جلد سوم از کتاب «انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک: استان گلستان» روایت رویدادهای بهار و تابستان سال 1357 در استان گلستان است. این اسناد ادامه گزارشهایی است که در دو مجلد قبلی منتشر شده است. روند رویدادها بر اساس اسنادی که به وسیلهی مهمترین دستگاه امنیتی رژیم تولید شدهاند، نشان میدهد که حرکت انقلابی مردم به تدریج رنگ و بوی اسلامی خود را بیشتر نشان داده و حضرت امام(ره) به عنوان رهبر نهضت از سوی همهی افراد و جریان ها بیش از پیش مورد پذیرش قرار گرفته است. سستشدن پایههای اقتدار رژیم و فرو ریختن هیمنهی ژاندارم منطقه در آینهی این اسناد به وضوح آشکار است و این زمان را باید سرآغاز شمارش معکوس برای سقوط آن به شمار آورد. در دو بعد داخلی و خارجی اوضاع برای رژیم کاملاً متفاوت بود. در سطح جهانی کشورهای غربی همچنان از شاه حمایت کرده و اغلب به موفقیت رژیم در مهار انقلاب امید داشتند. در داخل، اوضاع برای رژیم کاملاً ناامیدکننده بود. برخی از علماء جشن نوروز را تحریم و مردم شهرهای مختلف کشور، از جمله استان گلستان عزادار شهدای دیماه قم و بهمنماه تبریز بودند. در ادامه نگاهی خواهیم انداخت به سیر رویدادهای منتهی به انقلاب اسلامی در استان گلستان.
امواج انقلاب در استان گلستان
محمدرضا پهلوی و اعضای رده بالای رژیم در حالی سال 1357 را آغاز کردند که همچنان در شوک وقایع 19 دی قم و 29 بهمن تبریز و حمایت عمومی از حضرت امام (ره) بودند. اسناد و منابع موجود نشان میدهند که بهرغم احساس توانایی رژیم در مهار انقلاب و باور به کنترل اوضاع مانند سال 1342، نگرانیهای زیادی نیز از غیر قابل کنترل شدن اوضاع وجود داشته است. به همین دلیل در این زمان چند طرح عمده برای مهار انقلاب وجود داشت. تعدادی از فرماندهان ارشد نظامی مانند غلامعلی اویسی و منوچهر خسروداد و پرویز ثابتی مدیر کل اداره کل سوم ساواک معتقد به استفاده از مشت آهنین و سرکوب مخالفین و ادامه روشهای خشونتبار سابق بودند. تعدادی نیز مانند ناصر مقدم و کارشناسان آمریکایی بر این باور بودند که با میدان دادن به مخالفین کمخطر مانند جبههی ملی به تدریج نیروهای مذهبی را از میدان خارج کرده و اوضاع را تحت کنترل در آورند. در این میان محمدرضا پهلوی در سرگردانی کامل قرار داشت و به شدت از تصمیمگیری عاجز بود. به همین دلیل طیفی از درباریان که حلقهی نزدیک به فرح را تشکیل میدادند به تدریج قدرت گرفته و سیاستهای خود را اعمال میکردند. تغییر نعمتالله نصیری رئیس ساواک در 17 خرداد 1357 و برخی جابهجاییهای دیگر آشفتگی رژیم در مواجه با انقلاب را نشان میدهد. تمسک به سفرای انگلیس و امریکا برای مشاوره و رایزنی درباره اوضاع کشور و درخودفرورفتگی روحی محمدرضا شاه که عملاً در اتخاذ تصمیم مردد بود، از ویژگیهای این مقطع زمانی است. به موازات آشفتگی در میان سران رژیم، نیروهای انقلابی به خوبی از روند رویدادها بهرهبرداری کرده و مواضع قاطع و روشن حضرت امام خمینی(ره) که از طریق اعلامیه در اختیار مردم قرار میگرفت، هماهنگی و انسجام آنها را بیشتر میکرد. بحرانهای اقتصادی، اعتصابات صنفی و بی تدبیریهای سیاسی و نظامی که در سرکوب مردم شهرهای مختلف کشور خود را نشان میداد نیز فضای ملتهب کشور را نا آرامتر میکرد. دولت جمشید آموزگار که امید فراوانی به آن برای مهار انقلاب میرفت به تدریج نشان داد که نمیتواند کشتی طوفان زدهی رژیم را به ساحل آرامش هدایت کند. مردم استان گلستان در چنین فضایی سال 1357 را آغاز کردند. در سندی که بیانگر فعالیت یکی از روحانیون انقلابی استان در اوایل سال 57 در نوده کتول است انقلابی شدن فضا در استان به خوبی ترسیم شده است:
«نامبرده[ایوب غریب نودهی] در جریان مخالفتهای اخیر روحانیون و حوادث قم به نوده برگشته و علناً تبلیغات مخالفی را شروع نمودهاست همچنین در جریان عید مردم نوده کتول را از گرفتن عید برحذر داشته و درباره وقایع و درگذشتگان قم و تبریز در مسجد نوده کتول صحبت و نیز گفتهشده که از اهالی محل برای درگذشتگان قم پول جمعآوری نمودهاست. درهرحال نامبرده تبلیغاتی دارد که در کتول به نفع دولت نیست»[1]
