پیروزى انقلاب اسلامى ایران یک حادثه منطقهاى نبود بلکه به لحاظ موقعیت استراتژیکى کشور ما و سرمایهگذارى دیرین قطبهاى قدرت در جهان و خصوصاً آمریکاى جهانخوار، پیروزى اسلام در ایران یک رویداد جهانى به شمار مىرود.
رژیم شاه نه تنها مىبایست اقتدار یک سیستم وابسته به غرب را در کشور تأمین مىکرد، بلکه مخاطراتى را که ثبات دیگر رژیمهاى مجرى سیاست غرب و آمریکا را تهدید مىکرد، بایستى برطرف مىنمود با این اوصاف به راستى چگونه در مدتى کوتاه آن همه هیاهو، اینگونه خاموش مىشود. عظمت پیروزى انقلاب اسلامى به اندازهاى بود که دشمن از آن تعبیر به زلزله نمود. شناخت مسیرى که انقلاب اسلامى با فراز و نشیبهاى بسیارى طى کرد و تا بدین مرحله رسید، نه تنها به این سؤال بزرگ پاسخ مىدهد بلکه گویاى این واقعیت است که بسیارى از جلوههاى این حماسه الهى ناشناخته مانده است. علفهاى هرز بسیارى در کنار جویبار نهضت مردم مسلمان ما وجود داشت، دشمنان داخلى و خارجى نهضت اسلامى بسیار کوشیدند هر روز به رنگى و طرحى این علفهاى هرز را به عنوان سد این مسیر خونبار براى توقف و یا حداقل انحراف آن به کار گیرند. و به راستى اگر رهبرى الهى امام عزیز و تبعیت بىچون و چراى امت این امام نبود، هر یک از طرحها و تلاشها مىتوانست زمینهساز شکست و انحراف باشد.
یکى از نمونه سدها و یا به عبارتى کانالهاى انحرافى که در مقابل نهضت اسلامى قرارگرفت، على امینى بود. دکتر «على امینى» نخستوزیر ایران در آغاز دهه چهل، از چهرههاى سرشناس عصر پهلوى بود. شناخت او، پیوندها، تلاشها و نقشههایش، محور عمدهاى در شناخت نظام سلطنتى پهلوى به شمار مىرود.
على امینى نماینده و نماد نسلى است که راهگشاى نفوذ تمام عیار آمریکا در ساختار اجتماعى، سیاسى، اقتصادى و فرهنگى ایران بوده است. هرگاه خطرى منافع آمریکا را تهدید مىکرد، چهرههائى همچون امینى پا پیش گذاشته و در تأمین اهداف آنها صمیمانه کوشیدهاند.
على امینى پیش از سال 1357 در دو برهه مهم از تاریخ ایران به کمک آمریکا و غرب شتافت: قرارداد کنسرسیوم نفت بعد از نهضت ملى شدن نفت و پیروزى کودتاگران در 28 مرداد 1332. تحول در ساختار اقتصادى، اجتماعى و سیاسى ایران با راهاندازى اصلاحات ادارى و ارضى زیر نظر آمریکا در سالهاى 1340 و 1341 و پس از اوجگیرى انقلاب اسلامى در سال 1357 نیز این روال را در دو زمینه دارد: تلاش براى ایجاد انحراف در انقلاب و بازگرداندن رژیم پهلوى به قدرت، و پس از آن بسیج نیروهاى ضدانقلاب براى براندازى نظام اسلامى. او هر چند توانست در دو مورد اول به خوبى به آمریکا خدمت کند، ولى فعالیتهایش در دو مأموریت اخیر جز آب در هاون کوبیدن نبود.
الف: پایان زندگى سیاسى امینى
سقوط دولت امینى در سال 1341 هر چند پایان اوج زندگى سیاسى اوست، مع هذا نقش وى در دیپلماسى آمریکا به پایان نرسید و امینى تا سال 1347 به حیاتى بىرمق ادامه داد. در این سالها امینى به عنوان یک مهره ذخیره و یک آلترناتیو براى شرایط اضطرارى و محتمل و به عنوان محورى براى حفظ نیروهاى سیاسى ملىگرا و لیبرال در مدار سیاست خارجى آمریکا محفوظ ماند.
