جشنهای ۲۵۰۰ ساله علاوه بر تحمیل هزینه گزاف و اتلاف سرمایههای ملی، از زاویه دیگر نیز جالب توجه بود در واقع مردم که به اعتراف شاه و وزیر دربارش علم، جشن شاهنشاهی به آنان تعلق داشت در جشن خود حضور نداشتند و این تنها یک ترفند تبلیغاتی بود و با واقعیت فاصله زیادی داشت. نویسنده کتاب عقاب و شیر در این خصوص چنین میگوید: "در ۱۷ اکتبر ۱۹۷۱ از مردم ایران خواسته شد دعای کوتاه زیر را برای «ملت» قرائت کنند. در این دعا شش بار نام شاهنشاه ذکر شده بود و با کلمات زیر آغاز میشد. ای خدای متعال، خالق جهان و انسان بخشنده هوش، عقل و فکر به انسان، خالق نعمتهای بیشمار سرزمین آزادی ما، خدایی که آریامهر عادل را متولی ایران زمین نمودهای.................! وقایع سال ۱۹۷۱ نه تنها شاه را در ردیف کوروش کبیر قرار داد، بلکه او را به عنوان فردی که از جانب خداوند منصوب شده معرفی کرده «آریامهر عادل» در دعاهای رسمی در جاهای دیگر به عنوان «شاهنشاه بزرگ ما» نامیده میشد. اما تودههای مردم همه برای رهبر خود دعا نمیکردند. آنها به تختجمشید دعوت نشده بودند شرکتکنندگان در این مراسم، جمعاً کمتر از سه هزار نفر بودند و اکثریت آنها را خارجیها تشکیل میدادند. یک دایره امنیتی، نظامی محکم، مردم ایران را از جشنها دور نگه داشته بود. هزاران نفر از افراد مظنون در حلول این مراسم به وسیله پلیس محاصره و بازداشت شدند."[1]
مسئله دوم حضور مردم در جشن، از سوی اکثریت قریب به اتفاق افراد و سانههای داخلی و خارجی مطرح شد، در این رابطه در کتاب تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ایران چنین میخوانیم، «مدعوین جشن ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی، صدها تن از میهمانان خارجی و گروهی از نخبگان مورد اعتماد دستگاه بودند ولی مردم ایران به آنجا راه نداشتند، همه راههایی که به پرسپولیس و تختجمشید منتهی میشد به وسیله نیروهای نظامی و انتظامی بسته شده بود و صدها تن، زن و مرد ایرانی که نسبت به آنها سوءظن میرفت، دستگیر شده و یا تحتنظر قرار گرفتند.[2] از دید رژیم پهلوی، مردم ایران جزء ایران و کشور خودشان محسوب نمیشدند و تنها خارجیها و به ویژه آمریکائیها و درباریان رژیم که خودباخته فرهنگ غرب بودند در ردیف ایرانیها قرار داشتند و به همین خاطر مردم جزء مخالفین و در مقابل جشن قرار داشتند و لازم بود از حضور آنان در جشن جلوگیری شود. البته این دغدغه رژیم چندان هم بیپایه و اساس نبود. در این خصوص ساواک پیگیری مستمر و طرحهای متعدد و مختلف امنیتی و کنترلی را تهیه و اجرا نمود، از جمله گزارشهای زیادی تهیه و به شاه و درباریان ارسال کرد، که در اینجا به ذکر چند نمونه اکتفا شده است. گزارش اول در مورد اظهارنظر مردم در خصوص هزینه گزاف جشن ۲۵۰۰ ساله است. «روز گذشته 28 / 4 / 1350 در دفتر اتومبیل آقای مرادی واقع در پیچ شمیران عدهای از مشتریها موضوع جشنهای ۲۵۰۰ ساله را پیش کشیده و ضمن انتقادهای زیاد که در اینباره و اینکه به جای خرجهای گزاف دولت سعی میکرد تا رفاه مردم را تا حدودی تأمین کند مطرح مینمودند.»[3]
گزارش دوم از قول چند تن از بازارهای تهران در مورد هزینه سنگین جشنها و به قرار زیر است.
