ولادت
آیتالله شهید علی قدوسی در پنجم رجب سال ۱۳۰۶ هجری شمسی در شهرستان نهاوند در یک خانوادۀ روحانی تولد یافت. وی آخرین فرزند خانواده بود که پس از هفده فرزند دیگر به دنیا آمده بود. پدر وی مرحوم آیتالله ملا احمد قدوسی بود که از علمای معروف زمان خود و به علم و تقوی شهرت خاصی داشت و تحصیلات خود را در نجف اشرف گذرانیده بود و پس از بهرههای فراوان از محضر درس مرحوم آیتالله آخوند ملاکاظم خراسانی، مرحوم آیتالله میرزا حبیبالله دشتی و مرحوم آیتالله میرزا محمدحسن شیرازی با کسب مقام اجتهاد به نهاوند مراجعت و مرجعیت عام یافت و امور مختلف آن دیار از جمله قضاوت و غیر آن را انجام میداد.
دوران تحصیل
مرحوم شهید آیتالله قدوسی از همان کودکی نبوغ و استعداد قابل توجهی از خود بروز میداد و دوران تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در نهاوند گذراند و چون در آن موقع در نهاوند مدارس بالاتری نبود از پدرش میخواهد که برای ادامه تحصیل به سایر شهرستانها برود و به دلیل رضایتبخش نبودن اوضاع دبیرستانها و احتمال انحراف فکری اینگونه دانشآموزان، با مخالفت پدر روبرو شد و به جهت استعداد سرشار وی، پیشنهاد میشود برای ادامه تحصیل به قم رفته و به فرا گرفتن دروس اسلامی بپردازد.
عزیمت به قم
در ابتدا شهید قدوسی تمایلی به رفتن به شهر قم نداشت و امیدوار بود تحصیلات خود را در مدارس کلاسیک طی نماید، ولی جریانی پیش آمد و اثر بسیار عمیقی بر افکار و اندیشههای آن شهید بر جای گذاشت و در نتیجه ایشان رغبت و تمایل به عزیمت به قم مینمایند. خلاصه جریان بدین شرح است که یکی از مبلغین که برای تبلیغ به نهاوند آمده بود و مردی مبارز و متدین بود و سالها در زندان رضاخان پدر شاه مخلوع شکنجه و آزار دیده و تازه آزاد شده بود و شناخت چندانی به خانواده آیتالله قدوسی پدر شهید قدوسی نداشت، پس از اقامه نماز هر روز منبر میرفت و یک روز در ضمن صحبت اظهار میدارد:
«دیشب خواب دیدم پیغمبر اکرم (ص) را که به دست مبارک خود عمامه بر سر پسر کوچک حضرت آقا (اشاره به پدر مرحوم شهید قدوسی) گذاشت اگر چنین پسری ایشان دارد و در مسجد میباشد او را به من نشان دهید،»
که از طرف حاضرین در مسجد مرحوم شهید قدوسی به او معرفی میگردد و او پس از ختم و پائین آمدن او را بغل کرد و مصافحه میکند و میگوید:
«بگو که مقامی عالی در انتظار توست و مردم مسجد همه به او تبریک میگویند[1]».
از آن شب تحول شگرفی در مرحوم شهید قدوسی پیدا میشود و بلافاصله از پدرش میخواهد که او را برای تحصیل به قم بفرستد.
در سال ۱۳۲۱ ﻫ.ش در حالی که آن شهید بیش از پانزده سال نداشت وارد قم شد و ابتداء مورد توجه مرحوم آیتالله سید صدرالدین صدر که قبلاً شناختی از پدر شهید قدوسی داشت قرار میگیرد و از محضر ایشان بهره فراوان کسب کرده و علیرغم مشقت و سختی شرایط تحصیل در حوزه و بروز مشکلات بسیار فرا روی طلاب جدیدالورود، آن شهید با پشتکار و کوشش خستگیناپذیر به تحصیل مشغول میشود و دروس مقدماتی را طی چندین سال تمام و وارد درس خارج میشود.
