تاریخ سند: 11 آبان 1357
موضوع: نساجی، دبیر مدرسه راهنمائی رضوی
متن سند:
از: 10 ﻫ 2 تاریخ: 11 /8 /1357
به: 324 شماره: 11693 /10 ﻫ 2
موضوع: نساجی، دبیر مدرسه راهنمائی رضوی
نامبرده بالا در تاریخ 24 /7 /1357 در کلاس درس خطاب به دانشآموزان گفته شعار روح انسان را تقویت میکند. شما شعار بدهید یا هر کار دیگری که میخواهید بکنید ولی مواظب باشید دستگیر نشوید و حرفهائی که در سر کلاس گفته میشود بیرون نزنید. البته اگر دستگیر شدید و اعلامیههائی در دست شما بود خودتان را به نفهمی بزنید و بگوئید این اعلامیهها مال من نیست. ممکن است شما را بزنند ولی باکی نداشته باشید و اگر شما را بردند پیش رئیسشان بگوئید این اعلامیهها را همین شخص به من داد و اگر گفتند چه کسی شما را راهنمائی میکرد بگوئید رادیو و روزنامهها. البته شما باید از کسی ترسی نداشته باشید. چون هدف ما پیشبرد دین است و شما نباید در هیچ جا حرفی درباره ما بزنید و سعی کنید کتابهائی از محمود حکیمی.1 علی کافی.2دکتر علی شریعتی. ناصر مکارم3 و مرتضی مطهری4 را مطالعه بکنید.
نظریه شنبه: دبیر مربوطه هدفش فقط گمراه کردن دانشآموزان است و باید هر چه زودتر جلو این نوع افراد گرفته شود.
نظریه یکشنبه: گزارش و نظریه شنبه مورد تأیید است. غنی
نظریه چهارشنبه: نظریه یکشنبه مورد تأیید است. الهام
نظریه 10 ﻫ : به امنیت داخلی دستور داده شده که از نامبرده مراقبت بیشتری به عمل آید.
توضیحات سند:
1. استاد محمود حکیمی نویسنده، پژوهشگر ادبی- تاریخی و استاد دانشگاه در 9 شهریور 1323 در محله خراسان تهران در یک خانواده مذهبی به دنیا آمد. نخستین آموزههای دینی را در هیات های مذهبی و در نشست های دینی مسجد لرزاده آموخت و در پنج سالگی به مدرسهی آمادگی برهان رفت که از سوی شیخ علی اکبر برهان، امام جماعت مسجد لرزاده راه اندازی شده بود. حکیمی پس از یک سال و نیم تحصیل در مدرسهی برهان به دبستان بندار رازی رفت. مطالعه مجلات دانش آموز در سر کلاس درس به پیشنهاد معلمان که وزارت و آموزش و پرورش آن را منتشر میکرد و تشویق معلمان و احداث کتابخانه در مدرسه باعث علاقه روزافزون حکیمی به کتاب و نوشتن شد و عشق خواندن و نوشتن را در او نهادینه کرد. حکیمی پس از گرفتن دیپلم به عنوان یکی از اعضای سپاه دانش به روستاهای کردستان رفت و در همان زمان نیز در
برخی مجله ها، مانند کیهان بچهها و امید ایران، داستان و مقاله مینوشت.
نقاب داران جوان"، "وجدان"، "مسلمان شجاع" و "اشراف زاده ی قهرمان" از آن جمله اند. فعالیت اصلی حکیمی پس از انقلاب تالیف مجموعهای به نام "تاریخ تمدن جهان" است که تا کنون 21 جلد آن منتشر شده است. حکیمی از پرکارترین نویسندگان کتاب کودک و نوجوان نیز هست که برخی از آثار او، مانند داستان هایی از زندگانی امیرکبیر از شمارگان بالایی برخوردار شده است. او در سال 1382 به خاطر نگارش دهها مقاله و چاپ دو کتاب پیرامون زندگانی امام حسین(ع) و قیام عاشورا، به عنوان خادم فرهنگ عاشورا شناخته شد و لوح تقدیر از وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دریافت کرد. او در پنجمین جشنواره شهید رجایی نیز به عنوان پیشکسوت برگزیده ملی در محور هنری و ادبی شناخته شد.
حکیمی پس از انقلاب اسلامی مدتی را در جایگاه معاونت دفتر انتشارات کمک آموزشی خدمت کرد و پس از شرکت در کلاس های آموزش ویراستاری انتشارات سمت، از سال 1362 تا 1365 به عنوان ویراستار کتاب های درسی علوم انسانی دفتر تالیف کتاب های درسی به کار پرداخت و نزدیک 62 کتاب درسی را ویرایش کرد. در این زمان ریاست کتابخانه ی سازمان پژوهش و برنامه ریزی درسی را نیز بر عهده داشت. او از 1365 به سازمان آموزش کودکان و دانشآموزان استثنایی رفت و سرپرستی واحد مطالعات و انتشارات آن سازمان را بر عهده گرفت. طی 2 سال فعالیت در آن سازمان علاوه بر ویرایش کتاب های آن سازمان، چند کتاب، از جمله دو کتاب برای کودکان و دانشآموزان استثنایی، ترجمه کردند. حکیمی از 1366 در مدرسه ی نابینایان خزائلی به آموزش زبان انگلیسی، ادبیات و تاریخ پرداخت. از 1367 به تربیت معلم تهران رفت و به آموزش روش تحقیق و مرجع شناسی به دانشجویان مرکز تربیت معلم تهران پرداخت. او از 1375 به عنوان معلم اعزامی به امارات متحده عربی رفت و 2 سال را در مدرسه های ایرانیان در دبی و شارجه به آموزش پرداخت. او در مهرماه 1377 پس از بازگشت از امارات بازنشسته شد و از آن زمان بر فعالیت های پژوهشی و نگارشی خود بیش از پیش افزود.
