جشن هنر شیراز زائیده فکر غربیها و به نام فرح پهلوى بود. پیشینه این جشن به اسفند سال 1345مىرسد. چنانچه در اسناد وزارت دربار آمده است، دفتردار فرح طى نامهاى به اسداله علم وزیر وقتدربار شاهنشاهى چنین آورده است : «حسب الامر مبارک علیاحضرت فرح پهلوى شهبانوى ایرانکمیسیون جشن هنر در ساعت 5 بعد از ظهر روز یکشنبه چهاردهم اسفندماه 1345 در کاخ صاحبقرانیهدر پیشگاه مبارکشان تشکیل خواهد شد. مقرر فرمودند مراتب را به اطلاع جنابعالى برسانم که در ساعتمعین تشریف فرما شوند. پیشکار علیاحضرت فرح پهلوى شهبانوى ایران، فضلاله نبیل.»[1]
این جشن که به اصطلاح با پوشش ایجاد نزدیکى فرهنگى بین ایران و سایر کشورها پىریزى شده بود،در واقع در صدد استحاله فرهنگى ایران اسلامى و بازگشت به ارتجاع جاهلى مدرن غرب بود و بخشعظیمى از دستگاه اجرایى حکومت را به خود مشغول نمود، چنانچه در اولین لیست هیئت امناى این جشندر سال 1346 آمده است : «هیئت امناء به ریاست عالیه علیاحضرت شهبانو و عضویت 31 نفر تشکیلمىگردد : 1ـ والاگهر شهرام پهلوى نیا 2ـ آقاى نخستوزیر 3 ـ وزیر دربار شاهنشاهى 4ـ وزیر امورخارجه 5 ـ وزیر فرهنگ و هنر 6 ـ وزیر اطلاعات 7ـ وزیر اقتصاد 8 ـ رئیس هیئت مدیره و مدیر عاملشرکت ملى نفت 9ـ مدیر عامل سازمان برنامه و بودجه 10ـ رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور11ـ استاندار فارس 12ـ سرپرست سازمان جلب سیاحان 13ـ رئیس دانشگاه پهلوى شیراز 14ـ رئیسکتابخانه پهلوى 15ـ فرمانده ارتش سوم 16ـ دبیر کل انجمن روابط فرهنگى بینالمللى 17ـ سرپرستتلویزیون ملى ایران 18ـ رئیس دانشکده هنرهاى زیباى کشور 19ـ آقاى دکتر مهدى بوشهرى 20ـ آقاى معینیان 21ـ آقاى دکتر فریدون هویدا 22ـ آقاى فؤاد روحانى (وزیر آب و برق) 23ـ سرکار خانم منیروکیلى 24ـ آقاى پروفسور پوپ 25ـ سرکار خانم خجسته نیا 26ـ آقاى فرخ غفارى 27ـ سرکار خانمعلم 28ـ آقاى سید محمدتقى مصطفوى 29ـ آقاى بیژن صفارى 30ـ آقاى حسین دهلوى 31ـ آقاىمهندس رضا قطبى»[2]
همان طور که در لیست مذکور مشاهده مىشود، نخستوزیر وقت، 7 وزیر و 7 رئیس سازمان،استاندار و شهردار و خلاصه رئیس خانه فرهنگ در پاریس (مهدى بوشهرى) و رئیس دفتر دربارشاهنشاهى (آقاى معینیان) و... آورده شده است که همگى در اختیار سازمان جشن هنر بودند و اوامرریاست هیئت امناء یعنى فرح پهلوى را اجرا مىنمودند. چنانچه در اسناد وزارت دربار آمده است : «بهضمیمه اعضاى هیئت امناى سازمان جشن هنر شیراز که به موجب ماده (7) اساسنامه، هیئت مدیره ومدیرعامل سازمان جشن هنر را انتخاب و براى تصویب به حضور علیاحضرت شهبانوى ایران پیشنهادخواهد کرد، فرستاده مىشود. چهار نفر اول مقامات رسمى هستند. خواهشمند است براى انتخاب ده نفراز هیجده نفر پیشنهادى، راهنمائیها و منویات علیاحضرت شهبانوى ایران را اعلام فرمایند. وزیر فرهنگو هنر ـ مهرداد پهلبد.»[3]
چنانچه در سند فوق آمده است انتخاب قریب به اتفاق اعضاى هیئت امناء و مدیرعامل و هیئت مدیرهتوسط فرح انجام مىگردید، تا در یک برنامه کاملاً هماهنگ به براندازى فرهنگ دینى اقدام کنند و کارىکه رضاخان با زور اسلحه در صدد انجام آن بود اینها با بازى فرهنگى انجام دهند و براى این کار در ماده 7اساسنامه همه کس را فرح باید معین مىکرد : «ماده 7 هیئت امناء عدهاى را براى عضویت هیئت مدیرهسازمان به حضور علیاحضرت شهبانو پیشنهاد و معظمله از بین این عده یک نفر را به ریاست و چهار نفر رابه عضویت هیئت مدیره براى مدت 2 سال به موجب فرمان انتخاب خواهند فرمود.»[4]
