تاریخ سند: 7 آبان 1353
موضوع: وضعیت دانشکده پزشکی و بیمارستانهای وابسته
متن سند:
از: 7/ ﻫ تاریخ:7 /8 /1353
به: 323 شماره: 17715/ ﻫ 2
موضوع: وضعیت دانشکده پزشکی و بیمارستانهای وابسته
استعفاء و مهاجرت مداوم استادان خوب دانشکده پزشکی دانشگاه پهلوی، بخصوص کادر جراحان این دانشکده، باعث پدید آمدن این عقیده بین دانشجویان شده است که (کارتل) و دسته بندی سران شیرازی دانشکده دانشگاه باعث فرار استادان خوبی شده که ممکن بود روزی با این عده رقابت کنند و در حال حاضر همه، آقایان دکتر فرپور . دکتر قوامی . دکتر واعظزاده1 (را مثلث نفرت مینامند.) متأثر کنندهترین این مهاجرتها، رفتن دکتر ناصر شکیب جراح قلب و مدرس دلسوز این دانشکده بود که به علت نارضایتی قدیمی از باند فرپور . واعظزاده که به ترتیب رئیس دانشکده و رئیس بخش جراحی هستند، به وقوع پیوست.
پسر خواهر دکتر شکیب که دانشجوی سال سوم همین دانشکده است، باعث ایجاد شایعات خاصی در این مورد بین دانشجویان سالهای پایینتر شده است. دکتر شکیب، یهودی و شیرازی است. این مورد بخصوص احساسات دانشجویان یهودی دانشکده را نیز جریحهدارتر کرده است، زیرا در موارد بسیار متعددی به تحریک دکتر فرپور و واعظزاده شخصی به نام آقای نوری که سالها است سرپرست اطاقهای عمل بیمارستان است و به عنوان یک (اسلامی) متعصب شناخته شده است، باعث ناراحتی شدید این جراح شریف و معلم دلسوز شده است. ظاهراً این شخص (نوری) با تبعیض زنندهای، عملهای دکتر شکیب را در همه موارد به نفع دکتر فرپور یا واعظزاده به تعویق میانداخته، یا به کلی به بهانه اشغال بودن اطاقها، لغو میکرده است.
آقای نوری به علت تعصبات شدید مذهبی، باعث ایجاد دعواها و آشفتگیهای مداوم و متعددی در اطاقهای عمل نمازی میشود؛ مثلاً چند تن (نرس) اطاق عمل که یهودی هستند تاکنون به علت گزارشهای غرضآلود نوری، اضافه حقوق یا ترفیع و غیره نداشتهاند. افرادی که در همین ماه رمضان روزه نمیگرفتهاند (از میان کادر پرستاران . بهیاران و تکنسینهای اطاق عمل) مورد غضب این فرد بودهاند و همین موضوع باعث نارضایتیهای شدید افراد که اطاقهای عمل نمازی را میگردانند شده
و عملاً کارها به طوری عمدی، ناقص ارائه داده میشد و باعث ناراحتی و عدم رضایت جراحان میشود. برای جراحانی که حداقل 80% وقت دانشگاهی خود را در همین اطاقهای عمل میگذرانند، این ناراحتی بزرگی است، که خواهناخواه از طرف دانشجویان سال بالای پزشکی نیز مستقیماً احساس میشود. از جراحان دیگری که مرتب با کارشکنیها و مخالفتهای این فرد روبرو میشوند، دکتر جواهری (جراح کلیه) و دکتر کهنیم (جراح استخوان) که هر دو یهودی هستند میباشد.
