در نخستین روز از مهرماه سال 1357 در حالى که مجالس ختم فرزند آیتاللّهالعظمى سیدمحمدرضا گلپایگانى در شهرهاى کوچک و بزرگ ایران برپا بود و آشکارا جنبه سیاسى و ضدحکومتى داشت، خبر محاصره خانه امام در شهر نجف به گوش ایرانیان رسید. طبق توافقى که بین دولتین ایران و عراق به عمل آمده بود، خانه امام به محاصره مأموران حکومت عراق درآمد. مجموعه اخبارى که از این اقدام منتشر شد، حکایت از آن دارد که این محاصره با این که در روز اول خود با جدیت اعمال گردید و از روزهاى بعد تخفیف پیدا کرد و شکل نامحسوس به خود گرفت، با این حال تأثیر شگرفى در ایران و تصمیمات بعدى امام خمینى گذاشت. اولین خبر محاصره، از نجف به آیتاللّه محمد صدوقى رسید و ایشان با تماسهاى پىدرپى خود با روحانیان دیگر شهرها، ضمن اطلاع، خواستار واکنش آنان شد.
نخستین عکسالعمل روحانیان فرستادن تلگرافهاى متعدد به سفارت عراق در ایران و اعتراض به اقدام دولت عراق بود، اما تصمیم دیگر، تعطیل عمومى روز نهم مهرماه در سراسر ایران بود. براى حکومت شاه و دستگاه امنیتى پیشگیرى از این حرکت بسیار مهم تلقى مىشد، چرا که در صورت وقوع تعطیلى عمومى که نشان از اعتراضى همگانى داشت، هیمنه حکومت نظامى عملاً درهم مىشکست. ساواک تلاش کرد با رسانیدن این خبر به گوش مردم که محاصره منزل امام خمینى مرتفع شده، از بار سنگین این اقدام بکاهد. ولى روز نهم مهرماه تقریباً بازار همه شهرهاى بزرگ بسته و در شهرهاى کرمانشاه، دزفول، سمنان، سقز، زنجان، سراب، همدان، ایلام، ارومیه، فیروزآباد، خرمآباد و دورود تظاهرات صورت گرفت. در کرمانشاه مأموران حکومتى به روى مردم آتش گشودند و سه تن از اهالى را به شهادت رساندند و 33 نفر را زخمى کردند.
امام تصمیم به خروج از عراق را روز دوازدهم مهر عملى کردند و نجف را به سوى مرز کویت ترک نمودند. امام گفتند: «براى من جایز نیست که زنده باشم و سکوت اختیار کنم»؛ چیزى که دولت عراق از امام خواسته بود. با این که امام ویزاى ورود به کویت را داشتند، اما تبانى دولت ایران با کویت مانع از ورود ایشان به کویت شد. امام و همراهان به سوى بصره رفتند و شب را در این بندر سپرى کردند. در آنجا بود که امام پس از مشورت با حاج احمد خمینى، مهاجرت به فرانسه را بهترین گزینه در آن زمان دانستند. کاروان کمشمار امام روز سیزدهم به بغداد رفت و امام پس از زیارت حضرت موسىبنجعفر (ع) در کاظمین و گذراندن یک شب در بغداد، روز چهاردهم مهر به سوى پاریس پرواز کردند. اولین خبر را خبرگزارى فرانسه از ورود امام به پاریس به سراسر دنیا مخابره کرد. امام در بدو ورود پیامى به مردم ایران فرستادند و در آن با اظهار تأسف از این که در کنار ملت نیستند، نوشتند: «پیش من مکان معین مطرح نیست؛ عمل به تکلیف الهى مطرح است ؛ مصالح عالیه اسلام و مسلمین مطرح است.»