آیتالله شهید قدوسی درس خارج را در محضر مرحوم آیتالله بروجردی و امام خمینی و سایر علماء حاضر در حوزه فرا میگیرد. همچنین درس فلسفه و تفسیر را نزد علامه طباطبائی تلمذ نمود و از جمله شاگردان ممتاز استاد علامه به شمار میرفت و از همحوزههای شهید دکتر بهشتی و شهید مطهری بود که به اتفاق در درس علامه طباطبائی شرکت داشتند. دقت، نظم و معنویت وی باعث میشود که نزد علامه طباطبائی مورد توجه خاص قرار گرفته و همین امر باعث وصلت وی با علامه و توفیق دامادی ایشان را به دست آورد.
شهید آیتالله قدوسی در سال ۱۳۴۱ ﻫ.ش به درجه اجتهاد نائل و به تدریس در حوزه علمیه قم مشغول میگردد. ایشان از جمله افرادی بود که اعتقاد به تحرک حوزه داشت و معتقد بود که از لحاظ حرکت اجتماعی و نوع تشکیلات و دروس و مسائل مطرح شده باید حوزه تحرک جدیدی داشته باشد و برای دنیای امروز و رهبری یک جامعه در این زمان آماده گردد.
فعالیتهای سیاسی شهید قدوسی
با عنایت به ذهن خلاق و تعهد ایشان نسبت به مسائل اجتماعی و سیاسی، با آغاز فعالیت فدائیان اسلام، از مدافعان شهید نواب صفوی بود و در جریان نهضت ملی نفت با نواب صفوی همکاری و همفکری نزدیک داشت و همچنین در مخالفت با حزب توده که در آن موقع فعالیت گستردهای داشت، تلاش زیادی داشت. پس از شکست نهضت ملی و پیروزی کودتاچیان ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، وی به تحصیل خود ادامه داد و تا شروع نهضت امام خمینی در سال ۱۳۴۱ مشغول تکمیل دروس حوزوی و حصول به درجه اجتهاد بود.
با آغاز نهضت امام خمینی مجدداً وارد فعالیت سیاسی میشود و از آن تاریخ تا هنگام شهادت در این راه محکم و استوار به دنبال اندیشهها و خط امام خمینی حرکت مینمود.
در سال ۱۳۴۳ ﻫ.ش با همکاری تنی چند از فضلاء و مدرسین حوزه علمیه قم از جمله مرحوم آیتالله ربانی شیرازی و شهید دکتر بهشتی در فکر تشکیل جمعیتی بود که هدف آن همان تحرک و نهضت و اصلاح هرچه بیشتر حوزه علمیه بود. این جمعیت دارای شاخهها و تشکیلات کاملاً جدید و بیسابقه در بین روحانیون بود و ایشان در این کار سهم بسزائی داشت. در اواخر سال ۱۳۴۴ این جمعیت توسط ساواک شناسایی شد و تمام روحانیونی که در تشکیل آن شرکت داشتند از جمله خود شهید قدوسی دستگیر و زندانی شدند و پس از مدتها تحقیق و بازجوئی که نتیجهای برای رژیم در برنداشت آزاد میگردد.
