تاریخ سند: 19 دی 1350
جناب آقای دکتر آزمون رئیس کل اوقاف مملکت ایران
متن سند:
تعقیب اعلامیه های قبلی از اینکه نسبت به امور توجه کامل دارید و از اینکه
عصار و دارودسته او را کم و بیش شناخته اید خوشوقت شده ایم غارتگری هایی
که در چند سال اخیر وسیله سرهنگ صالحی، سرهنگ خاتمی1 و مشکوۀ
رضوی2 به عمل آمده و زبانزد عام و خاص است و همین سوءاستفاده ها و
بدنامی ها بود که شاه
مملکت متوجه شده از شما
خواسته است به این
رسوایی ها خاتمه دهید
مردم خیلی خوب می دانند
سرهنگ صالحی در
خراسان 16 میلیون و
خاتمی 20 میلیون و مشکوه
رضوی در کرمان و تهران
10 میلیون بلند کرده اند
حالا چقدر سهم عصار شده
باید از کاخ داودیه و اسناد
تنظیمی چند ساله دفتر
ذاکری شمیران سؤال کرد.
مردم می دانند مشکوۀ
رضوی در مزایده های
ساختگی چقدر به جیب زده و آقازاده اش به نام شرکت کارتوگرافی چه کرده و
خواهرزاده اش به نام عاملی رضایی که دانشجوست به پرورشگاه موسویان
تحمیل نموده است.
(حالا سخنی هم از سرهنگ زاهدی نژاد بشنوید).
سرهنگ بازنشسته زاهدی نژاد3 که قبلاً به نام ورشابی در اصفهان مشهور بوده
است مردی است متظاهر ریاکار دروغگو، غارتگر با نقشه و نیرنگ.
پس از 28
مرداد4 فامیل خود را به زاهدی تغییر داد و از بی شخصیتی همه جا خود را
برادرزاده سپهبد زاهدی5 خوانده است با همدستی معتضدی فرمانده لشکر
اصفهان دختر عبایی را که از ثروت مندان اصفهان بود به زنی گرفت پس از
چندروز عبایی مسموم شد و پس از چهل روز زن عبایی درگذشت پس از تحقیق
معلوم شد همین داماد عزیز؟ قاتل آنها است پرونده او در دادگستری اصفهان
موجود است چند ماه به زندان رفت در این میان تقاضای بازنشستگی کرد و پس
از چند سال همسرش را در آلمان مسموم کرد که روی چند میلیون ثروت عبایی
بیفتد این شخص که خود از متجاوزین به موقوفات بوده سرای ملک موقوفه
مرحوم ملک را در بازار اصفهان و 20 جریب اراضی جوزان را که وقف بود
تصرف نمود و به جای آنها مسجد زاهدی را بنا کرد و اگر به حساب مسجد برسند
معلوم می شود در این چند سال چند میلیون بنام مسجد زاهدی به حساب
شخصی وی رفته است و مهمتر آنکه صورت حساب چند سال موقوفات اصفهان
را نداده و در مدرسه چهار باغ و بازارچه بلند چند میلیون سوءاستفاده شده
کارهای مردم اصفهان را به حساب خود آورده چاپ و منتشر می کند تعجب
اینجا است که در مجالس می گوید اعلیحضرت هر روز به من تلفن می کنند و تا
ایشان سلطنت می کنند من در این مسند خواهم بود ...
حالا که به حسابهای چند
ساله مشهد تهران رسیدگی می کنید یک هیئت بازرسی به اصفهان بفرستید تا
ورشابی را هم بشناسید زیرا برای ما معلوم شده است جنابعالی به آبروی شاه
مملکت بیشتر علاقه دارید تا به عصار[و] دارودسته او.
ارادتمند ـ جواد مصلح شیرازی6
توضیحات سند:
1ـ سرهنگ حبیب اللّه خاتمی، فرزند
نصراللّه در تاریخ 1291 ه ش در
تهران متولد شد.
مدارج تحصیلی نظامی :
دانشکده افسری، دوره رزمی
در کشور بلژیک، دانشگاه
جنگ.
مدارج تحصیلی غیرنظامی :
مدیریت و مهندسی صنایع و
شرکت ملی نفت ایران، دوره
مدیریت در وزارت اقتصاد.
نامبرده در سال 1315 مشغول
به کار شد و در سال 1342
بازنشسته شد.
دریافت نشانهای افتخار،
رستاخیز و خدمت نامبرده در
سال 42 جهت استخدام در
ساواک تعیین گردید.
وی در
سال 42 طی نامه ای به ساواک
متعهد شد تا در هر نقطه ای که
ساواک تعیین نماید خدمت کند.
نامبرده در همان سال از طرف
اداره یکم ساواک جهت طی
دوره عالی ضداطلاعات به
مدیرکل اداره آموزش معرفی
گردید.
وی سرانجام در
20 /11 /42 به دلیل اشتغال در
بانک اعتبارات ایران از شرکت
در دوره مذکور اعلام انصراف
نمود.
ـ اسناد ساواک، پرونده
انفرادی.
