آبان 1357 با بیمها و امیدهایش نوید بخش رویدادهای عظیمی در ایران بود. حضرت امام (ره) پس از فشارهای رژیم پهلوی و حزب بعث عراق عازم پاریس شده و در نوفل لوشاتو مهم ترین کانون ضدرژیم را تشکیل داد. برخلاف انتظار رژیم بیانیههای امام و مصاحبههای ایشان به سرعت منتشر شده و نه تنها مردم ایران بلکه سراسر جهان در جریان اندیشههای امام قرار گرفتند.
دولت شریف امامی(دوره نخستوزیری: 5 شهریور 1357 تا 14 آبان 1357 )پس از ناکارآمدی در تحقق شعارهایش و وقوع حوادثی چون 17 شهریور تهران و واقعه مسجد جامع کرمان، در اواسط آبان ماه به پایان راه خود رسید. شاه که دچار ترس شده و ناتوانی خود را در مدیریت اوضاع نشان داده بود به صورت ملموسی تحت تأثیر القائات اطرافیانش قرار داشت. هستههای قدرتی که پیرامون فرح دیبا، شخصیتهای سیاسی و نظامی شکل گرفته بودند هیچگونه پیشنهاد و راهبرد مشخصی برای بررون رفت از این وضعیت ارائه نمیکردند. نمایندگان خارجی مقیم ایران خصوصاً سفرای انگلیس و آمریکا نیز به رغم پیامهای حمایتی که از دولتهای خود به شاه ارائه میکردند نمی توانستند به تثبیت اوضاع کمک کنند. در این زمان تردیدی باقی نمانده بود که رژیم آخرین روزهای حیات سیاسی خود را سپری میکند و به مانند بیماری محتضر آخرین نفسهایش را میکشد.
انتخاب یک دولت نظامی تصمیمی بود که رژیم در اواسط آبان ماه برای خروج از بحران گرفت. اعتصابات در سراسر کشور به طرز اثرگذاری سیستم اداری حکومت را مختل کرده و اعتصاب کارکنان شرکت نفت تاثیرات جهانی بر صادرات نفت گذاشته بود، مدارس در سراسر کشور به صورت مرتب تعطیل و به اعتصاب کشیده میشدند و خواستههای کارگران و کارمندان نیز از مسائل صنفی به خواستههای سیاسی سوق پیدا کرده بود. از میان گزینههای متعدد نخستوزیری، سرانجام زمام امور به ارتشبد غلامرضا ازهاری (دوره نخستوزیری: 15 آبان 1357 تا 11 دی 1357) سپرده شد. وی که فاقد تواناییهای لازم برای برون رفت از این وضعیت بود با اعلام حکومت نظامی، برای مدت کوتاهی توانست بر اعتصابات غلبه کند، اما اندکی بعد زیر فشار خردکنندهی انقلاب و رهبری هوشمندانه حضرت امام (ره)دولت نظامی به شبحی تبدیل شد. به رغم سرکوب معترضین و خشونت نیروهای نظامی، دولت ازهاری به استیصال و بنبست رسیده و عملاً کنترلی بر اوضاع نداشت.
در 15 آبان پیام تلویزیونی شاه که توبه نامهای سیاسی بود، نه تنها احساسات عمومی را به نفع رژیم تغییر نداد، بلکه به مردم هیمنهی پوشالی فردی را نشان داد که سالها با تبختر بر مردم حکومت کرده بود. این پیام صلابت و اتحاد انقلابیون را بیشتر کرده و آنها را در استمرار مبارزه تقویت کرد. شاه به عنوان آخرین اقدام به توصیهی آمریکاییها به سمت اعضای جبههی ملی که آن زمان به دو دسته تقسیم شده بودند، روی آورد. کریم سنجابی و غلامحسین صدیقی از پذیرش نخستوزیری امتناع کردند و نهایتاً شاپور بختیار(دوره نخستوزیری: 14دی 1357 تا 22 بهمن 1357) که سوداهایی بزرگ بر سر داشت، به نخستوزیری رسید.
در این فاصله مراسم عزاداری ماه محرم 1399ق در آذرماه به اجتماعاتی سیاسی در سراسر کشور تبدیل شد که به نظر بسیاری به معنای رفراندوم نفی نظام بودند. میلیونها نفر در سراسر کشور با یادآوری وقایع خونین سال 61 ق از خط سرخ شهادت که امام(ره) منادی آن بود حمایت کرده و یکصدا نفی یزیدیان را اعلام کردند.
تشکیل شورای سلطنت در 23 دی ماه و فروپاشی آن پس از چند روز نشان داد که رژیم پهلوی مشروعیت خود را کاملاً از دست داده است. خروج شاه در 26 دی و بازگشت امام (ره)به کشور در 12 بهمن آخرین رویدادهایی بودند که حماسه ملت مسلمان ایران را کامل کردند. شاپور بختیار بهرغم تلاش برای بسیج طرفداران رژیم و گرفتن زمان برای کنترل اوضاع ناتوان تر از آن بود که بتواند در برابر امواج سهمگین انقلاب مقاومت کند.
اسناد این مجموعه نشان میدهد که مردم انقلابی استان گلستان در تمام رویدادهای حساس آبان تا بهمن 1357 حضوری موثر داشته و در چند مقطع شهدای زیادی را نثار انقلاب کردهاند. آنچه که در ادامه میآید نگاهی است به فعالیتها و اقدامات مردم استان گلستان در پاییز و زمستان 1357 از منظر اسناد.