این نقش امینى با سقوط دولت (دمکرات) لیندون جانسون و صعود ریچارد نیکسون در آبان 1347 به پایان رسید. از آن پس امینى چهرهاى مرده و فراموش شده تلقى گردید. طى این سالها نقش امینى به عنوان یک مهره ذخیره دیپلماسى آمریکا براى شاه کاملاً شناخته شده بود و لذا او تا سال 1350 با دلهره و وسواس کمنظیرى زندگى سیاسى و خصوصى امینى را زیر ذرهبین ساواک قرار داد. در پرونده قطور امینى دستورالعملها و طرحهاى عملیاتى متعددى موجود است که طبق دستور ساواک براى کنترل کامل امینى و کشف ارتباطات مرموز و راز و رمزهاى وى با آمریکاییان اجرا مىگردید و مأموران ساواک به خصوصىترین زوایاى زندگى امینى رسوخ داشتند و تلفن وى تا اوایل سال 1350 به طور دائم کنترل و ضبط مىشد.
بر مبناى انبوه اسناد موجود به بررسى مهمترین فعالیتهاى امینى پس از صدارت مىپردازیم. این دوران از زندگى امینى را مىتوانیم به سه مرحله تقسیم کنیم:
الف ـ سالهاى انقلاب سفید: درباره فعالیت امینى در دوران دولت اسداللّه علم یعنى در سالهائى که طرح «انقلاب سفید» او غاصبانه توسط حریفى رند اجرا مىشد و این امر امینى را سخت آشفته کرد، به ذکر نمونه سند آن مىپردازیم.
«دکتر امینى فعلاً به هیچ یک از احزاب سیاسى وابستگى ندارد، ولى از طریق محمد درخشش، وزیر سابق فرهنگ، با باشگاه مهرگان و جامعه لیسانسیهها به درخشش به طور غیر مستقیم ارتباطاتى دارد. ضمناً با برخى از انجمنهاى محلى و گردانندگان آنها نیز مربوط است. نامبرده در محافل سیاسى به عنوان رجل طرفدار دیپلماسى آمریکا معرفى شده و برخى نیز مشارالیه را باطناً از طرفداران سیاست انگلیس مىدانند.
وى در بین فرهنگیان، کارمندان وزارت دارائى و گروهى از بازرگانان و بعضى از اعضاى انجمنهاى محلى، داراى نفوذ و طرفدارانى است. توضیح این که در حال حاضر از تعداد طرفداران نامبرده به نسبت دوره زمامدارى و یا هنگام استعفاى وى از صدارت، به میزان زیادى کاسته شده است. زیرا در گذشته پارهاى از طبقات مختلف مردم تصور مىکردند برنامههاى اصلاحى بزرگ نظیر اصلاحات ارضى، طبق نقشه و به ابتکار دولت دکتر امینى اجرا مىشود، ولى پس از آن که ملاحظه نمودند دولت بعدى نیز این برنامهها را به شدت اجرا مىکند، و دریافتند که در حقیقت مبتکر اصلى شخص اعلى حضرت همایون شاهنشاه هستند، لذا به تدریج از میزان طرفداران نامبرده کاسته شد. اطلاعاتى به دست آمد مبنى بر این که دکتر امینى با عدهاى از افراد سرشناس تماسهائى دارد که اغلب نیز از دوستان سابق ایشان هستند و چند مرتبه هم نامبرده با بعضى از خارجیها و افراد وابسته به آنها، ملاقاتهائى به عمل آورده است.
