دنباله حوادث و وقایع نقاط کشور در روز ۱۸/۱۰/۵۷
متن سند:
[بولتن روزانه]
تاریخ:۱۹/۱۰/۱۳۵۷
دنباله حوادث و وقایع نقاط کشور در روز ۱۸/۱۰/۵۷
به دنبال اعلام تعطیل و عزای عمومی در روز دوشنبه ۱۸/۱۰/۵۷ از طرف آیتالله خمینی و نیز آیات ثلاثه مقیم قم و همچنین جبهه ملی،1 در روز مذکور در تهران و تعداد دیگری از شهرهای کشور منجمله قم، یزد، شهرکرد، کرمان، رفسنجان، اصفهان، رضائیه، اراک، مشهد، تبریز، اردبیل، مرند، کرمانشاه، شهسوار، چالوس، نوشهر، رامسر، خرمشهر، آبادان، اهواز، دزفول، سوسنگرد، بهبهان، آغاجاری و بخشهای شوش و اندیمشک ضمن تعطیل بازارها و مغازهها، اجتماعات و تظاهراتی توأم با راهپیمایی و دادن شعارهای تند علیه رژیم کشور و دولت آقای شاپور بختیار2 و به نفع آیتالله خمینی صورت گرفته است. در برخی نقاط از جمله تبریز و یزد، آبادان و امیدیه آغاجاری و سوسنگرد و شوش این تظاهرات به خشونت و خرابکاری گرائیده و در شهرهای مزبور تظاهرکنندگان تعدادی از اماکن و بانکها و مؤسسات دولتی و خصوصی را طعمه حریق ساخته و خساراتی وارد نمودهاند. ضمناً در جریان تظاهرات شهر یزد شماری از متظاهرین به سازمان اطلاعات و امنیت این شهر حمله کردهاند که در اثر مقاومت مأمورین سه نفر از مهاجمان کشته و تعداد دیگری مجروح شده و جهت درمان به بیمارستان اعزام گردیدهاند. همچنین در جریان تظاهرات شهر سوسنگرد ۲ نفر کشته و در بهبهان نیز ۹ نفر مجروح شدهاند که وضع عمومی دو نفر از آنان وخیم گزارش گردیده است.
ارزیابی خبر: خبر صحت دارد.
اقدامات انجام شده: مراتب به نخست وزیری اعلام گردیده است.
توضیحات سند:
۱- جبهه ملی روز هفدهم دی ماه را عزای عمومی اعلام کرده بود که پس از تعیین روز ۱۸ دی ماه از طرف امام و حمایت روحانیون این جبهه نیز ملزم به تبعیت از نظر رهبر انقلاب شد. امام خمینی امروز (۱۸/۱۰/۵۷ ) روز پرمصاحبهای داشتند؛ گفتگو با مجله آفریقای جوان، شبکه ۲ تلویزیون فرانسه، نشریه اکونومیست، روزنامه تایمز، روزنامه بالتیمورسان آمریکا، تلویزیون سوئیس و روزنامه فاینانشنال تایمز. اما مهمتر از همه دیدار ایشان با دو نماینده رییس جمهور فرانسه بود. این دو حامل پیغامی از طرف جیمی کارتر رییس جمهور آمریکا به امام خمینی بودند. در این پیغام از امام خواسته شده بود با دولت شاپور بختیار مخالفت نکنند و این که امکان کودتا از طرف ارتش نیز وجود دارد. امام در پاسخ به حاملان این پیغام گفتند که من مرتکب چنین خطایی نمیشوم که دست از مخالفت با دولت بختیار بردارم، اگر من هم چنین کنم مردم ایران حاضر به کنار آمدن با شاپور بختیار نخواهند بود. امام فرمودند اگر در ایران کودتایی شود آن را از چشم آمریکا خواهیم دید. اگر میخواهید آرامش به ایران بازگردد راهی جز این نیست که نظام شاهنشاهی - که قانونی نیست - کنار برود و ملت را به حال خود باقی بگذارد تا من یک شورای انقلاب تأسیس کنم از اشخاص پاکدامن برای نقل قدرت .... در غیر این صورت امید آرامش نیست. ر.ک. صحفیفه نور، ج۵، صص ۳۷۵ تا ۳۷۷
۲- شاپور بختیار فرزند رضا در سال ۱۲۹۳ شمسی در ایل بختیاری متولد شد. پدر شاپور بختیار، محمدرضا خان معروف به سردار فاتح است که در سال ۱۳۱۳ در راستای سیاستهای حذف قدرتهای منطقهای به دستور رضاشاه اعدام شد. شاپور بختیار دوران ابتدایی را در شهرکرد سپری کرد و در سال ۱۳۰۹ پس از گذراندن دوران دبیرستان برای تحصیل به در مدرسه فرانسوی بیروت به لبنان رفت وی که تحصیلات متوسطه را با دیپلم ریاضی به پایان برده بود، چهار سال نیز در بیروت به تحصیل پرداخت او سپس برای ادامه تحصیل در رشته حقوق به پاریس رفت و سرانجام سه دیپلم فلسفه، حقوق و علوم سیاسی را در فرانسه گرفت. او در سال ۱۳۹۳ که بریتانیا و