این هجرت سرآغاز تحولى دیگر در روند انقلاب اسلامى بود. امام از محیطى خارج شدند که وقتى چهار خبرنگار خارجى مىخواستند روز سىام شهریور 1357 با ایشان ملاقات کنند دستگیر شده بودند؛ و به محیطى وارد شده بودند که هر روز چندین روزنامهنگار و خبرنگاران شبکههاى رادیویى و تلویزیونى منتظر گفتوگو با ایشان بودند. بىشک این هجرت صداى انقلاب را جهانى کرد. دولت فرانسه تمایلى به فعالیت سیاسى امام نداشت. روز ورود امام به پاریس، ژیسکاردستن با این که به برزیل سفر کرده بود، پیامى از طریق دفتر خود به سفیر شاه در پاریس فرستاد مبنى بر این که به امام اطلاع داده است از فعالیت سیاسى خوددارى کند. اما پاسخ همان بود که به مقامات دولت عراق داده شده بود.
روزنامه اطلاعات از قول نزدیکان امام در پاریس نوشت: «چنانچه محدودیتى از نظر ملاقاتها، مصاحبهها و بیان نظریات براى ایشان از سوى مقامات فرانسه به وجود آید فوراً این کشور را ترک خواهند کرد.» شاید آن چه که موجب گردید دولت فرانسه جدیتى در خواست خود نشان ندهد، تلگرافهاى پىدرپى روحانیان و دیگر عناصر مخالف حکومت شاه به ژیسکاردستن بود که در آنها به آزادىهاى موجود در کشور فرانسه و این که به واسطه انقلاب کبیر 1789 میلادى، این کشور مهد دمکراسى خوانده مىشود تاکید شده بود.
امام با گذرنامه ایرانى خود مىتوانستند سه ماه در فرانسه بسر برند. اما روشن نیست چرا ژیسکاردستن بعدها در کتاب خاطرات خود نوشت که هنگام ورود امام به فرانسه کشورش به ایشان پناهندگى سیاسى داده است! چه بسا بیان این موضوع، عکسالعملى تاریخى براى نشان دادن پشیمانى رئیس جمهور وقت فرانسه از آنچه که در طول ماههاى آینده در این کشور رخ داد، بوده باشد.
هجرت امام از نجف به پاریس مهمترین حادثه نیمه اول مهرماه 1357 بود. اما در این دوره کوتاه، اعتصابات دانشآموزى، کارگرى و کارمندى ضربه دیگرى به پیکر نظام شاهنشاهى وارد کرد که در ماههاى بعد بر عمق آن افزوده گشت. دانشآموزان کاشان پیشرو نهضت دانشآموزى بودند. حکومت گمان مىبرد با گشایش مدارس حجم قابل توجهى از تظاهرات و اعتراضها خاموش خواهد شد، اما آنچه رخ داد روى دیگر این سکه بود. روز سیزدهم مهرماه سه دانشآموز در خرمآباد به شهادت رسیدند. همآوایى فرهنگیان با دانشآموزان، اعتصاب سراسرى روز پانزدهم مهر را در پى داشت. دیگر آن که تهدیدات کارگران صنعت نفت به اعتصاب، اول مهرماه شکل عملى به خود گرفت و به دنبال آن کارگران شرکت کشت و صنعت کارون در شوشتر، کارگران کارخانههاى لولهسازى اهواز، زمینه اعتصابها را همهگیر کرد. با آغاز اعتصاب شرکت مخابرات گروههاى کارمندى نیز رفتهرفته دست از کار کشیدند.[1]
با حضور امام خمینى در شهر پاریس روند مبارزههاى مردمى در ایران شکل دیگرى گرفت، چرا که گسترش کنشهاى سیاسى ایشان در پایتخت فرانسه، سخنرانىها، پیامها و رویدادهایى را رقم زد که همگى منتهى به راهبرى نهضت اسلامى به سوى آن هدف بزرگ شد. ارتباط امام با مردم بدان حد رسیده که اداره ایران عملاً در دستان امام خمینى قرار گرفت. در همین زمان است که رهبر انقلاب در 22 مهر، در خلال گفت و گوى خویش با خبرنگار روزنامه فرانسوى فیگارو، براى نخستین بار نظام حکومتى جایگزین خود را اعلام مىکنند و از جمهورى اسلامى به عنوان حکومت آینده کشور ایران نام مىبرند. اقامت در پاریس آن هم در کاشانهاى کوچک چند روزى بیشتر دوام نیاورد و به دلیل پاسخگو نبودن آن محل به حجم مراجعان، ایشان به باغى کوچک در حومه پاریس (نوفل لوشاتو) نقل مکان کردند.