روى هم رفته دکتر امینى در کلیه ملاقاتها نزد دوستان خود از وضع کشور انتقاد مىنماید و از این که چند بار براى اداى توضیحاتى به دادگسترى احضار شده، آن را عکسالعمل دستگاه نسبت به اقدامات گذشته خود در امر مبارزه با فساد ذکر مىنماید. باید گفت که مقامات مؤثر آمریکایى در تهران نسبت به تجدید زمامدارى دکتر امینى نظر موافقى ندارند و روش اعلى حضرت همایون شاهنشاه را براى اجراى برنامههاى اصلاحى کشور مفیدتر و مؤثرتر مىدانند و دکتر امینى کوشش فراوانى در حال حاضر براى جلب نظر خارجیها نسبت به خود به عمل مىآورد. دکتر امینى ظرف مدت فوقالذکر (دو ماه) با نورالدین الموتى، محمد درخشش وزراى سابق، شریفالعلما دکتر فرهاد رئیس سابق دانشگاه تهران و مهندس فریور دائما در تماس بوده و غیر از نامبردگان با افراد دیگرى ملاقاتهائى داشته است. به طور کلى دکتر امینى منتظر فرصت مناسبى است که با جلب اعتماد خارجیها و حمایت آنها مجدداً روى کار بیاید و براى رسیدن به هدف خود با احتیاط فوقالعاده اقداماتى مىنماید و البته چون فرد زیرک و واردى است، به اصطلاح مدرک به دست کسى نمىدهد. از جمله ملاقاتهاى دکتر امینى با خارجیها، روز 24 / 7 / 42 در منزل شریف، مترجم سفارت آمریکا در تهران، واقع در یوسفآباد با دو نفر از مقامات آمریکایى انجام شده و جالب این که در همین روز سرلشگر ضرغام، رئیس بانک اصناف نیز در آن محل بوده است.»... (سند ساواک 3 / 9 / 1342)
ب ـ سالهاى آغازین دولت هویدا:
در اولین سالهاى دولت امیرعباس هویدا، امینى را همچنان سرگرم تماس با عناصر مختلف مىیابیم:
«در منزل دکتر على امینى عدهاى در حدود دوازده نفر از جمله سه نفر از اعضاى معروف جبهه ملى به اسامى ماشاءاللّه پولادى، دکتر شایورد و معارفى، اجتماع داشتهاند. در این جلسه دکتر امینى مدت یک ربع به طور خصوصى در یکى از اتاقها با اعضاى جبهه ملى ملاقات و مذاکره نموده و حتى تا پلههاى راهرو منزل آنها را بدرقه نموده.
نظریه منبع: به طورى که مشاهده مىشود وضع ملاقاتهاى دکتر امینى با اعضاى فعال جبهه ملى بیش از پیش گسترش یافته و حتى به طور خصوصى و محرمانه به آنها در ظرف هفته دید و بازدید دارد و این طور تصور مىشود که چون مرگ مصدق نزدیک است، امکان دارد پس از ایشان دکتر امینى را جانشین وى کنند.
نظریه رهبر عملیات: از یکى از منابع ورزیده درخواست شده تا ضمن ملاقات و تماس با عناصر فعال و وارد جبهه ملى، وضع فعلى جبهه و اهداف آینده آن را تعیین و اعلام نماید تا ضمن بررسى آن در صورت تصویب هرگونه اقدام مقتضى به منظور خنثى نمودن فعالیت و عملیات آنها انجام شود.»... (سند ساواک 7 / 9 / 1344)
سالهاى 1346 ـ 1347 براى محمدرضا پهلوى مقطع حساس و نگرانىآورى بود. او که تجربه تلخ دوران کندى را به یاد داشت، به شدت دلواپس انتخابات قریبالوقوع در آمریکا بود و لذا به توصیه شاپورجى و علم به سرمایهگذارى کلان در انتخابات آمریکا به سود ریچارد نیکسون نامزد «حزب جمهوریخواه» و علیه هوبرت همفرى نامزد «حزب دمکرات» دست زد. انتخابات ریاست جمهورى آمریکا نه تنها شاه، بلکه گروههاى لیبرال «ملىگراى» داخلى را نیز به تحرک واداشت. شاه که به شدت از پیروزى احتمالى دمکراتها و صعود مجدد امینى به قدرت واهمه داشت، در اوایل سال 1346 از نتایج عملیات ساواک ابراز نارضایتى کرد و به دستور او کنترل امینى وارد مرحله جدیدى شد. سیر فعالیت امینى را در این مقطع با گزیدهاى از اسناد ساواک پى مىگیریم:
سند اول: «مهندس رحمتاللّه مقدم ضمن بحث خصوصى درباره اوضاع ایران گفت: در حال حاضر وضع دکتر امینى خیلى خیلى بهتر از سال 1339 مىباشد که خود را کاندیداى نخستوزیرى کرده بود و بهبود روابط سیاسى ایران و آمریکا در درجه اول بستگى به روى کار آمدن دکتر امینى دارد و این امر در مسافرت آینده شاهنشاه به آمریکا به صورت قطعى در خواهد آمد... در صورتى که نتوانند روى دکتر امینى توافق حاصل نمایند، در درجه دوم دکتر جهانگیر آموزگار که هم اکنون در آمریکا به عنوان رئیس دفتر اقتصادى ایران خدمت مىکند، این شانس را دارد و او هم متکى به دکتر امینى خواهد بود...