اعتصابات و تظاهرات
از ویژگیهای انقلاب اسلامی در استان گلستان گستردگی و وسعت اعتراضات در پاییز و زمستان 1357 است. در کمتر روزی است که گزارشی از تظاهرات به وسیله مامورین ساواک، شهربانی و ژاندارمری تهیه نشده باشد. در کنار روحانیت به عنوان پیشگام و کانون اعتراضات باید نقش دانشآموزان و فرهنگیان را در این مقطع بسیار حساس برجسته و محوری دانست. بهطوری که میتوان مدارس را در کنار مساجد از مهمترین سنگرهای انقلاب معرفی کرد. اسناد زیر این حضور فعال را در روزهای اول آبان نشان میدهد:
«پیرو 5431 /2 ﻫ 2- 1 /8 /57 برابر اعلام سازمان گرگان حدود 300 نفر از دانشآموزان و معلمان و متعصبین مذهبی حدود ساعت 2100 مجدداً در خیابان پهلوی گرگان تجمع و به دادن شعارهای مضره پرداخته و سپس در خیابانهای شهر به دهها شعبه بانک (ملی، عمران، تهران، صادرات، بازرگانی، سپه، رفاه کارگران، اعتبارات، و تعاونی و توزیع، ایرانشهر) و چندین اغذیهفروشی، کیوسک راهنمایی و رانندگی میدان شهرداری، کارخانه پپسیکولا و سینما مولنروژ با چوب و سنگ حمله و اقدام به شکستن شیشهها نمودهاند تظاهرکنندگان با دخالت پلیس حدود ساعت 2200 متفرق گردیدند ضمناً در مورد مراقبت بیشتر با شهربانی استان مذاکره مشروح چگونگی حادثه متعاقباً به استحضار خواهد رسید.»[1]
تظاهرات دانشآموزان و فرهنگیان در بیشتر موارد با برخورد خشن رژیم همراه بود. در حقیقت استراتژی رژیم استفاده از برخورد سخت برای رعبآفرینی و وحشت در صفوف انقلابیون بود. گزارش زیر به این موضوع اشاره دارد:
«مدرسه عالی منابع طبیعی و دانشکده پزشکی شیر و خورشید کماکان تعطیل است.
تظاهرات گسترده در گرگان دیروز و دیشب ادامه یافت.
گرگان- به دنبال تظاهرات ظهر دیروز هزاران دانشآموز، فرهنگی و سایر گروههای مردم گرگان در خیابانهای این شهر، شب گذشته نیز تظاهرات و راهپیمایی ادامه یافت.
تظاهرات به خاطر پخش شایعه قتل یک دانشآموز گسترش یافت. جمعیت به دنبال یک راهپیمایی بزرگ ساعت 7 دیشب در مسجد جامع گرگان گرد آمد و خواهان تحویل جنازه این دانشآموز از سوی پلیس شد، اما به دنبال تکذیب این شایعه از سوی مقامات انتظامی و مذاکراتی با روحانیون سرانجام جمعیت از تحصن در مسجد خارج شد. با این حال تظاهرات و راهپیمایی در خارج مسجد 2 ساعت ادامه یافت. در این جریان شیشه چند بانک و مشروبفروشی شکسته شد و جمعیت در حالی که شعارهای تندی میداد سرانجام وسیله پلیس متفرق گردید.
ظهر دیروز نیز برخوردهایی میان پلیس و دانشآموزان تظاهر کننده رخ داد که چند مجروح برجای گذاشت دست کم 2 تن از مجروحان پس از درمان، در بیمارستان مرخص شدند. پلیس با باتون و ماشینهای آبپاش به مقابله با تظاهرکنندگان برخاسته بود.»[2]
دانشآموزان و معلمان در ارتباط با دو کانون مهم انقلاب یعنی مساجد و دانشگاهها فعالیت میکردند. به همین دلیل نقش واسطی میان بسیاری از خانوادهها با انقلابیون را برعهده داشتند. حضور گسترده دانشآموزان و شرکت گسترده آنان در اعتصابات وتظاهرات علاوه بر اینکه نظام آموزشی رژیم را مختل میکرد، باعث برخوردهایی میشد که در جریان آن غالباً دانشآموزان مجروح یا شهید میشدند. در اسناد مجلد حاضر میبینیم که در همهی شهرهای استان گلستان دانشآموزان و معلمان حضور فعالی دارند. تظاهرات دانشآموزان معمولاً به این صورت بود که از مدارس شروع، با همراهی مردم به خیابانها کشیده شده و نهایتاً به مساجد ختم میگردید.
«پیرو 2149/گ 10- 6 /8 /57 صادره به 2 ﻫ 2 تظاهرکنندگان مزبور با شرکت حدود 5000 نفر و همراهی روحانیون طراز اول گرگان در خیابانها به راهپیمایی و دادن شعارهای اهانتآمیز پرداخته و بیشتر شعار آنها برادر ارمنی ساواک تو را به آتش کشید، درود بر خمینی کتاب قرآن مسجد - برادر مسلمان شاه تو را به آتش کشید میباشند و به طور کلی نظر قصد تخریب و تحریک مردم در انجام عکسالعملی نسبت به ساواک میباشد. تظاهرات مزبور ادامه دارد.»[3]
بر اساس اسناد زیر در تظاهرات روز 6 آبان 57 بیش از 11 نفر زخمی شدهاند:
«گرگان- تظاهرات متعددی که پیاپی در گرگان جریان یافته بود، روز سهشنبه تبدیل به یک اجتماع اعتراضی 20 هزار نفری شد که در آن هزاران دانشآموز، فرهنگی، کسبه و سایر گروههای مردم شرکت داشتند. تظاهرات وسیع مردم در بخشهایی از شهر به خشونت کشید و دهها بانک، چند اداره دولتی و دو سینما مورد حمله قرار گرفت و آتش زده شد. همچنین در مقابل اداره اطلاعات و امنیت (ساواک) گرگان خشونت به اوج خود رسید و در تیراندازی ماموران به طرف تظاهرکنندگان دست کم 11 تن مورد اصابت گلوله قرار گرفتند که در بیمارستان بستری شدند. گفته میشود جمعیت با چوب و سنگ به این سازمان حملهور شده بود تظاهرکنندگان شعارهای تند علیه دولت میدادند.»[4]
از دههی دوم آبان بر حجم اعتصاب فرهنگیان افزوده شد و تا پایان عمر رژیم همچنان ادامه داشت. نکته قابل اهمیت همراهی و اتحاد معلمان و دانشآموزان سراسر کشور با انقلاب است.
