آماده شرکت نیستم
ولی در جمع بیست نفری که تو میگوئی میآیم و آنها را مجاب می کنم و این بما کمک خواهد کرد.
ضمنا هوشنگ گلشیری روز 23 /4 /37 درباره جلسه هفتگی مورخ 21 /4 /37 که حدود 50 نفر
در منزل وی حضور داشتند در مذاکره با یکی از اعضای کانون که از شرکت در جلسات خودداری
می کند گفت این جلسات به نزدیک شدن افراد به هم کمک میکند همه ما الان شدیدا به امور
صنفی کانون می اندیشیم با کوبیده شدن امثال کاظمیه که ایده سیاسی راستی دارند و نیز حمله
من به به آذین در این قضایا مشکلات دارد حل میشود و در جلسه هفته آینده باحتمال زیاد
روشن خواهد شد که کانون چه روشی را دنبال خواهد کرد.
البته صنفی خواهد بود ولی بعلت
اینکه با سانسور آشکار و پنهان درگیر است ناچار اندکی سیاسی هم خواهد شد اگر ما در وقایع
عام مملکت خود را درگیر کنیم و حوادثی مثل کشتار قم و تبریز را تفسیر کنیم کاری غلط است.
با کنار کشیدن افرادی مثل سید جوادی، نجف دریا بند ری، ابوالحسن نجفی، شاهرخ مسکوب،
محمد حقوقی، رحیمی و تو میدان را در اختیار آدمهائی گذاشته اید که با نوشتن دو مقاله مدعی
شده اند.
من خیلی آینده را درخشان می بینم و برای همین است که مدام در جلسات شاعران،
نویسندگان، ممیزان شرکت می کنم و در منزل خود هر هفته از حدود 60 نفر پذیرائی میکنم
فقط باین امید که کارها درست شود و زودتر نشریه کانون راه بیفتد من حسابی تنکابنی و دولت
آبادی را کوبیدم، چه کسی تصور میکرد.
اگر بیائید متوجه خواهید شد.
در پرونده سپانلو 41834 بایگانی شود زرگران 26 /4 /37
بهره برداری شو.
ثابتی د 25 /4 /37
منبع:
کتاب
کانون نویسندگان ایران به روایت اسناد ساواک صفحه 464