صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

رفع حجاب نسوان

تاریخ سند: 3 تیر 1315


رفع حجاب نسوان


متن سند:

13150403
( ستاد ارتش )
نمره ۲۵۵۸
مورخه – ماه ۱۳۱
نمره قبل-
ضمیمه-
تاریخ 3 /4 /15
کارتن/دوسیه
محرمانه مستقیم
ریاست اداره شهربانی
حسب الامر مبارک، سواد راپرت نمره305—24 /3 /15تیپ مستقل کرمانشاه راجع به رفع حجاب نسوان تلواً ارسال و ضمناً مقرر فرمودند تذکر داده شود: این غفلتی است که از طرف اداره شهربانی شده که وضعیت رفع حجاب نسوان در تمام ولایات و حتی در مرکز به این ترتیب معمول گردیده و از صورت اولیه نیز بدتر شده است و اگر اداره شهربانی به این امر اقدام نکند، پس معلوم نیست وظیفه کیست که اقدام نماید.
على هذا به امتثال امر مطاع مبارک، مقتضی است قدغن فرمایید دستورات لازمه به مأمورین مربوطه مرکز و ولایات صادر و نتیجه اقدامات را نیز به ستاد ارتش اعلام دارند.۱
کفیل

توضیحات سند:

ا- این نامه در واقع صدور مجوز برای سبعیت بیشتر شهربانی است. سبعیتی که در کتاب‌های بسیاری آن را توصیف کرده و شرح نموده‌اند. خشونتی که کل مملکت را به یک زندان بزرگ برای مردم تبدیل کرده بود: از سال ۱۳۱۴ خورشیدی رضا شاه بی‌حجابی را برای زنان امری اجباری اعلام کرد. برداشتن حجاب از سر زنان آن هم با زور و خشونت بی‌سابقه پلیس روندی تکان دهنده یافت. زنانی که مایل نبودند بی‌حجاب به کوچه و بازار روند، سخت دچار زحمت بودند. و ناچار ماههای متوالی از خانه بیرون نمی‌رفتند، مسئله حمام رفتن، گهگاه زنان را دچار دشواری می‌ساخت و ناچار آنان را به بیرون خانه می‌کشید و با نیروی انتظامی رویاروی می‌ساخت. در آن زمان کمتر کسی در خانه‌اش حمام می‌ساخت... گهگاه در ساعات 6آغازین بامداد که هوا هنوز تاریک بود، زنان به گرمابه‌های عمومی می‌رفتند و تا پیش از طلوع آفتاب با شتاب و به کمک افرادی دیگر که مسیر راه را زیر نظر داشتند به خانه برمی‌گشتند تا از یورش و تعرض نیروی نظمیه رضاشاهی ایمن باشند... یکی از کارآگاهان شهربانی که نسبت به زنان بسیار سختگیر بود، همواره با لباس شخصی در کوچه‌ها و خیابانها راه می‌رفت و همین که زنی را از دور می‌دید به گوشه‌ای می‌ایستاد و هنگامی که نزدیک می‌شد به شیوه‌ای غیرانسانی و وحشت انگیز به آن زن بیچاره یورش می‌برد و پیش از آنکه زن مجالی برای گریختن یا ایستادگی کردن بیابد پوشش سر وی به دست کارآگاه افتاده، پاره پاره می‌شد...» (آن چه گذشت، دکتر عبدالهادی حایری، صفحات ۱۵ تا ۱۸)
با این حال رضا خان شهربانی را متهم به غفلت و مسامحه در انجام وظیفه (!) می‌کند و خواستار اقدام می‌شود و معلوم است که پس از آن همه تلاش که نیروهای پلیس در کشف حجاب خانمها انجام دادند، این دستور چه معنی و مفهومی خواهد داشت و شهربانی چگونه در اجرا به آن عمل خواهد کرد... ما باید به داشتن چنین مادران و خواهرانی که در برابر این همه ظلم و جنایت و درندگی و خشونت، ایستادگی کردند و حاضر شدند همه این شکنجه ها، و زجرها و سختیها را تحمل کرده ولی از پوشش عفاف خود خارج نشده و سخط و غضب الهی را به خاطر رضایت حکومت و راحتی خود نپذیرفتند، افتخار کرده و به خود ببالیم. آقای دکتر حداد عادل در تحسین از این مقاومت کم نظیر چنین می‌گوید: «رضا خان می‌خواست، زنان را از کیسه، سیاه چادر بدر آورد و آنان را وارد دنیای پر نور و مترقی جدید کند، ولی اکثریت عظیم این مردم تا سرحد جان مقاومت کردند و حتی حاضر شدند جان خود را فدا کنند و کفن بپوشند اما لباس غربی نپوشند. راستی که دفاع زنان ما از لباس و حجابشان در قضیه کشف حجاب رضاخانی یک حماسه غرورانگیز در تاریخ ملت ماست. ماجرای دردناک مسجد گوهرشاد مشهد و آن جمع کثیری که در مخالفت با بی‌حجابی رضاخانی با دست خالی در برابر اسلحه ایستادند و کشته شدند، سند افتخار ملتی است که تا پای جان می‌کوشد از معنویت و فرهنگ الهی خود دفاع کند.»
(فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، غلامعلی حداد عادل، صفحات ۴۷ و ۴۸) آری دامن پاک و روح شجاع و مقاوم همین زنان، فرزندانی را تربیت کرد که بزرگترین و عظیم‌ترین حماسه تاریخ را آفریده و بزرگترین دشمنان را به خاک مذلت کشاندند.

منبع:

کتاب تغییر لباس و کشف حجاب به روایت اسناد صفحه 369

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.