به طور کلى قریب به اتفاق امور جشن هنر با نظر و تصویب شخص فرح به منصه ظهور مىرسید و درواقع جشن هنر شیراز را مىتوان جشن فرح قلمداد نمود. چنانچه موارد عدیدهاى از دخالتها و اعمالنظر در مسائل جزئى و سطحى در بخش اسناد آمده است که در اینجا اشاره مىشود که حتى در خصوصتهیه بلیط و تخفیف ویژه جهت میهمانان جشن مىباشد : «جناب آقاى نبیل، ریاست محترم دفترمخصوص علیاحضرت فرح پهلوى شهبانوى گرامى ایران ـ هواپیماى ملى ایران با نهایت افتخار در اجراى منویات علیاحضرت فرح پهلوى شهبانوى ایران نسبت به تسهیل مسافرت شرکتکنندگان در جشن هنرکه از تاریخ بیستم الى سىام شهریور 1346 تحت ریاست عالیه شهبانوى ایران در شیراز برگزار مىگرددنرخ مخصوصى براى شرکتکنندگان در جشن مزبور در مسیر تهران ـ شیراز ـ تهران به مبلغ 3000 ریال ودر مسیر آبادان ـ شیراز ـ آبادان به مبلغ 2000 ریال با شرایط زیر ترتیب داده است، 1ـ از نظر تأمینحداکثر رفاه براى شرکتکنندگان در جشن هنر فقط بلیط دوسره و با نگهدارى جا براى رفتن و مراجعتدر تاریخ پرواز معین فروخته خواهد شد. 2ـ مدت اعتبار این بلیط از صبح یکشنبه 19 شهریور ماه 1346(10 سپتامبر 1967) الى نیمه شب اول مهرماه 1346 (23 سپتامبر 1967) خواهد بود. 3ـ مدت اقامت درشیراز براى استفاده کنندگان این بلیطها 3 شبانهروز خواهد بود. ضمنا پیشبینى لازم جهت راحتىمسافرت کنندگان به عمل آمده و علاوه بر پروازهاى برنامهاى، پروازهاى فوقالعاده ترتیب داده شده استو به کلیه شعبات و دفاتر فروش هواپیمایى ملى ایران و آژانسهاى مسافرتى دستور لازم نسبت به صدوربلیط با نرخ مخصوص براى استفاده کنندگان جشن هنر صادر گردیده است. با تقدیم احترامات فائقه، مدیرعامل ـ سپهبد على محمد خادمى.»[5]
مورد بعدى در خصوص پرداخت وجه بلیط هواپیماى میهمانان جشن هنر است، به سند زیر توجهکنید: «وزارت اطلاعات، براى جشن هنر شیراز عدهاى از شخصیتهاى بینالمللى، روزنامهنگاران وهنرمندان به ایران خواهند آمد. چون جمعیت جشن هنر شیراز اعتبارى براى پرداخت بهاى بلیط نداردعلیاحضرت شهبانوى ایران مقرر فرمودند وزارت اطلاعات، سازمان جلب سیاحان و هواپیمایى ایرانتشریک مساعى نموده و بهاى بلیط هواپیماى رفت و آمد این چند نفر را به تساوى بپردازند. پیشکارعلیاحضرت فرح پهلوى شهبانوى ایران ـ فضلاله نبیل»[6]
سیاست گذارى و ترسیم هدف مورد نظر نیز با ریاست عالیه هیئت امناء بود. وى طى سخنانى که دراختتامیه اولین جشن در سال 1346 ایراد نمود، هدف از برگزارى جشن هنر را این گونه ترسیم کرد :«بسیار خوشوقتم که اولین جشن هنر ایران با موفقیت بسیار روبرو شد. منظور و هدف از برگزارى اینجشن بزرگداشت هنر و هنرمند ایرانى و شناساندن هنر قدیم و جدید ایران به ایرانیان و به خارجیان وهمچنین بزرگداشت هنرمندان خارجى و شناساندن شیوه کار آنان به ایرانیان بود... آرزو دارم که جشنهنر شیراز در سال آینده و سالهاى بعد با موفقیت بسیار روبرو شود و به هدف عالى خود نائل آید.»[7]
