صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

متن سند:

شاهپور(1) عزیزم هزار بار قربانت گردم عزیزم کاغذ نازنیت را هزار بار خواندم و از سلامتی وجود عزیزت بینهایت خوشحال شدم مدت یک سال و نیم است که از هم دور شدیم عزیزم آنی نیست که بفکر تو نباشم و هیچگاه از نظرم دور نشدی خدا میداند که چه قدر فکر تو را میکنم شاهپور جان سعادت مند تو هستی که از این مملکت خراب دور هستی عزیزم نمی دانی ما شب و روز در چه بدبختی زنده گی [زندگی] میکنیم اگر من جای شما بودم هیچ وقت فکر این مملکت را هم نمیکردم چه مملکتی با این ملت بیشعور همین قدر بدان در تمام دنیا مثل ملت ما بی شرف نیست ایران بسیار مغشوش و در آتش نا امنی و گرسنگی و هرج و مرج میسوزد(2) عزیزم به بین برادرت در چه بدبختی است و دیگر امید جز خدا نداریم که ما را از این بدبختی نجات دهد شاهپور جان همین قدر خوشحال هستم که تو پیش ما نیستی امیدواریم که این وضعیت بزودی بهبودی پیدا کند که ما بیچاره ها از این زندگی راحت شویم امیدوارم این آرزوی تجدید دیدار بزودی بتوجه پروردگار عملی شود و بخوبی و خوشی بتوانیم همه از ملاقات یکدیگر(3)...
.

توضیحات سند:

1ـ منظور علیرضا فرزند چهارم تاج الملوک می باشد و این نامه در زمان اشغال ایران و خروج رضاشاه نوشته شده است.
2ـ با خارج شدن هزیمت گونه رضاشاه و اکثر اعضای خانواده او از ایران، بجز محمدرضا، فوزیه، تاج الملوک و اشرف، کسی در ایران باقی نماند.
سیل حملات و اتهامات غالبا درست و مبتنی برادله و براهین منطقی و انکارناپذیر به سوی رضاشاه و رژیم او سرازیر شده بود.
مردم برای استرداد املاکشان و اعاده حیثیت و جبران خسارت و گرفتن غرامت خون عزیزانشان که در زندانها سر به نیست شده بودند، به دادگاهها متوسل می گردیدند.
بسیاری از روزنامه هائی که به چاپ می رسیدند، سلطنت رضاشاه و فجایع دوران او را همراه با مطالب و مدارک فراوانی درباره جنایات بیست ساله انتشار می دادند.
در آن روزها، اغلب چاپلوسان و مگسان دور شیرینی و بادمجان دورقاب چینان سفره دربار، خود را از قصرهای سلطنتی دورنگه می داشتند تا نامشان در اتهاماتی که به دربار رضاشاه وارد می شد، ذکر نگردد.
اشراف ایران بسیار بی وفا هستند و تاریخ ثبت کرده است که به محض برخاستن توفان، به بهانه ها و معاذیر گوناگون ارباب خود را به حال خویش رها می کنند و از بلا و مصیبت می گریزند.
اشرف از سرای سنگلج تا سریر سلطنت ـ ج ـ 1، خسرو معتضد ـ تهران : نشر پیکان 3ـ اصل سند به همین نحو ناقص در اسناد موجود بود.

منبع:

کتاب زنان دربار به روایت اسناد ساواک - اشرف پهلوی صفحه 7

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.