سندهاى نیمه دوم مهر ماه آمیخته است با تظاهرات پرشور و پر حجم دانشآموزان کشور. امام در شانزدهم مهر به مناسبت آغاز سال تحصیلى از دانشآموزان، دانشجویان و طلاب علوم دینى مىخواهند تا برچیده شدن رژیم سلطنتى از پاى ننشینند. امام در همین پیام تمسک برخى از روحانیان و سیاسیون مخالف حکومت شاه را به قانون اساسى تقبیح کردند و صراحتا قانون اساسى را مغایر خواستهایى دانستند که مردم براى آنها قیام کردهاند. همین پیام به همراه جنبشهاى دانشآموزى که از ابتداى مهر ماه آغاز شده بود، موجب شد که مُهر تعطیلى به روى بیشتر کلاسهاى مراکز آموزشى، به ویژه دورههاى راهنمایى، متوسطه و دانشگاهها بخورد. با این که شاه و همسرش با شرکت در مراسمى در دانشگاه تهران شروع سال تحصیلى دانشگاهها را در پانزدهم مهر ماه اعلام کرده بودند اما دانشجویان از تشکیل کلاسهاى درس جلوگیرى کردند.
حکومت نظامى در 12 شهر ایران نتوانست عامل بازدارندهاى براى اعتصابات، تظاهرات و راهپیمایىهاى دانشآموزان و دانشجویان باشد. موج این اعتصابها، به استانهاى مرزى به ویژه کردستان هم رسید. تظاهرات روز هفدهم مهر در سنندج بسیار گسترده بود. تیراندازى مأموران به سوى جوانان، عده زیادى مجروح به جا گذاشت که ظاهرا برخى از آنان به شهادت رسیدند. رویداد مشابهى هم در شهرهاى آمل و بابل رخ داد که با به جا ماندن تعدادى شهید، تنور مخالفتها را گرمتر کرد. با کشیده شدن پاى فرهنگیان به اعتصابات، بزرگترین نهاد آموزشى کشور رودروى حکومت شاه قرار گرفت. همپاى این اعتراضات، دست از کار کشیدن کارگران و کارمندان همچنان گریبان ادارات، سازمانها و کارخانهها را گرفته بود.
روز بیست و چهارم مهر مصادف بود با چهلم شهداى 17 شهریور در میدان ژاله تهران. این روز از طرف روحانیان قم، تهران و دیگر شهرها و نیز چهرههاى سیاسى مبارز، روز عزاى ملى اعلام شد. در اعلامیههایى که این گروهها منتشر نمودند سالگرد فقدان آیتاللّه حاج سید مصطفى خمینى را نیز مقارن همین روز اعلام کردند. با اعلام این روز به عنوان عزاى ملى، برخى را گمان براین رفت که حکومت شاه براى پیشگیرى از حوادث آن دولت نظامى بر سر کار خواهد آورد. این پیشبینى در پانزدهم آذر تحقق یافت، امّا آن روز تقریباً همه شهرهاى بزرگ ایران شاهد تظاهرات علیه حکومت شاه بود. این تظاهرات در شهرهایى چون کرمان، اندیمشک، دزفول و زنجان با خون مردم آن شهرها گلگون شد. با این که در دزفول حداقل پنج شهید و دهها زخمى به جا ماند، اما حادثه مسجد کرمان تأثیر مضاعفى در روند انقلاب به جا گذاشت. دستگاه امنیتى و انتظامى حکومت شاه با گردآوردن گروههایى از حاشیهنشینان و کولیان شهر کرمان در یورشى هماهنگ شده به مسجد جامع شهر، بخشى از وسایل مسجد، از جمله کتاب آسمانى قرآن را به آتش کشید و با ضرب و شتم حاضران (با گلوله، چوب، باطوم و گاز اشکآور) حادثه تلخى به بار آورد.
با این که در این واقعه فقط یک نفر به شهادت رسید، اما شکستن حرمت خانه خدا، واکنش همه آحاد مردم را برانگیخت؛ به طورى که از آن پس، یکى از خواستهاى اعتصابکنندگان و راهپیمایان، مجازات عاملان فاجعه جامع کرمان بود.
