تاریخ سند: 4 شهریور 1344
فرات در ایام محرم به قم و کاشان مسافرت و در قم با آقای حاجی داداش که نسبت نزدیکی با آقای خمینی دارد و گویا برادرخانم خمینی است1 ملاقات مینماید
متن سند:
شماره: 8140 /9ﻫ تاریخ:4 /6 /1344
از: ساواک خراسان
به: تیمسار ریاست سازمان اطلاعات و امنیت کشور اداره کل سوم (316)
عطف 22797 /316 ـ 5 /5 /44
1. فرات در ایام محرم به قم و کاشان مسافرت و در قم با آقای حاجی داداش که نسبت نزدیکی با آقای خمینی دارد و گویا برادرخانم خمینی است1 ملاقات مینماید. آقای حاجی داداش وسیله فرات به آقای میلانی پیغام میدهد که چون من با خمینی هیچ نوع رودربایستی ندارم و از زمان طفولیت با یکدیگر بزرگ شدهایم، چنانچه آقای میلانی صلاح بدانند در معیت شما (فرات) به ترکیه برویم و با آقای خمینی ملاقات و من حقایق را به او بگویم و صراحتاً از طرف خودم و آقای میلانی به خمینی تذکر دهم که روش شما بههیچوجه صحیح نیست و به ضرر روحانیت هست. اگر قانع شد و قبول کرد و تعهد نمود آنوقت در مراجعت وسیله آقای میلانی و سایر روحانیون اقداماتی به عمل آوریم که نامبرده به کشور مراجعت و به آرامش به امر دینی خود بپردازد و چنانچه خمینی نپذیرفت صراحتاً به او بگویم که هیچگونه انتظاری از ماها نداشته باشد. بنابراین رفتن فرات به ترکیه ظاهراً بهصورت قاصد میلانی است و چون نامبرده از نزدیکان مورد مشاوره میلانی است و عموماً وی را به این صورت میشناسند.
2. تا آنجایی که در ایام محرم و صفر که فرات به قم و کاشان میرود، پیغام میلانی را درباره سکوت و آرامش به آیتالله مرعشی میدهد. آیتالله مرعشی از وی کتباً نظر میلانی را میخواهد که فرات با خط خودش عین پیام میلانی را نوشته و به مرعشی میدهد که مرعشی اظهار میدارد: «حالا راحت شدم و فهمیدم که نباید عمل شدیدی نمود.» البته میلانی از دادن سند کتبی فرات اظهار عدم رضایت میکند که تو نمیبایستی کتباً سند میدادی که در آینده روحانیون مرا تخطئه کنند.
با این وضع تصور سوخته شدن وی نمیرود.
3. پوشش فرات (قاصد و نماینده آیتالله میلانی است) و چون همراه آقای حاجی داداش برادر خانم خمینی است از نظر حفاظت لطمهای به وی وارد نخواهد شد.
4. نظر میلانی درباره فعالیت آینده روحانیون طی ـ به عرض رسیده و مختصراً در بند 1 این گزارش تشریح شده است.
5. درباره تماس با انجمن اسلامی دانشجویان مقیم اروپا:
بهطوریکه خاطر عالی مستحضر است از طرف آیتالله میلانی از دو سال قبل به آقای محققی نامی (آخوند است) که فعلاً در قم کتابخانه دارد و مرد باسوادی هست، مأموریت داده میشود که به هامبورگ رفته و امور مذهبی را در مساجد هامبورگ از نظر تبلیغات مذهبی انجام دهد.
نامبرده در مدت اقامت خود در هامبورگ چون به زبان آلمانی مسلط است، وجههای کسب و با عدهای از دانشجویان ایرانی که دارای مرام طرفداری از جبهه ملی و پشتیبانی از روحانیون مخالف هستند دور وی جمع میشوند و نامبرده بهصورت لیدر انجمن اسلامی دانشجویان اروپا معرفی میشود. اخیراً به وی مظنون میشوند (گویا در موقع تشریففرمایی شاهنشاه به اروپا نامبرده افتخار شرفیابی پیدا میکند) و وی را عوض میکنند و بهجای نامبرده آقای سید[محمد حسینی] بهشتی از طرف میلانی بهجای وی منصوب میشود که بهشتی مزبور فعلاً در هامبورگ است و انجمن اسلامی دانشجویان را اداره میکند.
محققی پس از مراجعت به ایران و آمدن به مشهد تقاضای ملاقات با میلانی را مینماید که به عناوین مختلف میلانی شانه خالی نموده و پس از اصرار زیاد و واسطه قرار دادن فرات، چند دقیقهای با میلانی ملاقات و از وی میخواهد که به نمایندگی از طرف وی به اطریش برود و انجمن دانشجویان اسلامی آن کشور را اداره نماید که از طرف میلانی جواب مثبت به وی داده نمیشود.
اکنونکه فرات عازم اروپا است چون شناخته شده هست، آقای بهشتی و سایرین وی را مشاور میلانی میدانند. خودش معتقد است که میتواند اطلاعات کامل و کافی از فعالیت دانشجویان انجمن اسلامی اروپا و افراد جبهه ملی که خود را به این دسته نزدیک میکنند، به دست آورد زیرا فرات اظهار میدارد که پس از ورود به اروپا و رسانیدن پیغام یا نامه میلانی به بهشتی، خواهینخواهی دانشجویان برای کسب اطلاع از نظرات میلانی به وی مراجعه خواهند کرد و وی خواهد توانست اطلاعات مفیدی به دست آورده و حتی امکان دارد پیغام جعلی به آنها بدهد و آنها را از هر نوع شدت عمل و مخالفتی باز دارد.
به هر صورت نظر این سازمان این است که مسافرت نامبرده به ترکیه و اطریش و آلمان مفید است و پولی هم که در این راه مصرف شود بیارزش نخواهد بود و در مراجعت میتوان روی اطلاعات مکتسبه وی بهرهبرداری بیشتری نمود. صدور هرگونه دستوری بسته به نظر عالی است.
رئیس سازمان اطلاعات و امنیت خراسان ـ سرتیپ بهرامی
توضیحات سند:
1. امام خمینی(ره) برادر خانمی به این نام ندارد.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 05 صفحه 89