تاریخ سند: 17 بهمن 1350
موضوع: جلسه منزل دکتر على امینى
متن سند:
گزارش خبر
خیلى محرمانه
به: 321 شماره گزارش: 23110 /20ﻫ 21
از: 20ﻫ 21 تاریخ گزارش: 17 /11 /50
موضوع: جلسه منزل دکتر على امینى
ساعت 8:45 روز 15 /11 /50 در منزل آقاى دکتر على امینى 10 نفر حضور داشته و شناختهشدگان به شرح زیر بودند: آقاى اشترى معاون اسبق نخستوزیرى. سروش. خبازباشى داماد صدرالاشراف.1 صفرعلى کوتوال. اشعرى واعظ و صاحب اختیارى در این جلسه ابتدا بحث دینى عنوان شد و آقاى اشعرى اظهار داشت چرا باید آهنگ على جانم را در تلویزیون زنها اجرا کنند و این یک نوع توهین به مقام حضرت على است. سپس صاحب اختیارى راجع به کتاب اسمائیل رائین2 صحبت و اظهار نمود عدهاى از آنانی که اسامیشان در آن کتاب درج شده مردم آنها را خائن و چاپلوس بیگانه در مملکت میدانند دکتر امینى گفت خیر یک نوع اتحاد بین المللى است البته در ایران روى این موضوع حساسیت دارند و مردم فکر میکنند این عمل یک نوع جاسوسى به نفع اجنبى است.
بعد صفرعلى کوتوال گفت گویا دیروز اطراف راهآهن یک سرهنگ با پرتاب نارنجک کشته شده است و این جلسه تا ساعت 10 ادامه داشت.
نظریه یکشنبه ـ مفاد فوق در منزل امینى گفته شده است.
نظریه سهشنبه ـ نظریه یکشنبه مورد تأیید است.
توضیحات سند:
1ـ محسن صدر (صدرالاشراف)
محسن صدر ملقب به صدرالاشراف از رجال و دولتمردان معروف دوره پهلوى بود. وى در سال 1250 در محلات به دنیا آمد. از ده سالگى به فرا گرفتن ادبیات عرب و علوم قدیمه پرداخت. در سال دوم مشروطیت وارد خدمات قضایى شد و به معاونت اول محاکم جزا منصوب گردید. در زمان سلطنت رضاخان، درجات قضائى را پیمود و مقامات مختلف قضائى را عهدهدار بود. در سال 1312 در کابینه فروغى وزیر عدلیه (دادگسترى) گردید و پس از آن، سه دوره نماینده مجلس شوراى ملى از محلات شد. در سال 1324 به نخستوزیرى منصوب گردید. در سال 1327 استاندار خراسان شد و در سال 1333 به سمت سناتور انتصابى به مجلس سنا رفت. در سال 1336 به ریاست مجلس سنا انتخاب شد و تا قبل از انحلال مجلسین در تاریخ 19 /2 /1340 این سمت را داشت. پس از انحلال مجلس به ریاست هیأت مدیره موقت مجلس انتخاب گردید و بار دیگر به ریاست مجلس سنا برگزیده شد. در سال 1341 و در 91 سالگى درگذشت.
ر.ک: وقایع اتفاقیه و شرح احوال رجال، ج 2، ص 491
2ـ انتشار کتاب فراموشخانه فراماسونرى در ایران (سه جلد) اثر اسمائیل رائین است که تاکنون نیز مهمترین مأخذ منتشر شده در زمینه شناخت فراماسونرى ایران مىباشد.
این فرضیه که رائین با ترفند و زرنگى اجازه نشر کتاب را به دست آورد و رژیم را در مقابل کار انجام شده قرار داد، قطعاً مردود است. در کتاب رائین اسنادى، مانند بولتن درونى سفارت آمریکا در تهران، مندرج است که نه تنها دسترسى به آن براى همه کس، هر قدر زیرک و سخت کوش، میسر نبوده چه رسد به نشر آن. بلکه داشتن این اسناد در آن زمانه مىتوانست به بهاى جان یک فرد عادى تمام شود. به علاوه اسناد موجود نشان مىدهد که مجلدات اول و دوم فراموشخانه و فراماسونرى در ایران در تاریخ 2 /11 /1347 با اجازه مهرداد پهلبد، وزیر فرهنگ و هنر که خود فراماسون بود، اجازه نشر یافت و پیش از انتشار مراتب به اطلاع جعفر شریف امامى، استاد اعظم فراماسونرى رسید. با انتشار دو جلد فوق مخالفتى نشد ولى در تاریخ 24 /11 /1347،امیرعباس در نامهاى به ساواک خواستار جلوگیرى از انتشار جلد سوم شد. معهذا جلد سوم به طور غیر رسمى و در تیراژ پایین توزیع گردید ساواک ممانعت جدى در راه پخش آن به عمل نیاورد. گویى دستهایى قوى که از فراماسونرى در کار بود تا این توپ شلیک شود و ماسونها را مرعوب اقتدار و صلاحیت خود سازد به راستى نیز چنین بود. به هر روى، سه جلد کتاب رائین منتشر شد ولى علم اجازه زیادهروى به رائین نداد و جلد چهارم اثر او هیچگاه انتشار نیافت. باید افزود که در 3 جلد منتشر شده نیز مهمترین فصول تاریخ فراماسونرى ایران سانسور شد. از جمله این موارد حذف نام چهرههاى مورد نظر علم از لیست فراماسونرى و حذف کامل داستان «لژ پهلوى» و نقش محمدرضا شاه به عنوان بزرگ فراماسون ایران بود.
انتشار کتاب رائین نه تنها سبب برکنارى ماسونها نشد. بلکه در سالهاى بعد به این تشکیلات خفیه با نظارت مستقیم و مقتدرانه محمدرضا پهلوى و با کارگردانى شریف امامى توسعه بیشتر یافت.
ر.ک. ظهور و سقوط سلطنت پهلوى / ص 242و243و245و410
منبع:
کتاب
علی امینی به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 133