دانشجویان سال بالای پزشکی (سال چهارم به بعد) و رزیدنتهای جراحی که یهودی هستند، مستقیماً در این ناراحتیهایی که از طرف به اصطلاح باند فرپور و واعظزاده از طریق محدودیتهای مستقیم یا پشتیبانی از افرادی مثل نوری پدید میآید، سهمی دارند. تازهترین استعفاها از طرف دکتر خازنیفر (جراح استخوان) و دکتر مشفق (جراحی عمومی) داده شده؛ دکتر فرپور و واعظزاده برای استخدام جراحان جدیدی که جای افراد رفته را بگیرند، روز شنبه 27 مهر عازم آمریکا شدهاند. دکتر گرامی (جراح کودکان) که چند ماهی است به استخدام دانشگاه درآمده، در شرف استعفاء میباشد. دانشجویان اکسترن که در بیمارستان سعدی کارورزی دارند، با ناراحتی مهمی روبرو شدهاند. بیمارستان سعدی به این افراد صبح صبحانه . نهار و شام نمیدهد مگر اینکه کشیک باشند، آن هم فقط یک وعده نهار و این در مقایسه با نمازی که اکسترنهای این بیمارستان سه وعده غذا را حتی در روزهای غیرکشیک دارند، تضاد آشوب انگیزی دارد. در بیمارستان خلیلی نیز وضع مانند نمازی است. تاکنون برای حل این موضوع، سه بار بین اکسترنهای سعدی با رئیس دانشکده بنا به تقاضای دانشجویان بحث شده، ولی با رویه دیکتاتوریال معروف فرپور، هیچ مشکلی حل نشده است. دکتر ذبیحی نیز که رئیس بیمارستان است، از عدم کفایت بودجه بیمارستان مینالد؛ چون هر ماه دانشجویان کارورز در بیمارستان سعدی عوض شود[میشوند] و به بیمارستانهای دیگر میروند، باید انتظار داشت که این مسئله کماکان به قوت خود باقی بماند. در جریان این اعتراضات، آقایان محمدرضا نکومرام . غلامحسین الماسی دزفولی و غلامرضا راستکار
آقازاده که هر سه اکسترن سعدی اند، شرکت داشتهاند. اکسترنهای بخش زنان و زایمان در تمام بیمارستانهای دانشگاه به علت نارضایی شدیدی که پس از ارزشیابی کار بیمارستانی و امتحان نهایی در این بخش در سال گذشته دارند، امسال تعداد زیادی (اکثریت) این افراد تصمیم به عدم همکاری در این بخش را دارند. پارسال تبعیضی را که استادان این بخش در برابر دانشجویان ایرانی به نفع دانشجویان خارجی (پاکستانی . عرب و آمریکا) روا داشتند، تا مدتها باعث بحثهای شدید و عقدههای ناراحت کننده بود. این عدم کفایت در ارزش یابی افراد را بیشتر به آقایان دکتر سجادی (رئیس بخش و دکتر برازجانی استاد بخش) نسبت میدهند.
حادثه تلخ خودکشی اکسترن بخش داخلی پارسال کمکم خاطرهها را ترک میکند، ولی هنگامی که افراد بحثهای داخلی را شروع میکنند، میتوان فهمید که هنوز از برخوردهای توهینآمیز دکتر اسماعیل بیگی و دکتر رستگار و رفتار ماشینی این افراد در عذابند.
دکتر جورابچی، کمتر آسمامه میپوشد و خود را درویش نشان میدهد. تغییرات مهم و کاملی که در برنامههای تدریسی دانشکده پزشکی به وجود آمده (از سال تحصیلی جاری) دانشجویان سال سوم و چهارم دانشکده را به کلی هراسان کرده است. کلاسهای درس تئوری سال چهارم را برداشتهاند و فقط آموزش ماشینی میدهند، ولی امتحانات تئوری آخر سال به قوت خود باقی است.
دانشجویان اکسترن بخش (گوش و حلق و بینی) از امتحانات آخر بخش (مهرماه) به شدت ناراحتند و این ظاهراً از سئوالهای چرت و پرت و بسیار کلی دکتر فرهمند فر و رفتار دیکتاتوریال و لحن توهینآمیز دکتر سوداگر سرچشمه میگیرد. باید به خاطر داشت که شخص فوقالذکر، دکتر (سوداگر) که مرد خشک و یکدنده و عقدهای است، در دو سال پیش شاگرد اول . دوم و یک شاگرد ممتاز را صرفاً دلخواه در امتحان آخر بخش رد کرد (بهنام ذخیره و عمید) همین شخص پارسال باعث اعتصاب دانشجویان سال چهارم در مورد امتحان گوش و حلق و بینی شد، به طوری که این امتحان در سه مرحله به تعویق افتاد و همیشه با هو و جنجال توأم بود. همین شخص پارسال در امتحان آخر بخش به طور غرضآلودی محمدباقر رشیدیان اکسترن گوش و حلق و بینی را مردود کرد و باعث جنگ لفظی شدیدی شد که چند تن دیگر از همکلاسان رشیدیان نیز در این جریان شرکت کردند. تاکنون چندین بار اتومبیل این آقا را صدمه زدهاند.
