تاریخ سند: 4 آذر 1354
رمز شود
متن سند:
از: مرکز تاریخ:4 /9 /1354
به: ساواک خرمآباد شماره: 6130
رمز شود
بازگشت به شماره: 6197 ـ 7 /6 /1342
با توجه به شماره بازگشتی چگونگی بازداشت و سرانجام کار وی را با هر گونه سابقهای که در این زمینه موجود است سریعاً اعلام نمایند.
ثابتی1
گیرنده: ساواک آبادان بازگشت به 437 / ﻫ 1 ـ 18 /2 /1354 شخص منظور در سال 42 در خرمآباد دستگیر و سرانجام چگونگی بازداشت او اطلاعی در دست نیست. هرگونه سابقه دستگیری در این زمینه اعلام.
برابر اوامر صادره اقدام 216613. 4 /9 /1354
وثوقی. 20 /9 /1354
رئیس بخش 312. دبیری
رئیس اداره یکم عملیات و بررسی. عطارپور2
بایگانی شود.
توضیحات سند:
1. پرویز ثابتى، متولد 1315 ﻫ ش فرزند حسین، در بهمن ماه 1337 با معرفى ضرابى، مدیر کل ششم ساواک به استخدام ساواک در آمد. او در بدو استخدام بیوگرافى خود را چنین اعلام داشت: «از بدو تولد تا تاریخ مهرماه 1328 در سنگسر از بخشهاى سمنان در محلهاى به نام تپهسر سکونت داشتهام و از مهر 1328 براى گذراندن تحصیلات متوسطه به تهران آمدم و مدت سه سال در منزل شوهرخواهرم آقاى محمدحسین رحمانیان سکونت داشتهام و از مهر 1331 خانوادهام نیز به تهران آمدند و در همان منزل آقاى رحمانیان سکونت گزیدند، از سال 1336 به آموزگارى مشغول شدم. دوران ابتدایى را در دبستان حسینیه و شاهپسند سنگسر از سال 1322 الى 1328 و دوران دبیرستان در فیروزبهرام و تهران از 1328 الى 1334 و در دانشکده حقوق دانشگاه تهران از 1334 الى 1337 مشغول به تحصیل بودهام و بنده از بدو تولد در یک خانواده بهایى مىزیستهام و پدر و مادرم بهایى بودهاند. سنگسر یک منطقه عشایرى و داراى مردمى شاهدوست و وطنپرست است. رستاخیز اهالى سنگسر در قیام ملى 28 مرداد دلیل بر این مدعاست. به طریق اولى من فردى شاهدوست و وطنپرست مىباشم». ثابتى در سال 1345 رئیس اداره یکم اداره کل سوم، در سال 1349 معاون دوم اداره کل سوم و در سال 1352 مدیر کل سوم ساواک شد. پرویز ثابتى، رئیس امنیت داخلى ساواک که بنا به خصوصیات شغلىاش صاحب چندین پاسپورت به اسامى مختلف بود، در اواخر حکومت ازهارى (آخرین نخست وزیر رژیم پهلوى) به ژنو گریخت و از آنجا به اتفاق همسرش به اسرائیل رفت.َ او که به «شکنجهگر مخوف ساواک» شهرت داشت، در شهر سانفرانسیسکو در خانهاى مجلل مسکن گزید و تنها وابسته رژیم سابق (پهلوى) بود که یک ماه پیش از فرار خود، خانه تازه ساختهاش را واقع در شهرک غرب به سفیر یکى از کشورهاى عربى فروخت. در هر ارزیابى از موقعیت هویدا (نخست وزیر بهائى مسلک)، نام پرویز ثابتى هم به میان مىآید، زیرا در تمام دوران زندگى روابط نزدیک با همکیش خود داشته است. ثابتى و خانودهاش مانند هویدا طرفدار تقلیل قدرت پادشاه بودند (تا در جاه طلبیهاى خود نصیب بیشترى ببرند)
وی در کتاب خاطرات خود به نام در دامگه حادثه میگوید: من نه بهائی بوده نه مسلمان و نه پیرو دینی دیگر. از وقتی خود را شناخته و به بلوغ رسیده ام به هیچ دینی اعتقاد نداشته و غیردینی و غیرمذهبی بودهام.
