مقدمه - کتاب جشن هنر شیراز به روایت اسناد ساواک

     جشن هنر شیراز زائیده فکر غربیها و به نام فرح پهلوى بود. پیشینه این جشن به اسفند سال 1345­مى‌رسد. چنانچه در اسناد وزارت دربار آمده است، دفتردار فرح طى نامه‌اى به اسداله علم وزیر وقت­دربار شاهنشاهى چنین آورده است : «حسب الامر مبارک علیاحضرت فرح پهلوى شهبانوى ایران­کمیسیون جشن هنر در ساعت 5 بعد از ظهر روز یکشنبه چهاردهم اسفندماه 1345 در کاخ صاحبقرانیه­در پیشگاه مبارکشان تشکیل خواهد شد. مقرر فرمودند مراتب را به اطلاع جنابعالى برسانم که در ساعت­معین تشریف فرما شوند. پیشکار علیاحضرت فرح پهلوى شهبانوى ایران، فضل‌اله نبیل.»[1]

    این جشن که به اصطلاح با پوشش ایجاد نزدیکى فرهنگى بین ایران و سایر کشورها پى‌ریزى شده بود،­در واقع در صدد استحاله فرهنگى ایران اسلامى و بازگشت به ارتجاع جاهلى مدرن غرب بود و بخش­عظیمى از دستگاه اجرایى حکومت را به خود مشغول نمود، چنانچه در اولین لیست هیئت امناى این جشن­در سال 1346 آمده است : «هیئت امناء به ریاست عالیه علیاحضرت شهبانو و عضویت 31 نفر تشکیل­مى‌گردد : 1ـ والاگهر شهرام پهلوى نیا 2ـ آقاى نخست‌وزیر 3 ـ وزیر دربار شاهنشاهى 4ـ وزیر امور­خارجه 5 ـ وزیر فرهنگ و هنر 6 ـ وزیر اطلاعات 7ـ وزیر اقتصاد 8 ـ رئیس هیئت مدیره و مدیر عامل­شرکت ملى نفت 9ـ مدیر عامل سازمان برنامه و بودجه 10ـ رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور­11ـ استاندار فارس 12ـ سرپرست سازمان جلب سیاحان 13ـ رئیس دانشگاه پهلوى شیراز 14ـ رئیس­کتابخانه پهلوى 15ـ فرمانده ارتش سوم 16ـ دبیر کل انجمن روابط فرهنگى بین‌المللى 17ـ سرپرست­تلویزیون ملى ایران 18ـ رئیس دانشکده هنرهاى زیباى کشور 19ـ آقاى دکتر مهدى بوشهرى 20ـ آقاى معینیان 21ـ آقاى دکتر فریدون هویدا 22ـ آقاى فؤاد روحانى (وزیر آب و برق) 23ـ سرکار خانم منیر­وکیلى 24ـ آقاى پروفسور پوپ 25ـ سرکار خانم خجسته نیا 26ـ آقاى فرخ غفارى 27ـ سرکار خانم­علم 28ـ آقاى سید محمدتقى مصطفوى 29ـ آقاى بیژن صفارى 30ـ آقاى حسین دهلوى 31ـ آقاى­مهندس رضا قطبى»[2]

    همان طور که در لیست مذکور مشاهده مى‌شود، نخست‌وزیر وقت، 7 وزیر و 7 رئیس سازمان،­استاندار و شهردار و خلاصه رئیس خانه فرهنگ در پاریس (مهدى بوشهرى) و رئیس دفتر دربار­شاهنشاهى (آقاى معینیان) و... آورده شده است که همگى در اختیار سازمان جشن هنر بودند و اوامر­ریاست هیئت امناء یعنى فرح پهلوى را اجرا مى‌نمودند. چنانچه در اسناد وزارت دربار آمده است : «به­ضمیمه اعضاى هیئت امناى سازمان جشن هنر شیراز که به موجب ماده (7) اساسنامه، هیئت مدیره و­مدیرعامل سازمان جشن هنر را انتخاب و براى تصویب به حضور علیاحضرت شهبانوى ایران پیشنهاد­خواهد کرد، فرستاده مى‌شود. چهار نفر اول مقامات رسمى هستند. خواهشمند است براى انتخاب ده نفر­از هیجده نفر پیشنهادى، راهنمائیها و منویات علیاحضرت شهبانوى ایران را اعلام فرمایند. وزیر فرهنگ­و هنر ـ مهرداد پهلبد.»[3]

