کیفرخواست
متن سند:
کیفرخواست
به این ترتیب کیفرخواست ۴۸ صفحهای دادسرای شهرستان اصفهان علیه هدفیها به همراه پرونده سه هزار برگی و ضمائم آن از طریق دادسرای استان به دادگاه جنایی فرستاده شد، که متن کیفرخواست
به شرح زیر است:
ریاست محترم دادگاه عالی جنایی استان اصفهان
نظر به چگونگی جرایم ارتکابی از ناحیه متهمین این پرونده ضروری است که قبل از ذکر اسامی متهمین و بیان جرایم به منظور تشحیذ ذهن هیئت محترم دادگاه از مطالبی که از هر جهت شایسته توجه و امعان نظر میباشد سخن به میان آید. برای شناختن هر چه بیشتر هر حادثهای لازم است که عوامل بوجود آورنده و استعداد و میزان پذیرش محیط عمل و اثرات آن مورد مداقه و بررسی قرار گیرد از این نظر لازم است که وضع اجتماعی، کیفیت اخلاقی و مذهبی و طرز تفکر مردمی که دستهای خویش را به خون بیگناهان آلوده ساختند، مورد مطالعه واقع شود.»
دادستان سپس با تشریح مفصل وضعیت قهدریجان و عملکرد مهدی هاشمی و اطرافیان وی در منطقه مینویسد:
اما جرایمی که در این پرونده مورد بررسی قرار گرفته:
1- یک شب سید مهدی هاشمی چهار نفر را به اسامی قربانعلی حمزهزاده، حسین مرادی، عباسعلی رحیمی و امیرقلی حمزهزاده در خانه حسین مرادی جمع کرده و به ظاهر تحت این عنوان که رمضان مهدیزاده با زنان رابطه نامشروع دارد و مفسده جوست و فساد باید از بین برود، دستور قتل وی را صادر میکند، در صورتی که حقیقت امر این بوده که مهدیزاده قبلاً با این گروه رفت و آمد داشته و از مدتی پیش از آنها کنار کشیده بوده و همه جا از اعمال و رفتار آنها انتقاد میکرده و آنها را به باد تمسخر میگرفته است. به شرح اظهارات محمد مهدیزاده صفحه ۸۲۵ که قربانعلی حمزهزاده به عنوان اینکه خواب مانده در ساعت مقرر در محل موعود حاضر نمیشود.
و فقط سه نفر اخیر بعد از نیمه شب ... به موتورخانه میروند و مردی را که در خواب بوده از پای در میآورند و چنان ضربات مهلکی به وی وارد میآورند که فقط بر اثر یکی از ضربات دست او از مچ قطع میشود و با وارد ساختن ضربات متعددی که بالغ بر سی ضربه بوده جراحات عمیق و کشندهای در بدن او ایجاد میکنند و به طوری که در اوراق بازجویی منعکس است متهمین اظهار داشتند چنان میزدیم که نمیفهمیدیم به کجا میزدیم.
با طی کردن این راه و آماده ساختن افراد تعلیم دیده موقع آن میرسد که به سراغ کسانی بروند که به حکم ایمان و عقیده در شهر با آنها مخالفت میکردهاند.
نطفه انتقام
2- این بار قرعه به نام مردی زحمتکش، زارعی پاک نهاد و طلبهای متقی که خانواده نه نفریاش را با هزاران زحمت اداره میکرده میرسد، یعنی کسی به نام شیخ قنبر علی صفرزاده. شخصی که روزها در مدرسه صدر در محضر آیتالله شمسآبادی درس میخوانده و به هنگام زراعت در صحرا و زیر آفتاب سوزان زمین را میشکافته و دانه میپاشیده و در خلال تعلیم و تعلم، کتابفروشی میکرده است. او زندگیش از حقوق ماهانه ناچیزی که بابت طلبه بودن دریافت مینمود و قطعه زمینی که کشت میکرد و سود بسیار جزئی که از فروش چند مجلد کتاب به دست میآورد اداره میشد. ضمناً در خلال این کارها توزیع حقوق طلاب مدرسه ملا عبدالله و جده بزرگ و جده کوچک، به عهده او بود و اگر حتی یک عدد پنج ریالی اضافه میآمد آن را مسترد میداشت.
چرا او را کشتند؟
چون این مرد به لحاظ داشتن شهامت اخلاقی و تربیت خاص مذهبی علناً با آنها از در مخالفت بیرون میآمده و برای اینکه بساط تبلیغاتی آنها را برچینند جریان فعالیت تبلیغاتی را با علمای مذهبی شهر اصفهان از جمله آقایان سیدابوالفضل صفویریزی، حاج آقا مصطفی ابطحی، مرحوم آیتالله شمسآبادی در میان میگذاشته و عملاً برای آشنا ساختن مردم به احکام الهی و عاظی را به کمک مرحوم شمسآبادی به قهدریجان دعوت میکرده از جمله آقایان حاج آقا جواد ابطحی، حاج شیخ اسماعیل کلباسی، حاج آقا مهدی میردامادی و آقای منصورزاده.
