ریاست محترم اداره سازمان بوشهر و بنادر جنوب
متن سند:
ریاست محترم اداره سازمان بوشهر و بنادر جنوب۳/۹/۴۴
محترماً معروض میدارد اینجانب محمد (ناخوانا) برای اطلاعی جنابعالی گزارشاً عرض شد اعلامیههائی هست که توسط شیخ تراب میآمد. شیخ تراب هم میدهد به سید احمد رش۱ و آن هم میبرد تنگستان ۲ پخش میکند و مشتی هم میبرد کویت و میدهد ایرانیهایی که ساکن کویت هستند و مبالغی پول از این راه میگیرد و میدهد به شیخ تراب و او را میکشد به آنجائی که مرکز کارشان هست. و یک اعلامیه ۳ که عرض کردم پیوست نامه است به خود برادرم داده و بنده از او گرفتهام و برای خود جنابعالی آوردهام که به بیند اینها چه روهائبها (روباههایی) هستند در جلد شیر و چقدر نسبت به دولت خیانت میکنند.
من که یک نفر ایرانی هستم و اهل بلخیر (بندر بوالخیر) خوراک من ماهی و خرما است حاضر نیستم به وطنم و پادشاه و دولتم خیانت بکنم.
اینها که ........................... (در سند خوانده نمیشود) خون ملت میمکند و نامشان روحانیون است.
برای اطلاع عرض شد
این شیخ تراب به نظرم شیخ تراب عاشوری است.
احضار شود
توضیحات سند:
۱- سید احمد ریش بانی یکی از مساجد قدیمی بوشهر به نام مسجد غریب (که هم اکنون مسجد ولی عصر (عج) خوانده میشود) بوده است.
۲ - شهرستان تنگستان شامل دو بخش مرکزی به مرکزیت اهرم و ساحلی به مرکزیت دلوار میباشد. مردم تنگستان به شجاعت و دلاوری شهرهاند و رویدادهای تاریخی بسیار مهمی در این منطقه روی داده است.
۳- منظور شعری است با عنوان "نهضتی که دنیای اسلام را تکان داد "اثر محمد حسین بهجتی اردکانی. این شعر به مناسبت نهضت مذهبی و اجتماعی مراجع تقلید و ملت مسلمان در مورد مبارزه با تصویبنامه انجمنهای ایالتی و ولایتی سروده شده است که در بخش ضمائم تصویر آن درج شده است. لازم به توضیح است که پس از انتصاب اسدالله علم به نخست وزیری در مرداد سال ۴۱، در هیئت دولت لایحه جدید انتخابات انجمنهای ایالتی و ولایتی به تصویب رسید که در آن شرایط جدیدی برای انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان قرار داده بودند از جمله سوگند خوردن به کتاب آسمانی بجای سوگند به قرآن کریم. به همین جهت این لایحه مورد اعتراض شدید علماء و روحانیون سراسر کشور قرار گرفت، به طوری که دولت مجبور شد در هشتم آذرماه همان سال این لایحه را ملغی اعلام کند و بدینسان نهضت علماء به پیروزی رسید و مقدمه نهضت دیگری فراهم گردید.
منبع:
کتاب
شهید حجتالاسلام شیخ ابوتراب عاشوری صفحه 12