    چنانچه در سند فوق آمده است انتخاب قریب به اتفاق اعضاى هیئت امناء و مدیرعامل و هیئت مدیره­توسط فرح انجام مى‌گردید، تا در یک برنامه کاملاً هماهنگ به براندازى فرهنگ دینى اقدام کنند و کارى­که رضاخان با زور اسلحه در صدد انجام آن بود اینها با بازى فرهنگى انجام دهند و براى این کار در ماده 7­اساسنامه همه کس را فرح باید معین مى‌کرد : «ماده 7 هیئت امناء عده‌اى را براى عضویت هیئت مدیره­سازمان به حضور علیاحضرت شهبانو پیشنهاد و معظم‌له از بین این عده یک نفر را به ریاست و چهار نفر را­به عضویت هیئت مدیره براى مدت 2 سال به موجب فرمان انتخاب خواهند فرمود.»[4]

    به طور کلى قریب به اتفاق امور جشن هنر با نظر و تصویب شخص فرح به منصه ظهور مى‌رسید و در­واقع جشن هنر شیراز را مى‌توان جشن فرح قلمداد نمود. چنانچه موارد عدیده‌اى از دخالت‌ها و اعمال­نظر در مسائل جزئى و سطحى در بخش اسناد آمده است که در اینجا اشاره مى‌شود که حتى در خصوص­تهیه بلیط و تخفیف ویژه جهت میهمانان جشن مى‌باشد : «جناب آقاى نبیل، ریاست محترم دفتر­مخصوص علیاحضرت فرح پهلوى شهبانوى گرامى ایران ـ هواپیماى ملى ایران با نهایت افتخار در اجراى منویات علیاحضرت فرح پهلوى شهبانوى ایران نسبت به تسهیل مسافرت شرکت‌کنندگان در جشن هنر­که از تاریخ بیستم الى سى‌ام شهریور 1346 تحت ریاست عالیه شهبانوى ایران در شیراز برگزار مى‌گردد­نرخ مخصوصى براى شرکت‌کنندگان در جشن مزبور در مسیر تهران ـ شیراز ـ تهران به مبلغ 3000 ریال و­در مسیر آبادان ـ شیراز ـ آبادان به مبلغ 2000 ریال با شرایط زیر ترتیب داده است، 1ـ از نظر تأمین­حداکثر رفاه براى شرکت‌کنندگان در جشن هنر فقط بلیط دوسره و با نگهدارى جا براى رفتن و مراجعت­در تاریخ پرواز معین فروخته خواهد شد. 2ـ مدت اعتبار این بلیط از صبح یکشنبه 19 شهریور ماه 1346­(10 سپتامبر 1967) الى نیمه شب اول مهرماه 1346 (23 سپتامبر 1967) خواهد بود. 3ـ مدت اقامت در­شیراز براى استفاده کنندگان این بلیط‌ها 3 شبانه‌روز خواهد بود. ضمنا پیش‌بینى لازم جهت راحتى­مسافرت کنندگان به عمل آمده و علاوه بر پروازهاى برنامه‌اى، پروازهاى فوق‌العاده ترتیب داده شده است­و به کلیه شعبات و دفاتر فروش هواپیمایى ملى ایران و آژانسهاى مسافرتى دستور لازم نسبت به صدور­بلیط با نرخ مخصوص براى استفاده کنندگان جشن هنر صادر گردیده است. با تقدیم احترامات فائقه، مدیر­عامل ـ سپهبد على محمد خادمى.»[5]

    مورد بعدى در خصوص پرداخت وجه بلیط هواپیماى میهمانان جشن هنر است، به سند زیر توجه­کنید: «وزارت اطلاعات، براى جشن هنر شیراز عده‌اى از شخصیتهاى بین‌المللى، روزنامه‌نگاران و­هنرمندان به ایران خواهند آمد. چون جمعیت جشن هنر شیراز اعتبارى براى پرداخت بهاى بلیط ندارد­علیاحضرت شهبانوى ایران مقرر فرمودند وزارت اطلاعات، سازمان جلب سیاحان و هواپیمایى ایران­تشریک مساعى نموده و بهاى بلیط هواپیماى رفت و آمد این چند نفر را به تساوى بپردازند. پیشکار­علیاحضرت فرح پهلوى شهبانوى ایران ـ فضل‌اله نبیل»[6]

    سیاست گذارى و ترسیم هدف مورد نظر نیز با ریاست عالیه هیئت امناء بود. وى طى سخنانى که در­اختتامیه اولین جشن در سال 1346 ایراد نمود، هدف از برگزارى جشن هنر را این گونه ترسیم کرد :­«بسیار خوشوقتم که اولین جشن هنر ایران با موفقیت بسیار روبرو شد. منظور و هدف از برگزارى این­جشن بزرگداشت هنر و هنرمند ایرانى و شناساندن هنر قدیم و جدید ایران به ایرانیان و به خارجیان و­همچنین بزرگداشت هنرمندان خارجى و شناساندن شیوه کار آنان به ایرانیان بود... آرزو دارم که جشن­هنر شیراز در سال آینده و سالهاى بعد با موفقیت بسیار روبرو شود و به هدف عالى خود نائل آید.»[7]