مردم تهران در چهلم 17 شهریور در بهشتزهرا گرد آمدند و زیر برق نیزههاى مأموران حکومت نظامى مراسمى اجرا کردند.
واپسین حادثه تلخ این دوره، در همدان رخ داد. سىام مهر ماه در بین مردم همدان شایع شد که یک دختر دانشآموز پس از دستگیرى به دست عوامل انتظامى مورد آزار جنسى قرار گرفته است. تظاهراتى که مردم همدان علیه این اقدام صورت دادند، سه شهید و 16 مجروح به جا گذاشت.[2]
مردم متدین و مبارز سارى همگام با دیگر مردم شهرهاى ایران در مهر ماه 1357 اقدامات ذیل را در راستاى نهضت امام خمینى انجام دادند:
الف) سخنرانىها و تظاهرات
1ـ 5 / 7 / 57 سخنرانى شیخ عبدالوهاب قاسمى در مسجد جامع سارى به مناسبت درگذشت پسر آیتاللّه العظمى گلپایگانى با حضور روحانیان سرشناس این شهر و حملات تند وى به رئیس دولت وقت شریف امامى در خصوص ادعاى آزادى زندانیان سیاسى و جشنهاى فرهنگ و هنر و...
2ـ 6 / 7 / 57 سخنرانى آیتاللّه شیخ عبداللّه نظرى در مسجد جامع سارى و محکوم نمودن اقدامات شریفامامى و محاصره منزل امام خمینى در عراق و ارسال تلگراف از سوى مردم و جامعه روحانیت سارى به سفارت عراق در ایران، حکومت عراق و به امام خمینى در خصوص محکومیت محاصره منزل امام در عراق و اعلام دستور روحانیان و علماء از سوى آیتاللّه شیخ عبداللّه نظرى به کسبه این شهر مبنى بر تعطیلى روز 9 / 7 / 57 و تظاهرات 450 نفر از شرکتکنندگان در این سخنرانى به نفع امام خمینى در خیابانهاى این شهر و محکوم کردن حزب بعث عراق درخصوص محاصره امام؛
3ـ 8 / 7 / 57 خوددارى امامان جماعت سارى از برگزارى نماز جماعت به مناسبت ایجاد محدودیت توسط دولت عراق براى حضرت امام خمینى؛
4ـ 8 / 7 / 57 سخنرانى شیخ آیتاللّه عبداللّه نظرى در مسجد جامع سارى و اعلام تعطیلى نماز جماعت در 8 و 9 مهر ماه 57 به دلیل رفتار مأموران عراقى نسبت به امام خمینى؛
5ـ تظاهرات حدود 250 نفر از مردم سارى در 9 / 7 / 57 و سر دادن شعارهایى در تأیید نهضت امام خمینى؛
6ـ 13 / 7 / 57 تظاهرات دانشآموزان مبارز مسلمان دبیرستان ششم بهمن سارى و تظاهرات 300 دانشآموز دبیرستان غفارى و کلیه دانشآموزان دبیرستان سعدى سارى؛
7ـ 16 / 7 / 57 تظاهرات دانشآموزان دختر و پسر سارى که با دخالت پلیس و به کارگیرى ماشینهاى آپپاش شهردارى روبهرو شد؛
8ـ 17 / 7 / 57 تظاهرات عدهاى از دانشآموزان پسر بعضى از دبیرستانهاى سارى در خیابانهاى این شهر؛
9ـ 18 / 7 / 57 تظاهرات حدود 2400 نفر در دو منطقه سارى و اعلام وضعیت زرد در این شهر به دلیل گسترش عملیات تخریبى و آتشسوزى خیابانى و تظاهرات و دستگیرى 17 نفر از تظاهرکنندگان و درخواست کمک از پادگان چهلدختر و ژاندارمرى؛
10ـ 18 / 7 / 57 دادن شعار برعلیه شاه توسط تعدادى از محصلین دبیرستان ششم بهمن سارى و دستگیرى غلامرضا محمدنژاد در پى آن؛