در ابتدای بخش اسناد در خصوص اساسنامه و چگونگی دستگیری و بازجوئیهای اعضاء گروه به طور کامل درج گردیده است. اداره کل سوم ساواک در تاریخ 12 / 3 / 45 در رابطه با شهید قدوسی چنین اعلام میدارد «... نظر به اینکه فعالیت این جمعیت به این ترتیب تا حدودی مسلم میباشد و از طرفی به نظر میرسد على قدوسی با توجه به شغل و سمتی که در این جمعیت داشته، فعالیتهائی انجام داده که از دادن پاسخ در این زمینه طفره میرود. لذا ضروریست که مشارالیه هم دستگیر و بازداشت گردد. چون استنباط میگردد به استناد اساسنامه به دست آمده جمعیت مذکور دارای تشکیلات بسیار وسیع و منظمی میباشد که احتمالاً با خارج از کشور هم ارتباط دارد و کشف موضوع و بهرهبرداری از آن حائز اهمیت میباشد.» پس از دستگیری شهید قدوسی و انجام جلسات بازجوئی متمادی نهایتاً ساواک در گزارش کار تنظیمی خود چنین مینویسید «نظریه. با توجه به محتویات پرونده و اظهارات متهم، فعلاً دلایل کافی بر اثبات اتهام انتسابی درباره نامبرده وجود ندارد و پرونده او چون از لحاظ تحقیقاتی تکمیل میباشد در صورت تصویب به اداره دادرسی نیروهای مسلح شاهنشاهی احاله گردد.» و بالاخره، در تاریخ 4 / 5 / 45 برابر اعلام اداره دادرسی نیروهای مسلح، قرار منع پیگرد صادر میگردد.
پس از آزادی از زندان و با توجه به شرایط و فضای سیاسی و اجتماعی حاکم بر کشور و حوزههای علمیه، فعالیت سیاسی خود را در قلمرو فرهنگی و آموزشی پی گرفت و در راستای اجرای تحولات جدید در حوزه مدیریت مدرسه حقانی را پذیرفت و فصل جدیدی در حیات مبارزاتی و فرهنگی ایشان به وجود آمد.
مدرسه حقانی
در راستای اجرای دیدگاهها و طرحهای اصلاحی شهید قدوسی در حوزه علمیه قم و توجه و قاطعیت ایشان به ایجاد نظم و انضباط در فضای حوزه، برای اولین بار اقدام به گرفتن امتحان از طلاب نمود. وی بسیار سعی نمود که طلاب علاوه بر خواندن دروس اسلامی از دروس جدید مثل ریاضیات و طبیعی و زبان خارجه کاملاً استفاده نمایند و در تمام سطوح، دروس کلاسیک دبیرستانی را جزء دروس اسلامی قرار میداد و هم چنین دروس اقتصاد و جامعهشناسی و روانشناسی که در آن زمان در حوزه معمول نبود جزء برنامه طلاب مدرسه حقانی قرار داد و برنامههای مدرسه با همفکری و همراهی شهید دکتر بهشتی و عدهای دیگر از دوستان ایشان انجام میشد. در طول این مدت مدرسه حقانی به عنوان مرکزی برای مبارزه با رژیم بود و بسیاری از شاگردان آن به زندان افتاده و یا فراری و در تبعید بودند و ساواک به طور مرتب برای دستگیری مبارزین و به بهانههای مختلف به آن یورش میبرد. در تمام این دوران شهید قدوسی کاملاً تحت نظر ساواک بوده و چند بار نیز بازداشت گردید و گاه و بیگاه نیز ایشان توسط ماموران ساواک بازرسی و تفتیش میشد و با توجه به اینکه از دیدگاه ساواک، ایشان از هواداران امام خمینی به شمار میرفت لذا با دقت فراوان و توسط منابع و عوامل نفوذی خود کلیه فعالیتهای مدرسه حقانی و شخص شهید قدوسی را تحت نظر داشتند. در قالب گزارشات ساواک، تحلیلهای یکسان و تکراری از وضعیت مدیریت و شاگردان مدرسه حقانی ارائه میگردید از جمله:
«نتیجه بررسی مدرسه حقانی به قرار زیر میباشد. ۱- شکی نیست آقای قدوسی که رئیس مدرسه حقانی است یکی از علاقهمندان به [امام] خمینی و از خمینیستهای داغ و دوآتشه به شمار میرود به حدی که صریحاً با شریعتمداری و گلپایگانی مخالفت کرده و پیوسته دم از خمینی میزند. ۲- شکی نیست که آقای قدوسی ظاهری بسیار آرام دارد و هیچ نوع فعالیت آشکاری در داخل مدرسه برای خمینی ندارد و برخلاف اکثریت شاگردان مدرسه مخالفت علنی نداشته، در حالی که اکثر شاگردان حقانی، شاگردان داغ میباشند.»