بعدازظهر روز 31 / 4 / 50 چند نفر از افراد حاضر در مسجد خیابان فردوسی قبل از شروع سخنرانی فخرالدین حجازی بعدازظهر ضمن صحبتهای خصوصی اظهار میداشتند، وضع بازار بد است و این جشنها و مخارج کمرشکن آن وضع اقتصادی را شکسته و نابود کرده است. مالیاتها زیاد شده حتی کارمندان دولت هم از گرانی کرایه منزل و بالا رفتن سطح زندگی ناراضی هستند. دولت فریاد میزند که مخارج جشنها را خودش تأمین کرده در صورتی که با گرانی روزافزون و مالیاتهای کمرشکن که از بازارهای بدبخت و مردم کوچه و بازار گرفتهاند این علم و کتل را راه انداختهاند به خدا امسال بازار گرفتار ورشکستگی حتمی خواهد شد و لااقل 35% تجار ورشکست خواهند شد در میان آن چند نفر که یکی کارمند دولت بود گفت: "آقا از حقوق ما هم برای این جشن مبلغی کم کردهاند.... آن بیچاره آیتالله سعیدی تا آمد حرفی بزند توی زندان او را کشتند.[4]"
در گزارش دیگری در این خصوص چنین آمده است: "اخیراً دو نفر ناشناس در داخل تاکسی ضمن صحبت اظهار میداشتند چرا باید دولت اینگونه خانه خرابی برای ملت درست کند تا مردم ناراحت بشوند. مردم همه چیز را میدانند ولی جرأت عرضاندام ندارند. مثلاً برای برپایی جشن ۲۵۰۰ ساله، ۶۰۰ هزار تومان پول جهت تهیه ریش مصنوعی به دولت صورت داده شده است و این پولهای خون من و شماست که با آمپول به آسانی از رگهایمان میگیرند بهتر است بروند به شهرستانهای دوردست و دهات، وضع مردم را ببینند. هنوز عدهای وقتی که افرادی مثل من و شما را میبینند از ترس فرار میکنند، نه آب دارند و نه نان و زندگی، خلاصه جشن تاجگذاری که برگزار شد ولی خداوند عاقبت این جشن را بخیر کند»[5]
یکی از اقشار و طبقات آگاه و روشن که همواره در طول عمر رژیم پهلوی به مبارزه و افشای ماهیت پلید این رژیم همت گاشت و عناصر متعدد و مؤثری در راستای شکل گیری انقلاب اسلامی هم به صحنه فرستاد. قشر فرهنگی میباشد. این طبقه نیز همگام و هم صدا با سایر اقشار جامعه وقتی که به هویت استعماری و باطل جشن ۲۵۰۰ ساله پی بردند ندای مخالفت سر دادند و حتی رژیم را تهدید به اعتصاب و عدم حضور در سر کلاسهای درس کردند. البته عنوان اضافه حقوق که مدیر وقت آموزش و پرورش قول آن را چندی قبل داده بود و به علت صرف بودجه مربوطه جهت کارهای جشن نتوانسته بود به آن عمل کند، تنها دستاویزی بود برای طرح موضوع اصلی که مخالفت با جشنها بود. یکی از گزارشات ساواک در رابطه با اعلام نظر گروهی از معلمین شهرستان اهر به شرح زیر میباشد.
«تعدادی از معلمان در مغازه خیاطی حمید سلیمپور واقع در خیابان فرمانداری جنب ژاندارمری سابق مجتمع و در مورد جشنهای ۲۵۰۰ ساله انتقاد و اظهارنظر دارند. دولت عوض اینکه به حقوق ما رسیدگی کند میلیونها تومان پول خرج این جشن مینماید و اگر حقوق ما اضافه نگردد هیچ کدام برای تدریس نخواهیم رفت».[6]
کارگران نیز از جمله مخالفین جشن بودند و ساواک کنترل شدیدی بر محیطهای کارگری اعمال میشود. در گزارش ساواک در خصوص اظهارات کارگران صنعت نفت گچساران چنین آمده است:
«ساعت 30 / 16 مورخه 15 / 5 / 50 تعدادی از کارگران شرکت ملی نفت گچساران به اسامی: ۱- اسحق لطیفی ۲- گودرز قاسمی ۳- گودرز شهابی ۴- محراب بارانی ۵- حسین عزیزان، در محل کار گرد هم جمع پیرامون برگزاری مراسم جشنهای ۲۵۰۰ ساله سخن به میان آمد. در این بحث یکی از کارگران فوقالذکر اظهار داشته به اقدامات و تدارکاتی که برای برپایی مراسم مذکور به عمل آمده قطعاً جشنهای مورد بحث با شکوه و غرور ملی انجام خواهد شد. اسحق لطیفی به فرد مزبور پاسخ داده است: خوب بود این جشنهای مورد بحث در زمانی برگزار میشد که تمام اصلاحات و تحولات در ایران دقیقاً انجام میگرفت. زیرا وقتی سران کشورهای بیگانه به منظور شرکت در این مراسم به ایران وارد شوند و از کنار روستاهایی که فاقد آب و برق میباشند عبور نمایند به ریش این کشور خواهند خندید و افزوده است. در گذشته وامهایی که از طرف کشور آمریکا به ایران اختصاص داده میشد، شاه و تیمور بختیار مشترکاً وجوه وام مذکور را به حسابهای خود در بانکهای سوئیس و اطریش میسپردند وی در خاتمه گفت: فعلاً رژیم قوی است و چیزی که عاید ملت میگردد تبلیغات توخالی است."[7]