11ـ 22 / 7 / 57 تظاهرات حدود 200 نفر از شرکتکنندگان در مجلس ختم مادر آیتاللّه شیخ عبداللّه نظرى پس از خاتمه سخنرانى شیخ عبدالوهاب قاسمى؛
12ـ 23 / 7 / 57 در حدود سه هزار نفر از زنان و مردان عضو جامعه فرهنگیان سارى در یک راهپیمایى طولانى در خیابانهاى این شهر خواهان تحقق خواستههاى خود شدند. لغو حکومت نظامى در سراسر کشور، آزادى قلم و مطبوعات، تشکیل کانون مستقل معلمان، آزادى دانشآموزان و معلمان زندانى از جمله خواستههاى آنان بود؛
13ـ 24 / 7 / 57 مجلس ترحیمى از سوى طلاب علوم دینى و شیخ ابوالقاسم علوى به مناسب سالگرد شهادت آیتاللّه سیدمصطفى خمینى و چهلمین روز واقعه 17 شهریور تهران در مسجد رضاخان سارى برگزار که حدود 2500 نفر در مجلس مزبور شرکت و شیخ عبدالوهاب قاسمى سخنرانى نمود و پس از اتمام سخنرانى جمعیت در خیابانهاى سارى به راهپیمایى پرداختند و شعارهایى در تأیید نهضت امام خمینى سر دادند؛
14ـ 29 / 7 / 57 تظاهرات حدود 2000 نفر از جوانان و مردم مبارز سارى و حمله آنان به کلانتریها و دادن شعارهاى ضد رژیم و درگیرى گروه 400 نفرى از شاهدوستان با آنان و شهادت 5 نفر از مبارزین و مجروح شدن چندین نفر و دستگیرى محمد فروزانى و عبدالحمید عبدالاحد به دنبال این تظاهرات؛
ب) پخش اعلامیهها و شعارنویسى
1ـ 1 / 7 / 57 پخش 7 برگ اعلامیه تحت عنوان شهادت زیر شکنجه مربوط به شیخ نصرتاله انصارى در سارى؛
2ـ 1 / 7 / 57 شعارنویسى در سارى باعنوان مرگ بر شاه؛
3ـ 2 / 7 / 57 توزیع 23 برگ اعلامیه در 6 نمونه در سارى تحتعنوان الف) مصاحبه آیتاللّه شریعتمدارى با خبرنگار روزنامه فرانسوى ب) هفت روز از جنایات فجیع و کشتار بیرحمانه دستگاه جبار در تهران مىگذرد ج) پیامى از جانب ملت ایران به برادران غیور نظامى د) متن اعلامیه امام خمینى به مناسبت زلزله طبس ه) اعلام خطر امام خمینى درباره نیرنگ جدید شاه؛
4ـ 5 / 7 / 57 توزیع 42 برگ اعلامیه در دبیرستان دخترانه مایل تویسرکانى سارى؛
5ـ 6 / 7 / 57 نصب یک برگ باعنوان پردهبردارى از اسرار آتشسوزى سینمارکس آبادان و توهین به شاه در روستاى ولوجا سارى و نصب اعلامیه تحت عنوان کشته شدن ایوب معادى دانشجوى دانشکده اقتصاد بابلسر در تظارهات اخیر این شهر در جلوى محراب شبستان آیتاللّه شیخ عبداللّه نظرى در مسجد جامع سارى؛
6ـ 6 / 7 / 57 پخش 35 برگ اعلامیه تحت عنوان متن اعلامیه امام خمینى به مناسبت حکومت نظامى در تهران و شهرستانها، هفتمین روز کشتار بىرحمانه دستگاه جبار در تهران و... در سارى؛
7ـ 8 / 7 / 57 پخش تعدادى اعلامیه تحتعنوان «محاصره منزل امام خمینى توسط مأموران عراق در برابر فشار رژیم ایران و برانگیختن میلیونها مردم مسلمان شیعه و مبارز ایران و سایر کشورهاى جهان» در نقاطى از شهر سارى؛
8ـ 8 / 7 / 57 پخش یک برگ اعلامیه درباره روز هفتم کشتار در تهران به امضاى آیات ثلاثه در مسجد قریه از میرکنده سارى؛