 

    چنانچه از مطالب فوق مستفاد مى‌شود مسئله صدور فرهنگ خودى و پذیرش فرهنگهاى خارجى و­یا به عبارتى دیگر، مبادله فرهنگى و آشنایى فرهنگها پوشش بوده است و فرح که خود را بنیان گذار­گفتگوى فرهنگ مى‌دانست و براى همین منظور نیز مرکز گفتگوى فرنگ‌ها را تأسیس کرده بود در­راستاى استحاله فرهنگى کشور تا آنجا پیش رفت که از افراد فاسد و کسانى که هنر آنها برهنگى بود براى­شکستن جو استفاده مى‌کرد. جشن‌ها که باید از یک برنامه مدون و دقیق برخوردار مى‌بود چون دیگر­برنامه‌هاى رژیم شاهنشاهى بى‌برنامگى کاملى بر آن حکمفرما بود. چنانچه در اسناد آمده برنامه‌هاى­اجرا شده در جشن عموما به طور اتفاقى با مطالعه کم و ناپیوسته و از هم گسیخته بوده‌اند. در این خصوص­به اسناد زیر توجه کنید : «جناب آقاى وزیرى، در پاسخ نامه مورخه پانزدهم ژوئیه 1968 محترما­معروض مى‌دارد. درباره درخواست شما در خصوص حمل آخرین آثارتان به تهران اقداماتى به عمل آمده­متأسفانه با در نظر گرفتن کمى وقت و مخارج زیادى که مستلزم چنین کارى بود کمیته نمایشگاههاى­جشن هنر شیراز نهایت تأسف را دارد که نمى‌تواند امسال از آثار شما استفاده کند ـ امید است سال آینده­چنین توفیقى نصیب او گردد. سرپرست کمیته نمایشگاههاى جشن هنر شیراز[8]

    کاسه لیسان و دور و برى‌ها به سوءاستفاده مشغول و هنرمندان وابسته نیز در صدد آن بودند تا از این­خوان نعمت بهره برند : «جناب آقاى کریم پاشا بهادرى رئیس دفتر مخصوص علیاحضرت فرح پهلوى­شهبانوى ایران ـ بازگشت به نامه مورخ 1 / 11 / 47 به شماره 5269 آن جناب که نامه شکوائیه آقاى­محسن وزیرى به ضمیمه بود با معذرت از تأخیر در جواب به علت تحقیق در شکایت نامبرده به اطلاع­مى‌رساند که از آقاى محسن وزیرى رسما دعوت به عمل آمد که در نمایشگاه نقاشى جشن هنر شیراز­شرکت نمایند. نامبرده از سازمان جشن هنر تقاضا نمودند که تابلوهاى ایشان براى شرکت در نمایشگاه به­هزینه جشن هنر از پاریس به تهران حمل گردد ولى به علت کمى وقت و مخارج زیاد کمیته نمایشگاههاى­جشن هنر از دعوت ایشان انصراف حاصل نمود. فتوکپى این مکاتبات ضمیمه است. چنانچه به کاتالوگ­نمایشگاه نقاشى جشن هنر 1347 که به پیوست است توجه فرمائید ملاحظه خواهید فرمود که از­تابلوهاى آقاى وزیرى ذکرى نشده است. اگر نامبرده ادعا مى‌نماید که در نمایشگاه نقاشى جشن هنر­شیراز شرکت نموده و تابلویى به معرض نمایش گذارده و خسارتى دیده است این مسئولیت شخصى است­و سازمان جشن هنر تعهدى نسبت به ایشان ندارد ـ مهدى بوشهرى ـ رئیس هیئت مدیره سازمان جشن­هنر.[9]»

 

    سازمان جشن هنر با عجله و عدم توانائى در ارائه برنامه‌هاى  ارسالى روبرو بوده و برنامه‌هاى­پیشنهادى هم به طور اتفاقى و یا سلیقه‌اى توسط افراد مختلف و غیرکارشناس به سازمان جشن ارائه شده­که حاکى از نبود یک برنامه‌ریزى دقیق و مستمر و کارآمد مى‌باشد. از سویى آنچه در لیست برنامه‌هاى­اجرا شده هم آمده از یک هماهنگى و سیر منطقى برخوردار نیست.[10]