نظریه ساواک تهران: با توجه به روابط نزدیک مهندس رحمتاللّه مقدم با دکتر امینى بایستى درباره اظهارات وى به شرح فوق تأمل شود و معلوم گردد که مأخذ گفتههاى مهندس مقدم چه شخص و یا اشخاصى بودهاند زیرا مهندس مقدم از جمله افراد وابسته به باند آمریکاییها شناخته شده است.» (گزارش ساواک 6 / 2 / 1346)
سند دوم: «در اواخر سال 1346 و با آغاز رقابتهاى انتخاباتى در آمریکا، شاه گزارش جامعى از فعالیتهاى امینى خواست و براى تهیه این گزارش بخش 312 ساواک در تاریخ 19 / 12 / 1346 جمعبندى مشروحى را به مدیر کل سوم ساواک ارایه داد. براى اجتناب از تفصیل گزیدهاى از این جمعبندى درج مىگردد...
دکتر مهدى امینى پسر ابوالقاسم امینى که با والاگهر شهرام پهلوى در یک شرکت مواد غذائى سرمایهگذارى کرده. به محیط دربار رفت و آمد دارد و تمام اخبار دربار شاهنشاهى را از این طریق اخذ و در ملاقاتهائى در اختیار دکتر على امینى عموى خود قرار مىدهد...[1]
دکتر على امینى با خلیل ملکى رهبر جامعه سوسیالیستها و سایر سران این جامعه که در سال 1344 به اتهام ضدیت با سلطنت مشروطه تحت تعقیب واقع گردیدند و محکومیت حاصل کردند، داراى روابطى بوده و مىباشد و خلیل ملکى، دکتر امینى را جناح لیبرال و مترقى هیأت حاکمه مىداند و به همین لحاظ همیشه همکارى با او را به دستهجات مخالف توصیه مىکند. دکتر امینى پس از آزادى ملکى از زندان، به ملاقات او رفته و با هم ارتباطاتى برقرار کردهاند و خلیل ملکى معتقد است که باید با سازش با دکتر امینى زمینه پیشرفت و وصول به هدف را از این طریق فراهم آوریم. نامبرده با دکتر رحیم عابدى همکار سیاسى خلیل ملکى جلساتى در منزل دکتر امینى داشتهاند.
برابر گزارشهاى رسیده در مراسم هفتم و چهلم مرگ تختى ایادى خلیل ملکى با اشاره نامبرده تظاهراتى در ابن بابویه برپا کرده و شعارهاى کمونیستى و ضدرژیم دادهاند و نیت آنها در اجراى نظریات دکتر امینى این بوده که مقامات خارجى را متوجه بدبینى مردم نسبت به دولت فعلى و کمونیسم در ایران بنمایند. دکتر امینى با دکتر یداللّه سحابى، مهندس مهدى بازرگان و... داراى روابطى نزدیک بوده و هست و قرائن این ارتباط عبارت بوده از مکالمات تلفنى مرتبى که با نامبردگان داشته و پس از آزادى آنها به ملاقاتشان رفت و نیز در عروسى دختر دکتر یدالله سحابى علىرغم بىاعتنائىهائى که از طرف بعضى از عناصر جبهه ملى نسبت به او مىشده و تا پایان مراسم در مجلس حاضر و با سران جبهه و نهضت آزادى با گرمى و صمیمانه مذاکره مىکرده است. طبق اطلاع داریوش فروهر رهبر حزب ملت ایران که به اتفاق خلیل ملکى و هدایتاللّه متین دفترى مجدانه براى احیاء جبهه ملى مىکوشد، در یک جلسه خصوصى گفته است: ما نباید به صرف اینکه دکتر امینى عاقد قرارداد ننگین نفت است، از او کنارهگیرى کنیم، در هر حال او در رأس جناح مترقى هیأت حاکمه است و هر چه باشد از دیگران بهتر خواهد بود. اطلاع دیگر حاکى است که دارودسته داریوش فروهر و خلیل ملکى با اشاره دکتر على امینى در مراسم هفتم و چهلم مرگ تختى در صدد برآمدند که شعارهاى تند و خلاف رژیم و به نفع کمونیستها بدهند. از جهت دیگر دکتر امینى عدهاى از خبرنگاران خارجى و یک یا دو نفر آمریکایى را به محل فرستاده تا آنها از مراسم عکسبردارى کنند و عکسالعمل و نارضایتى مردم را نسبت به دولت و نیز پیشرفت