«عصر روز 13 /8 /57 عدهای از دبیرستان و روسای دبیرستانهای گنبد کاوس در سالن آموزش و پرورش گنبد اجتماع و تصمیم گرفتهاند از روز جاری به مدت 10 روز کلیه مدارس را تعطیل نمایند که مورد موافقت رئیس آموزش و پرورش قرار گرفته است. اضافه شده از بدو ورود رئیس جدید آموزش و پرورش اغلب دبیرستانها دانشآموزان را تحریک به تعطیل کلاس و حضور در خیابانها مینمایند و مشارالیه هیچگونه اقدامی در جهت راهنمایی دبیران نمینماید. عصر امروز 13 /8 /57 عدهای از کودکان دانشآموز تعدادی از تابلوها و شیشههای چند مدرسه را شکستهاند.»[5]
دستورالعمل زیر نحوهی برخورد رژیم با فرهنگیان را در آبان سال 1357 نشان میدهد:
«در تشنجات و ناآرامیهای اخیر مدارس کشور تعدادی از معلمین و دبیران به صور مختلف تحریکاتی به منظور تعطیل کلاسها و بر هم زدن وضع مدارس و تشکیل اجتماعات مینمودند که برخی از سازمانها بر مبنای سوابق مزبور تقاضای انتقال این قبیل معلمان و دبیران را از منطقه مورد نظر به سایر مناطق دور دست مینمایند چون اقدام در این زمینه علاوه بر اینکه خانواده افراد مزبور را ناراضیتر میکند، مانع از فعالیت مجدد آنان در محل خدمت جدید نخواهد شد علیهذا خواهشمند است دستور فرمایید به منظور اقدام یکنواخت در مورد این قبیل فرهنگیان به نحو زیر عمل و نتیجه را به موقع جهت ضبط در سوابق اعلام دارند. اینگونه افراد ابتدا شناسایی گردیده سپس اسامیشان به مسئولین آموزش و پرورش محل اعلام تا از آن طریق تذکر داده شود و تاکید گردد متوجه اعمال خلاف خودشان باشند که اقدامات تحریکآمیزشان از نظرها پوشیده نیست و ادامه این رویه احتمالاً در آینده اثر سویی روی سوابق خدمتی آنان خواهد گذاشت. در صورتی که افراد منظور مجدداً به تحریکات و تبلیغات سوء خود ادامه دادند لیست آنان تهیه و اعلام تا از طریق وزارتخانه مربوط نسبت به ادامه خدمتشان در کادر آموزشی تجدیدنظر شود.
چنانچه اقدامات غیر قانونی و فعالیت مضره عدهای از فرهنگیان طوری بوده باشد که اعمال رویههای بندهای 1 و 2 در موردشان موثر نخواهد شد ترتیبی داده شود با تهیه مدارک و دلایل محکمه پسند نسبت به تعقیب قانونیشان با رعایت دستورالعملهای صادره اقدام گردد.»[6]
در کنار معلمان و دانشآموزان به تدریج گروههای دیگری به اعتصابات پیوستند که اعتصاب قضات و کارمندان دادگستری از مهمترین آنها بود. براساس اسناد هماهنگکنندهی این اعتصابات روحانیون استان بودهاند:
«شب گذشته روحانیون گرگان به اتفاق تعدادی از متعصبین مذهبی در دادگستری گرگان حضور یافته و با قضات که به عنوان تحصن تا ساعت 8 شب در دادگستری به سر میبردهاند ملاقات و همبستگی خود را با آنان اعلام و سپس در خیابان پهلوی شهر راهپیمایی و در فلکه میدان عباسعلی، سیدکاظم نورمفیدی فرزند سیدمهدی برای آنان سخنرانی خلاف مصالح ایراد حدود ساعت 9:30 متفرق گردیدند.»[7]
حمله به مقرهای ساواک
در روزهای آغازین آبان یکی از اخبار بسیار مهمی که در اسناد نیز انعکاس یافته، احتمال حمله تظاهرکنندگان به مقرهای ساواک در استان گلستان بود. این مساله نشان میدهد که انقلابیون استان خود را برای هر واقعهای آماده کرده و از تبعات آن هراس نداشتهاند. حمله به مقرهای ساواک در مقطعی که رژیم هنوز هیمنهی کامل خود را از دست نداده بود، ریسکپذیری تطاهرکنندگان را نشان میدهد. براساس اسناد، ساواک پس از اطلاع از موضوع بسیاری از اسناد و پروندهها را به مکانهای دیگری منتقل کرده و در مکاتبه با شهربانی خود را برای برخورد با تظاهرکنندگان آماده کرده بود:
«بازگشت به 2129/گ 10- 2 /8 /57 در صورتی که تجاوز مهاجمین به آن سازمان حتمی به نظر میرسد ضمن مذاکرات لازم با رئیس شهربانی، فرمانده پلیس پادگان و یا فرمانده ژاندارمری محل ترتیبی داده شود که موقتاً اسناد و مدارک ساواک با رعایت کلیه مقررات حفاظتی در داخل شهربانی و یا پادگان منتقل و ترتیب ممهور کردن محل نگاهداری اسناد و گماردن نگهبان نیز داده شود و پرسنل ساواک همچنان در محل کار حاضر و به انجام وظایف مشغول شوند ضمناً شهربانی استان کاملاً در جریان امر بوده و در صورت لزوم کمکهای لازم را انجام خواهد داد.»[8]
«به علت حمله به ساواک ... توسط اغتشاشگران در گرگان تعدادی از شیشههای ساختمان را شکسته به هول دادن درب ورودی و بازکردن آن قصد ورود از درب و دیوار را داشتند که با تیراندازی پاسداران ساواک عقب نشینی کرده و بار دوم هجوم آنها با تیراندازی مامورین و پاسداران ساواک، هجوم آنان دفع شده در حال حاضر مامورین شهربانی به کمک خواسته شده است که احتمالاً تا چند لحظه دیگر خواهند رسید.»[9]
حمله به مراکز ساواک گرگان نشان دهندهی عمق نارضایتی مردم از این دستگاه سرکوبگر بود.
«حدود یک هزار نفر در ساعت 1410 روز جاری با چوب و سنگ و شعلههای آتش به ساختمان ساواک حمله و قصد آتشزدن و حمله به کارمندان ساواک را داشتند که با تیراندازی هوایی کارکنان ساواک فعلاً عقب نشینی نمودهاند تا تعدادی نیروی شهربانی کمکی آمدند. علیهذا باتوجه به اینکه حفاظت خارجی ساواک به عهده مراجع انتظامی است مراتب جهت استحضار و هرگونه اقدام شایسته و اعلام فوری»[10]
پیرو 5442 /2 ﻫ 2- 2 /8 /57 ساعت 1600 تظاهرکنندگان گرگان در گروههای 500 نفری در خیابانهای شهر رفته و به کلیه بانکها و اغذیهفروشیها و اداره اوقاف، سازمان زنان، سینماهای کاپری و مولنروژ، آرایشگاههای زنانه، حمله و آنها را به آتش کشیده و در حال ادامه عملیات میباشند. از ساعت 1300 الی 1430 در اطراف سازمان گرگان موضع گرفته با شکستن درب ورودی سازمان با پرتاب سنگ و گلولههای مشتعل قصد آتشزدن سازمان و ورود به ساختمان را داشتند که بر اثر تیراندازی کارمندان و گارد عقبنشینی کردند ضمناً سیمهای تلفن و برق اداره را قطع کردند که با کشیدن سیم هوایی ارتباط تلفنی برقرار شده است و نسبت به ترمیم برق اقدام گردیده در حال حاضر ماموران شهربانی به کمک آمدهاند و مهاجمین در کوچههای اطراف سازمان گرگان مستقر و منتظر فرصت هستند. ضمناً در این حمله به ساختمان سازمان گرگان حدود 500 تیر هوایی از طرف افراد پاسدار و کارمندان تیراندازی شده است. برای تامین فشنگ به طور امانی از شهربانی گرگان به تعداد 1000 فشنگ درخواست شده است.»[11]
گزارش زیر به زخمی شدن تعداد زیادی از مردم در جریان این اقدام اشاره دارد:
«برابر اعلام سازمان گرگان در نتیجه هجوم افراد به داخل ساواک و شکستن درب و بالا رفتن از دیوارهای ساختمان ده نفر از کمر به پایین مجروح شدهاند که در بیمارستان پهلوی گرگان بستری هستند. برابر اطلاع از این تعداد 9 نفر گلوله به پا و یک نفر از ناحیه روده مجروح گردیده و ضمناً این تیرخوردگیها پس از اینکه گلوله به زمین خورده بعداً به پای افراد اصابت بطوریکه وضع عمومی آنها رضایتبخش است از این افراد فقط یک نفر از ناحیه روده تحت عمل جراحی قرار گرفته ضمناً تا این ساعت هنوز مهاجمین در شهر پراکنده به عملیات و به آتش کشیدن محافل بهائیان و سایر مؤسسات ادامه میدهند.