در گزارش دوم در خصوص انتقاد و اعتراض کارگران نسبت به جشن ۲۵۰۰ ساله چنین آمده است: "به موازات تهیه مقدمات جشنهای ۲۵۰۰ ساله بنیاد شاهنشاهی ایران در مناطق مختلف کشور، موضوع برگزاری جشن موصوف در بین اغلب واحدهای کارگری (به ویژه استان مرکزی) مطرح و ضمن آن عدهای از عناصر فرصتطلب به طور دانسته یا ندانسته درباره برگزاری آن مطالب غیراصولی و مغرضانهای عنوان و در پارهای از موارد نیز مبادرت به انتشار نامههای بدون امضاء به عنوان مقامات و مسئولان مملکتی و یا درج شعارهایی روی دیوار برخی از اماکن عمومی و بالاخره ناراحتیها و نوساناتی ایجاد و با انجام عملیات غیرمنتظرهای هنگام برگزاری جشن مذکور ناراحتیهایی بوجود آورند.[8]
به طور کلی در میان تمامی اقشار و طبقات مختلف مردم، صحبت از مخالفت با جشن و اعتراض و انتقاد رواج داشت و علیرغم کنترل شدید ساواک، مردم به لحاظ شرایط بد اقتصادی و معیشتی از یک سو و روشنگری و افشای ماهیت جشنها از سوی روحانیت مبارز و آگاه از سوی دیگر لب به انتقاد و اعتراض گشودند و در اکثر محافل عمومی و خصوصی، مساجد، معابر و کوچه و بازار صحبت از مخالفت با برگزاری جشن به گوش میرسید. همان طور که گفته شد روحانیت نقش کلیدی و اساسی در آگاهسازی و بیداری مردم داشتند و در رأس این حرکت هم حضرت امام خمینی (ره) قرار داشتند که در تبعید بسر میبردند. در این خصوص در کتاب تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ایران چنین میخوانیم: "آیتالله خمینی، طی بیانیهای که از تبعید (عراق) منتشر کرد، جشن شاهنشاهی را محکوم نمود و از مردم ایران خواست علیه رژیم غارتگر پهلوی تظاهرات کنند. آیتالله با اشاره به تظاهرات دانشجویان ایرانی و مضروب شدن آنها به وسیله پلیس و مأمورین امنیتی گفت: تنها گناه این دانشجویان نشان دادن مخالفت با جشنهای ۲۵۰۰ ساله بود. ما به این جشنها نیاز نداریم، برای گرسنگان کاری بکنید، ما نمیخواهیم بر روی نعش ملت ما جشن برپا کنید."[9]
پس از انتشار بیانیه حضرت امام خمینی (ره) و توزیع آن در کشور موجی از مخالفت بلند شد. در این میان روحانیت مبارز و انقلابی نقش به سزایی ایفا کردند. ساواک هم به لحاظ ترس شدیدی که از قدرت معنوی و نفوذ کلام روحانیون در مردم داشت، کنترل شدیدی را برای آنان از چندین ماه قبل از برگزاری جشن تدارک دید. من جمله طرح امنیتی سراسری کنترل روحانیت افراطی (انقلابی) که از سوی مرکز به تمامی ساواکهای کشور ارسال و آنها موظف شدند که طرح جامع و مفصلی را جهت کنترل شدید روحانیون افراطی (انقلابی) در اسرع وقت تهیه و به مرکز ارسال دارند. به یک نمونه از این طرحها که توسط ساواک دزفول تهیه و ارسال شده است توجه کنید: "صورتجلسه کمیته امنیتی جشن ۲۵۰۰ ساله بنیانگذاری شاهنشاهی ایران در ساواک دزفول" روحانیون ناراحت و عناصر افراطی مذهبی در نظر دارند از هم اکنون اقداماتی را در جهت مخالفت با برگزاری جشنهای ۲۵۰۰ ساله معمول دارند و به همین جهت پیکهایی از عراق به ایران اعزام شده تا با تماس با روحانیون تصمیاتی در این زمینه اتخاذ نمایند. اخیراً خمینی در سخنرانی که در نجف ایراد نموده شدید به برگزاری جشن ۲۵۰۰ ساله حمله که متن سخنرانی نامبرده از رادیو بغداد پخش گردیده است. ضمناً عدهای از عناصر افراطی مذهبی کشور متن سخنان نامبرده را ضبط و مدنظر دارند ضمن تکثیر مفاد آن را به صورت اعلامیه تهیه و توزیع نمایند. مأمورین امنیتی و انتظامی مراقبت خواهند نمود چنانچه افراد افراطی مذهبی در زمینه تکثیر نوار سخنرانی خمینی و همچنین تهیه اعلامیه مزبور اقدام نمودند سریعاً نسبت به دستگیری آنان اقدام و نتیجه در کمیته مطرح گردد.[10] در تمامی مناطق کشور ساواک مراقبت شدیدی را از روحانیون انقلابی و افراد طرفدار حضرت امام (ره) به عمل آورد.