    تنها رابطه کلى میان همه این برنامه‌ها دین ستیزى و مقابله با فرهنگ اسلامى بوده، به همین دلیل این­برنامه‌ها نتوانستند با مردم منطقه و کشور ارتباط برقرار کنند. حتى اگر بپذیریم که صرفا هدف برگزارى­جشن، ایجاد ارتباط فرهنگى میان مردم کشور ایران با سایر کشورها بوده، این منظور حاصل نگردیده­است. در اینجا وضعیت استقبال عمومى و میزان پذیرش مردم و اقشار شرکت کننده در جشن را از قول­چند تن از مردم و دست اندرکاران حاشیه جشن نقل مى‌کنیم : مطلب نخست گوشه‌اى از سخنان آقاى­حمیدى (کارمند تلویزیون ملى ایران) مى‌باشد : «مردم چندان مشتاق نبودند آن هم به لحاظ عدم تناسخ­فرهنگى با موضوعات و برنامه‌هاى اجرا شده بود. اغلب مردم شهر شیراز و بافت فرهنگى آن، مذهبى ـ­سنتى بود و مردم شیراز در واقع در جشن شرکت نمى‌کردند و اکثر تماشاچیان هر ساله به صورت مشخص­و مداوم از تهران در زمان برگزارى جشن به شیراز مى‌آمدند و تنها بخش کوچکى از جمعیت شیراز که­مرهون فرهنگ غرب شده بود در برنامه‌ها شرکت مى‌کرد و در کل در سطح شهر با انتقاداتى نیز روبرو­مى‌شد. من جمله روزنامه محلى پارس مطالب انتقادآمیزى را به رشته تحریر در مى‌آورد و فقط یکى دو­برنامه مانند موسیقى سنتى ایران و نمایشنامه «شهر قصه» با اقبال عمومى مواجه شد.»[11]

    آقاى حسن راه ساز از کارمندان بخش تعمیرات تخت جمشید چنین بیان مى‌دارد : «حضور مردم در­جشن با رعایت اصول فرهنگى ترویج یافته غرب قابل انجام بود، یعنى تنها کسانى مى‌توانستند به جشن­بروند که فرهنگ غربى را پذیرفته و سنتهاى مذهبى و بومى خود را کنار گذاشته بودند. براى مثال زنان­چادرى بایستى بدون چادر در محل جشن حضور داشته باشند[12]

    خاطره‌اى را از قول آقاى سیدابوالحسن زارع کارگر قسمت فنى تخت‌جمشید نقل مى‌کنیم : «توسط­یکى از نگهبانان که از هم محلى‌هاى قدیمى بود توانستیم برویم به محل جشن، با ترس از رئیس قسمت به­لحاظ ممنوعیت در زمان برگزارى، به علت کنجکاوى به تالار آئینه جهت دیدن مراسم رفتیم. البته بى‌بند و­ بارى وجود داشت. یک گروه استرالیایى کنسرتى را اجرا کردند و با لباس بدن نما روى صحنه آمدند و ما به­علت مذهبى بودن از تماشا کردن مکدر شدیم و تأسف خوردیم که چرا به تماشا رفتیم. و قیمت بلیط­نمایش حداقل دو برابر مزد کارگر بود و ما به لحاظ فقر مادى و تبلیغات انجام شده جویاى دیدار برنامه­شدیم[13]

    از لابلاى بیانات فوق چنین مى‌توان نتیجه گرفت که نبود هماهنگى و سنخیت فرهنگى میان مردم­منطقه و برنامه‌هاى اجرا شده در جشن محرز بوده و براى برخورد با فرهنگ دینى مردم و در سالهاى بعد­هم به کار خود ادامه داده و همان روند را طى کرده است. البته برخورد اقشار مختلف مردم با جشن یکسان­نبود، دسته‌اى که وابسته به رژیم گذشته بودند و در فرهنگ غربى غرق شده و با آداب و رسوم دینى و ملى­خود فاصله گرفته بودند جزء طرفداران جشن محسوب مى‌شدند و در برنامه‌ها نیز شرکت مى‌کردند. در­این خصوص آقاى سیدابوالحسن زارع در پاسخ به این سئوال که بازتاب جشن هنر شیراز چگونه بود؟ این­گونه بیان داشتند : «به دلیل تأثیرگذارى نامطلوب بر قشر جوان (دختر و پسر)، طیف مذهبى مخالف بودند­و مردم بومى منطقه نیز مخالف بودند و طیف بى بند و بار و طرفدار رژیم پهلوى که موافق جشن بودند.[14]»

    در مورد گروه مخالف با جشن و اقدامات آنان آقاى حمیدى (کارمند وقت تلویزیون ملى) چنین­گفتند: «شهید دستغیب منبر داشتند و مخالفت داشتند و اعتراض نمودند و به طور کلى طیف روحانیت و­متعصبین مذهبى و افرادى که به اصالت فرهنگى شیراز پایبند بودند و مردم به طور کلى اعتراض نمى‌کردند­ولى قلبا با این برنامه مخالف بودند و در گوشه و کنار به طور پراکنده ابراز شکایت مى‌کردند[15]