2. علی وافی صحیح است
3. آیتالله ناصر مکارم شیرازى فرزند حاج محمد در بهمن ماه سال 1305 ش در شیراز دیده به جهان گشود. دوران تحصیلات ابتدایى و متوسطه را در شیراز گذرانید و پس از شهریور 1320 به فراگیرى مقدمات و سطح در مدرسه علمیه آقابابا خان در آن شهر پرداخت. در سال 1324 به قم عزیمت نمود و طى اقامت پنج ساله در آنجا، از محضر آیات عظام: بروجردى و حجت کوهکمرهاى بهرهمند گردید. وى در سال 1329 جهت ادامه تحصیل، راهى نجف اشرف شد و موفق به کسب اجازه اجتهاد از علماى آن سامان گردید. در سال 1330 به قم بازگشت و مجدداً در درس آیتالله بروجردى شرکت نمود. او فلسفه را نزد علامه طباطبایى (ره) خواند و به تدریس سطوح عالیه فقه و اصول در حوزه علمیه قم مشغول شد. در دهه 30 شمسى به منظور مقابله با تبلیغات الحادى، با همکارى گروهى از همفکرانش، مبادرت به تشکل جلسات بحث علمى و فلسفى کرد. در آن جلسات، کلیه اصول فلسفى مکتب هاى مادى را مطرح و در نتیجه کتاب «فیلسوف نماها» را تألیف نمود. این کتاب با استقبال جوانان و روشنفکران روبهرو شد و در سال 1333 به عنوان بهترین کتاب سال، بزرگترین جایزه علمى را به خود اختصاص داد. نگارش قریب 50 عنوان کتاب درباره فقه، اقتصاد، فلسفه، کلام و تفسیر از جمله «تفسیر نمونه» در 27 جلد، از جمله اقدامات علمى ایشان است. وى در سال 1337 اقدام به نشر مجله ماهانه «درسهایى از مکتب اسلام» نمود. فعالیت و مبارزه سیاسى ایشان با اوجگیرى نهضت اسلامى در سال 1342 شهرت یافت. او با ایراد سخنان انتقادى و اعتراضآمیز در مجامع علمى و مذهبى و نیز نگارش مقالات انتقادآمیز در نشریه مکتب اسلام، توجه ساواک را به خود جلب کرد. بعد از قیام 15 خرداد 1342 دستگیر و بازداشت شد. پس از آن نیز بارها به شهربانى احضار و مورد تذکر قرار گرفت. به دنبال قیام مردم قم در آذر و دى 1356، ایشان به سه سال اقامت اجبارى در چابهار محکوم گردید و پس از مدتى محل تبعید وى به مهاباد و سپس مرودشت تغییر یافت. پس از پیروزى انقلاب اسلامى و بازگشت از تبعید، در قم مستقر شد و همچون گذشته به تدریس و تربیت طلاب علوم دینى پرداخت. آیتالله مکارم شیرازى، پس از رحلت آیتاللهالعظمى حاج شیخ محمدعلى اراکى، از طرف جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به عنوان یکى از مراجع تقلید معرفى گردید. ایشان در دوره اول و دوم مجلس خبرگان، به نمایندگى از طرف مردم انتخاب شد.
4. شهید آیتالله مرتضى مطهرى در 13 بهمن 1298ﻫ ش در شهرستان فریمان و در خانوادهاى متدین، دیده به جهان گشود. پدر او، مرحوم شیخ محمدحسین مطهرى، از شخصیتهاى مذهبى مورد احترام در استان خراسان و سایر نقاط بود که عمر خود را، در تبلیغ و ترویج دین مبین اسلام صرف کرده بود.
استاد مطهرى، تحصیلات ابتدائى خود را در مدرسه فریمان آغاز کرد و در سال 1311 ﻫ ش در دوازده سالگى به مشهد رفت و مقدمات علوم اسلامى را از منطق، فلسفه، حقوق اسلامى و ادبیات عربى فرا گرفت و در همان حال، علاقه خاصى نسبت به مسائل فلسفه الهى، توجیه هستى، انسان و عرفان، توحید و خداشناسى داشت و آرزو مىکرد که در آینده، در این رشته تخصّص یابد.
استاد، در 17 سالگى (1316 ﻫ ش. به قم ـ که در آن زمان، شهر بسیار کوچکى بود ـ رفت و از محضر علمایى چون آیتالله سیدمحمد محقق معروف به محقق داماد، آیتالله سیدمحمد حجت و آیتالله صدر، در فقه و اصول، بهره کافى یافت.