این جماعت خونخوار که شیخ قنبرعلی را سد راه خود میبیند و متوجه میشوند که اعمال و رفتار آنها در شهر بازگو میشود و میفهمند که اگر افرادی مطلع و بصیر مردم را در جریان قرار دهند تمام زحماتشان به هدر میرود، از چند ماه پیش از سال ۲۵۳۵ (۱۳۵۵) درصدد از بین بردن این شاگرد و معلم بر میآیند. چون یک بار طعم تلخ اقدامات مرحوم آقای شمسآبادی را چشیده بودند و جریان از این قرار بوده که آیتالله شمسآبادی با اطلاع قبلی به قهدریجان دعوت میشود و همان روز به مسجد میروند و واعظی را به منبر میفرستند تا در مورد یکی از اعتقادات این گروه یعنی در مورد مندرجات کتاب شهید جاوید سخنرانی کند. در نتیجه هشتاد درصد مردمی که در مسجد اجتماع کرده بودند با استماع یک جلسه سخنرانی در همان روز از اطراف سیدمهدی هاشمی متفرق میشوند و این امر بیش از هر چیز آنها را ناراحت و وادار میسازد که انتقام خود را بگیرند و آن دو را از میان بردارند.
این گروه کینه توز به شرح صفحه ۸۸۴ اوراق بازجویی یک شب در خانه حسین مرادی جلسهای تشکیل میدهند و در ضمن گفتگو سیدمهدی هاشمی اظهار میدارد ما احتیاج به اتومبیل داریم که بتوانیم با آن رفت و آمد داشته باشیم.
چند روز بعد محمود ایمانیان ساکن نجفآباد به حسین مرادی برخورد و با پرداخت مبلغ دویست هزار ریال به او میگوید برای خودت ماشین تهیه کن و بعد هم به او میگوید باید در ازای مبلغ دریافتی شیخ قنبرعلی را از میان برداری. حسین مرادی از دو نظر انتخاب میشود: یکی اینکه قبلاً بررسی کرده و اطلاع داشتهاند که او بضاعتی ندارد و گرفتاری مالی پیدا کرده «به شرح صفحه ۸۳۵ اوراق بازجویی» دیگر اینکه آنها تنها کسانی بودند که اطلاع داشتند دست وی به خون مهدیزاده آغشته شده و در اختیار آنهاست.
این بار قرار میشود که شیخ قنبرعلی صفرزاده را به وسیله ماشین بربایند و پس از خفه کردن جسدش را در چاهی مخفی نمایند. و چون ایمانیان میدانسته که شیخ قنبرعلی معمولاً روزها بین ساعت چهار الی پنج از ایستگاه جویشاه به قهدریجان میآید به حسین مرادی میگوید: بهترین راه این است که به عنوان رساندن وی به قهدریجان، او را از جویشاه سوار ماشین کنی، حسین مرادی و عباسعلی رحیمی دو بار در همان ساعت به ایستگاه جویشاه میروند ولی او را ملاقات نمیکنند تا اینکه دفعه سوم در جویشاه موفق میشوند که به او تعارف کنند تا او را به قهدریجان برسانند. عباسعلی رحیمی پیاده میشود و شیخ قنبر علی از همه جا بیخبر سوار شده و بعد هم عباسعلی سوار میشود و چون در وسط راه منحرف میشوند. شیخ قنبرعلی میپرسد که به کجا میروید؟
اظهار میکنند قصد داریم نخ و پشمی را که برای تهیه قالی به رنگرزی دادهایم از نجفآباد بگیریم. و به طور تصنعی در جلو دکان رنگرزی توقف میکنند و پس از مختصر گفتگویی با دکاندار چون گوسفندی که به مسلخ میبرند او را با خود برده و به راه خویش ادامه میدهند تا هوا کمکم تاریک شود و کسی متوجه جنابت آنها نشود. بالاخره او را از راهی که به بیابان و چاههای متروکه قنات نجفآباد منتهی میشود، میبرند و با ریسمان بسیار محکمی که از قبل تهیه کرده بودند به سختی به دور گردنش میاندازند و با چنان عجلهای ریسمان را چندین بار میپیچند که دستمالی هم با آن پیچیده میشود به طوری که پس از هشتاد روز که از قتل گذشته بود ریسمان به وسیله چاقو از کالبد جدا شد. این مرد سادهدل که اصولاً ظن بد نمیبرده، وقتی طناب به گردنش میاندازند میگوید: سر بسرم نگذارید! و پس از این که جیبهایش را خالی میکنند و پولهایش را میدزدند وی را در داخل چاهی به عمق در حدود ۴۰ متر سرنگون میسازند و در ده شایعاتی را رواج میدهند و زن و بچههای صغیر و معصوم این مرد چشم بدر میدوزند تا مثل همیشه پدر بخانه بازگردد. شب به امید اینکه فردا پدر خویش را در میان خود خواهند یافت بخواب میروند و با مداد به امید دیدار پدر سر از خواب برمیدارند. هر روز که میگذرد بیشتر نا امید و مأیوس میشوند.