برگزاری مراسم چهلم شهدای کشور
چهلم شهدای واقعه 29 بهمن تبریز اولین تقابل انقلابیون و رژیم در سال 1357 بود. مردم در سراسر کشور از طرق مختلف و خصوصاً اعلامیههای امام(ره) خود را برای این روز آماده کرده بودند. رژیم به با وجود اطلاع از برنامههای انقلابیون که حول کانون مساجد صورت میگرفت در برخی از شهرها مانند یزد، جهرم و اهواز نتوانست بر اوضاع مسلط شود؛ در نتیجه تعدادی از مردم به شهادت رسیده یا مجروح شدند. در استان گلستان در روزهای نهم و دهم فروردین مجالس متعددی برای بزرگداشت شهدای تبریز برگزار شد. در این مجالس وعاظ به شدت از اقدامات رژیم انتقاد و از نهضت امام خمینی(ره) حمایت کردند. برگزاری مراسم شهدای تبریز از اوایل اسفند در دستور کار انقلابیون استان قرار گرفته بود و با برقراری ارتباط با قم و سایر شهرها تلاش زیادی برای برگزاری آن انجام شده بود. اتخاذ یک تصمیم مناسب و همسو با سایر شهرهای کشور از مهمترین ویژگیهای حرکت انقلابیون استان در این برهه زمانی به حساب میآید. در سند زیر به این موضوع اشاره شده است:
«سیدمحمدرئیسی و سیدکاظم نورمفیدی که مدتی گرگان را ترک نموده بودند ظرف 24 ساعت گذشته به گرگان مراجعت و ضمن اخذ تماس با سیدحبیب اله طاهری (پیشنماز مسجد آذربایجانیها و مدرس مدرسه امام جعفرصادق) و شیخ رسول رضائی و شیخ محمد شعبانی و بعضی از افراد مذهبی و بازاریان گرگان مقدمات برگزاری مراسم چهلمین روز درگذشتگان تبریز را در مساجد گرگان فراهم مینمایند ضمناً از روز گذشته سیدحبیب اله طاهری درمورد تکثیر و توزیع اعلامیههای اخیر روحانیون اقداماتی انجام داده است .توضیح اینکه 5 نفر نامبردگان بالا همان افرادی میباشند که قبلاً به منظور برگزاری مراسم ختم برای فرزند روحاله خمینی اعلامیه ای را امضاء و تحویل شهربانی گرگان دادهاند. موضوع بستن دکاکین نیز در بین کسبه گرگان مورد بحث و گفتگو قرار گرفته است.»[2]
سند زیر روایت میکند که در گرگان از روزها قبل مامورین نظامی و امنیتی استان خود را برای این روز آماده کرده و اقداماتی را برای جلوگیری از انجام مراسم انجام دادهاند:
«مقام عالی را آگاه میسازم با اتخاذ تدابیر و پیش بینیهای قبلی و مذاکراتی که در مورد حفظ نظم و آرامش با روحانیون بعمل آمد از ساعت 09:30 الی 12:00 روز 10 /1 /2537 مجلس ترحیم واقعه تبریز با حضور حدود500 نفر که اکثرا از طلاب مدارس علمیه حوزههای گرگان بودند در مسجدگلشن این شهرستان برگزار و سه نفراز روحانیون بنامان سیدمحمد رئیسی فرزند سیدعلی پیشنماز مسجد ابوالفضل العباس و سیدکاظم نور مفیدی فرزند سیدمهدی پیشنماز مسجد میدان (مسجدآقاکوچک) و سیدحبیباله طاهری فرزند سیدکاظم پیشنماز مسجد آذربایجانیها و (سرپرست مدرسه علوم دینی محمدتقی خان در گرگان) سخنرانی و ضمن گفتن مطالبی درموردآیتاله خمینی و مراجع تقلید سخنان تحریکآمیزی نظیر چرا به روزنامهها اجازه داده میشود به روحانیت توهین نمایند ولی اجازه پاسخ داده نمیشود ـ به دختر ها اجازه داده میشود بدون حجاب بمدرسه بروند ولی عدهای که میخواهند با حجاب باشند اجازه داده نمیشود ـ عده ای افراد بیگناه را میکشند مسببین را بجای تنبیه ترفیع و درجه میدهند. همچنین سخنان تحریک آمیزی بر علیه دولت و مامورین انتظامی ایراد کردند در ساعت 12:00 جمعیت با فرستادن صلوات برای سلامتی مراجع تقلید به ویژه آقای خمینی مسجد را ترک و متفرق شدند.»[3]
در انتهای همین سند به آمادگی مأمورین برای کنترل اوضاع اشاره شده است:
«درتمام مدت اکیپهای گشتی و مأمورین انتظامی از کلیه نقاط حوزه استحفاظی و نقاط طبقهبندی شده و خیابانها مراقبت کامل بعملآورده و شهربانی از هرحیث بر اوضاع مسلط و انتظامات برقرار بوده مراتب جهت استحضار معروض ضمناً سخنرانی روحانیون بر روی نوار ضبط درصورت لزوم اعلام تا ارسال گردد.»[4]
بر اساس اسناد موجود، در اکثر شهرهای استان گلستان مراسم چهلم شهدای تبریز برگزار شده است. این موضوع نشان میدهد که انقلاب از فرودین 57 بیش از پیش در حال فراگیر شدن و گستردگی در همهی شهرها و روستاهای کشور بوده است.