2ـ رضا مشکوۀ رضوی، فرزند
احمد، در سال 1300 ه ش در
شهر مشهد بدنیا آمد.
بالاترین
مدرک تحصیلی وی لیسانس
حقوق رشته سیاسی و اقتصاد
بود.
او در سال 1319 ه ش در
وزارت فرهنگ به خدمت دولت
درآمد.
در سال 1346 مدیرکل
منطقه اوقاف کرمان و در سال
1348 مدیرکل منطقه اوقاف
مرکز شد.
وی همچنین سازمان
اوقاف و در سال 1354
مدیرکل حج و زیارت بود.
ـ اسناد ساواک، پرونده انفرادی
3ـ محمود زاهدی نژاد، فرزند
اسداللّه ، در سال 1294 ه ش در
اصفهان بدنیا آمد.
نامبرده افسر
ارتش (در دوره های مختلف) با
حفظ سمت منشی و عضو
علی البدل دادگاه تجدیدنظر و
بازرس دادگاههای عادی ارتش
بود و در سال 38 بنا به تقاضای
شخصی خود او، با درجه
سرهنگی بازنشسته گردید.
وی
سپس از سال 45 به عنوان
رئیس اداره اوقاف اصفهان،
مشاور عالی اوقاف و از سال
49 مدیرکل اوقاف منطقه استان
اصفهان و یزد بود و در طول
خدمت نشانهای درجه اول
رستاخیز، درجه 2 و 3 افتخار،
درجه 3 لیاقت، درجه 2 و 3
حسن خدمت، درجه 2 آبادانی و
پیشرفت و نشان قیام ملی (28
مرداد 32) را دریافت داشت.
ساواک در سال 51 با انتصاب
یادشده در مشاغل حساس
(سازمان اوقاف) و در سالهای
51 و 52 و 53 با صدور
گذرنامه اش به مقصد عربستان
به عنوان ناظر کاروانهای حج و
در سال 54 با صدور پروانه
سلاح کمری و در سال 54 به
اصطلاح با شرفیابی وی در
مراسم نوروزی موافقت کرد.
ـ اسناد ساواک، پرونده
انفرادی.
4ـ کودتای 28 مرداد 1332
(19 اوت 1953) و بازگرداندن
محمدرضا شاه از رُم به ایران،
سرآغاز ظهور رژیم استبدادی
برای اجرای مقاصد سیاسی و
اقتصادی ایالات متحده امریکا
و متحدین غربی او بود و انجام
این امر، ابتدا به عهده فضل اللّه
زاهدی (که پس از کودتا
سپهبد شد) نخست وزیر منتخب
امریکا و انگلیس واگذار گردید.
زیرا شایستگی و صلاحیت
محمدرضا شاه پس از کودتای
28 مرداد و فرار شتابزده اش به
بغداد و سپس به رُم، مورد تردید
لندن و واشنگتن قرار گرفته بود.
اسامی اعضای کابینه و کابینه
ترمیم شده فضل اللّه زاهدی بدین
شرح بود: وزیر دادگستری: جمال
الدین اخوی، دکتر فخرالدین
شادمان - وزیر جنگ: سرلشکر
عبداللّه هدایت - وزیر دارائی:
دکتر علی امینی - کفیل وزارت
فرهنگ: رضا جعفری - وزیر
راه: غلامعلی میکده، سرلشکر
عباس گرزن - وزیر اقتصاد ملی:
دکتر علی اصغر پورهمایون، دکتر
فخرالدین شادمان - وزیر
کشاورزی: احمد حسین عدل-
وزیر کار: ابوالقاسم پناهی،
مسعود ملکی - وزیر خارجه:
عبداللّه انتظام ـ وزرای مشاور:
محمد نمازی، علی اصغر حکمت،
امیر حسین ایلخان بختیار، دکتر
محمد سجادی ـ معاونان اداری:
غلامرضا فولادوند، موسی
سرابندی .
وزارت کشور را خود نخست
وزیر به عهده داشت و سرتیپ
محمدحسن جهانبانی به معاونت
وزارت کشور اشتغال داشت.
«رابرت گراهام» نقش سازمان
سیا در طراحی کودتای 28 مرداد
را چنین می نویسد: «شاه که در
عرض چند ماه گذشته خود را
برای احتمال فرار از کشور آماده
کرده بود دقیقا همین کار را کرد
اول به بغداد گریخت و بعد به
رُم».
روز بعد مجسمه های شاه
در تهران سرنگون شد امّا در
عرض سه روز مسیر حوادث علیه
مصدق برگردانده شد.
ترکیبی از
کمک خارجی در صورت سیا،
نیروهای وفادار داخلی و اوباشی
که با پول استخدام شده بودند
تهران را با استفاده از حالت شک
و گیجی که بر اثر فشار شاه سابق
ایجاد شده بود تحت کنترل
درآوردند.
شاه سابق از حالت
تبعیدی که در رُم زنش را
همراهی می کرد و در بوتیک های
آنجا خرید می کرد به تهران به
صورت یک فاتح برگشت.
