دستگیری، حبس، توقف نه ماهه در لبنان و ماجرای استرداد یکی از سرفصلهای پرماجرا و مهم در زندگی سپهبد بختیار است.
فروردین ماه ۱۳۴۷ خبرگزاریهای بزرگ دنیا، خبر از دستگیری و توقیف تیمور بختیار در فرودگاه بیروت دادند. این رسانهها اتهام بختیار را حمل سه قبضه اسلحه کمری و تفنگ شکاری بدون پروانه قانونی ذکر کردند. مدتها اخبار مربوط به مراحل بازجویی و در خواست استرداد بختیار از سوی ایران در صدر خبرهای رسانههای بزرگ دنیا جای داشت. نشریات و رسانههای منطقه، به خصوص ایران ولبنان نیز حجم وسیعی از اخبار و گزارشات خود را به مسائل پیرامون دستگیری و بازداشت تیمور بختیار سپهبد بازنشسته دولت شاهنشاهی اختصاص دادند. در همین حال تلاشهای دیپلماتیک وسیعی از طرف محافل و شخصیتهای مختلف سیاسی برای استرداد و یا عدم استرداد تیمور بختیار انجام شد. از یک سو دولت شاهنشاهی ایران با رایزنیهای فراوانی که با مقامات سیاسی و قضایی لبنانی نمود تلاش گستردهای را برای بازگرداندن بختیار به ایران آغاز کرد و در همان حال همسر بختیار به پشتوانه ثروت بیکران و دلارهای انبوه کوشش فراوانی را برای جلب نظر و حمایت افراد ذینفوذ سیاسی در لبنان انجام داد. سرانجام برغم تهدیدات و تطمیعات دولت ایران، لبنانیها بختیار را به مقامات ایرانی تحویل ندادند.
نخستین واکنش دولت ایران در قبال دستگیری بختیار طرح تقاضای استرداد وی بود. دولت ایران بختیار را به عنوان قاتلی که در ایران فردی را کشته است معرفی نمود. مطبوعات داخلی نیز به شرح و بسط ماجرای دستگیری بختیار و عملکرد او در دوران ریاست ساواک پرداختند. آیندگان روزنامه صبح آن زمان واقعه را چنین توصیف میکند:
" ... سپهبد بازنشسته تیمور بختیار هنگام ورود به فرودگاه پایتخت لبنان با اتهام همراه داشتن سه قبضه تفنگ و سه قبضه اسلحه کمری، بدون داشتن پروانه قانونی توسط پلیس فرودگاه توقیف شد و اینک در زندان "قلعه بیروت" زندانی است، تیمور بختیار پس از دستگیری توسط دادگاه بخش بیروت مورد بازجویی قرار گرفته است، علاوه بر اتهام حمل اسلحه غیرقانونی، یکی از موارد تعقیب نامبرده تقاضای دولت ایران برای دستگیری وی به موجب مقررات مجرمین از دولت لبنان میباشد... ولی مقامات لبنانی تصمیم دارند اطلاعات بیشتری در این باره به دست آورند"[1]
روزنامه اطلاعات واقعه را بدین شرح توضیح میدهد:
طبق اطلاع، تیمور بختیار قبل از آن که با هواپیما وارد بیروت شود، یک دستگاه اتومبیل جیپ که مقداری اسلحه در آن مخفی شده بود با کشتی وارد بندر بیروت میشود و در بازرسیهای گمرکی سلاحها کشف میگردد و وقتی از سرنشینهای جیپ تحقیق به عمل میآید، اعتراف میکنند که جیپ و محتویات آن متعلق به تیمور بختیار است که به زودی با هواپیما وارد بیروت میشود. سرنشینان جیپ اظهار میدارند که ما عازم عراق هستیم و جیپ حامل اسلحه را توقیف میکنند. به این ترتیب مأموران پلیس از جریان امر آگاه میشوند و جیپ حامل اسلحه را توقیف میکنند و در فرودگاه منتظر ورود تیمور بختیار میگردند. مدتی بعد هنگامی که تیمور بختیار وارد فرودگاه بیروت میشود به جرم حمل اسلحه غیرمجاز دستگیر و زندانی میگردد.[2]
از این زمان دستگیری بختیار در لبنان به (سال ۴۷) تا هنگام پایان این ماجرا، قسمت عمده دستگاه دیپلماسی ایران حول محور استرداد بختیار از لبنان دور میزند. در اولین حکمی که بازپرسی دادستانی لبنان در مورد بختیار صادر میکند، وی را به علت حمل کالای قاچاق مجرم معرفی مینماید ولی دادستانی لبنان به دنبال به دست آوردن اطلاعات بیشتر چند ماهی پرونده را از جریان خارج نگه داشته و به تحقیق میپردازد. بالاخره حدود سه ماه پس از دستگیری بختیار مقامات قضایی لبنان نظر خود را اعلام میدارند که تیمور بختیار به ایران تحویل میشود.