«ساعت 11:15 مورخه 10 /1 /37مجلسی به مناسبت مقتولین تبریز در مسجد جامع گالیکش (توابع گنبدکاووس) منعقد و سیدباقر موسوی واعظ گالیکش به همین مناسبت سخنانی ایرادکردند مجلس مذکور بدون هیچگونه اغتشاش و تظاهراتی در ساعت 13:30 خاتمهپذیرفت مراتب جهت استحضار بهعرض میرسد.»[5]
واکنش خشن رژیم در شهرهای یزد، جهرم و اهواز در چهلم شهدای قم باعث شد بستر برگزاری مراسم دیگری در کشور ریخته شود. به همین ترتیب تسلسل مجالس ترحیم و اربعین علاوه بر تضعیف قدرت حاکم، باعث شد ریزش در همهی ابعاد سیستم اداری رژیم آغاز شده و گروههای بیشتری به انقلابیون بپیوندند. در برگزاری این مراسم روحانیون نقش اصلی را بر عهده داشتند و از طریق ارتباط با انقلابیون دیگر مناطق کشور زمینههای برگزاری این مراسم را فراهم میکردند. در سندی به تاریخ 19 /2 /1357 به تلاشهای روحانیون استان در این خصوص اشاره شده است:
«چند نفر از روحانیونی که قبلاً به مناسبت چهلمین روز درگذشتگان واقعه تبریز در مسجد گلشن گرگان مراسم برگزار نمودهاند اخیراً نیز روحانیون مزبور به دنبال صدور اعلامیههائی ازطرف بعضی از مراجع و روحانیون مخالف مبنی بر برگزاری مراسم چهلم وقایع یزد، جهرم و اهواز درصدد برگزاری چنین مراسمی در مسجد جامع و یا گلشن برای روز 19 /2 /37 میباشند.»[6]
برگزاری چهلم شهدای یزد در علیآباد بیانگر انسجام انقلابیون و استفاده آنها از بسترهای مذهبی برای بیان اعتراضات سیاسی است:
«برابر گزارش گروهان گرگان مستند به گزارش پاسگاه علیآباد از ساعت 8:30 روز جاری حاج شیخ حسن معصومی مجلس مذهبی به مناسبت چهلمین روز کشتهشدگان یزد ـ اهواز و جهرم در مسجد صاحبالزمان علیآباد برگزار تا ساعت 11 به قرائت قرآن پرداخته و از ساعت 11 الی 11:45 در پیرامون عدالت و اینکه روزنامهها از آیتاله خمینی مطالب کذبی چاپ که موجب خونریزی در قم و تبریز و سایر شهرستانها شدهاست بحث نموده و به کسانی که باعث این وقایع شدهاند لعنت فرستاده و از مقام روحانیت خمینی ـ شریعتمداری و گلپایگانی تجلیل و اضافه نموده این مجلس [برای] اجرای دستورات مقامات روحانی که ذیصلاح میباشند تشکیل شدهاست که مراتب جهت استحضار به عرض میرسد در علیآباد نظم و آرامش برقرار است . مراتب ذیل همین شماره به ساواک گرگان و ضداطلاعات وابسته نیز اعلام شدهاست.»[7]
حضور گسترده زنان در این برنامهها نشان میدهد که زنان دوشادوش مردان در پیروزی انقلاب اسلامی ایفای نقش کرده و رسالت ملی و دینی خود را انجام دادهاند:
«ساعت 16:30 روز جاری مجالس ترحیم وقایع یزد در مسجد جامع این شهرستان [گرگان] برگزار عدهای از طلاب علوم دینی حوزههای علمیه و اهالی شهر و روستاهای اطراف و زنان که جمعاً حدود پنجهزار نفر میشوند شرکت و چهارنفر وعاظ به نام شیخ شعبانی و سیدمحمد رئیسی و سیدکاظم نورمفیدی و سیدحبیباله طاهری سخنرانی تحریکآمیز ایراد و در ساعت 19:30 با فرستادن صلوات و شعارهائی به نفع خمینی مسجد را ترک که با مراقبت و تذکرات افسران و مامورین متفرق، وقایع منتفی، مراقبت همهجانبه ادامه دارد.»[8]
شرکت در اعتصابات و تعطیلی بازار
از اوایل سال 1357 و با افزایش تقابل میان انقلابیون و رژیم، به تدریج اعتصابات و تعطیلیهایی در کشور به وجود آمد و دانشگاهیان از اولین گروههای فعال در این عرصه بودند. بازاریها، کارگران، معلمین مدارس، کارمندان ادارات دولتی و مطبوعات از دیگر گروههای بودند که به تدریج با شرکت در اعتصابات، رژیم پهلوی را مستاصل کردند. اولین اعتصابات و تعطیلیها در فروردین ماه در استان گلستان به بهانههای صنفی صورت میگرفت. به تدریج همانگونه که در سند زیر دیده میشود این اعتراضات جنبهی سیاسی به خود گرفته و تندتر میشدند:
«درروز 13 /2 /37 اعتصابی از طرف دانشجویان مذکور انجام گرفت و چندتن از آنها بنامهای یداله کاغذلو فرزنداسکندر، ابراهیم رجبلو فرزند قاسم و محمدرضا منتظری فرزندعلی که اهل رامیان میباشند به منطقه مراجعت نمودند ضمنا ابراهیم رجبلو[و] یداله کاغذلو اظهار میداشتند اعتصاب ابتدا برعلیه رئیس دانشسرا بوده و پس از مدتی جنبه سیاسی پیدا نمود و یکی از دانشجویان دختر بلندگوی دانشسرا را در اختیارگرفته و شعارهای مضره میداده و وقتی مسئولین امربلندگو را از وی میگیرند بلافاصله از طرف دانشجویان دیگر یک دستگاه بلندگوی دستی آورده میشود و شروع بدادن شعار مینمایند.»[9]
در استان گلستان اعتراضات در اردیبهشت ماه به بیشتر دانشگاههای گرگان کشیده شد و دانشجویان از همدیگر حمایت میکردند: «به قرار اطلاع در پی اعتصاب دانشجویان دانشسرای راهنمائی تحصیلی گرگان دانشجویان مدرسه عالی منابع طبیعی و انستیتو علیآباد به حمایت از دانشجویان مزبور در تدارک اعتصاب میباشند.»[10] کارکنان اداره راه و ترابری گرگان در خردادماه به اعتصابات پیوستند:
«عدهای از افراد کارگاه ماشینآلات اداره راه و ترابری گرگان به انگیزه اضافه بودن سرویس کار اعتصاب نمودهاند»[11]
بازاریان و کسبه به بهانههای مختلف از رفتن به محل کسب و کار خودداری میکردند. روحانیون نیز در اعتراض به سیاست های رژیم گاه برگزاری نمازهای جماعت را تعطیل میکردند:
«تعدادی از روحانیون این شهر از بعدازظهر روز 24 /2 /2537[1357] نماز جماعت بجا نیاوردهاند و شایع است که 28 /2 /37(57) در یکی از مساجد یا در خیابان تجمع و دست به تظاهرات بزنند کسبه هم قصد دارند روز 27 و28 جاری مغازهها را تعطیل نمایند، در مورد تجمع و تظاهرات کسب آموزش میگردد.»[12]
افزایش اقدامات نمادین علیه رژیم پهلوی
تخریب نمادهای رژیم پهلوی اعم از عکس و مجسمههای خانواده پهلوی یا افزایش دیوارنویسی بخشی از اقدامات انقلابیون بود که در سطح شهر و در میان گروههای مختلف مردم نیز انعکاس مییافت. سند زیر یک مورد از این اقدامات را در علی آباد نشان میدهد:
«صبح روز جاری در علیآباد چند قطعه اسکناس صدریالی توزیع که قسمت مربوط به چاپ عکس آنها سوزانیده شده است»[13]
از مهم ترین مراکز فعالیت آشکار رژیم پهلوی که بیانگر اقدام این رژیم برای هویت زدایی دینی از جامعه و خالی کردن آن از مفاهیم اخلاقی و مذهبی بود، مراکز فسق و فجور و میخانهها و سینماها بودند. در بسیاری از موارد انقلابیون با شکستن شیشه یا تخریب بخشی از این مراکز مخالفت خود را با اقدامات ضد دینی رژیم نشان میدادند:
«برابر گزارش گروهان گنبد در ساعت 20:00 مورخه 11 /1 /37(57) وسیله شخص ناشناس یک بطری محتوی بنزین به داخل مشروبفروشی فانوسطلائی گنبد پرتاب که درنتیجه شیشههای درب ورودی آن شکسته و دو عدد از صندلیها نیز میسوزد که با دخالت مأمورین شهربانی آتش خاموش میشود و اقدامات مأمورین شهربانی درجهت شناسائی و دستگیری عامل تاکنون به نتیجه نرسیدهاست که ضمن اعلام چگونگی در ذیل همین شماره به ساواک شهربانی گرگان و نیز ضداطلاعات وابسته، مراتب جهت استحضار بهعرض میرسد.»[14]