گزارشی که در خصوص تشکیل جلسه تنی چند از روحانیون انقلابی تبریز تنظیم شده چنین آورده است: چند روز است که سید جواد هاشمی به تبریز وارد و در منزلش مرتباً جلسهای تشکیل میدهد و آقایان خسرو شاهی، وحدت، اسنفی و چند نفر دیگر مرتباً به منزلش تردد دارند. به طوری که از صحبتهای نامبرده استنباط میشود جهت خرابکاری در جشنهای ۲۵۰۰ ساله نقشه میکشند و جهت این کار مأموریت دارند. و سید جواد هاشمی اظهار داشته چندی قبل کتابی به نام نقشههای استعمار به چاپ رسانیده و در تهران هم بین هممسلکان پخش نموده که خوشبختانه مأمورین سازمان اطلاعات از پخش کتاب مورد نظر به اطلاع شده با مراجعه به منزل نامبرده ۶۰ جلد از کتابهای مورد نظر را کشف مینمایند.[11]
البته در سال برگزاری جشن اقدام جدی و مؤثری از سوی مردم بیشتر در حد اعلان مخالفت در اماکن و معابر مختلف، تهیه و توزیع بیانیه حضرت امام (ره) و شعارنویسی در معابر عمومی به منصه ظهور رسید. در خصوص توزیع اعلامیه در گزارش ساواک چنین آمده است. "اخیراً اعلامیههایی تحت عنوان (اهالی و هموطنان مرز نشین بیائید نگذاریم این جشن برگزار شود) توزیع شده و در آن اعلامیه مردم را بر علیه جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران دعوت به اغتشاش و دادن شعارهای ضدایرانی نموده است.»[12]
البته اقدامات کنترلی و مراقبتهای ویژه ساواک تا زمان برگزاری جشن ادامه داشت و روزبهروز شدیدتر و گستردهتر میشد. چنانچه یک ماه قبل از برگزاری جشن ورود مردم به محدوده چادرهای سران کشورهای خارجی و تختجمشید و پرسپولیس ممنوع بود و حتی کارگران شرکتهای خارجی و دستاندرکاران تهیه امور جشن هم به شدت کنترل میگردیدند و راهی برای حضور مردم در جشن باز نبود. رسانههای داخلی کشور که تقریباً به طور کامل در اختیار و سلطه رژیم پهلوی قرار داشتند، به درد مردم و عدم حضور آنان در جشن و یا هزینههای سنگین و گزاف و بیهوده آن و یا اوضاع بد اجتماعی و اقتصادی عامه مردم توجهی نداشتند و با همکاری و هماهنگی ساواک به درج اخبار تصنعی و غیرواقعی جشنها میپرداختند. چنانچه ساواک در گزارش 15 / 3 / 1350 خود در خصوص تشکیل جلسه حوزه مطبوعاتی حزب ایران نوین چنین آورده است: "مورخه 15 / 3 / 1350 جلسه حوزه مطبوعاتی حزب ایران نوین تشکیل گردید. بحث این جلسه بیشتر در اطراف جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران و کاری که روزنامهنگاران عضو حزب به طور دستهجمعی باید انجام دهند. درباره شرکت در جلسات سایر کمیسیونها و حوزه نویسندگان که نمایندهشان شرکت نکرده و شور و شوقی نشان ندادهاند توضیحاتی از طرف خانم سپهر خادم و آقای دکتر شیفته داده شد.[13]
رژیم پهلوی برای انتشار اجباری اخبار جشن و جلب نظر مردم به این هم بسنده نکرد و اقدام به نشر روزنامهای خاص اخبار جشن به نام "روزنامه جشن شاهنشاهی" که ضمیمه روزنامههای کثیرالانتشار وقت عرضه میشد، پرداخت. ساواک در گزارش خود در اینباره چنین آورده است: اخیراً از طرف وزارت اطلاعات نشریهای به نام روزنامه جشنهای ۲۵۰۰ ساله چاپ و در اختیار کلیه روزنامههای کشور گذاشته میشود تا همراه روزنامههای همهروزه مجاناً در اختیار مردم قرار گیرد. در ابتدای امر نظر وزارت اطلاعات بر این بود که از این روزنامهها به تعداد تیراژ کلیه روزنامههای کشور چاپ و در اختیار آنان قرار گیرد ولی جهت روزنامه کیهان به تعداد از این نشریه در اختیار قرار نمیگیرد و به این ترتیب هر روز تعدادی از روزنامه کیهان که توزیع میشود و نشریه فوق را همراه ندارد.[14]
"اما در بعد خارجی با اینکه رژیم پهلوی مبالغ سنگینی جهت تبلیغات خارج از کشور هزینه میکرد، ولی رسانههای خارجی، مدیحه سرایی رژیم شاهنشاهی را ادامه نمیدادند و گاه و بیگاه به دلایل عدم دریافت وجوهات موردنظر و یا جلب نظر مخاطبان و ... اقدام به چاپ مطالبی علیه جشنها میکردند و عمده بحث مورد نظر آنان پیرامون هزینههای سنگین و گزاف و اسرافکاریهای جشن بود. ساواک در گزارش خود در این خصوص چنین آورده است. به طوری که در بین برخی از مدیران کل و مقامات وزارت اطلاعات شایع است در جراید خارج از کشور اکثراً بر علیه برگزاری جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی مطالبی درج گردیده است و مورد عدم رضایت شاهنشاه قرار گرفته و گفته میشود، آقای نخستوزیر در مورد فوق شدیداً به وزیر اطلاعات اعتراض و پرخاش نموده است؟[15]
مینو صمیمی از کارمندان سفارت ایران در سوئیس در کتاب خود در این خصوص چنین میگوید:
"گرچه روزنامههای چاپ ایران به خاطر سانسور بسیار شدید هیچ مطلبی راجع به ولخرجیهای شاه و دربار منتشر نمیکردند، لیکن روزنامههای سوئیس همواره مقالات مشروح انتقادی راجع به اعمال افراطی و اسرافکاریهای خانواده پهلوی، به چاپ میرساندند و بخصوص اوج این مقالات در زمانی بود که شاه در اکتبر ۱۹۷۱ جشنهای ویژه سالگرد ۲۵۰۰ سال شاهنشاهی ایران را در تختجمشید برگزار کرد.[16]
در ادامه به چند گزارش از بولتن ویژه بررسی رسانههای خارجی ساواک به نقل از منابع انتشار آنها عیناً پرداخته شده است. " ( ایران از داوار، مورخ 22 / 5 / 1350)"
در ۲۳ مهرماه میهمانان شاه ایران محمدرضاشاه پهلوی و شهبانو فرح پهلوی با هواپیما به تهران انتقال یافته و دو روز در جشنهای پایتخت ایران شرکت خواهند کرد. در پایان این جشنها پرده از روی مجسمههایی که برای بزرگداشت این جشنها تهیه شده و ۱۰ میلیون دلار خرج آن شده برداشته خواهد شد. علاوه بر وسایل مدرنی که برای تسهیل مدت اقامت میهمانان در نظر گرفته شده (از جمله ارتباط تلفنی به کمک اقمار مصنوعی و ارتباط تلکس با همه پایتختهای جهان که کار یک هزار نفر خبرنگاران جراید و عکاسهای تلویزیون را تسهیل خواهد کرد)[17]
"(قصد خرابکاری)
لسپوار چاپ فرانسه در تاریخ 2 / 2 / 1350 مقالهای تحت عنوان (دامنه خشونت در ایران افزایش مییابد) منتشر نموده است که مخالفین میخواهند در جشنهای باشکوهی که به مناسبت دو هزار و پانصدمین سال شاهنشاهی ایران برپا میشود خرابکاری نمایند و اقدامات خرابکاری در این جشنها به طرق مختلف از قبیل ایجاد ناامنی، سوء قصد، ایجاد حریق و غیره عملی خواهد شد تا بلکه خرابکاران بتوانند از این راه افکار عمومی جهان، مهمانان و روزنامهنگاران را به سوی خود جلب نمایند.[18]
"(بخش فارسی رادیو صدای ملی ایران)
چرا کشورهایی که عمر آنها به مراتب از ایران کمتر است به سرعت راه ترقی را پیمودند و در دانش و صنعت به اوج ترقی رسیدند ولی ایران که ۲۵۰۰ سال از عمر تاریخ آن میگذرد هنوز فاقد صنایع مدرن امروزی است و اکثریت مردم آن در فقر و نکبت به سر میبرند؟ ۶۵ درصد سکنه این سرزمین باستانی از سواد محرومند. آیا استعداد و لیاقت ایرانی ها از ملل دیگر که قرنهاست از ما پیش افتادهاند کمتر است. البته خیر؟ باید دید چه عواملی از رشد و استعداد در ایران میکاهد و مانع ترقیات ما میشود. تاریخ میهن ما گواه است که در طی قرون متمادی دو عامل اصلی همیشه مانع ترقی میهن عزیز ما بوده است، یکی خارجی و دیگری داخلى. عامل اول هجوم و نفوذ بیگانگان مستقیم و غیرمستقیم به کشور ما بوده و عامل دوم دربار و سلاطین مستبد بودند که تکیهگاه عمده عامل اصلی به شمار میرفتند.[19]"
(بخش فارسی رادیو پیک ایران)
چند روزی است که روزنامههای درباری و دستگاههای تبلیغاتی دولت حمله به مخالفان جشنهای ۲۵۰۰ سالگی سلطنت را آغاز کردهاند. این کار را آقای علم وزیر دربار و رئیس شورای عالی برگزاری این جشنها با مصاحبه چند روز قبل خود مایه گذارد. وی گفت که هر کس مخالف با برگزاری این جشنهاست ایرانی نیست و اعلام کرد که اگر مقدورات هم نداشتیم بجا بود که فرش و لحاف خود را میفروختیم و جشنها را برگزار میکردیم. آقای علم تکرار کرد که مخالفین جشنها مردمانی هستند مزدور. این مخالفین را جهان وطن نامید و ادعا کرد که آنان از افتخارات پدرانشان خوششان نمیآید. مطبوعات درباری تهران نیز که دنباله کار آقای علم را گرفتند بر این نظر بوده و بدترین ناسزاها را به مخالفین میدهند. آقای امیرانی مدیر خواندنیها نیز به مخالفین ناسزاگفته و مخالفین جشنها را نه تنها ایرانی نمیداند بلکه میگوید که آنها حتی انسان هم نیستند. اضافه کنیم که موضوع جشنهای ۲۵۰۰ سالگی و مخالفت مردم با آن حتی به جلسات هیئت دولت کشیده و ظاهراً از طرف دولت در ۱۶ اردیبهشت ماه قرار صادر شده است که برای دریافت هزینه این جشنها بیش از این به مردم فشار نیاورند. همه میدانند که این قرار فقط در روزنامههاست. وگرنه اعمال فشار به مردم همچنان به شدت ادامه دارد. مردم ایران حق دارند روی این مطالب بیاندیشند و ببینند که آیا لازم است به قول آقای علم گلیم زیرپا و لحاف روی تن خود را بفروشند و به مأمورین سازمان امنیت که در خانه آنها را میکوبند تحویل دهند یا نه. آقای علم مردم ایران از افتخارات پدرانشان بدشان نمیآید و اگر چنین تصور غیرعاقلانهای به مغزش خطور کرده معلول برخورد طبقاتی شما با این مسئله مهم است. پدران مردم ایران آن بردگان پابرهنهای هستند که ستونهای