    علت اصلى مخالفت مردم و طیف مذهبى و به ویژه روحانیت با جشن هنر شیراز، مسئله مبارزه این­برنامه با دین و اعتقادات مردم بود و قشر مذهبى که اکثریت جامعه را تشکیل مى‌داد بر این باور بود که­اجراى این گونه جشن‌ها و تداوم آن موجبات کم رنگ شدن و ضربه‌پذیرى فرهنگ دینى را به دنبال­خواهد داشت، لذا ساکت ننشسته و لب به اعتراض گشودند. هر چند برنامه‌هاى اجرا شده در جشن هنر تا­سال 1355 مستهجن و خلاف اخلاق عمومى بود اما اوج ابتذال در سال 1356 صورت گرفت. در جشن­هنر این سال رژیم پهلوى ماهیت ضد دینى خود را به عینه آشکار ساخت و در پى اعطاى آزادى از نوع­کارترى، اجازه اجراى نمایشى را داد که سفیر وقت انگلیس در خاطراتش در کتاب غرور و سقوط، آن را­به عنوان یکى از نخستین جرقه‌هاى انقلاب ایران توصیف کرد. این نمایش، خوک ـ بچه ـ آتش نام داشت.­آنتونى پارسونز (سفیر انگلیس) شرح ماجراى نمایش فوق را این گونه بیان مى‌دارد : «جشن هنر سال 1356 شیراز، از نظر کثرت صحنه‌هاى اهانت‌آمیز به ارزشهاى اخلاقى ایرانیان از جشن‌هاى پیشین فراتر­رفته بود. به عنوان مثال یک شاهد عینى صحنه‌هایى از نمایشى را که ترتیب داده بودند، یک باب مغازه را­در یکى از خیابانهاى پر رفت و آمد شیراز اجاره کرده و ظاهرا مى‌خواستند برنامه خود را کاملاً طبیعى در­کنار خیابان اجرا کنند، صحنه نمایش نیمى از داخل مغازه و نیمى در پیاده رو مقابل آن بود. یکى از­صحنه‌هایى که در پیاده رو اجرا مى‌شد، تجاوز به عنف بود که به طور کامل (نه به طور نمایشى و­وانمودسازى) به وسیله یک مرد (کاملاً عریان یا بدون شلوار درست به خاطر ندارم) با یک زن که­پیراهنش به وسیله مرد متجاوز چاک داده مى‌شد در مقابل چشم همه صورت مى‌گرفت. ولى موضوع به­شیراز محدود نشد و توفان اعتراض که علیه این نمایش برخاست، به مطبوعات و تلویزیون هم رسید. من­به این خاطر موضوع را با شاه در میان گذاشته و به او گفتم اگر چنین نمایشى به طور مثال در شهر منچستر­انگلیس اجرا مى‌شد، کارگردان و هنرپیشگان آن جان سالم بدر نمى‌بردند. شاه مدتى خندید و چیزى­نگفت.»

     اولین اعتراض جدى توسط روحانیون مبارز شیراز از جمله : آیت الله دستغیب و شیخ بهاءالدین­محلاتى صورت گرفت که طى سخنانى جشن هنر شیراز را محکوم و نسبت به اهانت به مقدسات دینى­شدیدا اعتراض نمودند. چنانچه ساواک نسبت به مسئله حساس و پیگیرى آن را در دستور کار خود قرار­مى‌دهد. در گزارشى از ساواک در این خصوص چنین آمده است : «برنامه جشن هنر شیراز ـ تاریخ­5 / 6 / 36 ـ در یازدهمین جشن هنر شیراز نمایشنامه‌اى با عنوان خوک ـ بچه ـ آتش در مغازه‌اى واقع در­خیابان فردوسى شیراز به اجرا درآمد که اجراى آن مورد انتقاد و اعتراض روحانیون و متعصبین مذهبى­آن شهرستان قرار گرفته و تقاضا نموده‌اند از سال آینده از اجراى جشن هنر در شیراز خوددارى شود و­تصمیم داشته‌اند از صبح روز جارى (5 / 6 / 2536) از حضور در مساجد و برقرارى نماز جماعت­خوددارى نمایند که با اقدامات انجام شده از تصمیم خود منصرف شده‌اند و وضعیت عادى است، ضمنا دو­نفر از روحانیون اصفهان به اسامى روضاتى و رهبر ضمن تماس تلفنى با سیدعبدالحسین دستغیب­پشتیبانى خود را از روحانیون شیراز اعلام نموده‌اند ـ ارزیابى خبر: خبر صحت دارد ـ گیرندگان : دفتر­ویژه اطلاعات.»[16]