چنانچه از مطالب فوق مستفاد مىشود مسئله صدور فرهنگ خودى و پذیرش فرهنگهاى خارجى ویا به عبارتى دیگر، مبادله فرهنگى و آشنایى فرهنگها پوشش بوده است و فرح که خود را بنیان گذارگفتگوى فرهنگ مىدانست و براى همین منظور نیز مرکز گفتگوى فرنگها را تأسیس کرده بود درراستاى استحاله فرهنگى کشور تا آنجا پیش رفت که از افراد فاسد و کسانى که هنر آنها برهنگى بود براىشکستن جو استفاده مىکرد. جشنها که باید از یک برنامه مدون و دقیق برخوردار مىبود چون دیگربرنامههاى رژیم شاهنشاهى بىبرنامگى کاملى بر آن حکمفرما بود. چنانچه در اسناد آمده برنامههاىاجرا شده در جشن عموما به طور اتفاقى با مطالعه کم و ناپیوسته و از هم گسیخته بودهاند. در این خصوصبه اسناد زیر توجه کنید : «جناب آقاى وزیرى، در پاسخ نامه مورخه پانزدهم ژوئیه 1968 محترمامعروض مىدارد. درباره درخواست شما در خصوص حمل آخرین آثارتان به تهران اقداماتى به عمل آمدهمتأسفانه با در نظر گرفتن کمى وقت و مخارج زیادى که مستلزم چنین کارى بود کمیته نمایشگاههاىجشن هنر شیراز نهایت تأسف را دارد که نمىتواند امسال از آثار شما استفاده کند ـ امید است سال آیندهچنین توفیقى نصیب او گردد. سرپرست کمیته نمایشگاههاى جشن هنر شیراز[8].»
کاسه لیسان و دور و برىها به سوءاستفاده مشغول و هنرمندان وابسته نیز در صدد آن بودند تا از اینخوان نعمت بهره برند : «جناب آقاى کریم پاشا بهادرى رئیس دفتر مخصوص علیاحضرت فرح پهلوىشهبانوى ایران ـ بازگشت به نامه مورخ 1 / 11 / 47 به شماره 5269 آن جناب که نامه شکوائیه آقاىمحسن وزیرى به ضمیمه بود با معذرت از تأخیر در جواب به علت تحقیق در شکایت نامبرده به اطلاعمىرساند که از آقاى محسن وزیرى رسما دعوت به عمل آمد که در نمایشگاه نقاشى جشن هنر شیرازشرکت نمایند. نامبرده از سازمان جشن هنر تقاضا نمودند که تابلوهاى ایشان براى شرکت در نمایشگاه بههزینه جشن هنر از پاریس به تهران حمل گردد ولى به علت کمى وقت و مخارج زیاد کمیته نمایشگاههاىجشن هنر از دعوت ایشان انصراف حاصل نمود. فتوکپى این مکاتبات ضمیمه است. چنانچه به کاتالوگنمایشگاه نقاشى جشن هنر 1347 که به پیوست است توجه فرمائید ملاحظه خواهید فرمود که ازتابلوهاى آقاى وزیرى ذکرى نشده است. اگر نامبرده ادعا مىنماید که در نمایشگاه نقاشى جشن هنرشیراز شرکت نموده و تابلویى به معرض نمایش گذارده و خسارتى دیده است این مسئولیت شخصى استو سازمان جشن هنر تعهدى نسبت به ایشان ندارد ـ مهدى بوشهرى ـ رئیس هیئت مدیره سازمان جشنهنر.[9]»
سازمان جشن هنر با عجله و عدم توانائى در ارائه برنامههاى ارسالى روبرو بوده و برنامههاىپیشنهادى هم به طور اتفاقى و یا سلیقهاى توسط افراد مختلف و غیرکارشناس به سازمان جشن ارائه شدهکه حاکى از نبود یک برنامهریزى دقیق و مستمر و کارآمد مىباشد. از سویى آنچه در لیست برنامههاىاجرا شده هم آمده از یک هماهنگى و سیر منطقى برخوردار نیست.[10]
