تاریخ سند: 23 تیر 1352
موضوع: سخنرانی ناصر مکارم شیرازی در مسجد ارک
متن سند:
از: 20 ﻫ 12 تاریخ: 23 /4 /1352
به: 312 شماره: 3459 /20 ﻫ 12
موضوع: سخنرانی ناصر مکارم شیرازی در مسجد ارک
ساعت 2030 روز چهارشنبه 13 /4 /52 نامبرده بالا در مسجد فوق در حضور حدود 500 نفر به منبر رفت و اظهار داشت در موقع حرکت مالکاشتر به مصر علی (ع) چهار جمله کوچک و بسیار مفید و باارزش را به مالک سفارش نمود.
1. تقویت بیتالمال برای اقتصاد مسلمانان
2. جهاد با دشمنان دین اسلام
3. درس انسانسازی
4. آبادی کشور
در صورتی که اکنون ملاحظه میکنید دیگران از این چهار جمله بسیار عالی استفاده کردهاند زیرا آنها در تمام بازارهای جهانی نفوذ کرده و در تمام کارخانههای بزرگ دنیا سرمایهگذاری نمودهاند. آنگاه یادشده اضافه نمود نه جنگ قدرتهای بزرگ به نفع جهان سوم است و نه صلح آنها؛ زیرا جنگ باعث نابودی ملتهای ضعیف و صلح موجب تقسیم کردن و بلعیدن منافع سایر کشورها است. آنها هیچ وقت بدون نظر در کنار میز با هم مذاکره نمیکنند، بلکه منافع دیگران را بین خود تقسیم مینمایند و همین سرمایهگذاری آنها بود که بیتالمقدس را تصرف کردهاند و ادامه داد به کشورهای ژاپن و آلمان توجه کنید؛ صنایع ژاپن تمام دنیا را گرفته و همچنین کشوری چون آلمان که با خاک یکسان شده بود اکنون ارزش پولش چقدر بالا رفته است. دلیلش این است که آنها اول روح سازندگی را در خود بوجود آوردهاند. هفتصدمیلیون مسلمان که همه چیز دارند و از بهترین نعمتهای الهی برخوردار هستند اما روح سازندگی و انسانسازی که سرمشق آنها بود از بین رفته و تسلیم دو میلیون جمعیت شدهاند. علت چیست که در مکه و مدینه و سایر کشورهای مسلمان از صنایع دیگران استفاده میکنند چرا ملت مسلمان نباید روح سازندگی داشته باشد و سرمایههای خود را برای اقتصاد دیگران به کار ببرد. عبادت فقط چند رکعت نماز خواندن نیست، بهتر است این مساجد را که روح دارند و سازنده هستند به صورت کلاس درس درآوریم تا جوانان و دانشجویان عزیز ما در این کلاسها شرکت نمایند تا روح سازندگی در آنها بوجود آید و به دیگران نیز بیاموزند. مشارالیه در ساعت 2130 به سخنان خود خاتمه داد.
نظریه شنبه. نظری ندارد.
نظریه یکشنبه. اظهار مطالب فوق از ناحیه ناصر مکارم شیرازی بعید نمیباشد.
نظریه سهشنبه. نظریه یکشنبه مورد تأیید است.
نظریه چهارشنبه. نظریه یکشنبه تأیید میگردد.
منبع:
کتاب
آیتالله العظمی ناصر مکارم شیرازی به روایت اسناد ساواک - کتاب دوم صفحه 44