تاریخ سند: 5 شهریور 1357
برابر اطلاع از منبع 15851، شخصی به نام شیخ منظور که معمولاً در منزل آیتالله شیرازی به سر میبرد
متن سند:
شماره: 7595/ه1 تاریخ: 5 /6 /2537[1357]
از: سازمان اطلاعات و امنیت خراسان
به: مدیریت کل اداره سوم 312
برابر اطلاع از منبع 15851، شخصی به نام شیخ منظور که معمولاً در منزل آیتالله شیرازی به سر میبرد، از تلفن نامبرده با فردی که لهجه پاکستانی داشت و به احتمال قوی پاکستانی میباشد و به نام سیدصادق رضوی از طرف وی نامیده میشد، تماس حاصل شد. در این مکالمه شیخ منظور که به زبان پاکستانی صحبت مینمود، مطالبی پیرامون حوادث روز مشهد عنوان و به اسامی عماد تربتی.2 عبدالعظیم ولیان . سناتور شریف امامی . سیفالدین نبوی3 . اسلامینیا4 و آقای وفا5 رئیس دفتر شریفامامی اشاراتی داشت که چون نحوه مکالمه به زبانی پاکستانی بود، کاملاً مشخص نگردیده؛ ولی استنباط میگردد که در مورد مذاکرات جاری، اطلاعاتی به سیدصادق رضوی داده شده.
رئیس سازمان اطلاعات و امنیت خراسان . شیخان
به عرض رسید فرمودند مخابره شود. ساعت 30 دقیقه بامداد
گیرنده . آقای ندیمی
گوینده . پوررحیمی
ساعت مخابره . 1247دقیقه بامداد
توضیحات سند:
1. منظور از منبع 1585، شنود مکالمات تلفنی میباشد.
2. عمادالدین تربتی، فرزند شیخ غلامرضا مجتهد (عمادالدوله) در سال 1278ش در مشهد به دنیا آمد. پدر وی در حوزه علمیه نجف تحصیل کرده و در شهر تربت حیدریه حوزه تدریس علوم دینی داشته است.
عمادالدین تربتی نیز به تبعیت از پدر، در جوانی به تحصیل علوم حوزوی پرداخت و در سال 1315ش، که تحصیلات او معادلِ لیسانس معقول و منقول ارزیابی گردید، پس از طی یک دوره کلاس قضائی وزارت دادگستری، به شغل قضاوت و وکالت مشغول گردید. عمادالدین تربتی، به یکی از ملاکین منطقه تبدیل شد و از دورهی 15 الی دوره 20 به عنوان نماینده در مجلس شورای ملی حضور یافت و دو دوره نیز، نماینده مجلس مؤسسان و سپس نماینده مجلس سنا گردید و از سال 1353ش تا 1357ش نایب رئیس مجلس سنا بود. برخی از مشاغل او به این شرح است: مؤسس و عضو هیئتمدیره قند و شکر خراسان . رئیس هیئتمدیره شرکت سهامی صنایع چرم و پوست خراسان . عضو هیئتمدیره بنیاد پهلوی با فرمان شاه. نظارت در موقوفات پهلوی . عضو شورای عالی و هیئتمدیره کانون کارآموزی کل کشور و اردوی کار.
ساواک در سال 1335ش درباره او نوشته است: «با کمونیزم بیاندازه مخالف و مبارزات مؤثری در این مورد نموده است. علاقمندی کامل به مشروطیت و تاج و تخت کشور داشته و همیشه در مواقع بحرانی، طرفداری خود را از مقام سلطنت عملاً به ثبوت رسانیده است. بعضی عقیده دارند طرفدار مقام و موقعیت اجتماعی است. گفتهاند: از رفقای علم و جزو دارودسته محمدعلی مسعودی است. از ثروتمندان مشهور به شمار میرود. تمایلات انگلیسی دارد. در دوران حکومت مصدق با او مخالف ولی جرأت مخالفت نداشته است. مردی است بیشخصیت و ضعیفالاراده، در مجالس خصوصی اهل مشروب، قمار و تریاک است.»
عمادالدین تربتی، از اعضای تشکیلات فراماسونری و عضو مؤسس لژ فردا بود و در لژهای سعدی، فارابی، همایون، ابن سینا، کورش و ... عضویت داشت. وی ضمن عضویت در سازمان کوک، عضو کمیته مرکزی حزب مردم و سپس حزب ایران نوین بود.
اهل سوءاستفاده از موقعیت بود و در همین رابطه، مقداری از زمینهای آستان قدس رضوی را تصاحب کرد و ضمن زراعت چغندر در آن، شرکتی به نام «شیرین» تأسیس کرد. وی از افراد ناباب و بدنام در منطقه بود، بهخصوص از افراد قاچاقچی حمایت میکرد و مزرعه مکانیزه در ملکآباد تربت حیدریه، املاک جوادیه، ویلای نوشهر و ... بخشی از داراییهای او بود. عمادالدین تربتی در سال 1369ش از دنیا رفت.