(رابرت گراهام ـ ایران سراب
قدرت ترجمه فیروز فیروزنا، ص
77.
(نجاتی - سرهنگ غلامرضا
تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله
ایران).
ـ نقش سیا در کودتای 28 مرداد
5 ـ فضل اللّه زاهدی به عنوان
یکی از بدنام ترین نظامیان
دوران پهلوی و نخست وزیر
کودتا، چهره ای سرشناس است.
زاهدی که در سالهای جنگ اول
جهانی به صفوف قشون قزاق
پیوست از زمره افسران تیپ
همدان بود که برای سرکوب
نهضت جنگل عازم خطه شمال
شد و سپس تحت امر رضاخان،
کودتای 1299 را به فرجام
رسانید.
سرتیپ فضل اللّه خان در
دوران اقتدار رضاخان در
مشاغل مهمی جای داشت و
مأموریت های درجه اول را به
عهده گرفت او در سال 1302
ریاست قشون فارس را بر عهده
داشت و در این سمت مأمور حل
غائله شیخ خزعل شد و به
حکومت خوزستان رسید.
زاهدی
در سالهای 1306 ـ 1305
فرماندهی لشکر شمال و حکومت
این خطه را به دست داشت و در
اردیبهشت 1308 به فرماندهی
ژاندارمری کشور رسید.
او در
این سمت برای سرکوب شورش
عشایر فارس به شیراز رفت ولی
مدتی بعد مورد سوءظن
رضاخان قرار گرفت و در خرداد
1308 به تهران فراخوانده شد و
به همراه صارم الدوله والی
فارس و نصرت الدوله فیروز
بازداشت گردید و تنزل درجه
یافت ولی مدت کوتاهی بعد در
تیرماه همان سال بخشوده و آزاد
شد.
در سالهای جنگ جهانی دوم
در زمره هواداران هیتلر درآمد و
به هنگام اشغال ایران توسط
انگلیسی ها مدت کوتاهی
بازداشت گردید وی در کابینه
اول مصدق به وزارت کشور
رسید.
سرلشکر زاهدی به عنوان
کاندید رهبری کودتای 28 مرداد
1332 توسط اینتلیجنس
سرویس به سازمان سیا وصل شد
و با پیروزی کودتای آمریکایی
در رأس دولت قرار گرفت.
درباره نقش آمریکا در دوران
صدارتش و مقابله محمدرضا
پهلوی با او که سرانجام به سلب
حمایت آمریکا از زاهدی و
برکناری از نخست وزیری به ژنو
رفت و به عیاشی پرداخت ولی
حیات سیاسی او کاملاً خاتمه
نیافت.
اسناد موجود نشان
می دهد که در سال 1336 در
«محافل سیاسی تهران»
تحریکاتی به سود زاهدی
صورت گرفت که سرانجام به
ورود مجدد او به ایران در
اردیبهشت 1337 انجامید.
زاهدی مجددا به اروپا رفت و تا
زمان مرگش در شهریور 1348
به عنوان سفیر کبیر شاه و نماینده
دائم ایران در دفتر اروپایی
سازمان ملل در ژنو اقامت
داشت.
وی سرانجام در سوئیس
فوت نمود.
ر.ک : ظهور و سقوط سلطنت
پهلوی، صص 251 و 252 ـ
256 و 258.
ر.ک : اردشیر زاهدی به
روایت اسناد ساواک، تهران،
مرکز بررسی اسناد تاریخی،
1378.
6ـ جواد مصلح، فرزند
چراغعلی، در سال 1298 در
شهر شیراز متولد شد.
وی
دارای تحصیلات عالیه قدیمه
بود.
نامبرده در سال 1335 به
عنوان معلم دانشکده الهیات و
معارف اسلامی به خدمت دولت
درآمد (وی در سال 1353
استاد دانشکده الهیات و معارف
اسلامی و نماینده دانشکده در
هیات ممیزه بود).
مدرس فلسفه دوره دکترای
دانشکده علوم معقول و منقول،
دانشیار دانشکده علوم معقول و
منقول در سال 42 و راهنمای
دانشجویان و دانشیار دانشکده
الهیات و معارف اسلامی در
سالهای 46 و 47، استاد گروه
فلسفه و حکمت الهی و
سرپرست گروه آموزشی در
دانشکده الهیات در سال 47، در
سال 49 با حفظ سمت جهت
شرکت در جلسات شورای عالی
اوقاف معرفی شده بود.
تألیفات وی شامل : تلخیص و
ترجمه اسفار صدرالمتألهین ـ
علم النفس یا روانشناسی
صدرالمتألهین، شرحی بر
الهیات کتاب اسفار، شرحی بر
امور عامه کتاب اسفار، شرح
طبیعیات کتاب شفاء ابن سینا،
شرح سفر نفس کتاب اسفار،
رساله وجود در امور عامه،
رساله توحید در الهیات
می باشد.
ـ اسناد ساواک، پرونده
انفرادی.
منبع:
کتاب
منوچهر آزمون به روایت اسناد ساواک صفحه 267