عظیم تختجمشید را برافراشتند و پدران هیئت حاکمه ایران آن درباریانی که حاصل زحمت آنان را به خود اختصاص داده و سپس در جنگهای غارتگرانه به آتش کشیدند. مردم ایران مایل به فروش گلیم زیر پای خود و صرف در این راه نیستند. مردم ایران هم اکنون هزاران درد بیدرمان و هزاران نیازمندی ارضا نشده دارند و این نیازمندیها را با جنجال تبلیغاتی نمیتوان برطرف کرد. ایران برخلاف ادعای درباریان از راهی که میرود به ژاپن نمیرسد بلکه برعکس فاصله ایران از جهان متمدن روز بروز بیشتر میشود. دنیا به سرعت در حال تکامل است و مادر ایران به جای اینکه درآمد ملی خود را با دقت حفظ کرده و برای رفع مهمترین نیازمندیها صرف کنیم بابت اسلحه ارتش و تجملپرستی اشراف درباری صرف میکنیم. این راه عاقبت ندارد"[20]
"(بخش فارسی رادیو بغداد) "تفسیر سیاسی"
رژیم وابسته و دار و دستهاش در این روزها جشن سلاطین را برگزاری میکنند. خلقهای ایران به خوبی آگاهند که هزینه این جشن تا چه حد سرسامآور است. این جشنها در زمانی برگزار میشود که هزاران نفر زحمتکشان ایرانی از شدت گرسنگی در حال مرگند و زندانها و بازداشتگاهها از هزاران دانشجو کارگر و دیگر عناصر مترقی انباشته گردیده است."[21]
(بخش فارسی رادیو بغداد)
در اثر فعالیتهای دانشجویان خارج از کشور تاکنون شماری از شخصیتهایی که به جشن سلاطین دعوت شدهاند. این دعوت را رد کردهاند. به طوری که خبرگزاریهای جهان گزارش میدهند. رئیسجمهوری اطریش بالاخره تصمیم خود را مبنی بر عدم شرکت در جشنهای ۲۵۰۰ ساله ظاهراً به بهانه مبارزات انتخاباتی اعلام نموده است. خلاصه موج ضد جشن توسط دانشجویان خارج از کشور سرتاسر اروپا و آمریکا را فراگرفته است خلقهای جهان بیش از پیش به ماهیت ضدفاشیستی پی میبرند و ضمن اعتراض به رژیم کودتا همبستگی خود را با خلق ایران اعلام میدارند. اختصاص بودجه کلان و سرسامآوری که برای رفع نیازمندیهای این جشن شوم و هدر دادن نیروی کار انسانی جهت برپا ساختن برج و باروهای شاهان گذشته و از این قبیل تدارکی است که رژیم مزدور شاه به منظور برگزاری این جشن مهیا دیده است. محمدرضاشاه با این همه تبلیغات تهوعآور پیرامون موجه جلوه دادن برگزاری جشن ویرانکننده جز آنچه باز هم بیشتر ماهیت فاشیستی و ضدخلقی خود را نشان دهد حاصل دیگری نخواهد داشت"[22]
پس از ذکر بازتاب رسانههای خارجی در خصوص برگزاری جشن، حال به نقل برخی نظرات کارشناسان سیاسی و نویسندگان و شخصیتهای خارجی در اینباره میپردازیم. مینو صمیمی کارمند سفارت ایران در سوئیس و از نزدیکان رژیم پهلوی در این رابطه چنین مینویسد: "سوئیس در پاسخ به دعوت شاه از سران کشورها برای شرکت در جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی، فقط به اعزام یک عضو بازنشسته شورای حکومت فدرال اکتفا کرد. ولی همین اقدام دولت سوئیس نیز بحثهای بسیار تندی را در پارلمان برانگیخت، نمایندگان پارلمان سوئیس که اصولاً با اعزام هر نوع نمایندهای به جشنهای تختجمشید مخالف بودند، از دولت میپرسیدند: "چرا سوئیس باید نمایندهای برای شرکت در یک نمایش مسخره بفرستد؟ و یا اگر سوئیس در این جشنها شرکت نکند چه چیزی از دست میدهد آنها بخصوص تأکید میکردند وقتی مردم ایران از فقر رنج میبرند، نماینده سوئیس نباید در جشنی حضور یابد که خوراک شاه و میهمانان ثروتمندش را خاویار تشکیل میدهد."[23]
البته دلسوزی ظاهری برخی دولتهای خارجی به لحاظ رقابت آنان در تاراج سرمایههای ملی کشور بود. و در صورت بیتوجهی و یا کمتوجهی رژیم پهلوی و یا شل کردن بیش از حد سرکیسه برای سایرین آنها را به واکنش وا میداشت. چنانچه نویسندگان، ایران بر ضد شاه (احمد فاروقی و ژانلوریه) ضمن اشاره به هزینههای گزافی که شاه به ملت با برگزاری چنان جشن جنونآمیزی تحمیل کرد، مسأله را از دید خود مورد بررسی قرار داده، و هدف جشن را تحصیل حمایت خارجیان نسبت به خود (شاه) قید کردهاند. "میدانیم که چنان حرکاتی همیشه مورد انتقادهای شدید جهانی علیه او بود و بدین ترتیب، اگر با چنان هدفی همراه بود، بیش از یک حماقت نمیتوانست باشد."[24]