شعارنویسی و انتشار شبنامه و اعلامیههای مختلف[15] از دیگر فعالیتهای انقلابیون استان گلستان بود که به فراوانی در اسناد این مجموعه به آن اشاره شده است. عمدهی دیوارنویسی ها و شعارها حمایت از امام خمینی (ره) و ابراز تنفر از شاه گزارش شده است:
روز 25 /2 /2537(57) در چند نقطه شهر نظیر کوچه پشت دادسرا و خیام واقع در خیابان خیام شعارهای مضرهای تحت عنوان مرگ بر 66 درود بر خمینی مشاهدهگردید که نسبت به امحاء آن اقدام لازم به عملآمدهاست.[16]
سند زیر نشان میدهد که انقلابیون از هر امکانی برای شعار نویسی و مخالفت با رژیم استفاده میکردهاند. این اقدامات اگرچه ظاهراً تأثیر شدیدی در سست کردن پایههای رژیم نداشت، اما در ترکیب با دیگر عوامل، فضای شهرهای استان را انقلابی کرده و جرات و جسارت انقلابیون را بیشتر میکرد:
محترماً به عرضتان میرسانم که عدهای جوان در روستای جفاکنده دست به [اقدامات] ضدمیهنی و اخلالگری[ علیه ]کشور شاهنشاهی ایران میزنند حتی در شبها و روزهای خلوت پشت مدرسه و در دکان و خانه مردم و روی تیرهای برق آگهیهای ضدمیهنی مینویسند و در شبها در خانه یکی از این بچهها جلسه دارند و عده زیادی از دانشآموزان جفاکنده را به جمع خود میخواهند.[17]
تظاهرات و دستگیری ها
همانگونه که اشاره شد اولین تجمعات اعتراضی در استان در چهلم شهدای تبریز و سپس یزد و ... صورت گرفت.این اعتراضات بیشتر در محدوده مساجد بود و رژیم میتوانست آنها را کنترل کند. بنا بر گزارشهای ساواک اولین تظاهرات استان گلستان که به زد و خورد با مأمورین رژیم انجامید در اواسط اریبهشت ماه انجام گرفت. سند زیر یکی از اولین تظاهراتها را نشان میدهد:
«ساعت 19:30 روز 15 /2 /2537(57) حدود 200 نفر در چند نقطه شهر گرگان اجتماع و ضمن تظاهرات و دادن شعارهای مضره و شعارهائی له خمینی مبادرت به اخلال نظم نموده و ضمن پرتاب سنگ به طرف مأمورین چند جام از شیشههای مغازهها را شکسته و به 3 دستگاه خودرو پلیس خساراتی وارد نمودهاند. مأمورین با بکار بردن روش کنترل اغتشاشات و شلیک چند تیر هوائی 42 نفر از تظاهرکنندگان ازجمله محرک اصلی آنان به نام شیخ حبیباله طاهری امام جماعت مسجد آذربایجانیهای گرگان را دستگیر و تحت تعقیب قراردادهاند.»[18]
بر اساس گزارشها، ساواک از قبل برای مقابله با این هستههای اعتراضی آماده شده و دستورهایی را در این خصوص صادر کرده بود:
«هماهنگی لازم با ساواک و ژاندارمری محل بعملآید و با انجام پیشبینیهای لازم و مراقبتهای دقیق اطلاعاتی وانتظامی با برگزاری هرگونه اجتماع و تظاهرات اخلالگرانه جلوگیری و درصورت تشکیل اجتماعات مزبور عاملین و محرکین دستگیر و تحت تعقیب قرارگیرند.»[19]
اعتراضات مردمی به هر دلیل و بهانهای شکل میگرفت؛ مثلاً کشته شدن یکی از اهالی کردکوی در مرکز آموزشنیرویهوائی تهران گردان 42 باعث برگزاری تظاهراتی در این شهر شد:
«بعدازظهر 9 /3 /37(57) مجلس ترحیمی به مناسبت شب هفت نامبرده در مسجد رحیمی کردکوی برگزار که تعدادی از متعصبین مذهبی گرگان و بندرگز نیز در این مراسم شرکت و پس از خاتمه مجلس درموقع رفتن به سرقبر متوفی در خیابان کردکوی تعدادی از شرکتکنندگان (حدود سینفر) ضمن پخش اعلامیههائی شعارهائی نیز بامضمون درود برخمینی ـ ای مردم کردکوی بیدار شوید و شعارهای اهانتآمیز نسبت به کد66 داده و سپس متفرق گردیدهاند. توضیح اینکه مأمورین ژاندارمری در محل حاضر نبوده و پس از خاتمه تظاهرات در محل حاضرشدهاند.