3. سیفالدین نبوی، فرزند سید زینالعابدین در سال 1295 ﻫ ش متولد شد، پدرش روحانى و واعظ بود و در سال 1311 دیده از جهان فرو بست. وی تحصیلات ابتدایى و متوسطه را در ایران، تحصیلات عالى خود را که شامل رشتههاى دامپزشکى (1314 - 1319)، میکروب شناسى در دانشکده داروسازى فرانسه (1319 - 1323) و پزشکى (1324 - 1332) است در فرانسه با موفقیت پشت سر گذاشت و در تمامى رشتههاى مذکور مدرک دکترا گرفت. وی متخصص قلب و عروق بود، در سال 1321 به استخدام ارتش درآمد و در سال 1332 با درجه سرهنگ دومى مسئولیت و سرپرستى بخش قلب بیمارستان ارتش را تا سال 1335 به عهده گرفت. در سال 1357 از مردم خواست در تظاهرات شرکت نکنند. وی طى نامهاى از کارتر درخواست کرد جهت یافتن امام موسى صدر تدبیرهاى عملى خویش را به کار گیرد. از نظر اخلاقى ساواک او را فردى هوچى و جنجالى معرفى کرده است. (اسناد ساواک - پرونده انفرادی)
4. هدایتالله اسلامىنیا، فرزند محمود در سال 1307هـ ش، در تهران متولد شد. حسین فردوست در کتاب ظهور و سقوط سلطنت پهلوى، هدایتالله اسلامىنیا را چنین معرفى مىکند: «اسلامى نیا جمعهها برایم از شاهکارهاى هفتهاش صحبت مىکرد و مىگفت که هفتهاى حداقل سه بار به دیدن هویدا مىرود و بحث و گفت و گو مىکند و سپس با راهنمایىهایى به قم مىرود و با برخى دوستان بازارى نیز ملاقاتهایى دارد. اسلامىنیا در قم با شریعتمدارى ملاقات مىکرد و پیغامهاى هویدا را که در واقع نظرات محمدرضا پهلوی بود به وى مىداد و منظور، طلب کمک او براى رفع بحران بود. شریعتمدارى همیشه جوابهاى تقریباً یکسان مىداد و مىگفت که محمدرضا نگران نباشد، خطرى او را تهدید نمىکند و همه چیز درست خواهد شد، به شرطى که وى اختیارات بیشترى به مسؤولین بدهد و کمتر در امور مملکتى دخالت کند. این ملاقاتها همیشه همین پاسخ یکنواخت را داشت، ولى براى قوت قلب محمدرضا هفتهاى دوبار انجام مىشد. اسلامى نیا گفت که شریعتمدارى به نوبه خود با تعداد دیگرى از روحانیون تماس داشت و تلاش مىکرد که آنان را با خود موافق کند. این ملاقاتها تا انقلاب ادامه داشت.» از نظر سفارت آمریکا در تهران، اسلامىنیا یک واسطه سیاسى فعال بود. او دائم با نمایندگان سیاسى این سفارت ملاقات مىکرد و آنها را در جریان اخبار و اطلاعات کشور قرار مىداد.» ر.ک: ظهور و سقوط سلطنت پهلوى، ج 1، صص 577، 578
5. فخرالدین وفا زنجانی، فرزند بهاءالدین (منشىالملک) در سال 1270 ﻫ ش در تهران متولد شد. وى از دانشگاه برلین در رشته مدیریت فارغالتحصیل شد و مشاغلى چون عضو هیأت مدیره کارخانهی قند و شکر شاهرود، شهردار اصفهان، رئیس کارگزینى و مدیرکل تجارت وزارت پیشه و هنر (اداره کل معادن)، عضو هیأت مدیرهی کمیسیون ارز دولت (در زمان مصدق)، عضو هیأت مدیرهی بیمارستان نکویى قم، رئیس هیأت مدیرهی صندوق تعاون کارمندان مجلس سنا، مدیر کل امور ادارى و رئیس دفتر مجلس سنا را عهدهدار بود. از وضع موجود در مملکت انتقاد مىکرد، ولى خودش هم به طرق مختلف اهل سوءاستفاده و پارتى بازى بود بهطورى که اکثر کارمندان مجلس سنا از دست وى شاکى بودند. وی بهرغم رسیدن به سن بازنشستگی با برخوردارى از مفاد آئین نامه تنظیمى که با در نظر گرفتن منافع شخصى مبادرت به تهیه و تدوین آن کرده بود، به کار خود ادامه مىداد. زنجانی مرتباً به قم میرفت و با بعضى از روحانیون بهخصوص آقاى شریعتمدارى تماس و گفتوگو داشت و همچنین از طرفداران جبهه ملى و از زمینخواران بزرگ تهران بود. وی در سال 1360 در نود سالگی در تهران درگذشت. (اسناد ساواک ـ پرونده انفرادى)
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 14 صفحه 62