در بخش مربوط به اسناد مدرسه حقانی، گزارشات بسیار زیادی در خصوص چگونگی برخورد، حساسیت و اقدامات رژیم علیه مدرسه حقانی موجود میباشد که تا حدود زیادی بیانگر ویژگیهای فکری و مدیریتی شهید قدوسی و فضای حاکم بر آن مدرسه میباشد.
فعالیتهای فرهنگی شهید قدوسی
در کنار مدرسۀ حقانی، ضرورت تأسیس یک مدرسه علمیه مختص خواهران و تربیت مبلغان زن بیش از پیش احساس میشد و از جمله اقداماتی که شهید قدوسی با همکاری جمعی از مدرسین بدان اهتمام ورزید ایجاد مدرسه طلبگی برای خواهران بود. قبل از این حرکت، تقریباً هیچگونه محلی برای اینکه خواهران مانند برادران بتوانند دروس اسلامی را فرا گیرند وجود نداشت و ایشان برای تحقق چنین ایده بزرگی «مکتب توحید» را به وجود آوردند که با استقبال بینظیر روبرو شد و بسیاری از خواهران که مایل بودند بتوانند ایدئولوژی اسلامی را فرا گیرند به این محل روی آوردند و بعد از مدتی تعداد دیگری از این نوع مدارس به وسیله افراد دیگر تأسیس گردید.
با گسترش موج تشکیل و تأسیس مدارس علمیه بانوان و بخصوص فعالیتهای انقلابی در برخی از آنها، حساسیت و توجه رژیم نسبت به ماهیت، اهداف و برنامههای آنها جلب و اقداماتی جهت محدودیت فعالیت آموزشی در مدارسی که گرایشات انقلابی داشتند، نمود. در این خصوص توجه ساواک به مدرسه مکتب توحید بیش از دیگر مدارس است و لذا در برخی گزارشات خود چنین تصریح میکند
«رئیس سازمان امنیت قم طی گزارشی به تهران اعلام میدارد. در خصوص مکتب توحید قرار است بعد از پانزدهم خرداد نسبت به احضار مسئول آن (علی قدوسی فرزند احمد) اقدام و از وی خواسته شود مکتب توحید را تعطیل نماید».
و در گزارش دیگر اعلام میدارد:
«ساواک قم پیرامون مدارس تازه تأسیس علمیه دخترانه گزارش میدهد. چون مکتب توحید بدون کسب مجوز از وزارت آموزش و پرورش دایر شده و برنامه این وزارتخانه را اجرا نمینماید، دستور لازم برای جلوگیری از ادامه کار مکتب توحید صادر شده است».
علیرغم فشارها و مزاحمتهای ساواک برای به تعطیلی کشاندن مکتب توحید، این مدرسه به فعالیت خود ادامه و با وجود تلاشهای فراوان ساواک در سال ۵۷ جهت توقف فعالیت مکتب توحید، این امر میسر نگردید و به لطف خداوند متعال فعالیت آموزشی این مدرسه علمیه ادامه یافت.
شهید آیتالله قدوسی به جهت اهتمام و توجه به ایجاد ارتباط و اتحاد بیشتر طلاب و دانشجویان در سالهای آخر قبل از انقلاب، کلاسهای مرتبی برای دانشجویان تشکیل داد و بسیاری از دانشجویان دانشگاهها برای فراگیری دروس اسلامی به قم آمده و در این کلاسها شرکت میکردند و این امر باعث عمیقتر شدن ارتباط دانشجویان و طلاب گردید و اثرات تعیینکنندهای در جریان پیروزی انقلاب اسلامی بر جای گذاشت.