در سال 1319 ه. ش به درس حضرت امام خمینى (ره) راه یافت و از محضر ایشان، در زمینه فلسفه و عرفان، به مدّت دوازده سال (1331 ـ 1319) بهره علمى وافر برد.
در سال 1323 ﻫ ش حضرت آیتالله العظمى بروجردى، بنا به تقاضاى اساتید و علماى قم، از زادگاه خویش به این شهر نقل مکان نمود و به تدریس و تحقیق در اصول و فقه و سایر علوم اسلامى، مشغول شدند و استاد مطهرى نیز، همگام با اساتید برجسته حوزه، به مدت هشت سال (1331 ـ 1323) از محضر ایشان بهرهمند شد.
استاد مطهرى، در سال 1329 ﻫ ش در محضر درس حضرت آیتالله طباطبائى حاضر شد و مبحث الهیّات از کتاب شفاى ابوعلى سینا و همچنین درس فلسفه را، به همراه شهید بهشتى و امام موسى صدر، فرا گرفت که حاصل آن، کتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم» بود.
شهید مطهرى، در سال 1331 ﻫ ش از قم به تهران عزیمت کرد و در همان سال، با دختر یکى از علماى مشهور خراسان، مرحوم آیتالله روحانى ازدواج نمود و حدود بیست سال، به تدریس فلسفه اسلامى، در مدرسه مروى پرداخت.
در سال 1332، اولین مقالهاش در مجله حکمت و در سال 1334 ﻫ ش جلد اول کتابش اصول فلسفه و روش رئالیسم انتشار یافت. در همین سال، از دانشگاه تهران، براى تدریس در دانشکده الهیّات و معارف اسلامى دعوت شد و به مدّت 22 سال استادى این دانشکده، در رشته علوم معقول و سالها نیز سرپرستى گروه فلسفه و حکمت اسلامى آنجا را به عهده داشت.
در فاصله سالهاى 1334 تا 1356، بنا به دعوت دانشجویان و انجمن هاى اسلامى دانشگاهى و هیئت هاى علمى دانشکدهها، براى دانشجویان، سخنرانی هاى متعدّدى ایراد مىکرد و مسائل گوناگون اسلامى را، منطبق با شرایط روز جامعه، مورد تجزیه و تحلیل قرار مىداد و همچنین، سخنرانی هاى مختلفى در حسینیه ارشاد، مسجد الجواد و دیگر مؤسّسات اسلامى و علمى، انجام مىداد.
شهید مطهرى، در شب عاشوراى 1383 ق. / خرداد 1342 ﻫ ش بر فراز منبر، سخنرانى آتشین و انقلابى خود را آغاز کرد و به طور مستقیم و قاطع، به محمّدرضا پهلوى حمله کرد و در شب چهارشنبه 15 خرداد 42، ساعت یک بعد از نیمه شب، به دست عوامل رژیم شاه دستگیر و به زندان موقّت شهربانى منتقل شد و 42 روز در زندان به سر برد. پس از تبعید امام خمینى (ره) در آبان 1343، با تشکیل جامعه روحانیّت مبارز، استاد مطهرى، به عضویّت آن درآمد و به عنوان نماینده فکرى امام، به فعالیتهاى مبارزاتى پرداخت و پس از ورود امام به ایران، از طرف ایشان به عضویّت شوراى انقلاب منصوب شد.
استاد مطهرى، سرانجام در ساعت 30:22 دوشنبه یازدهم اردیبهشت 1358، مورد اصابت گلوله گروه منحرف فرقان قرار گرفت و به فیض عظماى شهادت نائل شد.
استاد مطهرى، به علما و دانشمندان بزرگ اسلام از جمله صدرالمتألّهین شیرازى، علاقه ویژهاى داشت، چنان که اولین نوه دخترى خویش را، صدرا نام نهاد و براى نشر کتابهایش، نام صدرا را برگزید و امّا در بین استادان عصر، بیش از همه با امام خمینى (ره)، پیوند روحى و معنوى ویژهاى داشت و نسبت خود را به امام، مانند نسبت مولوى به شمس مىدانست.
حضرت امام خمینى (ره)، درباره ایشان، فرمودند: مطهرى، فرزندى عزیز براى من و پشتوانه محکم براى حوزههاى دینى و علمى و خدمتگزارى سودمند، براى ملّت و کشور بود. من، به دانشجویان و طبقه روشنفکران متعّهد، توصیه مىکنم که کتابهاى این استاد عزیز را، نگذارند با دسیسههاى غیراسلامى، فراموش شود.
از استاد شهید، افزون بر یکصد جلد کتاب در زمینههاى مختلف علوم اسلامى نشر یافته که اخیرا به صورت مجموعه آثار، در 20 جلد منتشر شده است.
(تهران، انتشارات صدرا) و شهید علاّمه آیتالله مرتضى مطهرى به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسى اسناد تاریخى، تهران 1380
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان اصفهان، کتاب 4 صفحه 373