کمونیسم را در ایران به اطلاع مقامات آمریکایى برسانند و آمریکاییها که با تجربه از جنگ ویتنام از ایجاد ویتنام دومى وحشت دارند، در صدد چارهجوئى برآیند و در انتخاب دکتر امینى اصرار و روى نخستوزیرى او مصممتر شوند هدایتاللّه متین دفترى در روز 14 اسفند جارى در محل دفن دکتر مصدق در یک مذاکره خصوصى گفته است: در حال حاضر بین شاهنشاه ایران و دولت آمریکا روابط سخت تیره شده است زیرا مسأله ویتنام و مسایلى که آمریکا در این کشور دیده، درس عبرت بزرگى براى سیاستمداران آمریکایى بوده و دیگر حاضر نیستند در جاى دیگرى از جهان با چنین وضعى روبهرو شوند و به همین علت با بررسى اوضاع ایران به این نتیجه رسیدند تا دولتى کاملاً طرفدار و مجرى نظرهاى آنها که در عین حال وجاهت ملى داشته باشد روى کار بیاید و مسأله زمامدارى دکتر امینى را پیشنهاد کردهاند لیکن شاهنشاه آریامهر قبول نفرمودند.»
ج ـ سالهاى اوجگیرى انقلاب اسلامى:
با صعود مجدد «دمکراتها» به ریاست جمهورى آمریکا در آبان 1355 و آغاز فضاى باز سیاسى کارتر، امینى 70 ساله کوشید تا دگربار خود را وارد صحنه سیاست کند. او در اوایل سال 1356 وارد تهران شد و به گفته فردوست در ماههاى اوجگیرى انقلاب به مشاور دائمى محمدرضا شاه پهلوى بدل گردید. در این جا لازم است در زمینه مقام مشاورت شاه، ارتباط با جاسوسان آمریکایى و اقدام وى به انحراف نهضت مقدس اسلامى ایران، به ذکر چند نمونه سند بپردازیم:
1ـ مشاورت شاه:
گزارش ساواک در زمینه موضوع مذکور حاکى است:
«در مورخه 19 / 9 / 1357 حدود ساعت 30 / 16 دکتر امینى با شاهنشاه آریامهر تماس حاصل نمود و پس از عرض سلام به شاهنشاه اظهار داشت الحمداللّه امروز تاسوعا به خوبى گذشت و خیلى هم خوب بود و افزود آنچه راجع به قطعنامه به بنده گفتهاند، چیز مهمى نبوده و لابد به عرضتان خواهند رساند و اضافه نمود راه پیمایى خیلى آرام و جمعیت خیلى زیاد بوده و اعلىحضرت سؤال نمودند یعنى چقدر بوده امینى به عرض رساند متجاوز از یک ملیون نفر و اعلىحضرت با تعجب فرمودند نه خیر و امینى بیان داشت گفتم که خلاف به عرضتان مىرسانند و افزود از گزارشهاى مختلفى که اطلاع حاصل نمودهام، جمعیت متجاوز از یک میلیون نفر بوده است و البته خیلى منظم و مرتب بوده بعد اعلیحضرت فرمودند ما عکسهاى هوائى را داریم که درست نشان مىدهد که چقدر ممکن است باشد و سپس سؤال فرمودند فردا (عاشورا) را چکار مىکنند امینى اظهار داشت مىخواهم به فلسفى واعظ تلفن کنم و اضافه نمود یکى مىگفت به همین طریق (مانند تاسوعا )عمل کنند خیلى بهتر است تا این که به طور پراکنده در محلات سروصدا راه بیندازند و اعلىحضرت فرمودند قطعنامهشان را چکار مىکنند من یک هجده مادهاى را شنیدهام و امینى در پاسخ اظهار داشت اجمالاً شنیدهام که خیلى ملایم است و هیچ چیز زنندهاى در آن نیست. بعد اعلىحضرت فرمودند چرا دیگه حکومت اسلامى و فلان فلان بیان داشت عدالت اسلامى است و کلیاتى است که همهاش در قانون اساسى هم هست و اعلىحضرت فرمودند پس چرا گفتهاند ما از پاى نخواهیم نشست تا براندازى فلان و فلان امینى پاسخ داد آن قسمت را بنده ندیدهام و آنچه در آن جا خواندهاند (منظور میدان شهیاد) [میدان آزادى] هیچ چیز زنندهاى در آن ندارد و اعلىحضرت سئوال نمودند پس نتیجه چیست امینى اظهار داشت آنچه خواسته مردم است خواسته