    موج اعتراض به برنامه‌هاى جشن در این سال بالا مى‌گیرد و در اکثر محافل رسمى و نیمه رسمى و­مطبوعات انتقادات و اعتراضات قابل توجهى بروز مى‌کند، ساواک شرح ماجرا را در گزارش مبسوطى­بدین ترتیب آورده است :

 

«موضوع : شیخ بهاءالدین محلاتى ـ تاریخ 9 / 6 / 36 ـ شماره : 12042 / ه 1 ـ از ساعت 2100 روز­3 / 6 / 36 عده‌اى از روحانیون و طبقات مختلف بازارى به منزل حاج شیخ بهاءالدین محلاتى رفته و در­مورد نمایش (خوک ـ بچه ـ آتش) که در مغازه‌اى در خیابان فردوسى با انجام اعمال زیر انجام گرفته بود با­ارائه مقالات روزنامه کیهان مورخ 31 / 5 / 36 و 11 / 6 / 36 و اطلاعات همان تاریخ[17] که شدیدا به این­نمایش اعتراض شده اظهار مى‌دارد که در روز و شب ماه رمضان در ملاء عام اعمال خلاف عفت و اخلاق­عمومى انجام داده‌اند و در مقابل تماشاچیان پیاده‌رو و در خیابان روى تلویزیون زنى را لخت نشان داده‌اند­و اعمال زشت اجرا کنندگان را به مردم نشان داده و شب ماه رمضان مردم را به فسق و فجور و فساد دعوت­کرده‌اند و در مملکت اسلامى این برنامه‌ها را اجرا مى‌کنند و مقالات روزنامه‌ها خوانده مى‌شود. آقاى­شیخ بهاءالدین محلاتى تصمیم مى‌گیرد که به کلیه ائمه جماعات و وعاظ اظهار نماید که از روز شنبه­5 / 6 / 36 کلیه نمازهاى جماعت موقوف و تعطیل شود و در خلال آن تلگرافى تهیه نمایند که به تهران­مخابره شود که جشن هنر در شیراز تعطیل شود براى همیشه و جشن هنر در شیراز اجرا نشود و در آن شب­آقایان سیدمحمدکاظم آیت‌الهى، سیداحمد پیشوا، سیدعبدالحسین دستغیب، شیخ خادمى، آقا رضى شیخ­الاسلامى، مجدالدین مصباحى، مجدالدین محلاتى و عده‌اى دیگر از بازاریان حضور داشتند.

     دستورهاى شیخ بهاءالدین محلاتى روز پنجشنبه به کلیه آقایان وعاظ و روحانیون و امام جماعت­مساجد اخطار و ابلاغ مى‌شود و روز پنجشنبه صبح، سرهنگ سلطانى رئیس اطلاعات شهربانى و چند­مقام دیگر به منزل شیخ بهاءالدین محلاتى رفته و در این مورد با ایشان مذاکره کرده‌اند و در نتیجه آقاى­محلاتى شماره آقایان را مى‌گیرد و به آنها مى‌گویند که به مسجد بروید چون جشن هنر تعطیل و برچیده­شده است و به کار خود ادامه بدهند ـ نظریه شنبه : به طورى که آقاى محمد حق‌نگهدار اظهار مى‌داشت­قبل از ظهر روز پنجشنبه سرهنگ سلطانى به منزل محلاتى تلفن کرده و گفته است : به آقایان بگوئید که­مساجد را تعطیل نکنید و اضافه نموده چرا آقایان روى منبر به این سیده علویه نفرین مى‌کنند (منظور­شهبانو) ایشان گفته است مردم در این ماه رمضان از این برنامه لختى سخت ناراحت هستند ـ نظریه­یکشنبه: واکنش مردم و متعصبین مذهبى در مقابل برنامه (خوک ـ بچه ـ آتش) شدید بوده و با انتقاد علنى­در روزنامه‌ها نیز موجب گردید که روحانیون سرشناس شیراز با تحریکات متعصبین مذهبى اقدام به­سخنرانى‌هاى تند و تحریف جشن بنمایند. اگر روحانیون بحث خود را روى منابر موضوع جشن هنر و­انتقاد از برنامه‌هاى آن اختصاص داده‌اند با اقدامات مقتضى که در جهت خنثى نمودن این تشنجات به عمل آمده حادثه مهمى به وقوع نپیوست[18]