نظریه شنبه: شعاردهندگان بیشتر از اهالی گرگان و بندرگز و کردکوی آمدهبودند.
نظریه یکشنبه: فوت یک نفر در پاسگاه ژاندارمری کردکوی در برپائی این تظاهرات بیتأثیر نبودهاست. صبور
نظریه گ10ـ فرماندهی هنگ ژاندارمری گرگان شخصاً با یک کامیون مأمور به کردکوی عزیمت و نسبت به شناسائی و تعقیب مسببین با همکاری ژاندارمری اقداماتی درجریان است»[20]
سند زیر حضور اقشار مختلف خصوصاً دانشجویان در این مراسم و اعتراضات را نشان میدهد:
خبر واصله حاکی است روز 9 /3 /2537(57) حدود یکصد نفر از دانشجویان و دانشآموزان منطقه شهرستان گرگان و بهشهر که برای نثار گل به مزار دانشجو ابراهیم مفتاح فرزند ابوالحسن که چند روز قبل فوت نموده به کردکوی رفتهبودند ضمن توزیع اعلامیه مضره شعارهای ضدملی و میهنی نیز میدادند و این جریان هنگام بازگشت از مزار فوت شده ادامه داشتهاست. مراتب جهت اقدام و انعکاس هرگونه خبر اعلام میگردد.»[21]
گزارش زیر به یکی دیگر از این تجمعات در خردادماه اشاره دارد:
برابر اعلام سازمان اطلاعات و امنیت گرگان در جریان تظاهرات روز 15 خرداد در گرگان گه منجر به دادن شعار مضره و شکستن شیشه چند دستگاه خودروهای مأمورین پلیس و شلیک چند تیرهوائی میگردد مجموعاً 43 نفر از افراد مندرج در لیست پیوست توسط مأمورین شهربانی گرگان دستگیر که از این تعداد 18 نفر با پرونده متشکله به دادسرای نظامی گرگان معرفی و نیز تعداد 8 نفر به دادسرای شهرستان گرگان اعزام و 17 نفر پس از تحقیق اولیه و رفع مظنونیت با اخذ تعهد لازم وسیله شهربانی مرخص میگردند. ضمناً با تشکیل پرونده مقدماتی و درجهبندی 18 نفر متهمین که پرونده آنان به دادسرای نظامی احاله شده با همکاری شهربانی گرگان اقدام لازم صورت گرفته و نتیجه اقدامات بعدی دادسراهای نظامی و عمومی به عرض خواهدرسید.»[22]
کارگزاران حکومتی و مأموران امنیتی، انتظامی و نظامی رژیم، در خرداد 57 بر آن شدند با دستگیری و تبعید تعدادی از علمای استان اوضاع را کنترل کرده و با خشونت وایجاد رعب، در میان انقلابیون شکاف ایجاد کنند. سند زیر به این موضوع اشاره دارد:
«در تاریخ 2 /3 /2537(57) ساعت 17 کمیسیون امنیت اجتماعی با شرکت امضاءکنندگان ذیل و بنا به دعوت قبلی در محل فرمانداری گرگان تشکیل، ابتدا گزارش سرکار سرهنگ قهرمانی ریاست شهربانی گرگان مبنی بر تقاضای تشکیل کمیسیون امنیت اجتماعی و تبعید آقایان 1ـ سیدکاظم نورمفیدی واعظ 2ـ سیدحبیباله طاهری واعظ3ـ سیدمحمد رئیسی واعظ 4ـ مرتضی ناظم زمردی کاسب به یکی از نقاط چادرنشین و برای مدتی که اعضاء کمیسیون مصلحت بدانند و حکم صادر نمایند قرائت گردید خلاصه گزارش اینکه نامبردگان فوقالذکر از مدتها پیش به بهانه تشکیل مجالس فاتحهخوانی و غیره بوسیله سخنرانی در منابر مردم سادهلوح و بیخبر از همهچیز را به شورش و اخلالنظم تحریک و نتیجه این تحریکات و اغواگری اینکه پس از پایان هر مجلس وعظ مردم تحریک شده در کوچه و بازار به راهافتاده و مانع از کسب و کار مردم گردیده و کسبه هم از ترس اینکه محل کسب و کارشان طعمه چپاول و تخریب قرار