اعلىحضرت هم هست و افزود عجالتاً امروز و فردا به آرامى برگزار بشود که خودش به عقیده من یک تست بسیار خوبى است و اعلىحضرت فرمودند سرتاسر مملکت آرام بوده و حال اینها فردا بساطى دربیاورند و قطعنامه صادر کنند و فلان چیز. امینى بیان داشت اینها آنقدر تأثیر ندارد و فرض بفرمائید که اینها ممکن است توى تکیه یا خانه هم بگویند این مهم نیست. مهم این است که اینها یک تظاهرى مىکنند و یک عقدهاى هم خالى مىشود و نتیجهاش هم آن است که خود دولت باید بکند که در راستاى خواسته مردم باشد... و افزود بنده سعى مىکنم با فلسفى (واعظ) تماس بگیرم تا برنامه فردا (عاشورا) روشن شود در خاتمه اعلىحضرت فرمودند ببینم فردا چه مىشود.
(نظر رهبر عملیات) ضمناً به استحضار مىرساند امینى درباره تاسوعا و عاشورا نهایت سعى و تلاش خود را براى آرام نمودن دستهجات و گروههاى مخالف به کار برده و به هر طریق با سیاست خاص خود رهبران گروههاى مخالف را تشویق مىنمود که از راه اصولى و منطقى خارج نشده و حتىالمقدور سعى نمایند در روزهاى تاسوعا و عاشورا درگیرى ایجاد نشود.»
2 ـ اقدامات امینى در انحراف انقلاب اسلامى:
در گزارش ساواک على امینى در یک ملاقات خصوصى در روز 15 / 6 / 1357 اظهار نموده است:
«اوضاع و پیشامدهاى اخیر شدیداً نگرانکننده است و با این وضع آینده دولت به هیچ وجه روشن نیست و تصور نمىرود دولت بتواند موفقیتى به دست آورد. بخصوص که با تبلیغات و حرفهاى بدون تعمقى که زده شده، روحیه ارتش و نیروهاى نظامى را تضعیف کردهاند و همان طور که پیش بینى مىشده، اگر هم امیدى به توسل به زور وجود داشت، خیلى کمتر شده است. امینى در پاسخ به این سؤال که آیا راهى نیست که بتوان با روحانیون کنار آمد؟ زیرا ادامه این وضع خطرناک است و مملکت را به نابودى مىکشاند، گفته: چرا، من آمادهام اما تا شاهنشاه امر نفرمایند و من نمایندگى از معظمله نداشته باشم، حرفهایم اثر لازم را نخواهد داشت. على امینى در ادامه اظهاراتش و در این مورد که اگر نخستوزیر شود آیا مطمئن است که بتواند به اوضاع آشفته سروصورتى بدهد، اظهار نموده: به طور مطلق نمىتوان گفت که موفق مىشوم. اما مىتوانم اطمینان بدهم که وضع را از این حادى درآورم و مردم و روحانیون را از این روش افراطى که در پیش گرفتهاند، کمى متعادلتر کنم. البته برنامههاى بعدى است که مىتواند اوضاع را آرام کند بدیهى است در این سیستم فعلى قبول مسوولیت صحیح نیست و اصولاً عقیده دارم که هیچ دولتى در اوضاع حاضر نخواهد توانست موفق شود. ساواک در مورخه 17 / 8 / 1357 اقدامات امینى را بدین شرح منعکس مىنماید: »در چند روز اخیر امینى ضمن ارتباط با روحانیون مخالف و موافق و ضمن تماس با اعضاى کادر رهبرى جبهه ملى و تبادلنظر با آنها سعى مىنماید تا حدودى به این وضع آشفته خاتمه دهد.» در پى این تحرکات در گزارش مورخه 28 / 7 / 1357 آمده است: «احسان نراقى با امینى تماس حاصل و اظهار داشت امروز عصر چند نفر از نمایندگان دانشگاهیان از قبیل ناصر پاکدامن و هدایتاللّه متین دفترى یک قرارى گذاشتهایم که یک مذاکراتى بکنیم و به امینى گفت من مىخواستم در جهت طرح جناب عالى با آنها حرف بزنم و امینى یادآور شد با آنها درباره دولت بیطرف و انتخابات صحبت کنید. بعد احسان بیان داشت اول ببینم خواستههاى آنها چیست که بعد مىآیم خدمتتان و عرض خواهم کرد.»
