تاریخ سند: 5 شهریور 1357
متن سند:
س ـ هویت شما محرز است کلیه اطلاعات خود را درباره تظاهرت مورخه
28 /5 /37 در نهاوند شرح دهید
ج ـ نظر به اینکه در همان شب که در نهاوند تظاهرات شد بازداشت شدم، هیچگونه اطلاعی ندارم
فقط پس از اینکه از مسجد به منزل رفتم بعد از مدتی صدای تیراندازی شنیدم و متوجه شدم که
تظاهراتی شده است.
س ـ برابر اعلام شهربانی به علت اختلافی که بین شما و شیخ غلامحسین فلاح
حسین زاده که از قم به
دعوت شما به نهاوند آمده
بود شیخ مورد بحث صبح
روز 28 /5 /37 نهاوند را
ترک می نماید و شما
هنگامی که جمعیت در
مسجد آقا تراب تجمع
می نمایند و بدروغ به مردم
اظهار می نمایند که شیخ
فلاح حسین زاده بر اثر
فشار مقامات دولتی محل
را ترک نموده است و با
توجه به این صحبت و به
دنبال آن جمعیت را که
حدود هزار نفر بوده اند به
قیام مسلحانه و بلوا و
آشوب دعوت نموده اید که جمعیت مورد بحث به دادن شعارهای مضره برعلیه
اعلیحضرت همایونی شاهنشاه آریامهر و له خمینی به خیابانهای شهر ریخته و
شروع به شکستن شیشه های بانکها و سایر اماکن عمومی و مغازه های مردم
نموده اند که با دخالت مأمورین شهربانی متفرق می شوند با توجه به مراتب فوق
در مورد اتهام فوق چگونگی را مشروحا بیان نمائید و انگیزه خود را از تحریک
مردم با اغتشاش و قیام مسلحانه مرقوم دارید.
ج ـ اولاً آقای فلاح به دعوت من به نهاوند نیامده بود و علت اختلاف سبب رفتن ایشان شد یعنی
اختلافی وجود نداشت فقط رئیس شهربانی پیغامی برای ما فرستاد که به آقای فلاح بگوئید که ساده
صحبت کند گرچه مأمورین با گزارشی مبنی بر تند بودن آن بوده اند ولی چون عده ای از مردم عادی
رفته ساواک و گفته اند این گوینده تند صحبت می کند لذا ساواک به ما فشار می آورد.
ضمنا یک نوار هر
شب از منبر ایشان برایمان بفرستید یا اجازه بدهید که مامور ما بیاید نوار بگیرد.
من هم عین جریان را به
آقای فلاح گفتم ضمنا گفتم چنانچه مامورین بخواهند نوار بگیرند، مانعی ندارد و هنگامی که آقای
فلاح رفتند ظهر بعد از نماز جماعت که یک نفر دیگر بنام آقای مولوی منبر رفتند من گفتم که ایشان در
منبر بگویند که آقای فلاح مریض بوده و به منظور معالجه رفته اند و پس از معالجه ممکن است بیاید و
منظور این بود مبادا احساس شود
که مقامات دولتی مانع منبر ایشان
شده اند و موجب تظاهراتی گردد و
شب هم بعد از نماز فرستادم که
کسی بیاید و منبر برود اما کسی
نیامد و من به منزل رفتم و گزارش
شهربانی مبنی براینکه من اظهار
داشته ام که مقامات دولتی مانع منبر
ایشان نشده خلاف واقع است
چون بعد من نه منبر رفته و نه
صحبتی کرده ام و مستقیما به منزل
رفته ام و نمی دانم گزارش شهربانی
روی چه اساسی بوده است و اگر
مأموری اینطور گزارش داده است
بیاورند تا با او رو در رو بشوم که
معلوم شود من کسی مردم را به قیام
مسلحانه دعوت کرده ام یک مردمی که آمده اند نماز جماعت اسلحه داشته اند که من آنها را دعوت به
قیام مسلحانه کنم و اگر کرده ام پس چرا قیام مسلحانه نکرده اند.
س ـ هنگامی که شما در شهر بابک کرمان در تبعید بسر می بردید اعلامیه ای به
امضای شما که چاپی و استنسیل شده بود در شهر نهاوند پخش گردید که با وی
مطالبی مضره می باشد شما شروع کنید که اولاً اعلامیه مزبور را در کجا تهیه و
تکثیر نموده اید و از شهر بابک توسط چه شخصی به نهاوند ارسال داشته اید.
ج ـ این اعلامیه را من ننوشته ام و در مورد آن هیچگونه اطلاعی ندارم
س ـ آیا تا قبل از اینکه در این سازمان اعلامیه مورد پخش به شما نشان داده شده
نمونه آن را در شهر بابک و یا نهاوند دیده بودید.
ج ـ بله قبلاً در نهاوند دیده بودم
س ـ شما به هنگام دیدن اعلامیه مورد بخشهای در نهاوند چه عکس العملی برای
اینکه به مردم بگوئید این اعلامیه از آن شما نیست از خود نشان دادید و با توجه به
اینکه این اعلامیه مضره می باشد آیا اصلاً به مراجع انتظامی محل مراجعه نمودید
که وانمود کنید اعلامیه مربوط به شما نبوده است.
ج ـ من چند روز قبل از بازداشت
دیده بودم و به مراجع انتظامی
مراجعه نکردم و با توجه [به اینکه]
مدت زمانی از هنگام رؤیت
اعلامیه نمی گذشت فرصت کافی
نبود.
س ـ برابر سوابق موجود شما
از طرفداران سرسخت
خمینی هستید و در مساجد
حاج آقا تراب و جوانان
پیشنماز هستید و بنابر
اطلاعات واصله با مذهبیون
افراطی در قم تماس دائم
داشته و هنگامی که وعاظ
ممنوع المنبر و وعاظ افراطی
به نهاوند دعوت می شوند
تحت حمایت خود قرار می دهید و از دادن تعهد به وسیله آنان به مراجع انتظامی
جلوگیری می نمایید.
چگونگی و حقیقت را پاسخ دهید.
ج ـ سوابقی که حاکی از اینکه من از طرفداران سرسخت ایشان هستم چه می باشد و با هیچیک از
افراطیون مذهبی که نوشته اید تماسی نداشته ام و هر گوینده ای که در مسجد، منبر رفته است
ممنوع المنبر نبوده است چون مشخصات آنها به اطلاع مقامات انتظامی رسیده و پس از اجازه
آنها به منبر رفته است.
س ـ مراتب فوق را چگونه گواهی می نمائید.
ج ـ مراتب فوق را با امضاء گواهی می نمایم.
منبع:
کتاب
حجتالاسلام محمد علی حیدری به روایت اسناد ساواک صفحه 201