مراتب جهت استحضار مضافاً اینکه گفته شده در نظر دارند مجدداً از نیمه شب به بعد به ساختمان ساواک و منازل کارمندان نیز حمله گردد به عرض میرساند موضوع مجدداً با شهربانی در میان گذارده شد که کمکهای لازم و اعزام نیروی کمکی اقدام نماید.»[12]
گزارشهای موجود نشان میدهد علاوه بر مقرهای ساواک، مامورین این سازمان از حمله مردم به کارمندان و خانواده آنها نیز نگرانی زیادی داشتهاند:
«برابر گزارش سازمان گرگان در حال حاضر افراد مهاجم هنوز مشغول حمله و غارت شهر هستند و از طریق منابع شنیده شده که در آینده نزدیک قصد ترور کارمندان و خانواده آنان را دارند و از طرفی با زخمی شدن تعداد 10 نفر امکان انتقامجویی از طرف این افراد حتمی به نظر میرسد. مضافاً اینکه این سازمان هیچگونه قدرت اجرایی ندارد و همچنین امکان مراقبت دائم از سازمان توسط شهربانی و ژاندارمری مقدور نمیباشد لذا پیشنهاد نمودهاند در صورت تصویب موقتاً هم که شده نسبت به احضار پرسنل سازمان مذکور به سازمان استان تصمیم مقتضی اتخاذ گردد. مراتب جهت استحضار و صدور اوامر مقتضی معروض ضمناً به سازمان گرگان دستور داده شد در صورتی که تجاوز مهاجمین به آن سازمان حتمی به نظر میرسد ضمن مذاکره با رئیس شهربانی و فرمانده پادگان و یا فرمانده ژاندامری محل ترتیبی داده شود که موقتاً اسناد و مدارک سازمان با رعایت کلیه مقررات حفاظتی در داخل شهربانی و یا پادگان منتقل و ترتیب ممهور کردن محل نگهداری اسناد و گماردن نگهبان نیز داده شود و پرسنل ساواک همچنان در محل کار حاضر و به انجام وظایف مشغول شوند. ضمناً شهربانی استان کاملاً در جریان امر بوده در صورت لزوم کمکهای لازم انجام خواهد داد.»[13]
سرکوب انقلابیون و ایجاد وحشت
با افزایش تظاهرات و اعتصابات شورای تامین استان در 17 آبان تشکیل جلسه داده و به تصمیم گیری در مورد چگونگی برخورد با انقلابیون پرداخت. در این جلسه تصمیم گرفته شد که مامورین نظامی و امنیتی رژیم با قاطعیت بیشتری با انقلابیون برخورد کرده تا از این طریق فضای انقلابی استان را مهار کنند. به این ترتیب رژیم با اعمال خشونتی شدید و غیرانسانی به مواجهه با انقلابیون استان پرداخته و در چند مقطع تعداد زیادی از مردم را به شهادت رساند.
در صورتجلسه مذکور آمده است:
«در شرایط حساس کنونی کشور باید در رابطه با جلوگیری از تظاهرات اخلالگرانه و اغتشاشات و اعتصابها برخورد قاطع صورت گیرد تا از بروز توسعه عملیات مذکور ممانعت به عمل آید بدین منظور لازم است اقدامات در دو مرحله و با سرعت ظرف 24 ساعت آینده آغاز گردد. در مرحله اول در نقاطی که مقررات فرماندار نظامی برقرار است از طرف فرمانداری نظامی در سایر مناطق کشور شورای تامین استان و شهرستان فوراً عناصر محرک و عوامل گردانندگان آشوبها و اعتصابات مورد شناسایی قرار گرفتهاند و [توسط] فرماندار نظامی یا شورای تامین استان و شهرستان احضار و اگر حاضر نشدند جلب نمایند به علاوه معتمدین و عناصر ذینفوذ و متشخص محرمانه به فرمانداری نظامی با شورای استان و شهرستان دعوت شوند در حالی که هر دو گروه حضور دارند موارد هر یک از عناصر اخلالگر یادآوری و شدیداً اخطار و تذکر داده شود که از هرگونه عمل خلاف و مخالفتآمیز اجتناب و اگر ادامه دهند شدیداً با آنها رفتار خواهد شد در این میان به معتمدین جمع اثبات شود که عناصر محرک این افراد هستند و اضافه شود که این مرحله اخطار است و چنانچه توجه نکنند و ادامه دهند تصمیمات شدیدی اتخاذ خواهد شد در مرحله دوم سازمانهای امنیت و انتظامی دستور دارند که شدیداً و با قاطعیت با تظاهرات خشونتآمیز برخورد و کنترل کامل به عمل آورند. ضمناً تظاهرات ملی و میهنی موضوع شماره فوق باید با نظم کامل و بدون هرگونه بینظمی و اغتشاش به ترتیبی که قبلاً گفته شده صورت گیرد و در غیر این صورت جلوگیری شود در این مورد به وزارت کشور و سازمانهای انتظامی شرح لازم اعلام شده و استانداران دستور لازم دریافت کردهاند.»[14]
گزارشها نشان میدهد که در همین روز تظاهرات گستردهای با حضور بیش از ده هزار نفر در گرگان برگزار شده و در جریان آن سخنرانی محمدرضا پهلوی در 15 آبان محکوم شده است.[15] در این تظاهرات روحانیون، معلمان، دانشآموزان، کارمندان و اهالی روستاهای گرگان حضور داشتهاند. بر اساس اسناد:
«مغازههای خیابان پهلوی گرگان و سایر خیابانها تعطیل و از کسبه برای تعطیل نمودن روز جاری امضاء اخذ شده است. ضمناً به کلیه مغازهها و تاکسیها اکثراً عکس خمینی الصاق و پرچم سیاه نیز افراشته و گفته شده این تظاهرات به خاطر کشتار روزهای اخیر تهران است.»[16]
باوجود دستورالعمل شورای تامین استان مبنی بر برخورد با انقلابیون در روز 20 آبان نیز تظاهرات دیگری در گرگان با حضور بیش از 6000 نفر گزارش شده است.[17] در همین روز در علیآباد گزارشهایی از زد و خورد میان انقلابیون و مامورین رژیم ثبت شده است:
«در حدود ساعت 1730 روز جارى تعداد 500 نفر از متعصبین مذهبى در علىآباد مبادرت به تظاهرات و قصد آتشسوزى ماشینهاى آتشنشانى شهردارى را داشتند که با دخالت مأمورین ژاندارمرى موفق نشده و بعدا به طرف پاسگاه عزیمت و با آتشزدن لاستیک و پرتاب سنگ قصد حمله به پاسگاه را داشتهاند که با پرتاب گاز اشکآور و شلیک چند تیر هوائى متفرق میگردند.»[18]