در این خصوص و چگونگی تصمیم قاطع در مورد پرونده بختیار یک منبع قضایی وقت لبنان اظهار نمود:
"این تصمیم توسط دادگاه استیناف گرفته شده است. تصمیم دادستان فقط به منزله یک توصیه به کابینه به شمار میرود و تصمیم نهایی را باید کابینه اتخاذ کند."[3]
این منبع در خصوص اتهام وارده علیه بختیار گفت:
بختیار هنگام بازجویی گفته است که دولت ایران به دلایل سیاسی تقاضای تحویل او را کرده است و این تقاضا باید رد شود. ولی منابع قضایی تأکید کردند که پس از رسیدگیهای قضایی متقاعد شدهاند که اتهام وارده از طرف دولت ایران به تیمور بختیار غیر سیاسی است.[4]
پس از دو روز که از تصمیم دادستانی لبنان مبنی بر استرداد بختیار به ایران میگذرد، دولت لبنان نیز تصمیم نهایی خود را اعلام میدارد:
"شورای وزیران لبنان ... تصمیم دادستان بیروت را در مورد تحویل دادن ژنرال بازنشسته تیمور بختیار به مقامات ایرانی تحت بعضی شرایط تصویب کرد. لبنان مخصوصاً درخواست میکند که ژنرال بازنشسته تیمور بختیار فقط به اتهام جنایتی که در درخواست ایران به آن اشاره شده یعنی ماجرای قتل راننده تاکسی که در سال ۱۹۶۱ [۱۳۴۰] روی داده محاکمه شود.[5]
در آخرین مرحله تصمیم، چندین روز پس از تصمیم نهایی دولت لبنان بالاخره وزیر دادگستری لبنان نظر خود را اعلام میدارد:
"سلیمان فرنجیه وزیر دادگستری لبنان حکم استرداد تیمور بختیار را امضا کرد و به این ترتیب تحویل او به ایران قطعیت یافته و تیمور بختیار ظرف یکی دو روز آینده به یک هیئت مخصوص ایرانی تحویل داده خواهد شد."[6]
به ظاهر به نظر میرسید که همه چیز تمام شده است و تلاشهای ایران در جهت به دست آوردن بختیار راه موفقی را پیموده است. اما پایان ماجرا اختلاف ژرفی بود که میان مسائل حقوقی و سیاسی غالباً رخ میدهد: به بختیار توسط دولت لبنان دستور داده شد ظرف مدت ۲۴ ساعت خاک آن کشور را ترک کند! بدین سان صیدی که کاملاً اتفاقی به دام صیاد افتاده بود از قفس بیرون جست. مقامات ایرانی که بسیار متحیر و در عین حال خشمناک از این اقدام دولت لبنان گردیده بودند در واکنش نسبت به این موضوع، کلیه روابط خود را با دولت لبنان قطع نمودند و دولت پرزیدنت شارل حلو را دولتی بیاراده که از طرف عراقیها دستور میگیرد! معرفی کردند!