حتی برخی از وابستگان و به اصطلاح خدمتگزاران دربار پهلوی نیز پس از برگزاری جشنها زبان به انتقاد گشودند و خاطرات ناگوار خود را نگاشتند. از جمله این افراد، سپهبد فریدون سنجر بود که خود در مراسم تختجمشید حضور داشت و در خصوص جشنها چنین اظهارنظر نمود. "از محوطه مراسم قدمزنان به طرف شهرک چادرها به راه افتادم در طول راه دائماً این افکار آزارم میداد، راستی این کارها چه معنی دارد؟... برگزاری مراسم پر هزینه برای رسیدن به چه هدفی است؟... میخواهیم چه چیز را ثابت کنیم و به اثبات برسانیم؟ میخواهیم ثابت کنیم که در گذشته ایران باستان بر نیمی از جهان آن زمان حاکم بوده است؟ فرض که چنین بوده باشد این موضوع به حالا چه ربطی دارد؟ گیریم پدر تو بود فاضل - از اینها گذشته، هنوز دو سوم از مردم ما در گرداب بیسوادی و حتی جهل غوطهورند، هنوز قسمت اعظمی از مردم این مملکت از نعمت بهداشت بینصیبند و... بنابر این چرا این پولها نباید صرف بهبود زندگی و رفاه مردم مناطق محروم بشود؟"[25]
به هر حال، طی چند سال هیچ کس سعی نکرد این خیالات واهی شاه را تعدیل کند یا با واقعیت مربوط سازد. هیچ یک از مقامات رسمی و درباریان جرأت نکرد برخلاف میل او سخنی بگوید، دولتمردان غربی نیز بیشتر حریص بودند که ثروت ایران را به جیب بزنند و اهمیتی به این نمیدادند که شاه را به خویشتنداری دعوت کنند. رهبران فرانسه در نهایت فروتنی (به خاطر شرکت نکردن رئیسجمهوری در جشن) تقاضای عفو میکردند و در جستجوی قرارداد برای احداث نیروگاههای هستهای بودند. انگلیسیها و آلمانیها و ایتالیائیها و هلندها و ژاپنیها و کلیه کشورهای سوسیالیستی به استثنای آلبانی و بسیاری دیگر به صف او پیوسته بودند. خلاصه هر کسی در چاپلوسی به او، در تشویق او، در به جیب زدن پولهای ایران چشم و هم چشمی میکرد و این وضع تا ۱۶ ژانویه ۱۹۷۹ ادامه داشت."[26]
ویلیام شوکراس در کتاب خود در خصوص نتیجه برگزاری جشن چنین میگوید. ".. همه در تختجمشید بودند، همه آنها بر غفلت گذشته و حال ایران گواهی میدادند. بعضیها احساس میکردند که شاه با بزرگداشت ایران زمان کوروش و داریوش، کاملاً و عمداً بخشی از تاریخ ایران را که به مراتب متناسبتر با قرن بیستم میلادی است نادیده میگیرد، تعالیم حضرت محمد(ص) پیامبر اسلام..."[27]
جشنهای ۲۵۰۰ ساله، با حضور سران کشورهای خارجی و برخی رجال درباری و گروهی از عکاسان و خبرنگاران داخلی و خارجی در زیر چتر امنیتی شدید و با حضور عده کثیری از مأمورین ساواک و نیروهای نظامی و انتظامی برگزار شد و مردم در جشن خودشان حضور نیافتند.
رسانههای داخلی زیر فشار و تهدید و تحت سانسور شدید و نظارت مستمر ساواک به درج اخبار جشن و تبلیغات گسترده پرداختند که نتیجهای جز دلزدگی و رویگردانی بیشتر مردم از برنامههای جشن در بر نداشت و ساواک نیز در بولتن تحلیلی خود در خصوص نقش تبلیغات و استفاده از برنامههایی نظیر قرعهکشی شماره فیشهای مدارس یادبود و یا بهرهگیری از مسابقات مخلتف و اعطای جوایز و غیره را مردود شمرده و اظهار داشته که این کارها نتیجه عکس در بر خواهد داشت و موجبات اعتراض و دوری مردم از برنامههای جشن را به دنبال خواهد داشت. اکثر مطبوعات و رسانههای خارجی، حتی مدیحهسران همیشگی رژیم پهلوی، مانند تایز و نیوزویک نیز بعد از برگزاری جشن لب به انتقاد گشودند و شاه و دربارش را به خاطر اسراف بیش از حد سرمایههای کشور نکوهش کردند. کارشناسان سیاسی و برخی از شرقشناسان و نویسندگان خارجی نیز نتیجه جشن را منفی ارزیابی کردند. وجه مشترک نظرات آنان، پیرامون اسرافکاریها و صرف هزینه سنگین جشن بود و برخی از آنها به تجملگرایی شاه و فاصله طبقاتی شدید بین ملت و سران حکومت، نادیده گرفتن تعالیم اسلام و عدم درک صحیح از خواستگاه فرهنگی و عقیدتی جامعه، گرایش بیمورد و افراطی به باستانگرایی و ... را مورد امعان نظر و مداقه قرار دادند. اما آنچه که به طور حتم و یقین میتوان در خصوص نتایج جشن برای رژیم پهلوی اذعان نمود این است که با برگزاری این جشنها، مردم بیش از پیش دریافتند که شاه و دربار وی علاقهای به ملت خود ندارد و تنها هدف وی، ارضای امیال و خواستههای خود و خانوادهاش میباشد و برای رسیدن به این مقصود از هیچ کاری رویگردان نیست و حاضر است به قیمت خواری و ذلت مردمش به اهداف خود برسد و از سویی اختلاف شدید دیدگاه عقیدتی و فرهنگی بین مسئولین رژیم و مردم که با برگزاری این جشن و سایر جشنهای دیگر روزبهروز بیشتر میشد باعث شد تا بر سرعت امواج پنهانی انقلاب که در دل و ذهن مردم در حال شکلگیری بود افزوده گردد و هفت سال بعد از برگزاری جشن زنان و مردانی که صدای خود را برای ابراز مخالفت با شاه بلند کردند، جشنهای تختجمشید را به عنوان یکی از نمونههای نابخشودنی زیادهروهای رژیم پهلوی ذکر کردند.[28]
و اما چند نکته:
۱- اسناد این اثر مربوط به سالهای ۱۳۵۱ - ۱۳۵۰ است که به صورت چینش تاریخی منظم شدهاند.