دستگیری و بازداشت انقلابیون استان در روز 22 آبان به صورت هماهنگ به اجرا در آمد. بر اساس اسناد، تعدادی از انقلابیون شبانه بازداشت شدهاند. واکنش مردم به این اقدام رژیم برگزاری تظاهرات گسترده در شهرهای مختلف بود. در این اعتراضات مردم خواستار آزادی بازداشت شدگان شدند:
«روز گذشته شورای هماهنگی تشکیل و برابر دستورات واصله به ساواک شب گذشته تعداد 10 نفر دستگیر که یک نفر وسیله ساواک آزاد شد. روز جاری به تدریج در مسجد گلشن مقابل دبیرستان استرآبادی، دبیرستان واثقی امامزاده عبداله، روحانیون فرهنگیان، محصلین و عدهای از طبقات مختلف مردم اجتماع و با به هم پیوستن آنان جمعیت حدود ده هزار نفر در خیابان پهلوی شروع به راهپیمایی نموده و پس از طی خیابان پهلوی فلکه شهرداری در خیابان شاهرود مقابل دادگستری جمعیت به زمین نشسته و یک نفر از روحانیون برای آنان سخنرانی تحریکآمیزی ایراد و با مذاکره با مقامات قضایی خواستار آزادی بازداشت شدگان گردیده و در حال حاضر ادامه دارد و اظهار داشتند تا آزادی عده بازداشت شده در اینجا متعصن خواهیم بود و اگر آزاد نکنند با گرفتن گروگان دستگاهها را مجبور به آزادی آنان خواهیم کرد. مراتب برای استحضار عالی و صدور اوامر مقتضی معروض میگردد.»[19]
به گزارش ساواک، تظاهرکنندگان رژیم را به اقدامات خشن تهدید کرده و خواستار آزادی سریع بازداشت شدگان شدهاند.[20] شهربانی و ساواک در مکاتباتی نسبت به این موضوع هشدار داده و نهایتاً پس از تبادل نظر میان مسئولین استانی، تصمیم به آزادی بازداشت شدگان گرفته شد. این عقب نشینی موفقیتی برای انقلابیون و نشان دهندهی هراس وابستگان رژیم از مردم بود:
«محترماً بازگشت به شماره 5848- 20 /8 /1357 مقام عالی را آگاه میسازم در اجرای امریه همکاریهای لازم با سازمان به عمل آمد و در مورخه ساعت 2200- 22 /8 /1357 دو نفر از سازمان مذکور مراجعه و برای دستگیری عاملین اغتشاشات و اخلالگران کمک خواستند امکانات و تسهیلات لازم برای آنها فراهم شد و تا ساعت 800 صبح روز 22 /8 /1357 تعداد ده نفر دستگیر تا تصمیمات متخذه در شورای هماهنگی در پادگان نظامی نگهداری شوند ولی به محض اطلاع روحانیون و مردم از موضوع جمعیتی حدود ده هزار نفر از روحانیون، فرهنگیان، محصلین و طبقات مختلف مردم دست به تظاهرات زدند و در مقابل دادگستری متحصنین به زمین نشستند و اظهار داشتند تا آزادی بازداشت شدگان در این جا خواهند بود و اگر آزاد نکنند با گرفتن گروگان دستگاهها را مجبور به آزادی آنان خواهیم کرد عدهای از گردانندگان با مقامات قضایی مذاکره و خواستار آزادی بازداشت شدگان گردیدند آقای کوچکپور رئیس دادگستری آقای معینیان دادستان با مرکز تماس حاصل همچنین سرکار سرهنگ شیرازی فرمانده سپاهیان انقلاب و رئیس شورای هماهنگی نیز با فرمانده نیروی زمینی مذاکره مینماید آقای فرماندار و ساواک نیز با مقامات استان تماس گرفته و کسب نظر مینمایند و در نتیجه ساعت 2200 روز 23 /8 /1357 کلیه بازداشت شدگان مرخص و به جمعیت مذکور پیوستند. همگی شروع به شعار دادن به نفع قضات و کارکنان دادگستری نموده و در خلال آن شعارهای ضد ملی نیز شنیده شد که بلافاصله به روحانیون تذکرات لازم داده شد و آنان با ایراد سخنرانی موارد را به مردم گوشزد نمودند در این دستگیری و آزادی که میتوان آن را اقدامی عبث و بیسرانجام نمود دو مورد به خوبی مشهود است یکی نارضایی افسران و مامورین به لحاظ اینکه افراد دستگیر شده نام آنان را بین اکثر مردم افشا نمودهاند دوم تجمع تظاهرکنندگان مبنی بر قدرت همبستگی در آزادی بازداشت شدگان و بهرهبرداری تبلیغاتی از این مطلب برای دعوت مردم به همکاری بیشتر. مراتب را به استحضار عالی میرسانم.»[21]
در 5 آذر در گرگان یکی از شدیدترین برخوردها میان انقلابیون و رژیم پهلوی در استان گلستان صورت گرفت. در این روز شهرهای علیآباد، بندر درگز و گرگان شاهد تجمعاتی در اعتراض به حکومت نظامیان بود. در تظاهرات گرگان که از ساعت 9 صبح شروع شده بود در میدان عباسعلی گرگان به خشونت کشیده شد که در جریان آن 14 نفر به شهادت رسیده و نزدیک به هفتاد نفر نیز مجروح شدند. در مورد تعداد شهدا و زخمیها[22] این روز در گزارش نوبهاى اطلاعاتى شماره 8 راجع به اوضاع گرگان آمده است:
«روز 5 /9 /1357 تظاهرات گستردهاى در خیابانهاى شهر گرگان توسط عوامل اخلالگر و مخرب اجراء شده است. در این تظاهرات 9 نفر کشته و تعدادى در حدود 64 نفر مجروح گردیدند. ضمناً تعداد 8 دستگاه خودرو گاز 69، 3 دستگاه مینىبوس شهربانى، انبار قطعات یدکى و انبار پوشاک شهربانى توسط اخلالگران به آتش کشیده شده است.» ساعت 20 /22 شب به ساواک اطلاع داده شد که «تا این ساعت تیراندازى در شهر گرگان به وسیله مامورین ادامه دارد و کنترل شهر در اختیار آنها مىباشد. تعداد کشتهشدگان 9 نفر و مجروحین 53 نفر که حال سه نفر از آنان وخیم مىباشد.»[23]
