تاریخ سند: 24 تیر 1354
موضوع : وصول ـ 11 کاشف 220
متن سند:
به : 334
از : نمایندگی لبنان شماره : 5191
روز 23 /4 /54 سید موسی صدر به منظور شرکت در کنفرانس آشنایی با
افکار اسلامی1 که همه ساله در الجزایر منعقد می شود به مدت ده روز به آن
کشور عزیمت نمود و از آن جا به تونس، مغرب و فرانسه مسافرت خواهد نمود.
خلیفه رئیس نمایندگی لبنان
به اداره کل هفتم ارسال شود
26 /4 /54
دایره بررسی 28 /4
توضیحات سند:
1ـ حجت الاسلام مجتهدی
شبستری در طی مصاحبه ای در
خصوص کنفرانسهایی که در
الجزایر برگزار می گردید، اظهار
می داشتند، این کنفرانسها که
تحت عنوان ملتقی الفکر
الاسلامی (اندیشه اسلامی) در
الجزایر برگزار می شد، به همت
و تلاش و برنامه ریزی وزیر
تعلیم و تربیت وقت آقای مولود
قائم پا گرفت که خود ایشان یک
انسان مبارز، روشنفکر و فعال
بود طی دیداری در هامبورگ
از ایشان سؤال کردم، هدف شما
از برگزاری این کنفرانسها چی
است؟ ایشان که خودش
سرپرست کنفرانسها بود اظهار
می کرد، هدف آن است که
فرهنگ اسلامی را احیاء و زبان
عربی را ترویج کنیم، زیرا به
واسطه تسلط فرانسه از لحاظ
فرهنگی ارتباط جامه و نسل
جوان ما با فرهنگ و تمدن
اسلامی کم شده و ما با
جمع آوری علمای اسلام از
سراسر جهان می خواهیم که
جوانان ما با مفاخر جهان اسلام
آشنا شده و مجددا بین آنان و
تمدن اسلامی ارتباط برقرار
کرده و زبان عربی را ترویج
دهیم.
فلذا هر سال در یکی از
شهرهای الجزایر این برنامه
اجراء می گردید و اکثر
شرکت کنندگان از طبقه جوانان
بودند و سعی می گردید
موضوعاتی مطرح گردد که در
مورد مسایل روز بوده و مبتلاء
به جوانان باشد و بتواند به
سؤالات آنان پاسخ داده و
راهنمای آنان باشد.
البته در مصر هم سالانه
کنفرانسی برگزار می گردید،
تحت عنوان مجمع البحوث
الاسلامیه که این برنامه از
زمان جمال عبدالناصر آغاز شد
و هدف آن حل مسایل فکری
جهان اسلام بود.
زیرا مصر خود
را عاصمه بلد اسلامی
می دانست و داعیه رهبری جهان
اسلام را داشت فلذا این
کنفرانسها را همه ساله برگزار
کرده و از علمای جهان اسلام
دعوت می کرد تا در آنجا به بحث
و گفتگو بپردازند.
جناب آقای شبستری در مورد
آخرین دیدار امام موسی صدر
از الجزایر که به منظور شرکت
در یکی از همین کنفرانسها بود و
بعد از آن به لیبی مسافرت
نمودند و هرگز بازنگشتند
می گفتند.
یکی از دوستان از
ایشان می پرسد، حال شما چطور
است؟ امام موسی صدر
می گویند، حال کسی را دارم که
یک شمشیر بالای سرش
می باشد.
منبع:
کتاب
امام موسی صدر به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 514