تاریخ سند: 1 دی 1341
موضوع : سخنرانی سیدمحمود طالقانی در مسجد هدایت
متن سند:
شماره : 1732 د س ت / 2
ساعت 1845 روز 29 /9 /41 آقای سیدمحمود طالقانی در مسجد هدایت
به منبر رفت و پس از تلاوت آیه درباره مشروبات اظهار داشت در صدر اسلام
قبل از نزول این آیه مسلمانان مشروب می خوردند و خمره مشروب در منازل
اشخاص موجود بود که پس از نزول آیه مزبور مسلمانان جشن های مفصلی
گرفتند و خمره های مشروب
از منازل بیرون انداختند و از
خوردن مشروب خودداری
کردند امیدوارم ملت
مسلمان ایران نیز روزی از
خواب بیدار و ریشه فساد را
برکند و جشن بگیرند و آن
روز مسلمانان خمره های
مشروب را به دور ریختند
ولی امروز دولت مسلمان ما
از مشروبات مالیات سنگین
دریافت می دارد و از آن
حقوق پلیس و دادگستری و
فرهنگ را می دهد و یا این
که زندان می سازد و
اشخاص را که بر اثر صرف
نوشابه مرتکب جنایتی شده اند و در آن زندان زندانی می کند.
آقایان روزی افسر
پاک شهربانی به من مراجعه و می گویند آقا ما از دست این عرق خورها خسته
شده ایم عده ای عرق می خورند خودکشی می کنند عده دیگر عرق می خورند.
دنبال زن و بچه مردم میافتند.
عده ای عرق می خورند آدم زیر می کنند.
عده ای
می خورند سر میز قمار زن و بچه خود را می بازند ما هم مجبوریم پرونده تشکیل
بدهیم و به دادگستری بفرستیم.
آقایان این وضع اجتماع و دادگستری ما است
سقراط حکیم1 در یکی از کتابهای خود نوشته است (اگر می خواهید که بفهمید
ملتی از هر حیث سالم می باشند به مطب پزشکان و دادگستری آن ملت مراجعه
نمائید اگر مریضی در مطب پزشکان و یا این که متهمی در دادگستری دیده نشده
است بدانید آن ملت از هر حیث یعنی روحا و جسما و اخلاقا سالم هستند.
مانند
کشور سوئد که کشور متمدنی می باشد نه این کشور شاهنشاهی که فساد همه جا
را گرفته و پرونده های چندین ساله روی هم انباشته شده است شماها نمونه نمونه
کوچک فساد را در سینماها می توانید ببینید که یک نره خر با یک ماچه الاغ از آن
کارها می کنند کسی نیست و به اینها چیزی بگوید و کوچکترین اقدامی علیه آنها
نمی نمایند اما چند نفر آدم
نیکوکار که می خواهند برای
زلزله زدگان خانه بسازند
سازمان امنیت می خواهد
آنها را بشناسد و تعقیب کند.
مأمورین خفیه و منافق الان
در این مسجد نشسته اند و با
قیافه مقدس مأبی تسبیح
می اندازد و اگر دست من یک
انگشتر است دست او ده
انگشتر دارد از این طرف از
من مسئله دین می پرسد و از
آن طرف برای من پرونده
می سازند و من هم آنها را
می شناسم (خنده شدید
حضار) اینها جاسوسان
بیگانه هستند و برای آنها کار می کنند اگر اینها خدمت گذار استعمار نیستند پس
چرا جلو فساد را نمی گیرند و از ورود فیلمها و مشروبات خارجی جلوگیری
نمی کنند مرحوم میرزای شیرازی به عرق خورها گفت اگر می خواهید مشروب
بخورید لابد مشروبات شیرازی را بخورید و از خوردن مشروبات خارجی که
شاش یهود در آن قاطی می باشد خودداری کنید منتهی مردم قدیم ایمان داشتند و
دستورات پیشوایان را واجب دانسته و اجرا می کردند ولی مردم فعلی ایمان به
روحانیون ندارند زیرا بازاری ورشکسته و کارمند بازنشسته وارد این لباس شده
با پشم و پنبه (ریش و عمامه) شروع به کلاشی نمودند البته هر چه پشم و پنبه بیشتر داشته باشند مردم
بیشتر دنبال آنها می روند و از طرفی عده ای را وارد کرده اند که از روحانیون بدگویی کنند تا شکافی بین
روحانیون و فکلی ها بوجود آورند.
سپس آیه مربوط به یتیم را قرائت و درباره یتیم و اموال یتیم منحصرا
صحبت نمود که بحث تفصیلی آن موکول به شب جمعه آینده می گردد.
جلسه در ساعت 2000 خاتمه
یافت.
جمعیت در حدود 500 نفر بودند و گویا قرار است شبهای ماه رمضان و بعضی از شبهای شعبان
جلسات بحث و انتقاد در مسجد مزبور تشکیل شود.
بخش 2 1 /10 /41
1ـ اطلاعیه شود
2ـ در گزارش روزانه درج گردد
1 /10 /41
توضیحات سند:
1ـ سقراط حکیم (470 ـ 399
ق.
م.)
سقراط، فیلسوف یونانی و استاد
افلاطون بود.
پدرش سنگتراش
و مادرش قابله بود.
او، عمر خود
را وقف برانگیختن عشق به
حقیقت و فضیلت و مباحثه با
سوفسطائیان کرد.
جوانان، از
روش بحثهای فلسفی او، لذت
می بردند، و به دور او جمع
می شدند.
آثاری از وی باقی
نمانده، زیرا سقراط همواره
عقاید خود را از طریق بحث و
مکالمه تبلیغ می کرد.
او، با
«پریکلس» سیاستمدار مشهور
آتن معاصر بود و با آریستو
فانس، آشنائی داشت.
او را به
جرم اینکه به آئین رسمی و
دولتی اعتقاد نداشت و پرستش
خدایان جدید را تبلیغ می کرد،
محکوم به مرگ کردند و با
نوشاندن جام شوکران، به
حیاتش خود پایان دادند.
منبع:
کتاب
آیتالله سید محمود طالقانی به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 313