تنها رابطه کلى میان همه این برنامهها دین ستیزى و مقابله با فرهنگ اسلامى بوده، به همین دلیل اینبرنامهها نتوانستند با مردم منطقه و کشور ارتباط برقرار کنند. حتى اگر بپذیریم که صرفا هدف برگزارىجشن، ایجاد ارتباط فرهنگى میان مردم کشور ایران با سایر کشورها بوده، این منظور حاصل نگردیدهاست. در اینجا وضعیت استقبال عمومى و میزان پذیرش مردم و اقشار شرکت کننده در جشن را از قولچند تن از مردم و دست اندرکاران حاشیه جشن نقل مىکنیم : مطلب نخست گوشهاى از سخنان آقاىحمیدى (کارمند تلویزیون ملى ایران) مىباشد : «مردم چندان مشتاق نبودند آن هم به لحاظ عدم تناسخفرهنگى با موضوعات و برنامههاى اجرا شده بود. اغلب مردم شهر شیراز و بافت فرهنگى آن، مذهبى ـسنتى بود و مردم شیراز در واقع در جشن شرکت نمىکردند و اکثر تماشاچیان هر ساله به صورت مشخصو مداوم از تهران در زمان برگزارى جشن به شیراز مىآمدند و تنها بخش کوچکى از جمعیت شیراز کهمرهون فرهنگ غرب شده بود در برنامهها شرکت مىکرد و در کل در سطح شهر با انتقاداتى نیز روبرومىشد. من جمله روزنامه محلى پارس مطالب انتقادآمیزى را به رشته تحریر در مىآورد و فقط یکى دوبرنامه مانند موسیقى سنتى ایران و نمایشنامه «شهر قصه» با اقبال عمومى مواجه شد.»[11]
آقاى حسن راه ساز از کارمندان بخش تعمیرات تخت جمشید چنین بیان مىدارد : «حضور مردم درجشن با رعایت اصول فرهنگى ترویج یافته غرب قابل انجام بود، یعنى تنها کسانى مىتوانستند به جشنبروند که فرهنگ غربى را پذیرفته و سنتهاى مذهبى و بومى خود را کنار گذاشته بودند. براى مثال زنانچادرى بایستى بدون چادر در محل جشن حضور داشته باشند[12].»
خاطرهاى را از قول آقاى سیدابوالحسن زارع کارگر قسمت فنى تختجمشید نقل مىکنیم : «توسطیکى از نگهبانان که از هم محلىهاى قدیمى بود توانستیم برویم به محل جشن، با ترس از رئیس قسمت بهلحاظ ممنوعیت در زمان برگزارى، به علت کنجکاوى به تالار آئینه جهت دیدن مراسم رفتیم. البته بىبند و بارى وجود داشت. یک گروه استرالیایى کنسرتى را اجرا کردند و با لباس بدن نما روى صحنه آمدند و ما بهعلت مذهبى بودن از تماشا کردن مکدر شدیم و تأسف خوردیم که چرا به تماشا رفتیم. و قیمت بلیطنمایش حداقل دو برابر مزد کارگر بود و ما به لحاظ فقر مادى و تبلیغات انجام شده جویاى دیدار برنامهشدیم[13].»
از لابلاى بیانات فوق چنین مىتوان نتیجه گرفت که نبود هماهنگى و سنخیت فرهنگى میان مردممنطقه و برنامههاى اجرا شده در جشن محرز بوده و براى برخورد با فرهنگ دینى مردم و در سالهاى بعدهم به کار خود ادامه داده و همان روند را طى کرده است. البته برخورد اقشار مختلف مردم با جشن یکساننبود، دستهاى که وابسته به رژیم گذشته بودند و در فرهنگ غربى غرق شده و با آداب و رسوم دینى و ملىخود فاصله گرفته بودند جزء طرفداران جشن محسوب مىشدند و در برنامهها نیز شرکت مىکردند. دراین خصوص آقاى سیدابوالحسن زارع در پاسخ به این سئوال که بازتاب جشن هنر شیراز چگونه بود؟ اینگونه بیان داشتند : «به دلیل تأثیرگذارى نامطلوب بر قشر جوان (دختر و پسر)، طیف مذهبى مخالف بودندو مردم بومى منطقه نیز مخالف بودند و طیف بى بند و بار و طرفدار رژیم پهلوى که موافق جشن بودند.[14]»
در مورد گروه مخالف با جشن و اقدامات آنان آقاى حمیدى (کارمند وقت تلویزیون ملى) چنینگفتند: «شهید دستغیب منبر داشتند و مخالفت داشتند و اعتراض نمودند و به طور کلى طیف روحانیت ومتعصبین مذهبى و افرادى که به اصالت فرهنگى شیراز پایبند بودند و مردم به طور کلى اعتراض نمىکردندولى قلبا با این برنامه مخالف بودند و در گوشه و کنار به طور پراکنده ابراز شکایت مىکردند[15].»
