تاریخ سند: 3 تیر 1341
موضوع : سخنرانی آقای طالقانی
متن سند:
شماره : 1459
طبق اطلاع.
ساعت 2030 روز 2 /4 /41 عده ای در حدود 150 نفر در
مسجد هدایت اجتماع و آقای سیدمحمود طالقانی واعظ به منبر رفته و ضمن
سخنرانی مذهبی بیاناتی به شرح زیر ایراد نموده است :
وزیر کشور سابق1 احمق از عده ای از وکلای سابق احمق چند میلیون تومان
اخاذی نموده لیکن هیچ گونه
مدرکی به دست آنان نداده تا
بتوانند در چنین روزی ارائه
دهند.
این پرونده سازی ها
در دادگستری ساختگی
است و نانی است که به
یکدیگر قرض می دهند.
نامبرده اضافه نموده : چنان
چه به خود تکانی ندهید این
اشخاص که حال چنگیز را
دارند چشمتان را در خواهند
آورد.
هرکس بخواهد نفسی
بکشد صدایش را در گلویش
خفه می کنند.
نظر به این که دست
استعمارگران در کار است
برای منحرف ساختن استعداد اجتماع ما فیلمهای منحرف کننده را به معرض
نمایش می گذارند.
اگر روزی صاحب قدرت شدید و توانستید جلو میگساری و
نمایش فیلمهای مضر را بگیرید می توانید وضع مملکت را درست کنید.
در ساعت 2200 مجلس خاتمه یافته و جمعیت متفرق گردیده اند.
آقای دکتر فروزین ملاحظه شد 21 /3 /41
بخش 333 اطلاعیه برای ساواک تهران 20 /4 /41
بایگانی شود 23 /4 /41
توضیحات سند:
1ـ سپهبد علوی مقدم فرزند
سرتیپ علیقلی خان افسر قزاق و
از طرف مادر نوه محمدباقرخان
اعتمادالسلطنه است.
در 1280
در تهران تولد یافت.
پس از
انجام تحصیلات مقدماتی و
متوسطه وارد مدرسه نظام
مشیرالدوله شد و در 1299
فارغ التحصیل گردید.
در 1301
برای ادامه تحصیل به اروپا اعزام
گردید و در رشته دامپزشکی نظام
دکتری گرفت و چند دوره نظامی
هم در سن سیر طی کرد.
پس از
مراجعت به تهران، درجات نظامی
را اخذ نمود و در 1320 معاون
اداره اصلاح نژاد اسب بود.
چند
روزی معاون شهربانی شد،
مجددا به ارتش بازگشت و درجه
سرتیپی به او دادند.
مدتی
ریاست اداره امور دوّاب با او
بود.
چندی ریاست سررشته داری
ارتش را به او سپردند.
چند سالی
هم امور ورزش ارتش تحت نظر
او قرار داشت.
فرماندهی گارد
مسلح گمرک نیز چندی با او بود.
در 1330 درجه سرلشکری به او
داده شد و به ریاست ژاندارمری
کل کشور منصوب شد.
بعد به
معاونت وزارت جنگ رسید.
سپس فرماندار نظامی تهران
گردید.
در واقعه 30 تیر 1331 که
مردم به نفع مصدق قیام کردند، او
حاکم نظامی بود.
در اثر
تیراندازی و شدت عمل عده
زیادی در تهران مقتول و مجروح
شدند.
وقتی مصدق مجددا روی
کار آمد، دستور بازنشستگی و
تعقیب فرماندار نظامی و رئیس
شهربانی و رئیس ستاد را صادر
کرد.
سرلشکر گرزن رئیس ستاد و
سرلشکر کوپال رئیس شهربانی،
خیلی زود خود را کنار کشیدند
ولی علوی مقدم بنای مخالفت و
مبارزه با دولت را گذاشت و
مجمعی از افسران بازنشسته و
جوان تشکیل داد و علیه دولت
مصدق شروع به فعالیت نمودند.
تدریجا دامنه مخالفت آنها ابعاد
وسیع تری پیدا کرد.
عده ای از
مردم جنوب تهران با آنها هم
داستان شدند.
وقتی زاهدی
محور مبارزه با مصدق قرار
گرفت، همه دور او جمع شدند.
علوی مقدم هم صمیمانه با زاهدی
تلاش نمود و چند بار توقیف شد.
بعد از کودتای 1332 علوی مقدم
پاداش فعالیت یک ساله خود را
دریافت کرد و به ریاست
شهربانی کل کشور منصوب
گردید.
تا زمانی که سازمان
امنیت تشکیل نشده بود، تنها
منبع و مرجع قدرت شهربانی بود
و علوی مقدم تحقیقا از قوی ترین
مهره ها محسوب می گردید.
بعد
از تشکیل سازمان امنیت و
اختیاراتی که آن سازمان به دست
آورد، بین دو منبع قدرت اختلاف
افتاد.
علوی مقدم و تیمور بختیار
به جان هم افتادند، البته شاه هم
این اختلاف را دامن می زد.
علوی مقدم در سال 1337 به
درجه سپهبدی رسید.
کبر و
خودخواهی او در حد اعلی شد، با
هر قدرتی غیر از شاه مبارزه
می کرد.
هرگز به دستورات
نخست وزیر ترتیب اثر نمی داد.
در انتخابات دوره بیستم که در
تابستان 1339 اتفاق افتاد،
شهربانی مداخلات زیادی
داشت.
بعد از سقوط کابینه دکتر
اقبال و روی کار آمدن جعفر
شریف امامی، سپهبد علوی مقدم
به سمت وزیر کشور معرفی
گردید و انتخابات زمستانی دوره
بیستم را انجام داد و مداخلات
زیاد او در انتخاب اشخاص
وجهه دولت را از بین برد، به
طوری که شریف امامی ناچار
کابینه را ترمیم کرد و جای علوی
مقدم را به سپهبد عزیزی رئیس
ژاندارمری داد.
در اردیبهشت 1340 دکتر علی
امینی با حمایت حزب دموکرات
آمریکا در ایران زمامدار شد.
شرط زمامداری او عدم مداخله
شاه در امور کشور و انحلال
مجلسین بود که هر دو انجام
گرفت و امینی برای مبارزه با
فساد، دادگستری را مجهز کرد.
عده زیادی از بلندپایگان که در
افکار عمومی در مظان اتهام و
فساد بودند، بازداشت گردیدند.
سپهبد علوی مقدم در رأس
بازداشت شدگان قرار داشت.
چند
ماه در زندان به سر برد، تاب و
توان خود را از دست داد، به
التماس و التجاء افتاد.
سرانجام
بدون محاکمه آزاد شد.
به دستور
شاه، در وزارت کشاورزی شغل
مشاوری به او دادند.
او در
ریاست شهربانی خود، شرکت
واحد اتوبوسرانی را تأسیس
نمود و چند سالی مدیرعامل آنجا
هم بود.
علوی مقدم در سال
1363 در سن 83 سالگی در
تهران درگذشت.
(شرح حال
رجال سیاسی و نظامی معاصر
ایران، دکتر باقر عاقلی، جلد دوم،
صفحه 1032 و 1033، نشر
گفتار سال 1380)
منبع:
کتاب
پایگاههای انقلاب اسلامی، مسجد هدایت به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 88