رک: زندگى و خاطرات امیر عباس هویدا، اسکندر دلدم، ص 387 اسناد لانه جاسوسى آمریکا، دانشجویان پیرو خط امام، ج7، مجله امید ایران، 7 خرداد 1358، ص 50، تشکیلات فراماسونرى در ایران، حسین میر.
2. رضا عطارپور، فرزند مهدى، در سال 1317 ﻫ ش در کاشان به دنیا آمد. تحصیلات خود را تا فوقلیسانس علوم سیاسى ادامه داد. وى در سال 1338 وارد ساواک شد و مشاغلى منجمله، مسئول بررسى دایره و رئیس بخش اداره عملیات، معاون اداره پنجم عملیات، رئیس اداره یکم عملیات و بررسى، معاون دوم اداره کل سوم، رئیس واحد اجرایى و بخش بازجویى کمیته مشترک ضدخرابکارى و... را عهدهدار بود. و در طول خدمت در ساواک چندین بار مورد تشویق قرار گرفته و به دریافت نشانهاى درجه 5 همایون، درجه 3 کوشش و درجه 2 آبادانى نیز مفتخر شده است!
او با نام مستعار دکتر حسینزاده از آدمکشان و شکنجهگرانى بود که توسط کارشناسان سیا و موساد آموزش دیده و در اقرار گرفتن از زندانیان مهارت داشت و از انجام هیچ کارى در اثبات وفاداریش به شاه دریغ نمىکرد.
فردوست، درباره عطارپور مینویسد:
در میان ادارات، اداره کلّ سوم، اداره یکم از اهمیّت ویژه برخوردار بود که در زمان من، در آن پرسنلى مانند پرویز ثابتى، عطّارپور... چهرههاى جوان و شاخصى بودند. وظایف آنها، عبارت بود از کشف سازمانها و شبکههاى براندازى در سطح کشور و یا براندازى منطقهاى و محلّى. عطّارپور را، با طیب خاطر، همیشه مىپذیرفتم. ده روز قبل از انقلاب، همتاى آمریکایى ثابتى، به او گفته بود: در «سیا»، شغلى به او واگذار خواهد شد. قرار شد پس از رفتن ثابتى، من، با عطّارپور تماس بگیرم و آخرین وضعیت را بپرسم. بعد از رفتن او شبها از کلوپ «ایران جوان» به عطّارپور تلفن مىکردم تا بالاخره، 4 ـ 5 روز قبل از انقلاب، عطّارپور نیز اطّلاع داد که فردا به خارج خواهد رفت. او، گفت: به اسرائیل مىرود و سازمان امنیّت اسرائیل، از او براى کار دعوت کرده است. عطّارپور، بعد از خداحافظى رفت.
در دورانى که امام در پاریس بود، ثابتى و عطّارپور ـ که براى ملاقات با من، به دفتر مىآمدند ـ راجع به پاریس هم صحبت مىکردند و مىگفتند که براى کسب اطّلاع از فعّالیتهاى امام، چند مامور زبده، در پاریس گماردهاند.
با اوجگیرى انقلاب اسلامى و ترس از مکافات عمل، او هم مانند پرویز ثابتى منتظر موافقت یا فرار شاه نشد و قبل از او از ایران گریخت.
پس از پیروزى انقلاب اسلامى بنا بر حکم دادگاه انقلاب به استرداد اموال دریافتى از ساواک محکوم شده است.
عطارپور، پس از پیروزى انقلاب، در اسرائیل ماندگار گردید.
(خاطرات ارتشبد حسین فردوست، ج اوّل، تهران.)
منبع:
کتاب
آیتالله العظمی میرسید علی موسوی بهبهانی به روایت اسناد ساواک صفحه 304