    با انتشار خبر برگزارى نمایش مذکور و رسیدن آن به نجف اشرف حضرت امام خمینى (ره) به شدت­برآشفتند و موضع‌گیرى بسیار تند و شدیداللحنى را نسبت به رژیم پهلوى اتخاذ کردند. ایشان طى­سخنرانى در مسجد شیخ انصارى نجف اشرف در 6 / 7 / 56 چنین فرمودند : «شما نمى‌دانید که اخیرا چه­فحشایى در ایران شروع شده است شما اطلاع ندارید، گفتنى نیست که چه فحشایى در ایران شروع شده­است. در شیراز عمل شد و در تهران مى‌گویند بناست عمل بشود و کسى حرف نمى‌زند! آقایان ایران هم­حرف نمى‌زنند، من نمى‌دانم چرا حرف نمى‌زنند؟! این همه فحشا دارد مى‌شود و این دیگر آخرش است یا­نمى‌دانم از این آخرتر هم دارد! در بین تمام مردم جمعیت نشان دادند اعمال جنسى را! و [آقایان] نفسشان­در نیامد. دیگر براى کجا گذاشتند؟ براى کى؟ چه وقت مى‌خواهند یک صحبتى بکنند؟ خوشمزه این است­که خود سازمانها و خود دولت و خود مردکه کذا [شاه] همین معنا با رضایت آنهاست، (بى‌اذن، آنها مگر­امکان دارد یک همچو امرى واقع بشود؟ یک همچو فحشایى واقع بشود) خود آنها این کار را مى‌کنند و بعد­روزنامه‌نویس را وادار مى‌کنند که انتقاد کند که کار قبیحى بود، کار وقیحى بود حالا به گوش مردم برود،­آنجا به چشم مردم بخورد، اینها هم به گوش مردم بخورد که یک خرده آرام بشوند [و] آتشها اگر باشد­خاموش بشود، فردا هم در تهران خداى نخواسته این کار خواهد انجام گرفت و نه آخوندى و نه سیاسى‌اى­و نه دکترى و نه مهندسى و نه دیگرى اعتراض نمى‌کند. اینها باید اعتراض بشود، باید گفته بشود. اگر ملتها­همه با هم، ملت همه با هم، مطلبى را اعتراض کنند و احکام اسلام را بایستند و بگویند، امکان ندارد که­همچو قضایایى واقع بشود. از سستى ما و ضعف ما و استفاده از ضعف ما [مى‌گویند] اینها یک دسته‌اى­هستند ضعیف و بیچاره! در صورتى که شما قوه دارید، پشتوانه‌تان ملت است. ملت باز مسلمان است. این­ملت مسلمان علاقه دارد به اسلام، علاقه دارد به روحانى اسلام،... اینها همه باید دست به دست هم بدهند­باید اجتماع کنند، فقیهش با مهندسش، دکترش با محصلش، دانشگاهى با مدرسه‌ایش دست به دست هم­بدهند تا بتوانند یک کارى انجام بدهند و بتوانند از زیر این بارهایى که بر آنها تحمیل مى‌شود، از زیر این­بارها بیرون بروند و نمى‌کنند! من نمى‌دانم چرا! حالا این قدرى شروع شده است در ایران، یک مقدارى­شروع شده، یک فرصتى پیدا شده است و امید است انشاءالله فرصتهاى خوبى پیش بیاید. انشاءالله­ خداوند تبارک و تعالى به همه شما توفیق بدهد و اسلام را تأیید کند و علماى اسلام را تأیید کند و محصلین­را تأیید کند و مسلمین را تأیید کند.[19]»

    در ادامه اعتراضات و اوج گرفتن مبارزات مردمى و توسعه مبارزه در شهرهاى مختلف و در سیر عقب­نشینى گام به گام رژیم پهلوى جشن هنر شیراز در سال 57 برگزار نشد. البته ابتدا قرار بود چند برنامه و به­طور محدود در تخت جمشید و نقش رستم اجرا شود. چنانچه در سند مورخه 18 / 5 / 57 ساواک از قول­روزنامه اطلاعات در همین تاریخ آمده است : «گزارش ـ محترما به عرض مى‌رساند. روزنامه اطلاعات­مورخ 18 / 5 / 57 حاوى دو مطلب زیر است که گویاى سوءنیت گردانندگان نشریه مزبور مى‌باشد : 1ـ در­صفحه اول تحت عنوان «وضع جشن هنر شیراز مبهم است» با تیتر درشت و جالب توجه پیرامون مشخص­نبودن چگونگى برگزارى جشن مزبور و توزیع نشدن پوسترهاى مربوط مطالبى درج و اضافه کرده که­اعلام نشدن برنامه‌هاى ایرانى و خارجى و عدم اعلام اسامى میهمانان و هنرمندان شرکت کننده خارجى به­شایعاتى که پیرامون عدم برگزارى و یا محدودیت آن قوت مى‌بخشد. همان طور که استحضار دارند امسال­به علت تقارن ایام ماه مبارک رمضان با روزهاى برگزارى جشن هنر شیراز، این جشن به بعد از ماه رمضان­موکول شده است و نزدیک به یک ماه به برگزارى مراسم مانده است... 2ـ در صفحه 4 تحت عنوان «18 نفر­به جرم نگهدارى نشریات مضره بازداشت شدند» اقدام مأموران به بازرسى منزل شخصى را که مواد مخدر­نگهدارى مى‌کرده و نیز به دست آمدن مواد مخدر و نشریات مضره را در هنگام خبر تحریف و فقط روى­بازداشت متهمان به علت داشتن نشریات مضره تأکید کرده است. روزنامه مذکور به پیوست تقدیم­مى‌باشد[20]