3 ـ ارتباط با عناصر آمریکایى:
دکتر على امینى در سال 1357 ضمن ارتباط متعدد با یکى از دوستانش به نام رضا امینى که در ضمن یکى از مهرههاى اطلاعاتى سرویس اطلاعات خارجى آمریکا(سیا) بود مسایل مهم کشور را با وى در میان گذاشته و هماهنگ مىنماید. رضا امینى سالها به عنوان مشاور و معاون در اداره اطلاعات آمریکا در ایران مشغول به کار و خطدهى سیاسى و از اعضاى مؤثر جمعیت فراماسونرى و کلوپ روتارى بوده است، دکتر امینى در تماسى در 24 آذر سال 1357 به رضا امینى اظهار داشته است:
«در شرفیابى من مطالب را گفتهام و اگر شورا تشکیل شود، راهش همان است که من به اعلىحضرت گفتهام یعنى نمایندگان ارتش و دولت مىتوانند کار شما را انجام دهند و بگذارید که خشم مردم از شما دور شود و بیندازید به گردن دولت. بعد رضا اظهار داشت سفیر هم معتقد بود و مىگفت نمىدانم چرا شاهنشاه از این فکر مىترسد (تشکیل شورا) و افزود حتماً جناب عالى طورى گفتهاید که ترسش ریخته و امینى گفت من صراحتاً گفتهام و رضا بیان داشت سفیر مىگفت که اعلىحضرت یک کمى روى امینى حساسیت دارد و مىترسد که شما این حرف را بزنید (منظور پیشنهاد شورا) بعد امینى به رضا گفت درست است و شکى هم نیست و رضا بیان داشت سفیر از این مىترسد که ارتباط قطع گردد و امینى در خاتمه به رضا یادآور شد به سفیر بگوئید که دنبالش را بگیرد شاید مسأله حل شود.»