باوجود برخورد خشن رژیم با تظاهرکنندگان در گرگان، مردم در شهرهای مختلف استان علیه این اقدام رژیم دست به تظاهرات زدند. تطاهرات در جنگلده علی آباد و گالیکش در روز 14 آذر از جمله این موارد است.[24] در روز 16 /9 /1357 در مراسم شهدای گرگان کلیه مغازههای این شهر تعطیل شده بود.[25] چند روز بعد در تظاهرات دیگری در گرگان چند نفر مورد اصابت گلوله قرار گرفتند.[26] در شهرستان گنبدکاووس نیز در روز 19 آذر تطاهرات مردم به خشونت گرایید:
«پیرو تلفنگرام روز 19 /9 /57 ساعت 2230 روز 8 /9 /57 حدود 500 نفر که چوب و چماق و سنگ و پاره آجر با خود حمل میکردهاند در حالی که شعارهای مذهبی مضره میدادهاند از حسینیه ولی عصر گنبدکاوس خارج و شروع به شکستن شیشه اماکن مسیر خود را نمودند که بلافاصله ماموران نسبت به متفرق نمودن آنها اقدام و ضمن درگیری یک نفر از ماموران شهربانی گنبد به نام ربیعی خیرخواه وسیله چاقو مجروح و سه نفر اخلالگر به اسامی عباس دلداده مهربان (ضارب مامور)، حسن امیری و نعمت حاجیان مجروح و مضروب و هر چهار نفر در بیمارستان گنبد بستری شدهاند.»[27]
اوج تقابل میان رژیم پهلوی و نیروهای انقلابی در روزهای تاسوعا و عاشورا 1399ق/ آذر1357 گزارش شده است. در این مراسم در گرگان علاوه بر مردم و روحانیون «تعدادى از مسئولین ادارات دولتى و بانکها و اعضاء انجمنهاى ملى» شرکت کردهاند. روز 20 آذر مصادف با عاشورای حسینی تقریباً همه استان شاهد تقابل انقلابیون و مامورین رژیم بود.[28] گزارشهایی از تیراندازی و مجروح شدن انقلابیون وجود دارد که در این مجموعه ارائه شده است.[29] در سند زیر به دستگیری و بازداشت انقلابیون در روزهای پس از عاشورا در شهرهای مختلف اشاره شده است:
«شب گذشته تظاهرات مخالفی در بندرگز انجام که در نتیجه تیراندازی مامورین ژاندارمری متفرق و در ادامه تظاهرات 12 نفر از محرکین به اسامی تقی خالصی کارمند دادگستری گرگان، جمشید ابراهیمزاده کارمند خانوادههای بدون سرپرست، میر بالا آقا موسویان کارمند بانک کشاورزی بندرگز و محمدعلی خالصی کارگر و محمدجعفر مسعودی کارمند بانک ملی گرگان، علیاصغر خلخالی دیپلمه دستگیر و در این ضمن یک جیپ که از اهالی کردکوی و مظنون به شرکت در تظاهرات بودهاند مورد بازرسی مامورین واقع و در نتیجه 3 قبضه اسلحه دولول شکاری و یک قبضه 5 تیر پران و 70 تیر فشنگ کالیبر 12 نفر که قرار است متهمین با پروندههای مربوطه به دادسرای عمومی گرگان معرفی گردند. توضیح اینکه سرنشینان جیپ مزبور قصد خود را شکار عنوان نمودهاند ضمناً اسامی جمشید ابراهیمزاده و محمد مسعودی و میر بالا آقا موسویان و علیاصغر خلخالی در لیست محرکین بندرگز در هدف 312 ثبت است ضمناً در بندرگز 7 نفر دیگر هم به اتهام شرکت در تظاهرات دستگیر و از افراد موثر در هدف 322 بوده که دستگیرشدگان جمعاً 12 نفر که 4 نفر جزو لیست بوده است.»[30]
گزارشها حاکی از شهادت تعداد دیگری از انقلابیون در دی ماه در استان گلستان است. در سندی به تاریخ: 11 /10 /1357 به شهادت یک نفر در گرگان و زخمی شدن تعداد زیادی اشاره شده است:
«برابر اعلام سازمان گرگان که بعد از ظهر روز جاری در اثر درگیری بین مامورین انتظامی شهری گرگان و تعدادی از افراد تظاهرکننده در مسجد زرین گل و حدود میدان عباسعلی گرگان به عمل آمد در اثر تیراندازی مامورین شخصی به نام یزدان شیخنژاد 32 ساله مقتول و سه نفر دیگر مجروح میگردند.»[31]
یکی از اقدامات دولت شاپور بختیار برپایی تجمعات دولتی در قالب حامیان قانون اساسی بود. این اقدام نمایشی که در دورهی ازهاری نیز حمایت میشد، در دورهی بختیار به اوج خود رسید. متاسفانه در این میان بودند افراد سادهاندیشی که فریب القائات رژیم را خورده و در این تجمعات شرکت میکردند. در بسیاری از این موارد تقابل میان این افراد و انقلابیون به خشونت گراییده و در نتیجه تعداد زیادی زخمی میشدند. در سند زیر به یکی از این موارد در گالیکش اشاره شده است:
«ساعت 1730 روز جاری 12 /10 /57 چهار دستگاه مینیبوس، پنج دستگاه سواری و یک دستگاه کامیون از اهالی گنبد با چوب و چماق به پشتیبانی از مخالفین دولت در گالیکش به افراد تظاهرکننده پیوسته و در سرتاسر خیابان به آتشسوزی و سد معبر کردن جاده اقدام میکنند عملیات خرابکارانه آنان منجر به برخورد بین موافقین و مخالفین شده که ابتدا با مداخله مامورین و تیراندازی آنان سه نفر مجروح و به بیمارستان شیر خورشید گنبد اعزام میگردند اخلالگران سپس قصد حمله به پاسگاه ژاندارمری گالیکش را میکنند که در نتیجه تیراندازی مامورین 12 نفر از آنان زخمی و به بیمارستان اعزام میگردند لیکن به آمبولانس اعزامی از گنبد در بین راه تیراندازی شده و آمبولانس ناچاراً برگشته است و بطوری که تحقیق شده تیراندازی از سوی اخلالگران صورت گرفته و به نظر میرسد تعدادی از افراد مسلح آنان در کمین مامورین کمکی اعزامی از گنبد و گالیکش میباشند آخرین تحقیقات معموله حاکی است که این ماجرا تا این لحظه 12 نفر مجروح و 7 نفر کشته داشته که حال یکی از مجروحین وخیم میباشد.»[32]
در تاریخ 12 /10 /1357 یکی دیگر از روزهای خونین انقلاب در کشور و استان گلستان به وقوع پیوست که برگ زرینی بر نقش آفرینی مردم گلستان در دفاع از انقلاب اسلامی است. در این روز در روستای گالیکش چماقداران و مامورین رژیم به تظاهر کنندگان حمله برده و در نتیجه تعداد زیادی را مجروح و 7 نفر را به شهادت رسانده و 27 نفر زخمی را کردند.