۲- از مجموع سندهای موجود، اسناد تکراری حذف و از میان اسناد دستنویس و تایپ شده ترجیحاً اسناد تایپ شده، مورد استفاده قرار گرفته است.
٣- حروفچینی اسناد مطابق نگارش اصل بوده و هیچ تغییری در رسمالخط وجملهنویسی آنها داده نشده، بلکه فقط در کنار غلط املایی، صحیح آنها در کروشه آورده شده است و نیز برای سهولت در خواندن مطالب، بعض نکات ویرایشی رعایت شده است.
4- به علت آمدن تصویر اسناد در صفحات موردنظر، از حروفچینی سربرگ سندها و ذکر نوع طبقهبندی حفاظتی آنها از قبیل: محرمانه، خیلی محرمانه و... خودداری و صرفاً به ذکر موضوع سند اکتفا شده است.
5- عناصر مهم و مؤثر در پاورقی هر سند توضیح داده شده است.
۷- در ذیل بعضی گزارشات ساواک نظریههایی داده شده و از نظردهندگان با کلیات رمز یادشده است این کلمات رمز معمولاً اسامی روزهای هفته است و منظور آنها این است
نظریه شنبه، نظر منبع نفوذی ساواک و گزارشگر است که از طریق مشاهده مستقیم و یا از راههای دیگر ارائه شده است.
نظریه یکشنبه: نظر رهبر عملیات است که پس از گزارش منبع آن را تائید یا تحلیل میکند.
نظریه دوشنبه: نظر رئیس دایره عملیات است.
نظریه سهشنبه: نظر امنیت داخلی است
نظریه چهارشنبه: نظر رئیس سازمان اطلاعات و امنیت منطقه است.
۸- در پایان بخشی با عناوین ضمایم و عکسها آورده شده است که در قسمت ضمایم، اسنادی که در پاورقیها ذکر شده و یا برخی از اسناد مهم که در متن کتاب نیامده، در این بخش آورده شده است.
9- از حیث تاریخی، سعی گردیده نسخه اول هر سند که دارای شماره و تاریخ است انتخاب شود مگر در مواردی که نسخه اول در دسترس نبوده که در آن صورت نسخههای بعدی انتخاب شدهاند.
مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات
[1]- جیمز اونیل، عقاب و شیر، ترجمه مهنوش غلامی، ص ۲۹۷
[2]- سرهنگ غلامرضا نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ایران، ص ۳۵۰
[3]- اسناد ساواک، کلاسه ۴۸۸۰۱۱ جلد ۲.
[4]- اسناد ساواک، کلاسه ۴۸۸۰۱۲، جلد ۲.
[5]- اسناد ساواک، کلاسه ۴۸۸۰۱۳، جلد ۱.
[6]- اسناد ساواک، کلاسه ۴۸۸۰۱۱، جلد ۱.
[7]- اسناد ساواک، کلاسه ۴۸۸۰۱۱، جلد ۱.
[8]- اسناد ساواک، ۴۸۸۰۱۱، جلد ۲،
[9]- سرهنگ غلامرضا نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ایران، ص ۳۵۱.
[10]- اسناد ساواک، کلاسه ۴۸۸۰۱۱، جلد ۲.
[11]- اسناد ساواک، کلاسه ۴۸۸۰۱۱، جلد ۲.
[12]- اسناد ساواک، کلاسه ۴۸۸۰۱۱۲، جلد ۲.
[13]- اسناد ساواک، کلاسه ۴۸۸۰۱۱، جلد ۱.
[14]- اسناد ساواک، کلاسه ۴۸۸۰۱۲، جلد ۲
[15]- اسناد ساواک، کلاسه ۴۸۸۰۱۱، جلد ۲
[16]- مینو صمیمی، پشت پرده تخت طاووس، ترجمه حسین ابوترابیان، ص ۱۱۵
[17]- روزنامه ایران از داوار، مورخ 22 / 5 / 1350
[18]- روزنامه لسپوار، چاپ فرانسه، مورخ 2 / 2 / 1350
[19]- بخش فارسی رادیو صدای ملی ایران، ساعت ۲۱۰۰، مورخ 13 / 5 / 1350
[20]- بخش فارسی رادیو پیک ایران ساعت ۱۹، مورخ 13 / 3 / 1350
[21]- بخش فارسی رادیو بغداد، ساعت ۲۱، مورخ 6 / 5 / 1350
[22]- بخش فارسی رادیو بغداد، ساعت ۲۲، مورخ 31 / 5 / 1350
[23]- مینو صمیمی، پشت پرده تخت طاووس، ترجمه حسین ابوترابیان، ص ۱۱۶
[24]- فخر روحانی، اهرمهای سقوط شاه، جلد ۱، ص ۲۵۷
[25]- سپهبد فریدون، سنجر، حاصل چهال سال خدمت، ص ص ۲۳۶ و ۲۳۷.
[26]- ویلیام شوکراس، آخرین سفر شاه، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی، ص ۴۹
[27]- همان، ص ص ۴۴ - ۴۳
[28]- پیشبین، ص ۴۹