علت اصلى مخالفت مردم و طیف مذهبى و به ویژه روحانیت با جشن هنر شیراز، مسئله مبارزه اینبرنامه با دین و اعتقادات مردم بود و قشر مذهبى که اکثریت جامعه را تشکیل مىداد بر این باور بود کهاجراى این گونه جشنها و تداوم آن موجبات کم رنگ شدن و ضربهپذیرى فرهنگ دینى را به دنبالخواهد داشت، لذا ساکت ننشسته و لب به اعتراض گشودند. هر چند برنامههاى اجرا شده در جشن هنر تاسال 1355 مستهجن و خلاف اخلاق عمومى بود اما اوج ابتذال در سال 1356 صورت گرفت. در جشنهنر این سال رژیم پهلوى ماهیت ضد دینى خود را به عینه آشکار ساخت و در پى اعطاى آزادى از نوعکارترى، اجازه اجراى نمایشى را داد که سفیر وقت انگلیس در خاطراتش در کتاب غرور و سقوط، آن رابه عنوان یکى از نخستین جرقههاى انقلاب ایران توصیف کرد. این نمایش، خوک ـ بچه ـ آتش نام داشت.آنتونى پارسونز (سفیر انگلیس) شرح ماجراى نمایش فوق را این گونه بیان مىدارد : «جشن هنر سال 1356 شیراز، از نظر کثرت صحنههاى اهانتآمیز به ارزشهاى اخلاقى ایرانیان از جشنهاى پیشین فراتررفته بود. به عنوان مثال یک شاهد عینى صحنههایى از نمایشى را که ترتیب داده بودند، یک باب مغازه رادر یکى از خیابانهاى پر رفت و آمد شیراز اجاره کرده و ظاهرا مىخواستند برنامه خود را کاملاً طبیعى درکنار خیابان اجرا کنند، صحنه نمایش نیمى از داخل مغازه و نیمى در پیاده رو مقابل آن بود. یکى ازصحنههایى که در پیاده رو اجرا مىشد، تجاوز به عنف بود که به طور کامل (نه به طور نمایشى ووانمودسازى) به وسیله یک مرد (کاملاً عریان یا بدون شلوار درست به خاطر ندارم) با یک زن کهپیراهنش به وسیله مرد متجاوز چاک داده مىشد در مقابل چشم همه صورت مىگرفت. ولى موضوع بهشیراز محدود نشد و توفان اعتراض که علیه این نمایش برخاست، به مطبوعات و تلویزیون هم رسید. منبه این خاطر موضوع را با شاه در میان گذاشته و به او گفتم اگر چنین نمایشى به طور مثال در شهر منچسترانگلیس اجرا مىشد، کارگردان و هنرپیشگان آن جان سالم بدر نمىبردند. شاه مدتى خندید و چیزىنگفت.»
اولین اعتراض جدى توسط روحانیون مبارز شیراز از جمله : آیت الله دستغیب و شیخ بهاءالدینمحلاتى صورت گرفت که طى سخنانى جشن هنر شیراز را محکوم و نسبت به اهانت به مقدسات دینىشدیدا اعتراض نمودند. چنانچه ساواک نسبت به مسئله حساس و پیگیرى آن را در دستور کار خود قرارمىدهد. در گزارشى از ساواک در این خصوص چنین آمده است : «برنامه جشن هنر شیراز ـ تاریخ5 / 6 / 36 ـ در یازدهمین جشن هنر شیراز نمایشنامهاى با عنوان خوک ـ بچه ـ آتش در مغازهاى واقع درخیابان فردوسى شیراز به اجرا درآمد که اجراى آن مورد انتقاد و اعتراض روحانیون و متعصبین مذهبىآن شهرستان قرار گرفته و تقاضا نمودهاند از سال آینده از اجراى جشن هنر در شیراز خوددارى شود وتصمیم داشتهاند از صبح روز جارى (5 / 6 / 2536) از حضور در مساجد و برقرارى نماز جماعتخوددارى نمایند که با اقدامات انجام شده از تصمیم خود منصرف شدهاند و وضعیت عادى است، ضمنا دونفر از روحانیون اصفهان به اسامى روضاتى و رهبر ضمن تماس تلفنى با سیدعبدالحسین دستغیبپشتیبانى خود را از روحانیون شیراز اعلام نمودهاند ـ ارزیابى خبر: خبر صحت دارد ـ گیرندگان : دفترویژه اطلاعات.»[16]
