تاریخ سند: 1 آذر 1350
موضوع: ناصر مکارم
متن سند:
از: 7/ ﻫ تاریخ: 1 /9 /1350
به: 312 شماره: 14282/ ﻫ
موضوع: ناصر مکارم
ساعت 1200 روز 25 /8 /50 نامبرده بالا پس از برگزاری نماز جماعت در مسجد شکراله خان به منبر رفت و ابتدا به چند سؤال مشروحه زیر که از ایشان شده بود پاسخ داد.
1 . چرا خدا میگوید باید مرا یاری و عبادت کنید در صورتی که خداوند کریم است.
2 . درست است که خداوند با موسی صحبت کردهاند.
نامبرده سپس بحث خود را پیرامون آیه «ان الانسان لفی خسر» ادامه داد و گفت یک مملکت وقتی خوب کار میکند که قوه قضائی و انتظامیش قوی باشد. در دنیای واقعی عدهای هستند که پروندهشان به باد رفته است مثلاً آقا آنقدر در موقع رانندگی سرعت و سبقت میگیرد تا در اثر تصادف کشته میشود، لیکن فلان آقا در سپاه اسلام کشته میشود مسلم است این دو نفر یکی نخواهند بود. ما کسانی را میشناسیم که اینها تنها نیروی ایمان داشتند مانند علیبن یقطین1 با وجودی که در دستگاه هارون الرشید شخصیتی داشت، یکی از مریدان امام جعفر صادق (ع) بود در آن زمان اسلام آنقدر پیش رفته بود که اکثر سرزمینها را تحت نفوذ داشت روزی شخصی به نام ابراهیم قصد داشته با علی بن یقطین ملاقات کند و چون ابراهیم ساربان بوده علی ملاقات او را نمیپذیرد. ابراهیم نزد حضرت صادق میرود و از وی شکایت میکند و چون علی بن یقطین میخواسته به دیدن حضرت برود اجازه ورود به وی داده نمیشود. لیکن علی بن یقطین متقی و با ایمان بود و با وجود اینکه در دستگاه هارون مقامی داشت آنقدر تأمل کرد تا حضرت را دید. فرمود برو از ابراهیم معذرت بخواه. او رفت و حتی به خاک افتاد و به ابراهیم گفت پایت را روی صورتم بگذار تا خدا شاهد باشد اما ما مرتب میبینیم که وضع مردم بدتر میشود و یا گرگ که میگوید من در سال یک یا سه گوسفند از گلهای را میربایم اما انسان که اشرف مخلوقات است هر روز میلیونها از این گوسفندان را میکشد و باید هم چنین باشد چون اشرف همه موجودات است ولی همین انسان چه کارهایی که نمیکنند مثلاً هر ساله یا هر ماه در روزنامهها میخوانیم که روزی چند نفر به خاطر واردکردن هروئین اعدام شدند و واقعاً ما خیال میکردیم که اگر یکی دو نفر اعدام شود دیگر سایرین مرتکب چنین عملی نخواهند شد در صورتی که روز به روز بر تعداد آنها اضافه میشود.
در سابق در همین شهر شیراز میرزای شیرازی2 به خاطر گرفتن امتیاز دخانیات در ایران (انگلیسیها) دستور داد که همه دکانها را ببندید و هیچ کسی تنباکو نکشد بطوری که هنگامی که ناصرالدین شاه میخواست قلیان میکشد گفتند در شهر قلیان پیدا نمیشود این بود برنامه مسلمانان شما.
نظریه یکشنبه. اظهارات شنبه مورد تأیید است.
نظریه چهارشنبه. نظریه یکشنبه مورد تأیید است.
نظریه 7/ ﻫ. نظریه چهارشنبه مورد تأیید است.
با پرونده ناصر مکارم ارائه شود. مجتبوی 2 /9 /50
توضیحات سند:
1. در تمام موارد منبع ساواک علی ابن یقطین را «علی بن یقتی» نوشته که اصلاح شده و ماجرای نقل شده نیز مربوط به حضرت امام کاظم (ع) است.
2. آیتالله العظمی میرزا محمدحسن شیرازی معروف به میرزاى شیرازى بزرگ (اول) مرجع اعلم عصر خود و از علماى عالیقدر امامیه در چهارم اردیبهشت 1194 ﻫ ش به دنیا آمد، بود. در اوایل زندگى از شیراز به اصفهان آمد و نزد علماى آن شهر به تحصیل پرداخت و سپس به تعلیم و تدریس مشغول شد. در زمان مرجعیت او در سال 1271 کمپانى انگلیسى «رژى» قراردادى به مدت 50 سال با ناصرالدین شاه قاجار به امضا رسانید که به موجب آن، این کمپانى صاحب امتیاز دخانیات ایران شناخته شده بود. همان زمان میرزاى شیرازى براى جلوگیرى از نفوذ انگلیس در ایران با صدور فتواى معروف مبنى بر اینکه: «الیوم استعمال تنباکو و توتون در حکم محاربه با امام زمان است.» ناصرالدین شاه را ناگزیر به لغو امتیاز کمپانى انگلیسى کرد از نکات جالب توجه، تبعیت همسران ناصرالدین شاه از فتواى میرزا بود. آنها تمام قلیانها موجود در دربار را شکستند و زمانى که ناصرالدین شاه از یکى از همسرانش پرسید به دستور چه کسى قلیانها را شکستید پاسخ داد: به دستور آن کسى که ما را به شما حلال کرده است. وی در 15 بهمن 1273 در سامرا درگذشت.
منبع:
کتاب
آیتالله العظمی ناصر مکارم شیرازی به روایت اسناد ساواک - کتاب اول صفحه 492