و اما چند نکته :

1ـ اسناد این مجموعه مربوط مى‌شود به سالهاى 45ـ57 که به صورت تاریخى مرتب شده‌اند.

2ـ از میان اسناد دست نویس و تایپى، ترجیحا اسناد تایپ شده مورد استفاده قرار گرفته است.

3ـ حروف چینى سندها مطابق نگارش اصل بوده و هیچ تغییرى در رسم‌الخط و جمله نویسى آنها داده­نشده بلکه فقط در کنار غلط املائى صحیح آن در داخل کروشه آورده شده و نیز براى سهولت در خواندن­مطالب بعضا نکات ویرایشى رعایت شده است.

4ـ به علت آمدن تصویر اسناد در صفحات مورد نظر، از حروف چینى سربرگ سندها و ذکر نوع طبقه‌بندى­حفاظتى آنها از قبیل محرمانه، خیلى محرمانه و... خوددارى و صرفا به ذکر موضوع سند اکتفا شده است.

5ـ عناصر مهم و مؤثر در پاورقى هر سند توضیح داده شده است.

6ـ در برخى از گزارشات ساواک، نظریه‌هایى داده شده که از نظردهنده با کلمات رمز یاد شده است. این­کلمات رمز معمولاً اسامى روزهاى هفته بوده و منظور از آنها این است :

نظریه شنبه : نظریه منبع نفوذى ساواک، گزارشگر است که از طریق مشاهده مستقیم و یا از راههاى دیگر­ارائه شده است.

نظریه یکشنبه : نظر رهبر عملیات است که پس از گزارش منبع آن را تأیید و یا تحلیل مى‌کند.

نظریه دوشنبه : نظر رئیس دایره عملیات است.

نظریه سه‌شنبه : نظر امنیت داخلى است.

نظریه چهارشنبه : نظر رئیس سازمان اطلاعات و امنیت منطقه است.

7ـ در پایان، دو بخش با عناوین ضمیمه‌ها و عکسها آورده شده است که در بخش ضمیمه اسناد و مدارکى­که قابلیت ارائه در متن کتاب را نداشته به طور مجزا در این بخش آمده است.

مرکز بررسى اسناد تاریخى وزارت اطلاعات

 

پی‌نوشت‌ها:

[1]ـ بخش اسناد همین کتاب، ص 1.

[2]ـ همان، ص 10.

[3]ـ بخش اسناد همین کتاب، ص 2.

[4]ـ همان، ص 5.

[5]ـ اسناد همین کتاب، ص 27ـ 28.

[6]ـ همان، ص 37.

[7]- پیشین، ص 29.

[8]ـ بخش اسناد همین کتاب، ص 118.

[9]ـ همان، ص 149.

[10]ـ به بخش ضمیمه صفحات 1 الى 10 رجوع کنید.

[11]ـ مصاحبه با آقاى سیروس حمیدى تهیه کننده صدا و سیماى مرکز فارس، مورخ 10 / 4 / 80.

[12]ـ مصاحبه با آقاى حسن راه ساز مسئول تعمیرات تخت جمشید، مورخ 10 / 4 / 80.

[13]ـ مصاحبه با آقاى سیدابوالحسن زارع، مورخ 10 / 4 / 80.

[14]ـ همان.

[15]ـ مصاحبه با آقاى سیروس حمیدى تهیه کننده برنامه صدا و سیماى فارس، مورخ 10 / 4 / 80.

[16]ـ بخش اسناد همین کتاب، ص 386ـ387.

[17]ـ رک : بخش ضمیمه، ص 15 و 16.

[18]ـ بخش اسناد همین کتاب، ص 390ـ 391.

[19]ـ صحیفه امام، مرکز نشر آثار حضرت امام خمینى ره، جلد سوم، ص 229 ـ 231.

[20]ـ بخش اسناد همین کتاب، ص 446.

کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.