«اطلاع واصله حاکی است که اخلالگران به پاسگاه ژاندارمری گالیکش حمله برده که در تیراندازی مامورین 12 نفر از آنان زخمی و به بیمارستان گنبد اعزام گردیدهاند نتیجه متعاقباً به عرض خواهد رسید.»[33]
پیرو این گزارش آمده است:
«برابر اعلام سازمان گنبد بطوریکه از بیمارستان شیر و خورشید اطلاع میدهند به آمبولانس اعزامی از گنبد به گالیکش در بین راه تیراندازی شده و آمبولانس ناچاراً برگشته است بطوریکه تحقیق شده تیراندازی از سوی اخلالگران به عمل آمده است و به نظر میرسد تعدادی از اخلالگران مسلح بوده و در کمین مامورین کمکی اعزامی از گنبد به گالیکش میباشند برابر تحقیقات معموله تعداد کشته شدگان و مجروحین که فعلاً در بیمارستان کورش کبیر هستند 12 نفر مجروح و 7 نفر کشته میباشد که حال یکی از مجروحین وخیم میباشد.»[34]
در 16 دی مجدداً در بندرگز مامورین رژیم به روی مردم آتش گشوده و 6 نفر را شهید و تعداد زیادی را زخمی کردند. این مراسم جهت برگزاری ختم یکی از شهدای به نام غلامرضا اسدی صورت گرفته بود.وی روز 13دی- با انفجار یک بمب دست ساز به لقاءالله پیوسته بود. در این مراسم حدود پنج هزار نفر از مردم منطقه و شهرها و روستاهای اطراف شرکت کرده بودند، اما با تهاجم ماموران تعداد زیادی شهید و مجروح شدند:
«اطلاع واصله از ژاندارمری مازندران حاکی است به جهت برگزاری مجلس ختم غلامرضا اسدی عرب در بندر شاه گرگان تعداد حدود 5 هزار نفر از اهالی بندر شاه دست به تظاهرات و راهپیمایی و دادن شعارهای مضره نمودهاند که مامورین انتظامی جهت متفرق نمودن متظاهرین ابتدا اقدام به تیراندازی هوایی نموده و چون متظاهرین با چوب و سنگ به مامورین حمله و از سوی آنها نیز تیراندازی شده بناچار بر اثر تیراندازی متقابل مامورین تعداد 6 نفر از متظاهرین کشته و 5 نفر زخمی گردیدهاند متعاقب این امر نیروی کمکی از هنگ ژاندارمری گرگان به پاسگاه محل اعزام گردیده.»[35]
در سند دیگری این ماجرا با تفصیل بیشتری گزارش شده است:
«گزارش واصله حاکی است:
1- ساعت 1200 روز 16 /10 /57 به مناسبت سومین روز درگذشت غلامرضا اسدی عرب حدود پنج هزار نفر از اهالی گز حومه گرگان با در دست داشتن چوب و چماق و سلاح گرم راه عبور مامورین را مسدود و با پرتاب نمودن سنگ و تیراندازی قصد خلع سلاح مامورین را داشتهاند که اهالی به اخطار و تیراندازی هوایی مامورین توجهی نمینمایند و اجباراً مامورین به منظور حفظ جان و سلاح خود مبادرت به تیراندازی به سوی اهالی نموده که در این واقعه تعداد 6 نفر کشته و 9 نفر مجروح میگردند.
2- ساعت 1600 روز 16 /10 /57 مامورین هنگام حمل غذا به گز در میان راه به موتور سواری که حامل اسلحه دولول بوده برخورد که موتور سوار با مشاهده مامورین متواری ولی توسط مامورین تعقیب و دستگیر که خود را حاتم موسوی فرزند سیدولیاله ساکن قریه والاغوز چهار کیلومتری کردکوی معرفی و اسلحه وی دولول چخماقی کمرشکن به شماره 7717 ساخت ایتالیا کالیبر دوازده با دو عدد فشنگ و یک عدد پوکه بوده که از داخل لوله اسلحه بوی باروت به مشام میخورد که تصور میرود تیراندازی به وسیله همین اسلحه صورت گرفته باشد ضبط میگردد.
3- اسامی مقتولین به شرح زیر است:
1- میرحمزه نجفی 2- تقی زحمتکش 3- حاجی شریف شکاتی 4- سیدمصطفی موسوی 5- اسماعیل عباسزاده هویت نفر ششم نامعلوم (مجروحین) 1- رضا حسنزاده 2- رمضان روحی 3- اصغر دماوندی و مجروح چهارم با چهار جسد دیگر وسیله مهاجمین به بهشهر برده شده است.»[36]
اغلب کسانی که روز 16 دی ماه سال 57 در روستای گز بندرگز به شهادت رسیدند، از منطقه بهشهر بودند. در نتیجه مردم انقلابی خطه بهشهر اعم از شهری و روستایی در فردای آن روز یعنی 17 دی سال 57 با تجمع در خیابانهای این شهر به تشییع جنازه شهدای خود پرداختند.