فرانسه به آلمان اعلان جنگ دادند در ارتش فرانسه ثبت نام کرد و در واحد توپخانه به فعالیت پرداخت. بختیار در سال ۱۳۱۸ در ۲۵ سالگی با یک دختر فرانسوی ازدواج کرد. وی در سال ۱۳۲۴ به ایران بازگشت و در سال ۱۳۲۵ به سفارش یکی از دوستان قدیمی پدرش در وزارت کار استخدام شد. پس از مدت چهار سال و نیم به مقام مسئول اداره و سپس مدیر کلی کار استان خوزستان رسید. فعالیت سیاسی بختیار پس از ورود وی به ایران شروع شد. وی که هنگام تحصیل در فرانسه سخت شیفته گفتهها و سخنان مصدق شده بود در ایران به جمع طرفداران او پیوست شاید هم از ابتدا مأموریتی خاص داشت. بختیار برای فعالیت سیاسی در سال ۱۳۲۹ به حزب ایران پیوست، از دید او حزب ایران با اعتقادات ملی و تمایلات سوسیال دموکراسی سازگار بود. گرایشات اعضای حزب به غرب، مطلوب بختیار بود. با تشکیل دولت مصدق در اردیبهشت سال ۱۳۳۰ به عنوان معاون وزیر کار وارد کابینه شد و در دومین دوره دولت کفالت این وزارتخانه را به عهده گرفت، عضویت بختیار در دولت با مخالفت تعدادی از سران جبهه ملی (از جمله مظفر بقائی) مواجه شد. این عده او را عامل شرکت نفت انگلیسی میدانستند. مبنای این مخالفت بر پایه اسنادی بود که در ماجرای خانه سدان کشف شد و ظاهراً ارتباط بختیار را با شرکت نفت جنوب ثابت میکرد. پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بختیار به اتهام فعالیت سیاسی علیه دولت به مدت یک ماه بازداشت شد. سال بعد نیز دستگیر و به حدود سه سال محکوم شد و مدتی را در زندان گذرانید. وی پس از سقوط مصدق به اتفاق چند نفر از دوستانش از جمله مهندس بازرگان و سحابی، آیتالله سید رضا زنجانی «نهضت مقاومت ملی» را تأسیس نمودند. تا سال ۱۳۳۴ به فعالیت خود ادامه داد. اما به دلیل نفوذ مأمورین نظامی به درون آن اعضای آن شناخته شدند. است بر طبق اسناد منتشر شده لانه جاسوسی آمریکا، شاپور بختیار نقش رابط بین سازمان سیا و «نهضت مقاومت ملی» را ایفاء میکرد. از سال ۱۳۳۹ بختیار با اعضای حزب توده در داخل و خارج کشور به ویژه اروپا ملاقات مینمود و نیازمندیهای اطلاعاتی ساواک را تأمین میکرد. ضمناً براساس اسناد ساواک بختیار یکی از اعضای فراماسون معرفی شده است. در دهه ۱۳۴۰ علاوه بر فعالیت در جبهه ملی دوم به دلیل رابطه با دربار مدیریت تعدادی از شرکتهای بنیاد پهلوی و واسطه گری برخی کمپانیهای فرانسه را به عهده گرفت. در سال ۵۷ برای کسب مقام نخست وزیری از جبهه ملی کنارهگیری کرد بختیار به رغم موضع منفی خود در قبال تحولات آغاز نهضت در سال ۱۳۴۲، در آخرین سالهای سلطنت پهلوی دوم، نسبت به قیام مردمی به رهبری امام خمینی، در ظاهر موضع نسبتاً مثبت اتخاذ میکند ولی در واقع این موضع برای جلوگیری از تخریب وجهه جبهه ملی اتخاذ گردیده بود. سران جبهه ملی از جمله شاپور بختیار، این جبهه را آخرین تیر ترکش شاه میدانستند. با پیروزی انقلاب اسلامی دوران بختیار به پایان رسیده و او پس از یک انزوا و اختفای ۶ ماهه با همکاری و طراحی دستگاههای جاسوسی آمریکایی به خارج از کشور گریخت و به فرانسه پناهنده شد. پس از استقرار در پاریس و برقراری ارتباط با سازمانهای اطلاعاتی غربی به ویژه آمریکایی، با عناصر ضدانقلاب که به خارج فرار کرده بودند مرتبط شد و با کمکهای مالی و امکانات وسیعی که مصر، عراق و برخی از کشورهای غربی در اختیارش نهاده بودند رهبری بخشی از فعالیتهای ضدانقلابی را بر عهده گرفت و سرانجام پس از ۱۲ سال اقامت در فرانسه، در ۱۵ مرداد سال ۱۳۷۰ در منزل مسکونی خود در حومه پاریس به قتل رسید. برگرفته از اسناد ساواک و اسناد و مدارک انقلاب اسلامی
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک/ استان چهارمحال و بختیاری صفحه 453