صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : اظهارات علی دوست شاهین درباره صادق بهداد1 و غیره

تاریخ سند: 3 آذر 1341


موضوع : اظهارات علی دوست شاهین درباره صادق بهداد1 و غیره


متن سند:

شماره : 1185 /311 ـ د ـ 3 به طوری که آقای علی دوست شاهین کارمند بانک ملی شعبه ژاله در تاریخ 2 /9 /41 اظهار داشته است چندی است آقای صادق بهداد مدیر روزنامه جهان که فعلاً منتشر نمی شود به اتفاق چند نفر دیگر از مدیران و سردبیران جراید از جمله آقای صفی پور مدیر مجله امید ایران عبدالرسول عظیمی2 مدیر روزنامه پیغام امروز به اصطلاح کنسرسیومی برای کارچاق کنی تشکیل داده اند و مرکز کار آنها هم در خیابان کوشک دفتر وکالت صادق بهداد است کارها را بهداد می گیرد و به دیگران تکلیف می کند بروند دنبال آنها در دوایر دولتی انجام بدهند.
اصل در پرونده روزنامه جهان بایگانی است .
م ـ 196 بایگانی شود.

توضیحات سند:

1ـ صادق بهداد فرزند باقر در سال 1295 در مشهد متولد شد.
وی پس از سپری نمودن دوره ابتدایی از دبیرستان دارالفنون دیپلم گرفت و در رشته حقوق از دانشگاه فارغ التحصیل گردید.
نامبرده در سال 1320 در وزارت دارایی استخدام شد و بعد از آن به شغل وکالت پرداخت و به دلیل خدماتش به رژیم در جریان کودتای 28 مرداد 1332 بازرس دولت در شرکت بیمه شد و مدتی عضو هیئت مدیره بنگاه خالصه جات بود و در کابینه شریف امامی در سال 1339 از طرف نامبرده به عنوان رابط بین کابینه و مطبوعات انتخاب گردید و همزمان مشاورت حقوقی وزارت اطلاعات را برعهده داشت.
صادق بهداد در سال 1331 در میتینگ حزب ایران شرکت می نمود و طرفدار مصدق بود و در سال 1336 هنگام توقیف روزنامه شاهد ارگان حزب زحمتکشان با آنها همکاری داشت.
مشارالیه صاحب امتیاز روزنامه جهان و مجله جام جهان نما بود که در سال 1336 به اتحادیه مصر و سوریه در روزنامه حمله و آنها را دست ساخته کمونیست ها معرفی کرد.
نامبرده ارتباطات مشکوکی با مقامات انگلیسی و آمریکایی و عبداللّه شاطی رئیس دفتر سفارت کویت (مأمور اطلاعاتی) داشت و تا قبل از دستگیری در سال 49 به دلیل مکاتبه با تیمور بختیار، مسئولین جایگاه خاص برای وی قائل بودند به نحوی که در جشنی که به مناسبت سومین سال انتشار روزنامه جهان در هتل پلازا برپا شده بود عده زیادی از مقامات دولتی از جمله علم، امینی و سفارتخانه های خارجی شرکت کرده بودند.
نامبرده یکی از دوستان نزدیک سپهبد تیمور بختیار اولین رئیس ساواک، بود و در زمان ریاست تیمور بختیار، صادق بهداد طی نامه ای به دوستش درخواست همکاری جهت مقابله و انجام هر مأموریتی از طرف نامبرده را نموده است، به نحوی که برادر صادق بهداد، بازرس سازمان نقشه برداری سازمان برنامه، خود را کارآگاه معرفی می کرد و در سال 1338 طی صحبتی نزد همکارانش اظهار داشته، برادرش (صادق بهداد) با تیمسار بختیار ارتباط دارد و با سرهنگ ناصر کیانی افسر سازمان امنیت به یک مأموریت سری رفته است.
مشارالیه اهل زدوبند و تبانی بود و از این راه پولهای کلانی بدست آورد و به دلیل شایعه این امر حتی یک بار در سال 1340 بازرس شهرداری بر علیه او شکایت و راهی زندان می شود ولی با دستور نخست وزیر از زندان آزاد می شود؟! با توجه به موارد فوق، ساواک طی یک ارزیابی وی را چنین معرفی نمود : صادق بهداد یک مرد اصولی و متین است، اهل زدوبند نیست، طرفدار مقام شامخ سلطنت و مخالف سیاست شوروی و کمونیسم و مرد مورد اعتمادی است و نشریه جهان مفید می باشد و در بین مطبوعات جایگاه دارد.
صادق بهداد در سال 1348 طی نامه ای که از طریق پیک برای تیمور بختیار مستقر در عراق نوشت به او جهت نیل به مقصود، توصیه نمود تا اقدام به ترور برخی از شخصیتهای مملکتی نماید تا وضع موجود متزلزل شود و به دلیل اطلاع ساواک از مضمون این نامه نامبرده دستگیر و به اتهام اقدام بر علیه امنیت داخلی به هفت سال زندان مجرد محکوم می شود و علیرغم حکم صادره با خانواده اش ملاقات حضوری داشت و شاه دستور فرستادن پول برای فرزندانش که مشغول تحصیل در آمریکا بوده اند را صادر نمود.
وی پس از یک سال حبس به مناسبت سالگرد 28 مرداد از زندان آزاد گردید.
2ـ عبدالرسول عظیمی فرزند محمدرضا در سال 1301 ه ش در شیراز متولد شد.
وی پس از سپری نمودن مقدمات تحصیلی، از دانشگاه تهران در رشته حقوق لیسانس و در رشته روزنامه نگاری فوق لیسانس و در رشته حقوق جزاء دکتری گرفت.