نظریه یکشنبه . 1. اظهارات شنبه مورد تأیید است. 2. از شنبه خواسته شد سایر نارساییهای دانشکده پزشکی و بیمارستانهای وابسته را تعیین و گزارش نماید.
نظریه جمعه . در مأموریت است.
نظریه 7/ ﻫ . 1. ظرف چند سال اخیر، ضعف مدیریت در بیمارستانهای وابسته به دانشگاه پهلوی (بیمارستان نمازی . بیمارستان سعدی . بیمارستانهای قطبالدین و حافظ) محسوس بوده و منجر به تعویض رؤسا و پارهای اشکالات ناشی از دستهبندیهایی شده و بعضی از استادان مجرب به علت وجود نارساییها و تأمین منافع مادی و معنوی بیشتر، وسیله سایر مؤسسات آموزشی و درمانی کشور جذب شدهاند. 2. کمبود تخت و ازدیاد هزینههای درمانی و نارساییهای موجود که ناشی از ضعف مدیریت مدیران بیمارستانهای وابسته به دانشگاه پهلوی است، بیمار و پرسنل را ناراضی و غالباً هم مورد توجه روزنامههای محلی قرار گرفته و به موقع گزارش گردیده است. 3. به طوری که استحضار دارند اکثر قریب به اتفاق استادان دانشگاه پهلوی، تحصیلکرده آمریکا میباشند و به همین دلیل دستهبندیهایی بین آنها محسوس بوده و در نتیجه به همین علت سایر استادان که در ممالک دیگر تحصیل کردهاند مورد توجه قرار نگرفته و یا اگر استادان با تجربه و قدیمی در بیمارستانها وجود داشته، احتمالاً تحت مدیریت پزشکان جوان و کمتجربه قرار گرفتهاند و در حال حاضر مدیریت بیمارستان نمازی به آقای خسرو نصر که سوابق ایشان در 341 مضبوط است میباشد و آقای فرهنگ مهر ریاست دانشگاه پهلوی که سوابق ایشان نیز در 341 مضبوط است، با انتصاب آقای دکتر نصر به سمت رئیس بیمارستان نمازی موافقت نمودهاند و نیز شایع است همسر دکتر نصر، بهایی است و در بیمارستان نمازی و سایر بیمارستانهای وابسته به دانشگاه پهلوی تعداد زیادی بهائی وجود دارد که کمک به دستهبندیهای موجود نموده است. 4. سوابق آقای دکتر علی فرپور رئیس دانشکده پزشکی و دکتر ابوالقاسم قوامی قائم مقام دانشگاه پهلوی نیز در بخش 341 مضبوط است. در پرونده و 24 /231112 بایگانی شود. 13 /8 /53
توضیحات سند:
1. کریم واعظزاده در سال 1310ش در شهرستان آباده به دنیا آمد. تحصیلات مقدماتی را تا سیکل و دبیرستان در آباده بود و پس از آن به شیراز آمد و دو سال از سیکل دوم را در دبیرستان شاهپور شیراز سپری نمود و سپس راهی تهران شد و سال دوازدهم را در دبیرستان شبانه روزی البرز بود و پس از گرفتن دیپلم، به ژنو سوئیس رفت و در رشته پزشکی ادامه تحصیل داد و پس از اخذ دکترای عمومی، برای طی دوره تخصصی جراحی عمومی به لوزان رفت و پس از آن، در سال 1348ش ش راهی آمریکا شد و به مدت یک سال دوره فوق تخصص جراحی اطفال را در دانشگاه پنسیلوانیای آمریکا سپری کرد و پس از آن جذب دانشگاه پهلوی شیراز شد و به ایران بازگشت و در بیمارستان نمازی مشغول کار شد و در دانشگاه نیز به تدریس پرداخت. دکتر واعظ زاده که سالها در تربیت دانشجوی پزشکی و جراح خدمت کرده و از سال 1349 تا 1352ش رئیس بیمارستان نمازی و و پس از تا سال 1359ش نیز رئیس بخش جراحی دانشگاه شیراز بود، پس از پیروزی انقلاب اسلامی هم با حضور در شهرهای نزدیک به مناطق جنگی به رزمندگان اسلام خدمت کرد.
منبع:
کتاب
دکتر فرهنگ مهر به روایت اسناد ساواک صفحه 395