9ـ 9 / 7 / 57 دستگیرى رمضانعلى ملازمى در حال پخش اعلامیه به داخل تظاهرکنندگان در سارى تحت عنوان الف) متن پیام امام خمینى به ملت ایران مبنى بر یک هفته از کشتار فجیع گروه اول مقتولین ما مىگذرد و پیام امام در مورد زلزله طبس ب) نامه امام خمینى به حافظاسد رئیس جمهور سوریه و درخواست مطرح نمودن اوضاع سیاسى ایران با سران کشورهایى که در قضیه فلسطین اجتماع کردهاند؛
10ـ 13 / 7 / 57 پخش اعلامیه تحت عنوان الف) نامه امام خمینى به حافظاسد رئیس جمهور سوریه ب) پیام امام خمینى به ملت ایران درباره حکومت نظامى ج) وصیتنامه مشترک 5 شهید مشکینفام، سعید محسن، محمود عسگرىزاده، بدیعزادگان و حنیفنژاد در سارى؛
11ـ 13 / 7 / 57 شعارنویسى در اداره کل دادگسترى مازندران (سارى) تحتعنوان زنده باد ملت مسلمان ایران و مرگ برشاه؛
12ـ 14 / 7 / 57 پخش یک برگ اعلامیه تحتعنوان اعتصاب عمومى جامعه فرهنگیان در سارى؛
13ـ 18 / 7 / 57 پخش اعلامیه به امضاء امام خمینى در بین تظاهرکنندگان سارى؛
14ـ 19 / 7 / 57 پخش اعلامیه تحتعنوان پیام امام خمینى به ملت ایران به هنگام عزیمت به فرانسه در مسجد جامع سارى؛
15ـ 19 / 7 / 57 پخش اعلامیه تحتعنوان الف) پیام امام خمینى به ملت ایران درباره وقایع اخیر که مردم را دعوت به ادامه تظاهرات نموده و اقدامات دولت را یک نوع عوامفریبى جلوه داد ب) اعلامیه گروه النصر که از جوانان دعوت شد به عملیات چریکى دست زده و در فرصتهاى مناسب دست به ترور و خرابکارى بزنند ج) اعلامیه امام خمینى درباره کشتار 17 شهریور ماه تهران و اعلام عزاى عمومى و به مناسبت قتلعام در تهران و دعوت به اعتصاب عمومى د) اعلامیه فریاد خلق که در آن ضمن اهانت به شاه خواستههایى در 4 مورد عنوان شد؛
16ـ 20 / 7 / 57 فتوکپى روزنامه خورشید که در آن مطالبى تحتعنوان اشک تمساح و این که در روز 29 شهریور سه روز بعد از زلزله طبس و اعلام عزاى عمومى در جزیره کیش چه مىگذرد درج شده در سارى پخش شد؛
17ـ 23 / 7 / 57 پخش اعلامیه نامه افسران و درجهداران جوان و متعهد به امام خمینى، پیامى از جانب ملت ایران به برادران غیور نظامى، اعلامیه مورخ 15 / 7 / 57 دبیران دبیرستانهاى تهران به عنوان برادران و خواهران مسلمان در برخى از محلات سارى در داخل منازل؛
18ـ 23 / 7 / 57 پخش اعلامیه از سوى طلاب دینى مبنى براین که در روز 24 / 7 / 57 به مناسبت یکمین سال فقدان حاج سیدمصطفى خمینى و اربعین کشتهشدگان تهران و سایر بلاد مجلس ترحیمى در مسجد رضاخان سارى برگزار خواهد شد؛
19ـ 24 / 7 / 57 پخش حدود 500 برگ اعلامیه تحتعنوان پیامى از جانب ملت ایران در بین تظاهرکنندگان در سارى؛
20ـ 24 / 7 / 57 شعارنویسى روى کیوسک تلفن راهدور سارى تحت عنوان «برعلیه این رژیم ظالم بپاخیزیم و مرگ برشاه» و پخش اعلامیه 20 / 7 / 57 تحت عنوان «اعلامیه امام خمینى به مناسبت چهلمین روز وقایع تهران» در جلو مسجد رضاخان سارى و الصاق یک نسخه اعلامیه منتشره از سوى سه نفر آیات عظام به مناسبت چهلمین روز وقایع تهران روى دیوار تکیه دروازه گرگان سارى؛