موج اعتراض به برنامههاى جشن در این سال بالا مىگیرد و در اکثر محافل رسمى و نیمه رسمى ومطبوعات انتقادات و اعتراضات قابل توجهى بروز مىکند، ساواک شرح ماجرا را در گزارش مبسوطىبدین ترتیب آورده است :
«موضوع : شیخ بهاءالدین محلاتى ـ تاریخ 9 / 6 / 36 ـ شماره : 12042 / ه 1 ـ از ساعت 2100 روز3 / 6 / 36 عدهاى از روحانیون و طبقات مختلف بازارى به منزل حاج شیخ بهاءالدین محلاتى رفته و درمورد نمایش (خوک ـ بچه ـ آتش) که در مغازهاى در خیابان فردوسى با انجام اعمال زیر انجام گرفته بود باارائه مقالات روزنامه کیهان مورخ 31 / 5 / 36 و 11 / 6 / 36 و اطلاعات همان تاریخ[17] که شدیدا به ایننمایش اعتراض شده اظهار مىدارد که در روز و شب ماه رمضان در ملاء عام اعمال خلاف عفت و اخلاقعمومى انجام دادهاند و در مقابل تماشاچیان پیادهرو و در خیابان روى تلویزیون زنى را لخت نشان دادهاندو اعمال زشت اجرا کنندگان را به مردم نشان داده و شب ماه رمضان مردم را به فسق و فجور و فساد دعوتکردهاند و در مملکت اسلامى این برنامهها را اجرا مىکنند و مقالات روزنامهها خوانده مىشود. آقاىشیخ بهاءالدین محلاتى تصمیم مىگیرد که به کلیه ائمه جماعات و وعاظ اظهار نماید که از روز شنبه5 / 6 / 36 کلیه نمازهاى جماعت موقوف و تعطیل شود و در خلال آن تلگرافى تهیه نمایند که به تهرانمخابره شود که جشن هنر در شیراز تعطیل شود براى همیشه و جشن هنر در شیراز اجرا نشود و در آن شبآقایان سیدمحمدکاظم آیتالهى، سیداحمد پیشوا، سیدعبدالحسین دستغیب، شیخ خادمى، آقا رضى شیخالاسلامى، مجدالدین مصباحى، مجدالدین محلاتى و عدهاى دیگر از بازاریان حضور داشتند.
دستورهاى شیخ بهاءالدین محلاتى روز پنجشنبه به کلیه آقایان وعاظ و روحانیون و امام جماعتمساجد اخطار و ابلاغ مىشود و روز پنجشنبه صبح، سرهنگ سلطانى رئیس اطلاعات شهربانى و چندمقام دیگر به منزل شیخ بهاءالدین محلاتى رفته و در این مورد با ایشان مذاکره کردهاند و در نتیجه آقاىمحلاتى شماره آقایان را مىگیرد و به آنها مىگویند که به مسجد بروید چون جشن هنر تعطیل و برچیدهشده است و به کار خود ادامه بدهند ـ نظریه شنبه : به طورى که آقاى محمد حقنگهدار اظهار مىداشتقبل از ظهر روز پنجشنبه سرهنگ سلطانى به منزل محلاتى تلفن کرده و گفته است : به آقایان بگوئید کهمساجد را تعطیل نکنید و اضافه نموده چرا آقایان روى منبر به این سیده علویه نفرین مىکنند (منظورشهبانو) ایشان گفته است مردم در این ماه رمضان از این برنامه لختى سخت ناراحت هستند ـ نظریهیکشنبه: واکنش مردم و متعصبین مذهبى در مقابل برنامه (خوک ـ بچه ـ آتش) شدید بوده و با انتقاد علنىدر روزنامهها نیز موجب گردید که روحانیون سرشناس شیراز با تحریکات متعصبین مذهبى اقدام بهسخنرانىهاى تند و تحریف جشن بنمایند. اگر روحانیون بحث خود را روى منابر موضوع جشن هنر وانتقاد از برنامههاى آن اختصاص دادهاند با اقدامات مقتضى که در جهت خنثى نمودن این تشنجات به عمل آمده حادثه مهمى به وقوع نپیوست[18].»