اسناد این مجموعه نشان میدهد که بهرغم خشونت خارج از وصف رژیم در استان گلستان، مردم انقلابی استان هرگز لحظهای از دفاع از اسلام و انقلاب عقبنشینی نکرده و با شجاعت و اعتقاد عمیقی به مبارزه ادامه دادهاند. این هم بستگی و ایمان عمیق بود که یکی از مهمترین انقلابهای جهان را به ثمر رسانده و رژیم تا بن دندان مسلح پهلوی را به زانو درآورد. این مجموعه که در 5 جلد به علاقهمندان تقدیم میشود ادای دینی است کوچک به تمام کسانی که در این موفقیت بزرگ نقشآفرینی کردهاند. این مقدمه را با سندی که نشاندهندهی همبستگی مردم استان با انقلابیون دیگر شهرهای کشور است به پایان میبریم.
«برابر اعلام سازمان گرگان روز جارى بوسیله تعدادى از افراد متعصب مذهبى وجوهى از ادارات جمعآورى و قرار است در اختیار یکى از روحانیون به نام سیدکاظم نورمفیدى (در 312 داراى سوابقى است) قرار بدهند تا جهت کارکنان شرکت ملى نفت که به علت ادامه اعتصاب اخراج شدهاند فرستاده شود.»[37]
[1]. سند تاریخ: 1 /8 /1357 شماره: 5432 /2 ﻫ 2 همین مجلد؛ نیز نک: سند تاریخ: 1 /8 /1357 شماره: 2090/گ 10 همین مجلد
[2]. سند تاریخ 1 /8 /1357شماره: 2012/ و 2 همین مجلد
[3]. سند تاریخ: 6 /8 /1357 شماره: 2151/گ 10 همین مجلد
[4]. سند تاریخ 6 /8 /1357 فاقد شماره همین مجلد
[5]. سند تاریخ: 14 /8 /1357 شماره: 899. همچنین نک اسناد تاریخ: 15 /8 /1357 شماره: 597 /2 ﻫ 2 همین مجلد
[6]. سند تاریخ: 30 /8 /1357شماره: 5760 /2 ﻫ 2 همین مجلد
[7]. سند تاریخ: 15 /8 /1357 شماره: 2179/گ 10 همین مجلد
[8]. سند تاریخ 2/ 8/ 1357 شماره: 5451 /2 ﻫ 2 همین مجلد
[9]. سند تاریخ:2 /8 /1357 فاقد شماره همین مجلد
[10]. سند تاریخ: 2 /8 /1357شماره: 2101/گ 10 همین مجلد
[11]. سند تاریخ: 2 /8 /1357شماره: 5446 /2 ﻫ 2 همین مجلد
[12]. سند تاریخ: 2 /8 /1357شماره: 5448 /2 ﻫ 2 همین مجلد
[13]. سند تاریخ: 2 /8 /1357 شماره: 5452 /2 ﻫ 2 همین مجلد
[14]. سند تاریخ: 17 /8 /1357شماره: 4092 /2 ﻫ 1 همین مجلد
[15]. سند تاریخ: 17 /8 /1357 شماره: 4090 /2 ﻫ 1 همین مجلد
[16]. سند تاریخ: 18 /8 /1357و نک اسناد: تاریخ: 19 /8 /1357 شماره: 4107 /2 ﻫ 1، تاریخ: 19 /8 /1357 شماره: 2192/گ 10 همین مجلد
[17]. سند تاریخ: 20 /8 /1357شماره: 574 ـ 1 ـ 50 ـ 401 همین مجلد
[18]. سند تاریخ: 20 /8 /1357شماره: 2189/ گ همین مجلد
[19]. سند تاریخ: 23 /8 /1357شماره: 270 /5 همین مجلد
[20]. سند تاریخ: 23 /8 /1357 شماره: 2237/گ 10 همین مجلد
[21]. سند تاریخ: 25 /8 /1357 شماره: 27 و تاریخ: 4 /9 /135710 شماره: 2268/گ همچنین درخصوص اعتصاب کارمندان شرکت مخابرات شهرستان گرگان در اعتراض به بازداشت انقلابیون نک سند تاریخ:4 /9 /1358 فاقد شماره همین مجلد
[22]. نک: سند تاریخ: 5 /9 /1357 شماره: 4385 /2 ﻫ ،1 تاریخ: 5 /9 /1357 شماره: 2284/گ 10، تاریخ: 5 /9 /1357شماره: 4407 /2 ﻫ 1 برای اطلاع از اسامی شهدا نک: تاریخ:5 /9 /1357 شماره: 4414 /1 ﻫ 2 و سند تاریخ: 5 /9 /1357شماره: 4414 /1 ﻫ 1 همین مجلد
[23]. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، جلد 17، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ص 217
[24]. سند تاریخ: 14 /9 /1357شماره:2320/گ 10 و سند تاریخ: 14 /9 /1357شماره: 4682 /1 ﻫ 2 همین مجلد
[25]. سند تاریخ: 16 /9 /1357شماره: 4417 /2 ﻫ 1 همین مجلد
[26]. سند تاریخ: 19 /9 /1357شماره: 2342/گ 10 همین مجلد
[27]. سند تاریخ 19 /9 /57 شماره 1269- همین مجلد
[28]. سند تاریخ: 20 /9 /1357شماره: 4798 همین مجلد
[29]. سند تاریخ 20 /9 /1357 - شماره 1282 همین مجلد
[30]. سند تاریخ: 23 /9 /1357شماره: 2357/گ 10 همین مجلد
[31]. سند تاریخ: 11 /10 /1357 شماره: 5231 /2 ﻫ 1 همین مجلد
[32]. سند تاریخ 12 /10 /57 فاثد شماره همین مجلد
[33]. سند تاریخ 12 /10 /1357شماره: 5278 /2 ﻫ 1 همین مجلد
[34]. سند تاریخ 12 /1/ 1357شماره: 5279 /2 ﻫ 1 همین مجلد
[35]. سند تاریخ 16 /10 /57 فاقد شماره همین مجلد
[36]. سند تاریخ: 28 /10 /1357 شماره: 6 /1 /112 /02 /501 /57 همین مجلد
[37]. سند تاریخ: 4 /10 /1357شماره: 5118 /2 ﻫ 1 همین مجلد