ویژگیهای اخلاقی شهید قدوسی
شخصیت برجستهای چون آیتالله قدوسی، دارای ویژگیهای خاصی بود که همان مشخصهها ایشان را به عنوان شخصیتی محبوب و مفید که در طی دوران پربرکت زندگی خویش منشاء خدمات عظیمی گشته بود متمایز میساخت. چه او در طلب رضای خدا سر از پا نمیشناخت. در اعمال مستحبی تا حد واجب پیش میرفت و تأکید مینمود نماز شب را برای خود و طلاب واجب میدانست. در نظم و انضباط زبانزد عام و خاص بود. نسبت به اخلاق و رفتار شاگردانش بیاندازه دقت داشت. هیچگاه زمان و وقت او تلف نمیشد. در مدیریت انسانی ورزیده بود. در تقوی و معنویت شهرت خاصی داشت و از سوی مراجع و مدرسین حوزه مورد احترام بود.
از جمله مهمترین کارهای ایشان که اثر فراوانی بر تمام شاگردان و حتی طلابی که در مدرسه حقانی نبودند داشت درسهای اخلاق ایشان بود. در این درسها، خود اشک میریخت و دیگران را به گریه میانداخت و چنان با احساس و اثربخش و تکاندهنده مباحث اخلاقی برگرفته از قرآن و نهجالبلاغه را بیان میکرد که شاگردانش پس از سالها هرگز آن صحنهها را فراموش نمیکنند.
در واقع شهید آیتالله قدوسی عالمی وارسته، فقیهی عارف و مجاهدی نستوه بود که در راه مبارزه سیاسی و فرهنگی با رژیم شاه، همواره به تهذیب نفس و پرورش فضائل اخلاقی توجهی ویژه داشت و از جمله ملکات مهم ایشان در بین طلاب، برخورداری از ملکات اخلاقی بوده است.
شهید قدوسی خود چنین میگوید:
«هنگامی که در حجره بودم چه بسا شبها تا صبح به مطالعه میپرداختم و متوجه نمیشدم در چه ساعتی از شب هستم، ناگهان میدیدم سپیده صبح طلوع کرده و غذایی که برای شام دیشب روی چراغ گذاشتهام فراموش کردهام تا آن سوخته و از بین رفته و پول دیگری برای تهیه غذا ندارم. بنابراین آن شب را چون شبهای دیگر گرسنه میگذراندم.[2]»
هم چنین در جای دیگر میگوید:
«در اوایل کار به دلیل کثرت بحث و دروس از لحاظ جسمی مشکلات بسیاری پیدا کردم و این مشکلات بعدها نیز ادامه داشت. در زمانی که دروس عالیه را نزد اساتید حوزه فرا میگرفتم مدتی آنقدر به خود فشار آورده بودم که هنگام بالا رفتن از پلهها مجبور بودم به دیوار تکیه کنم. برای حل این مشکل و چون قبلاً اهل ورزش بودم تصمیم گرفتم با چند تن از دوستان توپی خریده و جمعهها برای ورزش بیرون شهر برویم. این کار را کردم و مقداری اثر مثبت داشت ولی چند روز نگذشته بود که چند تن از روحانیون مشهور پیام فرستادند که با این کار را ترک کن و یا از حوزه بیرون برو.»[3]
شهید آیتالله قدوسی به روایت دیگران
آیتالله محمدی گلپایگانی: مرحوم آقای قدوسی رحمتالله علیه در جهت مدیریت حوزه معروفیت داشت. روی آن جنبه مدیریت و قاطعیت و تقوا و علمی که از ایشان مشهود بود مدرسه منتظریه قم که یک نوبنیادی بود، این مدرسه در اختیار شادروان آقای قدوسی قرار گرفت و برنامه را ایشان با دوستانی مثل مرحوم آقای بهشتی و دیگران طراحی میکردند.
آیتالله موسوی اردبیلی: شهید قدوسی رحمتالله علیه انسانی بود بسیار متشرع، مقید به موازین شرعی تا آنجا که میتوانست کار و فعالیت میکرد و تمام آنها را بر طبق معیارهای شرعی انجام میداد. دارای افکاری انقلابی بود، با فرهنگ انقلاب کاملاً آشنا بود، فداکاری، خدمت، آگاهی، مسئولیت و تعهد را هم به قدر کافی داشت.