با انتشار خبر برگزارى نمایش مذکور و رسیدن آن به نجف اشرف حضرت امام خمینى (ره) به شدتبرآشفتند و موضعگیرى بسیار تند و شدیداللحنى را نسبت به رژیم پهلوى اتخاذ کردند. ایشان طىسخنرانى در مسجد شیخ انصارى نجف اشرف در 6 / 7 / 56 چنین فرمودند : «شما نمىدانید که اخیرا چهفحشایى در ایران شروع شده است شما اطلاع ندارید، گفتنى نیست که چه فحشایى در ایران شروع شدهاست. در شیراز عمل شد و در تهران مىگویند بناست عمل بشود و کسى حرف نمىزند! آقایان ایران همحرف نمىزنند، من نمىدانم چرا حرف نمىزنند؟! این همه فحشا دارد مىشود و این دیگر آخرش است یانمىدانم از این آخرتر هم دارد! در بین تمام مردم جمعیت نشان دادند اعمال جنسى را! و [آقایان] نفسشاندر نیامد. دیگر براى کجا گذاشتند؟ براى کى؟ چه وقت مىخواهند یک صحبتى بکنند؟ خوشمزه این استکه خود سازمانها و خود دولت و خود مردکه کذا [شاه] همین معنا با رضایت آنهاست، (بىاذن، آنها مگرامکان دارد یک همچو امرى واقع بشود؟ یک همچو فحشایى واقع بشود) خود آنها این کار را مىکنند و بعدروزنامهنویس را وادار مىکنند که انتقاد کند که کار قبیحى بود، کار وقیحى بود حالا به گوش مردم برود،آنجا به چشم مردم بخورد، اینها هم به گوش مردم بخورد که یک خرده آرام بشوند [و] آتشها اگر باشدخاموش بشود، فردا هم در تهران خداى نخواسته این کار خواهد انجام گرفت و نه آخوندى و نه سیاسىاىو نه دکترى و نه مهندسى و نه دیگرى اعتراض نمىکند. اینها باید اعتراض بشود، باید گفته بشود. اگر ملتهاهمه با هم، ملت همه با هم، مطلبى را اعتراض کنند و احکام اسلام را بایستند و بگویند، امکان ندارد کههمچو قضایایى واقع بشود. از سستى ما و ضعف ما و استفاده از ضعف ما [مىگویند] اینها یک دستهاىهستند ضعیف و بیچاره! در صورتى که شما قوه دارید، پشتوانهتان ملت است. ملت باز مسلمان است. اینملت مسلمان علاقه دارد به اسلام، علاقه دارد به روحانى اسلام،... اینها همه باید دست به دست هم بدهندباید اجتماع کنند، فقیهش با مهندسش، دکترش با محصلش، دانشگاهى با مدرسهایش دست به دست همبدهند تا بتوانند یک کارى انجام بدهند و بتوانند از زیر این بارهایى که بر آنها تحمیل مىشود، از زیر اینبارها بیرون بروند و نمىکنند! من نمىدانم چرا! حالا این قدرى شروع شده است در ایران، یک مقدارىشروع شده، یک فرصتى پیدا شده است و امید است انشاءالله فرصتهاى خوبى پیش بیاید. انشاءالله خداوند تبارک و تعالى به همه شما توفیق بدهد و اسلام را تأیید کند و علماى اسلام را تأیید کند و محصلینرا تأیید کند و مسلمین را تأیید کند.[19]»
در ادامه اعتراضات و اوج گرفتن مبارزات مردمى و توسعه مبارزه در شهرهاى مختلف و در سیر عقبنشینى گام به گام رژیم پهلوى جشن هنر شیراز در سال 57 برگزار نشد. البته ابتدا قرار بود چند برنامه و بهطور محدود در تخت جمشید و نقش رستم اجرا شود. چنانچه در سند مورخه 18 / 5 / 57 ساواک از قولروزنامه اطلاعات در همین تاریخ آمده است : «گزارش ـ محترما به عرض مىرساند. روزنامه اطلاعاتمورخ 18 / 5 / 57 حاوى دو مطلب زیر است که گویاى سوءنیت گردانندگان نشریه مزبور مىباشد : 1ـ درصفحه اول تحت عنوان «وضع جشن هنر شیراز مبهم است» با تیتر درشت و جالب توجه پیرامون مشخصنبودن چگونگى برگزارى جشن مزبور و توزیع نشدن پوسترهاى مربوط مطالبى درج و اضافه کرده کهاعلام نشدن برنامههاى ایرانى و خارجى و عدم اعلام اسامى میهمانان و هنرمندان شرکت کننده خارجى بهشایعاتى که پیرامون عدم برگزارى و یا محدودیت آن قوت مىبخشد. همان طور که استحضار دارند امسالبه علت تقارن ایام ماه مبارک رمضان با روزهاى برگزارى جشن هنر شیراز، این جشن به بعد از ماه رمضانموکول شده است و نزدیک به یک ماه به برگزارى مراسم مانده است... 2ـ در صفحه 4 تحت عنوان «18 نفربه جرم نگهدارى نشریات مضره بازداشت شدند» اقدام مأموران به بازرسى منزل شخصى را که مواد مخدرنگهدارى مىکرده و نیز به دست آمدن مواد مخدر و نشریات مضره را در هنگام خبر تحریف و فقط روىبازداشت متهمان به علت داشتن نشریات مضره تأکید کرده است. روزنامه مذکور به پیوست تقدیممىباشد[20].»