21ـ 25 / 7 / 57 پخش 6 برگ اعلامیه تحت عنوان الف) بیانیه خبرى نهضت آزادى ایران خارج از کشور ب) نامه سازمان مجاهدین خلق به عنوان دانشآموزان عزیز مازندرانى ج) پیام روحاله خمینى به مناسبت ترک عراق و... در مسجد جامع سارى؛
ج ـ اعتصابات
1ـ 1 تا 2 / 7 / 57 اعتصاب کارمندان کارآموزى سارى وابسته به سازمان منطقهاى بهدارى و بهزیستى به عنوان اعتراض به سختگیرىهاى بیش از حد مدیرعامل و روشن نبودن وضع استخدامى؛
2ـ 11 / 7 / 57 اعتصاب کارمندان بانک ملى، دادگسترى و مخابرات در مازندران در اعتراض به کمى حقوق و مزایا؛
3ـ 21 / 7 / 57 اعتصاب ادارات دادگسترى، پست، بیمارستان، راهآهن، بیمارستان توانبخشى، دبیرستان سعدى، دبیرستان ششم بهمن، دانشسراى راهنمایى تحصیلى، هنرستان خدمات پسران، تعاون و امور روستاها، هنرستان روستایى پسران، برق منطقهاى، دخانیات، صنایع چوب و کاغذ و اداره امور اقتصادى و دارایى در سارى؛
4ـ 16 / 7 / 57 اعتصاب کارکنان رادیو و تلویزیون مازندران (سارى) به عنوان هماهنگى با همکاران خود در تهران و نیز اعتصاب کارگران شرکت پهنهکلا و اعتصاب ادارات بهدارى و بهزیستى، دادگسترى، تعاون و امور روستاها، برق منطقهاى، اداره پست، راهآهن، دبیرستانهاى جامع، سعدى، ششم بهمن، شریف، پهلوى و دانشسراى راهنمایى تحصیلى هنرستان صنعتى، مدرسه عالى بهداشت و مدرسه راهنمایى مرداویچ در سارى؛
5ـ 17 / 7 / 57 ادامه اعتصاب کارکنان برق منطقهاى، تعاون روستایى، دادگسترى، پست، اقتصاد و دارایى، بهدارى و بهزیستى، قسمتهاى وابسته به دخانیات و رادیو و تلویزیون در سارى؛
6ـ 18 / 7 / 57 اعتصاب دانشجویان تربیت معلم فنى سارى؛
7ـ 21 / 7 / 57 اعتصاب رانندگان بنگاههاى مسافربرى واقع در سارى به انگیزه حمایت از رانندگان اتوبوسهاى مسافربرى تهران و خوددارى از پذیرفتن و انتقال مسافرین؛
8ـ 23 / 7 / 57 اعتصاب و تعطیلى و خوددارى از پذیرفتن مراجعین ادارات دادگسترى، اقتصاد و دارایى، پست، تأمین اجتماعى، بیمارستان راهآهن، توانبخشى، بهدارى و بهزیستى، دخانیات، آموزش و پرورش، ذیحسابى بهدارى و بهزیسیتى، دبیرستانهاى سعدى، ششم بهمن، ایراندخت، پهلوى، مایل تویسرکانى، خدمات و مرداویچ مستقر در مرکز استان (سارى)؛
9ـ اعتصاب کارگران شرکت سهامى کشت و صنعت شمال سارى به انگیزه عدم رسیدگى به خواستههاى آنها از روز 23 / 7 / 57؛
10ـ اعتصاب بیش از 2000 نفر از کارمندان و کارگران شرکت سهامى نکاء چوب از صبح روز 24 / 7 / 57 تا 25 / 7 / 57 در محوطه شرکت؛
11ـ 29 / 7 / 57 اعتصاب حدود یک صد نفر از دانشجویان مدرسه عالى کشاورزى سارى و خوددارى از رفتن به کلاسها و درخواست آزادى زندانیان سیاسى، انحلال ساواک، لغو حکومت نظامى و اخراج گارد از دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالى؛