نگیرد مبادرت به بستن محل کسب مینمایند و ازطرف دیگر نوجوانان شانزده هفدهساله بیخبر از مصالح عمومی را تحریک تا اعلامیههای تحریکآمیز که هریک به خودی خود موجب تشویش افکار عمومی است پخش نمایند. نوار ضبط شده از سخنرانی 3 نفر واعظ نامبرده را جهت مزید اطلاع اعضاء کمیسیون ارائه نمودهاند که صحبتهای آنان به وسیله ضبط صوت به دقت استماع گردید سپس سرکار سرهنگ قهرمانی که خود به عنوان عضو کمیسیون حضور دارند اظهارنمودند نامبردگان به حکایت پروندهای که در شهربانی تشکیل و همراهآوردهام مدام در جهت تشکیل مجالس عمومی و خصوصی و اغوا و تحریک اشخاص بیخبر از مصالح عمومی میباشند و حاصل این اعمال ایجاد تشویش و نگرانی عمومی و از هم پاشیدهشدن نظم در شهرستان گرگان گردید، علیهذا و بنا به مراتب فوق و به حکایت پرونده امر و نوار ضبط شده از سخنرانیهای آقایان و اوضاع و احوال شهر که همگی به خوبی از جریان و آشفتگی عمومی وثوق کامل دارید تقاضای تشکیل کمیسیون امنیت اجتماعی براساس لایحه قانونی حفظ امنیت اجتماعی مصوبات سال 2516(1336) و تبعید اشخاص فوقالذکر را به یکی از نقاط کشور دارم.
سپس گزارش هنگ ژاندارمری گرگان نیز مبنی بر تشکیل کمیسیون حفظ امنیت اجتماعی و تبعید آقای شیخعلیاصغر معصومی واعظ ساکن علیآباد از حوزه گرگان قرائت به این خلاصه که این واعظ در منابر و مجالس عمومی و خصوصی با ایراد سخنرانیهائی مردم را به اخلال نظم و ایجاد آشوب و بستن مغازهها و دادن شعارهای ضدملی و میهنی تحریک و وجود این فرد و تحریکاتش و اینکه ایجاد شورش و بلوا را دربر دارد. پس از قرائت گزارش سرکار سرگرد نورمحمدی اظهار داشتند مأمورین ژاندارمری که در اکثر مجالس وعظ این شخص حضور داشتهاند گزارش کردهاند سخنان آقای شیخ علیاصغر معصومی همگی مبنی بر تحریک مردم و ایجاد بینظمی و بهم زدن نظام کاری و شغلی مردم بودهاست که برای تبعید وی بنا به مراتب مذکور که به [صورت] خلاصه ذکر شد تقاضای تشکیل کمیسیون حفظ امنیت اجتماعی شدهاست تا نامبرده را به یکی از نقاط کشور که کمیسیون مصلحت بداند تبعید نماید.
کمیسیون پس از استماع اظهارات آقایان سرکار سرهنگ قهرمانی و سرکار سرگرد نورمحمدی و با التفات به گزارشات قرائت شده به اتفاق آراء به شرح ذیل اتخاذ تصمیم و پیشنهاد مینماید که از طریق فرمانداری گرگان از جناب آقای استاندار استان مازندران تقاضای اجرای موقت رأی صورت گیرد:
1ـ آقای سیدکاظم نورمفیدی واعظ به مدت دو سال تبعید به مریوان
2ـ آقای سیدحبیباله طاهری واعظ به مدت یک سال و نیم تبعید به یاسوج
3ـ آقای سیدمحمد رئیسی واعظ به مدت یک سال تبعید به تربت حیدریه
4ـ آقای مرتضی ناظمزاده زمردی به مدت یک سال تبعید به سیرجان
5ـ آقای شیخ علیاصغر معصومی واعظ به مدت یک سال تبعید به سمیرم»[23]
در سند دیگری در این مورد آمده است:
«به دنبال فعالیتهای اخلالگرانهای که در شهر گرگان استان مازندران انجام گرفت، روز 2 /3 /37(57) کمیسیون امنیت اجتماعی شهرستان گرگان تشکیل و افراد مشروحه زیر را از یک تا دو سال به اقامت اجباری در مناطق دیگر محکوم نمود.