و اما چند نکته :
1ـ اسناد این مجموعه مربوط مىشود به سالهاى 45ـ57 که به صورت تاریخى مرتب شدهاند.
2ـ از میان اسناد دست نویس و تایپى، ترجیحا اسناد تایپ شده مورد استفاده قرار گرفته است.
3ـ حروف چینى سندها مطابق نگارش اصل بوده و هیچ تغییرى در رسمالخط و جمله نویسى آنها دادهنشده بلکه فقط در کنار غلط املائى صحیح آن در داخل کروشه آورده شده و نیز براى سهولت در خواندنمطالب بعضا نکات ویرایشى رعایت شده است.
4ـ به علت آمدن تصویر اسناد در صفحات مورد نظر، از حروف چینى سربرگ سندها و ذکر نوع طبقهبندىحفاظتى آنها از قبیل محرمانه، خیلى محرمانه و... خوددارى و صرفا به ذکر موضوع سند اکتفا شده است.
5ـ عناصر مهم و مؤثر در پاورقى هر سند توضیح داده شده است.
6ـ در برخى از گزارشات ساواک، نظریههایى داده شده که از نظردهنده با کلمات رمز یاد شده است. اینکلمات رمز معمولاً اسامى روزهاى هفته بوده و منظور از آنها این است :
نظریه شنبه : نظریه منبع نفوذى ساواک، گزارشگر است که از طریق مشاهده مستقیم و یا از راههاى دیگرارائه شده است.
نظریه یکشنبه : نظر رهبر عملیات است که پس از گزارش منبع آن را تأیید و یا تحلیل مىکند.
نظریه دوشنبه : نظر رئیس دایره عملیات است.
نظریه سهشنبه : نظر امنیت داخلى است.
نظریه چهارشنبه : نظر رئیس سازمان اطلاعات و امنیت منطقه است.
7ـ در پایان، دو بخش با عناوین ضمیمهها و عکسها آورده شده است که در بخش ضمیمه اسناد و مدارکىکه قابلیت ارائه در متن کتاب را نداشته به طور مجزا در این بخش آمده است.
مرکز بررسى اسناد تاریخى وزارت اطلاعات
[1]ـ بخش اسناد همین کتاب، ص 1.
[2]ـ همان، ص 10.
[3]ـ بخش اسناد همین کتاب، ص 2.
[4]ـ همان، ص 5.
[5]ـ اسناد همین کتاب، ص 27ـ 28.
[6]ـ همان، ص 37.
[7]- پیشین، ص 29.
[8]ـ بخش اسناد همین کتاب، ص 118.
[9]ـ همان، ص 149.
[10]ـ به بخش ضمیمه صفحات 1 الى 10 رجوع کنید.
[11]ـ مصاحبه با آقاى سیروس حمیدى تهیه کننده صدا و سیماى مرکز فارس، مورخ 10 / 4 / 80.
[12]ـ مصاحبه با آقاى حسن راه ساز مسئول تعمیرات تخت جمشید، مورخ 10 / 4 / 80.
[13]ـ مصاحبه با آقاى سیدابوالحسن زارع، مورخ 10 / 4 / 80.
[14]ـ همان.
[15]ـ مصاحبه با آقاى سیروس حمیدى تهیه کننده برنامه صدا و سیماى فارس، مورخ 10 / 4 / 80.
[16]ـ بخش اسناد همین کتاب، ص 386ـ387.
[17]ـ رک : بخش ضمیمه، ص 15 و 16.
[18]ـ بخش اسناد همین کتاب، ص 390ـ 391.
[19]ـ صحیفه امام، مرکز نشر آثار حضرت امام خمینى ره، جلد سوم، ص 229 ـ 231.
[20]ـ بخش اسناد همین کتاب، ص 446.