واسطههاى آمریکایى همچون امینى تلاش مىکنند که حتىالامکان احتمال پیشرفت طرح روى کار آوردن صدیقى را قرین موفقیت نمایند و امیدوارند که امام و روحانیون بلند پایه، با این جریان برخورد نکنند چرا که مخالفت ایشان همان و ناکامى این طرح خائنانه نیز همان. البته مواضع قاطع حضرت امام آن چنان کوبنده بود که تحقق چنین طرحى را امکانپذیر نمىساخت. اینک مواضع افرادى که مدعى پیمودن راه صواب بودهاند را در این زمینه از اسناد ساواک پى مىگیریم:
«مورخه 1 / 10 / 1357 دکتر على امینى با رضا امینى تماس حاصل و به رضا اظهار داشت خبر تازهاى ندارید؟ رضا گفت: پریروز 29 / 9 / 1357 سفیر آمریکا با ازهارى صحبت کرده و این طور که با من (رضا) صحبت کرد و گفت به کسى نگو چون هر اتفاقى که مىافتد، به من مىگویند. سفیر اظهار داشت مربوط است به شغل آینده ایشان (منظور ازهارى) و رضا افزود این اعتصابات اینها را کلافه کرده و در ادامه صحبت خود بیان داشت سفیر روى شما (امینى) خیلى حساب مىکند که در واقع گرداننده اصلى شما هستید و امینى در پى صحبت رضا اظهار داشت حرکات سنجابى هم خیلى مضحک است و بعد رضا نظر سفیر آمریکا را مطرح کرد و گفت: سؤالاتى مطرح است که اگر ایشان بیایند (منظور صدیقى) و با دو دولت گذشته فرقى داشته باشد باید حکومت نظامى را لغو کند و حکومت نظامى را که لغو کرد سید (خمینى) باز خواهد گفت بریزید توى کوچهها یا اعتصاب را ادامه بدهید و معلوم نیست که وضع چه خواهد شد و امینى به رضا اظهار داشت گروههائى از طبقات مختلف نزد سید (خمینى) رفتهاند که با او صحبت کنند و کمى آرام باشد و اضافه نمود با مهندس بازرگان هم صحبت کردهایم دوروبر صدیقى را بگیریم و قسمت اقتصادى را هم من در حاشیه تقبل کردهام و گروههائى که داریم برنامههاى کوتاه مدت اجرا خواهند کرد که از این وضع خراب اقتصادى بیائیم بیرون و ادامه داد که باید دولت را تشویق کنیم و شاید همین یکى دو روز دولت تشکیل شود.»
اواخر رژیم سلطنتى عدهاى تصور مىکردند اگر شاه یک سال قبل از آن امینى را به نخستوزیرى انتخاب مىکرد، شاید موفق مىشد کارى بکند. ولى شاه تا آخر حاضر نشد امینى را به کار دعوت کند.
دکتر امینى قبل از پیروزى انقلاب اسلامى مانند بسیارى از وزیران و نخستوزیران پیشین از ایران خارج شد و به فرانسه پناهنده گردید و پس از پیروزى انقلاب گروهى از مخالفان را دور خود جمع کرد و تحت عنوان «جبهه نجات ایران» در کنار بختیار و جریان سلطنتطلبان تشکیلاتى تأسیس نمود. کمکهائى هم از سوى آمریکا به او و گروه او مىشد. ولى با توجه به سن امینى که از هشتاد گذشته بود و با سابقه کارش در مدت نخستوزیرى و عدم توانایى در جذب افراد، روشن بود که دیگر از او کارى ساخته نیست. امینى چندى قبل از مرگ، بهدلیل اختلافات جدى با بختیار و جریانات سلطنت طلب و شاید هم مأیوس شدن از تلاشهایش، از فعالیتهاى سیاسى کنارهگیرى کرد. (در مقدمه جلد اول به اقدامات وى پس از پیروزى انقلاب اسلامى اشاره شده است)
دکتر امینى که در جوانى آرزو داشت دکتر مصدق یا قوامالسلطنه شود نه آن شد و نه این.
همان دکتر على امینى ماند که بود. مسلماً سرنوشت امثال دکتر امینى عبرتى براى نسلهاى آینده است.
شیوه کار
1 ـ اسناد این اثر مربوط به سالهاى 1349 تا 1357 است که به صورت چینش تاریخى منظم شده است. ضمناً اسناد مربوط به سالهاى 1332 تا1348 در جلد اول کتاب دکتر امینى آورده شده است.
2 ـ از حیث تاریخى، سعى گردیده نسخه اول هر سند که داراى شماره و تاریخ است انتخاب شود مگر در مواردى که نسخه اول در دسترس نبوده که در آن صورت نسخههاى بعدى انتخاب شده است.
3ـ حروفچینى اسناد مطابق نگارش اصل بوده و هیچ تغییرى در رسمالخط و جملهنویسى آنها داده نشده بلکه فقط در کنار غلط املائى، صحیح آن در داخل کروشه آورده شده است و نیز براى سهولت در خواندن مطالب، بعضاً نکات ویرایشى رعایت شده است.
4ـ عناصر مهم و مؤثر در پاورقى هر سند توضیح داده شده است.
مرکز بررسى اسناد تاریخى وزارت اطلاعات
[1]. در مورد این سند رجوع شود به کتاب ظهور و سقوط سلطنت پهلوى جلد 2، ص 320