در سال ۱۳۳۵، محمدرضا، به دستور آمریکاییها و رایزنی با آنان، از مجلس شورای ملی خواست تا به بررسی طرح تأسیس یک سازمان اطلاعاتی امنیتی قوی بپردازند که این امر منجر به تصویب طرح ایجاد «سازمان اطلاعات و امنیت کشور» گردید. این سازمان در اسفندماه همان سال، با تقلید کامل از سازمانهای اطلاعاتی ایالات متحده، تحت ریاست بختیار آغاز به کار کرد. به همین سبب مستشاران آمریکایی در ساواک حضور پیدا کردند و مستقیماً در ادارهی روزانه سازمان مداخله میکردند و مأموران ساواک نیز به عنوان وردست به «سیا» خدمت میکردند.
سازمان اطلاعات و امنیت کشور که با نام اختصاری «ساواک» شناخته میشد، دارای فعالیتهای بسیار گسترده اطلاعاتی و ضداطلاعاتی بود و وظایف جمعآوری پنهان و عملیات مخفی را توأماً بر عهده داشت. این سازمان در جامعه اطلاعاتی رژیم پادشاهی ایران، از جایگاه مهمی برخودار بود و حداقل نسبت به سازمانهایی مانند رکن ۲ ارتش و ادارات اطلاعات شهربانی و ژاندارمری کل کشور دارای اشرافیت و توان اطلاعاتی بالاتری بود.
بعد از برکناری بختیار اولین رئیس ساواک از ریاست ساواک در سال ۱۳۳۹ شاه، سرلشگر حسن پاکروان را از فرماندهی رکن دوم ارتش به ریاست ساواک منتقل کرد و از او خواست تا ضمن تصفیهی ساواک از هواداران بختیار، به سازماندهی و توسعه این سازمان بپردازد که این امر توسط پاکروان و با همکاری مؤثر ارتشبد فردوست (قائممقام ساواک) با متحول نمودن این تشکیلات صورت گرفت.
پاکروان در سال ۱۳4۳ به عنوان یک رئیس، ضعیف و ناکام در سرکوب قاطع مردم ایران در جریان نهضت ۱۵ خرداد سال ۱۳4۲ و حوادث بعد از آن از کار برکنار شد و ارتشبد نصیری جایگزین او گردید.
ارتشبد نصیری به عنوان یک فرد کاملاً وفادار به محمدرضا که دارای روحیهای خشن و غیرمنعطف بود، وجود شکنجهها و بازداشتگاههای غیرقانونی را در ساواک به شدت رواج داد، به طوری که در دوران ریاست او بر سازمان امنیت، این تشکیلات به نهایت اقتدار و توانایی اداری، خشونت و جنایت و عملیات خود در کشور دست یافت.
این موضوع بیش از هر بخش دیگری در مورد کارکنان اداره کل سوم ساواک یعنی بخش امنیت داخلی آن به ریاست سپهبد ناصر مقدم و سپس پرویز ثابتی مصداق داشت. این مسایل در کنار رواج روزافزون فسادهای مالی و اخلاقی کارکنان ساواک و بند و بستهای سیاسی، بر نفرت عمومی از این سازمان دامن زد و تدریجاً افکار عمومی را علیه رژیم شاهنشاهی ایران و شخص محمدرضا تحریک نمود. اما این امر از نظر شاه و نصیری از اهمیت چندانی برخوردار نبود.
با اوجگیری نهضت اسلامی امام خمینی (ره) در سال ۱۳۵۷، محمدرضا به منظور انحراف افکار عمومی و به دست گرفتن ابتکار عمل، اقدام به انجام اقدامات تاکتیکی نظیر برکناری ارتشبد نصیری و انتصاب سپهبد ناصر مقدم به جای وی نمود، اما این اقدامات نتوانست حضرت امام (ره) و به تبع ایشان مردم ایران را بفریبد و سرانجام شاه مجبور شد تا چشم و گوش خود را فدای بقای سلطنتش نماید و در دی ماه ۱۳۵۷ ساواک را ظاهراً منحل اعلام نماید. ساواک که زیر نظر مستقیم شاه عمل میکرد، قدرتی بود مستقل و درون دولت که دیگر نهادهای دولتی اجازه دخالت در امور آن را نداشتند و تقریباً بر تمامی ادارات، سازمانها و وزراتخانهها تسلط داشت.
ساواک دارای یازده اداره کل اصلی بود و هر استان کشور به همراه شهرهای قم و قزوین دارای یک سازمان امنیت بود. همچنین ۲۵ شهر جهان نیز محل فعالیت نمایندگیهای خارجی ساواک بود.
١- اداره کل یکم، با هدف رهبری و کنترل عملیات و ارتباط با سیا و موساد و اعزام به خارج از کشور.
۲- اداره کل دوم، کسب اطلاعات در خارج از کشور و همکاری با اداره هفتم.
٣- اداره کل سوم، مهمترین اداره ساواک - حفظ امنیت داخلی.
٤- اداره کل چهارم، حفاظت اسناد و مدارک دولتی، مأمورین و ساختمانهای ساواک و کنترل آنها.
5- اداره کل پنجم، کلیه امور فنی و تکنیکی ساواک
6- اداره کل ششم، امور حسابداری، کارپردازی و موتوری.
۷- اداره کل هفتم، جمعآوری اطلاعات داخلی و خارجی، و تجزیه و تحلیل آنها.
۸- اداره کل هشتم، کنترل اتباع بیگانه و سفارتخانههای خارجی.
۹- اداره کل نهم، تحقیق و تهیه بیوگرافی افراد و شخصیتهای کشوری.
۱۰- اداره کل آموزش، افزایش سطح تواناییهای فرد و سازمانی اعضا
۱۱- اداره کل بهداری، ارائه خدمات پزشکی
پیشبینی رقم تعداد مأموران ساواک در زمان پیروزی انقلاب حدود ۲۰ هزار نفر است. رقم ادعایی معدوم پرویز ثابتی مدیرکل حفظ امنیت داخلی بین ۳۵۰۰ تا 4 هزار و هویدا نخستوزیر سالهای پایانی طاغوت تا ۲۵۰۰ نفر بوده است. رقم مورد تایید شاه مخلوع ۱۵۰۰ نفر است. این رقم به غیر از دهها هزار نفر منابع ساواک است که از اقشار مختلف با ساواک همکاری داشتهاند.