آیتالله جنتی: شهید قدوسی مردی بود باصفاتی برجسته که باعث امتیاز چشمگیر او بود. اخلاقی ستودنی داشت و حدود هفده سال آشنایی که با او داشتم هیچ نشانی از تظاهر و ریا در او نیافتم او روحانی متین و موقر بود که هرگز در طول معاشرت سخنی مبتذل و یا شرکتی ناهنجار از او ندیدم از صفات برجسته ایشان رازداری، حفظ اسرار و حساب شده سخن گفتن بود. در دوران نهضت با اینکه مدرسه کانون پرورش نیروهای انقلابی بود، مکرر دژخیمان ساواک و شهربانی به مدرسه هجوم میآوردند، هیچ برگهای از همکاری او با عناصر انقلابی بدست نیاوردند با اینکه مستقیم یا غیرمستقیم در جریان حرکتها بود و به بچهها کمک میکرد.
آیتالله صانعی: یکی از خصوصیات شهید آقای قدوسی حالت تعبد و تمسک بود و ایمان به قوانین خداوند که این حالت را از استاد بزرگش امام خمینی روحیله فداه اخذ کرده بود. امتیاز ایشان، نظم ایشان در کارها بود که معمولاً اساتیدی که به مدرسه حقانی میآمدند از نظم ایشان درس میگرفتند و نظم در کار شهید قدوسی الگویی برای دیگران بود.
آیتالله سید حسن طاهری خرمآبادی: مرحوم آقای قدوسی از فضلای معروف جامعه مدرسین و از شاگردان خوب امام بودند. ایشان جز افرادی بود که اگر به کار تدریس ادامه میدادند از آنهایی بودند که شاید صدها نفر شاگرد میتوانست در حوزه داشته باشد. برای خاطر اینکه آدمی بود خوش حافظه، خوش استعداد و پرکار، هم در فقه و اصول کار کرده بود و هم فلسفه بلد بود ولی بر اثر اینکه تشخیص داد که یک کار منظم با برنامه تشکیل یک مدرسه منظم برنامهای تربیت طلاب لازم و ضروری است یعنی همان مدرسه حقانی.
حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی: یک خصوصیت بارز ایشان نظم و قاطعیت بود. در بین همه ما ایشان زبان زد بود به نظم و قاطعیت و به همین دلیل ما برای ایشان مدیریت قائل بودیم و کارهایی که در آن روزها احتیاج به مدیریت قاطعی داشت به ایشان سپرده میشد و به همین دلیل هم ایشان را مسوول محاکمات آن زمان کردند و اول مسوول زندانیهای بازداشتی از رژیم سابق در روزهای اول انقلاب که خیلی بینظم بود کردند و این کار برای این انجام شد که بشود به آنها نظمی داد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ابتدا ایشان برای پیاده کردن برنامههائی که هیئت مدرسین در مورد حوزه و مسائل دیگر داشتند در قم فعالیت داشت و سپس به فرمان رهبر انقلاب مسولیت دادستانی کل انقلاب را پذیرفت و با اینکه مریض و از ناراحتی کبدی فوقالعاده زجر میبرد ولی هیچگاه از کار کوتاه نیامده و با جدیت و پشتکار به کار خود ادامه میداد.
پس از انقلاب شهید قدوسی بدون محافظ رفت و آمد میکرد. بعد از شهادت شهید آیتالله بهشتی امام دستور دادند تا از خودش محافظت کند لذا پذیرفت پاسداری داشته باشد.
به دلیل جایگاه مهمی که ایشان در سال ۱۳۶۰ به عهده داشتند و از طرفی فعالیت گسترده منافقین در ترور شخصیتهای انقلاب، بالاخره در ساعت ۲۰:۳۰ دقیقه روز شنبه ۱۴ شهریور سال ۱۳۶۰ شهید قدوسی در جریان توطئه یک بمبگذاری در دادستانی انقلاب اسلامی به فوز عظیم شهادت نائل آمد.
