پیش‌گفتار - کتاب بن‌بست -جلد چهارم / مهدی هاشمی رویکرد سیاسی به حوزه علمیه قم

     رویکرد مهدی هاشمی به حوزة علمیة قم در سال‌های منتهی به سال ۱۳۶۵ که به دنبال برکناری وی از واحد نهضت‌های سپاه پاسداران انقلاب اسلامی روی داد، از پدیده‌های قابل بررسی در فرایند معرفی شخصیت مهدی هاشمی و ایده‌هایی است که وی در سر می‌پروراند.

     این رویکرد اگر به روال توجه عملی روحانیون و شخصیت‌های علمی، حوزه‌ای به این پایگاه مقدس بود و با هدف تعلیم و تعلم و هدایت خود و دیگران و حتی اصلاح اصولی و خیرخواهانه نظام حوزوی صورت می‌گرفت پدیده مبارکی بود و می‌توانست منشأ خیر و برکات فراوانی نیز باشد؛ اما از آنجا که این رویکرد تابعی از وضعیت فکری و خصوصیات روحی و گرایشهای سیاسی و منش خاص نامبرده و دوستانش بود موجب شکل‌گیری جریانی در حوزه شد که با اصول و اهداف و آرمان‌های مقدس حوزویان همخوانی نداشت و نتیجة آن برای حوزه‌های علمیه و نهایتاً نظام اسلامی زیانبار و مخرب بود.

     مهدی هاشمی در اعترافی فرآیند سرمایه‌گذاری خود و دوستانش را در حوزه علمیه قم در این برهه چنین بیان می‌‌کند:

        «در رابطه با حوزة علمیه و تفسیری که ما از نحوه تحول می‌کردیم به طور افراط و تندی البته به طور بالفعل حالا یک مقداری بوده اما به طور بالقوه یک مرکز و کانون خطر مهمی بود که اگر این تفکر و این برداشت مثلاً ده سال در حوزه علمیه قم عملی می‌شد، خوب طیف گسترده و وسیع طلبه‌های تندرو، افراطی، بدبین و جناح بندی شده، خطی در قم شکل می‌گرفت و....»[1]

     البته این حرکت در حوزة علمیة قم عمدتاً با نام آقای منتظری و با عنوان مدارس تحت پوشش ایشان صورت می‌گرفت و شاید کمتر نامی از مهدی هاشمی مطرح بود؛ اما حضور وی در قم و ارتباط نزدیکش با آقای منتظری و جلسات و تبادل نظرهای وی با دوستان و همکارانش که بعضی از آن‌ها از طرف آقای منتظری به مدیریت مدارس تحت پوشش ایشان تعیین شده بودند و دیگر فعالیت‌های اجرایی وی در این راستا، تردیدی برای آگاهان باقی نمی‌گذاشت که هدایت و برنامه‌ریزی امور از فکر و اندیشة شخص مهدی هاشمی و همفکران وی نشأت گرفته و اهداف خاصی را تعقیب می‌نماید.

     بر همین اساس به دنبال گسترش فعالیت‌های این طیف در حوزه نگرانی‌های شدیدی از ناحیة شخصیت‌ها و نهادهای حوزوی بروز کرد که از محدودة حوزه، فراتر رفته، به رسانه‌های عمومی و مطبوعات وقت نیز راه یافت. یکی از روزنامه‌های رسمی در مورخ 18 / 12 / 64 در این خصوص نوشت:

      «مسئله این است که قصد دارند خط فقاهت را در حوزه علمیة قم کور کنند و به سراغ مطلب دیگری که من نمی‌خواهم پرده را بالا بزنم بروند. متأسفانه به وسیله عناصری خط فقاهت و فقه سنتی و.... در حال کوبیده شدن است و الآن وضع به گونه‌‌ای است که عده‌ای افراد در قم تحت پوشش بعضی از مدارس خاص که خارج از شورای مدیریت می‌باشند، مشغول تربیت جوان‌های ساده‌ای هستند که با جامعة مدرسین و فقها و فقه کاملاً مخالفت می‌کنند و ممکن است آیندة خطرناکی را برای قم بوجود بیاورد که باید به آنجا توجه جدی شود.»[2]

     به منظور روشن شدن نوع نگاه و اقدامات این جریان در حوزة علمیة قم و نیز پی‌آمدها و واکنش‌های افراد و شخصیت‌های گوناگون حوزوی در این خصوص، جلد چهارم کتاب بن بست را به این موضوع اختصاص دادیم.

     از آنجا که بعضی از مخاطبین این کتاب آشنایی کمتری به ساختار حوزه‌های علمیه و پیشینه تاریخی و اصول و مبانی آن به دلیل تخصصی بودنش دارند و از طرفی بدون توجه به این ساختار و اصول، تشریح ابعاد اتفاقاتی که به دنبال سرمایه‌گذاری این طیف در حوزه می‌توانست رخ دهد تا حدودی مشکل و یا غیر ممکن بود بخشی از کتاب به تبیین این موضوع (پیشینة تاریخی ساختار حوزه‌های علمیه) اختصاص یافت تا بستر مناسبی را برای طرح موضوع در اذهان مخاطبین محترم فراهم آورد. بنابر این محورهای اصلی کتاب عبارت است از:

۱- پیشینه، ساختار، تحول پذیری و... در حوزه‌های علمیه.

۲- اقدامات مهدی هاشمی و جریان وابسته به او در حوزه علمیه قم.

٣- تأثیرگذاری این جریان در حوزه

۴- واکنش‌های فکری و عملی

۵- بررسی اسناد کتاب

 

پی‌نوشت‌ها:

[1] . کالبد شکافی، نوار 3

[2] . پیوست شمارة 1

کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.