1ـ کاظم نورمفیدی امام جماعت و واعظ
2ـ حبیباله طاهری واعظ
3ـ سیدمحمد رئیسی واعظ
4ـ علیاصغر معصومی واعظ
5ـ مرتضی ناظمزاده زمردی شغل آزاد»[24]
بنابر گزارشهای دیگر:
«هم زمان مشارکت مردم درباره برگزاری جشن نیمهشعبان بسیار ناچیز بود، و هیچیک از انجمنهای مبارزه با بهائیت روز نیمه شعبان جشن نگرفتهاند ضمناً برابر اعلام سازمان گرگان در شب گذشته در خیابان مزرعه بخش علیآباد با انداختن سیمی روی کابل برق اتصالی ایجاد که بلافاصله از طریق اداره برق محل رفع اشکال گردیده به علاوه شعارهای مضره نیز در زمینه تحریم این جشن در سال جاری در چند محل مشاهده که نسبت به محو آنها اقدام شدهاست.»[25]
اسناد موجود نشان میدهد که تبعید، شکنجه و بازداشت و شهادت انقلابیون نه تنها تاثیری در سستشدن انگیزه و ارادهی مردم استان گلستان نداشت، بلکه روحیه دینی و ملی آنها را بیدارتر کرده و تقابل آنها با رژیم را وارد مرحلهی جدیدی کرد که پیوند این مبارزات با مبارزات مردم دیگر مناطق سرانجام سقوط نظام شاهنشاهی در ایران را درپی داشت.
[1]. سند تاریخ: 28 /1 /1357، شماره: 1083/گ10، همین مجلد.
[2]. سند تاریخ: 9 /1 /2537[1357] شماره: 1007/گ10، همین مجلد.
[3]. سند تاریخ: 12 /1 /1357 شماره: 4- 18/ﻫ ، همین مجلد.
[4]. همان.
[5]. سند تاریخ: 10 /1 /1357شماره: 1004/گ11، همین مجلد.
[6]. سند تاریخ: 19 /2 /1357 فاقد شماره، همین مجلد.
[7]. اسناد تاریخ: 12 /2 /1357 شماره: 99 /139 /05 /501 ؛ تاریخ: 16 /2 /2537[1357] شماره: 1141/گ10، همین مجلد.
[8]. سند تاریخ:21 /2 /1357 فاقد شماره، همین مجلد.
[9]. سند تاریخ: 29 /2 /1357 شماره: 1229/ گ، همین مجلد.
[10]. اسناد تاریخ:10 /2 /1357شماره: 112ـ الف5 ؛ تاریخ:12 /2 /1357، همین مجلد. «از روز 25 ماه جاری 21 نفر دانشجویان دانشکده پزشکی گرگان به علت نبودن استاد اعتصاب و از رفتن به کلاس خودداری نمودهاند» سند تاریخ: 31 /2 /1357، همین مجلد.
[11]. سند تاریخ: 23 /3 /1357 شماره : 199 /5، همین مجلد.
[12]. سند تاریخ: 26 /2 /1357شماره : 200 /5، همین مجلد.
[13]. سند تاریخ: 11 /1 /2537[1357] شماره: 1012/گ10، همین مجلد.
[14]. اسناد تاریخ: 12 /1 /1357شماره: 187 /139 /05 /501 ؛ تاریخ: 16 /1 /2537[1357]شماره: 16/م، همین مجلد.
[15]. سند تاریخ: 14 /1 /1357 شماره: 4ـ418 /5، همین مجلد.
[16]. اسناد تاریخ: 25 /2 /1357 شماره: 36 ؛ تاریخ: 18 /2 /1357شماره: 1211/گ11، همین مجلد.
[17]. سند تاریخ : 27 /2 /1357، همین مجلد.
[18]. سند تاریخ: 15 /2 /1357، همین مجلد.
[19]. سند تاریخ 26 /2 /1357 شماره: 200 /5 ـ 26 /2 /2537، همین مجلد.
[20]. سند تاریخ: 13 /3 /1357 شماره: 1274/گ10، همین مجلد
[21]. سند تاریخ: 11 /3 /1357 شماره: 16ـ الف /5، همین مجلد
[22]. سند تاریخ: 28 /3 /1357 شماره: 1522 /2ﻫ 1، همین مجلد.
[23]. سند تاریخ: 7 /3/ 1357شماره: 4 ـ 418 /5، همین مجلد.
[24]. سند تاریخ: 11 /4 /1357 شماره: 3832 /312، همین مجلد.
[25]. سند تاریخ: 30 /4 /37 شماره: 2006 /2ﻫ1، همین مجلد.