نامبرده ابتدا در وزارتخانه های فرهنگ و دارایی بکار پرداخت، سپس مشغول کار وکالت شد و به دلیل اشتغالات روزنامه نگاری تقاضای انتظار خدمت کرد.
وی مدیر مسؤول روزنامه پیغام امروز، سردبیر روزنامه کیهان و مسئول هیئت مدیره روزنامه نگاران بود.
عبدالرسول عظیمی یکی از خبرنگاران مورد نظر سفارت شوروی در ایران جهت دعوت در کنگره خبرنگاران خلق آزاد در کوبا بود.
مشارالیه در زمینه سیاسی و احزاب فعالیت داشت و بر اساس منافع شخصی و خط مشی های حکومت با اکثر جریانات، احزاب و گروهها از جمله، جبهه ملی، حزب ایران، حزب ملت ایران، حزب مردم ایران، جمعیت نهضت آزادی، جامعه سوسیالیستهای نهضت ملی، حزب زحمتکشان، حزب ایران نوین و حزب رستاخیز همکاری می نمود و در مجلس با توده ایها رابطه داشت.
عبدالرسول عظیمی در عرصه روزنامه نگاری، قلمش را تنها در راه خدمت به نظام ظالم پهلوی و کسب پول بکار برد و از راههای مختلف با تهدید و ارعاب، به رشوه گیری از افراد، مسوولین، مؤسسات دولتی و خارجی، مجلس شورا اقدام می نمود، از جمله : در سال 1344 از شرکت واحد تقاضای شش هزار تومان وجه کرد و چون با تقاضایش مخالفت کردند مبادرت به درج انتقاداتی از شرکت مزبور نمود، و از برادران رشیدیان و بانک تعاون توزیع به دلایل نامعلوم ماهانه دو هزار تومان دریافت می کرد و در سال 1346 در جایی اظهار داشت که سفارت اسرائیل در تهران میلیونها تومان پول به روزنامه های ایران بخصوص اطلاعات و کیهان، (که عظیمی سردبیر آن بود)، می دهد تا مقالاتشان را به نفع اسرائیل و ضرر اعراب بنویسند.
وی همچنین در سال 1347 چهل هزار تومان از سندیکای گندم فروشان گرفت تا مطلبی درباره گرانی نان در روزنامه پیغام امروز ننویسد و به دلیل ممانعت دکتر پویان از دادن پول و آگهی تبلیغاتی، شروع به انتقاد از او در روزنامه کرد و پس از گرفتن پول، مقالات انتقادی قطع شد.
نامبرده در همین سال به خاطر اینکه منوچهر گنجی، رئیس مرکز مطالعات بین المللی پهلوی شیراز، رپورتاژ تبلیغاتی به او نمی داد در روزنامه اش برعلیه او مقاله نوشت.
وی با تعریف و تمجید از کارهای وزراء در روزنامه از آنها، رشوه می گرفت و از وابسته مطبوعاتی آلمان تقاضای مبلغ زیادی پول نمود تا علیه فروشگاههای فردوسی در پیغام امروز مقاله ننویسد.
مشارالیه در سال 1334 به عنوان سردبیر کیهان با دعوت انگلیسی ها به آن کشور سفر کرد و در سال 1338 اظهار تمایل نمود تا با دعوت یهودیها به اسرائیل سفر نماید که در سال 1339 موفق به انجام این سفر به همراه تعدادی از مسئولین شده است.
عبدالرسول عظیمی به دلیل وابستگی اش به دستگاه و خدمات ارزنده اش جهت تحکیم پایه های رژیم پهلوی، ساواک به کرات با شرکت وی در مراسم تشریفات موافقت نمود و در سالهای 1344 و 1345 در سفرهای شاه به کشورهای شوروی و اروپای شرقی با او همراه بود.
مشارالیه در دوره های 21 و 22 نماینده مجلس شورای ملی بود و در دوره 23 علیرغم رد صلاحیت وی توسط ساواک، نامبرده به عنوان نماینده وارد مجلس شد و در دوره 24 نیز ساواک با کاندیداتوری وی موافقت نمود.
نامبرده با اسم رمز عظیم در هدف مطبوعات با ساواک همکاری داشت و در سال 1337 به خبرنگاران روزنامه کیهان قول داد در صورت دادن اخبار مهم و محرمانه مبلغی علاوه بر حقوق به آنها بدهد و خودش این اخبار غیرقابل انتشار را به یکی از مقامات ستاد بزرگ ارتشتاران می داد و در مقابل مبلغ متنابهی می گرفت، نامبرده جهت انجام مأموریت های محوله توسط ساواک بعضی اوقات به خارج از کشور سفر می نمود.
ساواک در یک ارزیابی وی را، بسیار مادی و پولدوست، متواضع، متملق.
چاپلوس، اهل زدوبند، به فکر تأمین منافع شخصی، فاقد شهامت اخلاقی، ثبات عقیده، استقلال فکر و مناعت طبع معرفی کرده است.
عبدالرسول عظیمی از طریق تبانی ثروت زیادی بدست آورد که از جمله آنها شرکت سهامی اریکو، چاپخانه پیغام امروز و املاک زیاد بود و ساواک در سال 1355 با استخدام فرزندش به نام ویدا عظیمی در مشاغل حساس در وزارت دربار موافقت کرد.
نامبرده در تشکیلات فراماسونری عضویت داشت و نشان های، درجه 3 و 4 همایون، نشان درجه 5 تاجگذاری، نشان اصلاحات ارضی، نشان لژیون دونور از طرف محمدرضا پهلوی دریافت نمود.

منبع:

کتاب مطبوعات عصر پهلوی - مجله امید ایران به روایت اسناد ساواک صفحه 240

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.