بعدها در مصاحبهای که پرویز ثابتی "به عنوان سخنگوی ساواک" پس از قتل تیمور بختیار با خبرنگاران انجام داد علت قطع رابطه با دولت لبنان را چنین عنوان نمود:
"ممکن است پارهای از مردم تصور کنند تیمور بختیار چنین اهمیتی نداشته است که عدم تحویل وی موجب قطع روابط شود البته این تصور کاملاً صحیح است ولی باید دانست که دولت ایران به این خاطر روابط خود را با لبنان قطع ننمود که حاضر به استرداد بختیار نگردید بلکه به این جهت به این عمل مبادرت ورزید که دولت لبنان پس از دریافت پروندههای متشکله علیه تیمور بختیار و بررسی آنها و قبول یکی از پروندهها از دولت ایران خواست که متعهد شود تیمور بختیار را فقط به استناد یک فقره پرونده محاکمه خواهد کرد تا ترتیب استرداد وی داده شود لیکن پس از داده شدن این اطمینان از طرف دولت ایران معهذا رئیس جمهور سابق لبنان (شارل حلو) که رشوه کلانی دریافت داشته و به همسر وی جواهرات گرانبهایی هدیه شده بود علیرغم نظر مقامات صالحه قضایی لبنان از امضای حکم استرداد خودداری نمود و چون این امر بر خلاف دیپلماسی و نسبت به ملت و دولت توهین آمیز بود اقدام به قطع روابط گردید."[7]
به نظر میرسد علل واقعی قطع روابط ایران و لبنان در جملاتی نبود که سخنگوی ساواک بدان اشاره نمود. با توجه به اطلاعاتی که در خصوص مسائل خاورمیانه و بحران دهه چهل خورشیدی در این منطقه وجود دارد. میتوان به تحلیلهای زیر در خصوص عدم استرداد بختیار به دولت ایران توسط دولت لبنان اشاره نمود
۱- دهه چهل خورشیدی قرن حاضر "شصت میلادی" اوج جنگهای اعراب و اسرائیل بوده است. در این سالها دولت ایران به صورت ضمنی حمایتهای خود را از اسرائیل ابراز میکرده است و دول عرب، ایران را به چشم هم پیمان با اسرائیل مینگریستهاند. بنابراین دولت لبنان در موضعگیری راجع به بختیار" به عنوان دولتی عرب و حامی اعراب سعی در ایجاد چالش برای دشمن اعراب و دوست اسرائیل کرده است. به همین خاطر از استرداد بختیار به ایران جلوگیری نموده است.
۲- احتمالاً با دیپلماسی عراق، لبنانیها نیز متقاعد شدهاند که بختیار را برای حمایت از اعراب و تزلزل در جبهه اسرائیل آزاد گذارند. چه اینکه با از بین رفتن ثبات در ایران توسط بختیار، به یکباره تزلزلی درجبهه متحد رسوخ ناپذیر اسرائیل ایجاد میشد. در این موقعیت ایران سعی در رسیدگی و رفع مشکلات ایجاد شده توسط بختیار مینمود تا حمایت و کمک به اسرائیل
٣- احتمال دیگر که میتواند نقش کم رنگ تری در ارتباط با عدم استرداد بختیار داشته باشد وجود افکار عمومی مخالف حکومت دیکتاتوری ایران میباشد. در این رابطه از جمله افرادی که بر ضد تسلیم بختیار به ایران رأی دادند کاردینال معوشی، ژان پل سارتر نویسنده و فیلسوف معروف بودهاند.
۴- فعالیت دامنهدار همسر بختیار و طرفداران وی جهت ممانعت از استرداد وی از یکسو و عدم شفافیت فضای ذهنی دولتمردان ایران به دلیل گزارشات ارسالی اغراقآمیز و حتی غیرواقعی و درنتیجه عدم شناخت کافی از اوضاع داخلی لبنان از سوی دیگر یکی از عوامل مؤثر در عدم استرداد بختیار بوده است. در این مجلد که جلد دوم از سری کتابهای مربوط به زندگی بختیار، اولین رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور در دوران محمدرضا شاه پهلوی است مروری داریم بر اسناد و گزارشهای ساواک از اسارت تا آزادی بختیار در لبنان که مرحله جدیدی در گسترش فعالیتهای ضد رژیم است.
در فصل اول این کتاب چگونگی دستگیری و علت سفر بختیار به لبنان و بازتاب دستگیری وی در رسانههای خارجی مورد بررسی قرار گرفته است.
در فصل دوم با اشاره به مساله استرداد، تلاشهای گسترده مخالفان و موافقان استرداد از زاویه سندهای موجود بررسی شده است.
در فصل سوم - بازتاب جریانات مربوط به دستگیری و استرداد، جایگاه او در مطبوعات خارجی و لبنان پرداخته شده است.
در فصل چهارم - به شیوه فعالیت و مجموعه اقدامات ساواک در لبنان پرداخته میشود که تا حد زیادی شکل دهنده ذهنیت دولت مردان ایرانی بوده است.
در فصل پنجم اسناد مربوط به روابط اقتصادی سیاسی ایران و لبنان که در قضیه بختیار قطع گردید فراهم آمده است.