امام خمینی در پیامی به مناسبت شهادت ایشان مرقوم داشتند:
بسم الله الرحمن الرحیم
انالله و انا الیه راجعون
با کمال تأسف و تأثر حجتالاسلام شهید قدوسی به دوستان شهید خود پیوست. شهیدی عزیز که سالیان دراز در خدمت اسلام بود و اخیراً مجاهدات او در راه انقلاب بر همگان روشن است. اینجانب سالیان طولانی از نزدیک با او سابقه داشتم و آن بزرگوار را به تقوا و حسن عمل و استقامت و مقاومت و تعهد در راه هدف میشناختم شهادت بر او مبارک و و فودا الى الله و خروج از ظلمات به سوی نور بر او ارزانی باد. راهی است که باید پیمود و سفری است که باید رفت چه بهتر که در حال خدمت به اسلام و ملت شریف اسلامی شربت شهادت نوشیدن و با سرافرازی به لقاءالله رسیدن و این همان است که اولیای معظم حق تعالی آرزوی آن را میکردند و از خدای بزرگ در مناجات خود طلب میکردند.
گوارا باد شربت شهادت بر شهدای انقلاب اسلامی و خصوص شهدای اخیر ما که با دست جنایتکار منفورترین عناصر پلید به جوار رحمت حق شتافتند و افتخار برای اسلام و ننگ و نفرت برای دشمنان دژخیم ملت شریف آفریدند.
اینجانب شهادت دادستان کل انقلاب و سرهنگ وحید دستجردی[4] که در رأس شهربانی و قوای انتظامی در حال انجام وظیفه بودند و بدین تحفه الهی نایل شدند را به ملت ایران و به حوزه علمیه قم و به قوای مسلح تبریک و تسلیت عرض میکنم و از خدای تعالی رحمت برای آنان و صبر و شکیبایی برای خانواده محترمشان خواستارم. ننگ و خسران بر کسانی که گمان میکنند با این شرارتها ملت شریف ایران را که برای اقامه عدل اسلامی قیام نمودهاند از صحنه مبارزه با کفر خارج مینمایند و تن به عار و ذلت ابرقدرتهای جنایتکار میدهند این کور دلان شکستخورده نمیبینند که مادران و پدران و فرزندان و همسران این شهدا چون قهرمانان صدر اسلام به شهادت اینان افتخار مینمایند و چون کوهی در مقابل حوادث ایستادهاند گویی اینان از شدت یاس به جنون کشیده شدهاند و چون خود را مطرود ملت مسلمان میبینند از ملت ایران انتقام میکشند.
از خداوند تعالی هدایت برای جوانان گولخورده و خذلان برای سران از خدا بیخبر آنها خواستارم.
سلام و درود بر شهیدان راه حق و رحمت بر شهدای اخیر اسلام والسلام علی من اتبع الهدی
«روحالله الموسوی الخمینی»
[1]ـ رک عدالت در خون، یادواره دومین سنگر فقاهت و قضاوت، روابط عمومی دادستانی کل انقلاب، سازمان تبلیغات اسلامی، ص ۲۴ و ۲۳.
[2]ـ شهید قدوسی پارسای پرتلاش، محمدحسین قدوسی، سازمان تبلیغات اسلامی، ص ۱۸.
[3]ـ همان مأخذ.
[4]ـ آقای وحید دستجردی، رئیس کل شهربانی جمهوری اسلامی ایران در تاریخ 6 / 6 / 1360 در جریان بمبگذاری منافقین که منجر به شهادت رئیسجمهور (محمدعلی رجایی) و نخستوزیر (محمدجواد باهنر) گردیده بود به شدت دچار سوختگی و جراحت شد و سرانجام بر اثر شدت جراحات وارده در تاریخ 14 / 6 / 1360 به درجه رفیع شهادت و لقاءالله واصل گردید. پیکر پاک شهید قدوسی و شهید دستجردی در تاریخ ۱۵ شهریور ۱۳۶۰ در مراسمی باشکوه و با حضور انبوه جمعیت عزادار از مدرسه عالی شهید مطهری تهران تشییع شد.