ناراحتی و تزلزل خاطرشان به آنجا میرسد که آرزوی پیدا کردن جسدش را میکنند. روزی که فرزند بزرگش شنیده بود جسد پدرش در چاهی پیدا شده چنان با خوشحالی تأیید مطلب را سؤال میکرد که بیاختیار هر بینندهای را به گریه میانداخت.
3- کمکم کشتن و نابود ساختن امری عادی و پیش پا افتاده میشود. آن عده سه نفری که مأموریت کشتن آیتالله شمسآبادی را داشتند با اطلاع و استحضار از جنایات انجام شده مسلماً مصممتر میشوند و بالاخره این تصمیم شوم ساعت ۴/۵ بامداد روز هیجده فروردین ماه 2535 (۱۳۵۵) به مرحله اجرا در میآورند. اما اثری بجای نمیگذارند ولی تأثر عمیق توأم با نگرانی شهر اصفهان را فرا میگیرد. هر روز که میگذشت بهت و حیرت مردم فزونی مییافت. نگرانی و تشویق بیشتری جامعه را احاطه میکرد. کمکم عصبانیت مردم سخت جریحهدار گشته و با این که ردپائی بجا نمانده بود مردم یکصدا دستگیری قاتلین را هر چه زودتر خواستار بودند. تلگرافهایی مخابره شده از طرف مراجع در پرونده ضبط است و در انتظار سرانجام کار و حتی موضوع از مرزهای این سرزمین گذشت و در نشریات بعضی از کشورها نیز از این واقعه دردناک سخن به میان آمد. از جمله موضوع در شماره ۲۳۳ روزنامه واشنگتن چاپ میشود که ضمیمه پرونده است. محفلی نبود که سخن از این ماجرا نباشد. نارضایی و بیقراری مردم تا بدانجا پیش رفت که بالاخره از طرف اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر او امری دایر بر تسریع در رسیدگی و دستگیری قاتلین به جناب وزیر دادگستری شرف صدور یافت.
اینبار به محض این که خبر قتل آیتالله شمسآبادی به مردم اصفهان رسید، کمکم چنان جمعیتی در اطراف جسد اجتماع کردند که اختیار از دست مأموران انتظامی خارج شد و خبر این جنایت در مدتی بسیار کوتاه در شهر و اطراف پیچید و بازار و دکاکین و خیابانهای اطراف منزل و مسجد آیتالله بلافاصله تعطیل و سر در مغازهها و همچنین قسمتی از خیابانها سیاهپوش و چنان تشییع جنازهای از ناحیه مردم به عمل آمد که گویی عزای عمومی اعلام شده است و نگرانی عجیبی جامعه را فرا گرفت. خبر قتل از اصفهان به مراجع مذهبی و سایر شهرستانها رسید و در روزنامهها درج شد و همه کمکم فهمیدند که آیتالله شمسآبادی بطرز فجیعی به قتل رسیده است. همه میپرسیدند شمسآبادی را چرا کشتهاند؟
آیتالله شمسآبادی در شب حادثه ساعت ۲ بامداد از خواب بیدار شد. پس از ساختن وضو در دل تاریک شب در خانه محقرشان با جسمی ناتوان ولی روحی بزرگ و سرشار از عشق به ذات یگانه، به نماز شب ایستاده پس از خواندن نماز و نیایش بدرگاه با عظمت کبریایی آماده شد تا نماز صبح را در خانه خدا بجای آورد، غافل از این که دژخیمان سرکوچه کمین کردهاند و قصد دارند نفسهایی را که با ذکر خدا و الله گویان به سختی کشیده میشود، در سینه خفه کنند، چرا پیرمرد مریض بیدفاعی را که دو ماه پیش سکته کرده و هشت، نه ماه بود توانایی منبر رفتن و حتی صحبت کردن نداشت و لنگ لنگان بسوی خانه خدا میرفت تا با خواندن نماز صبح با خدای خویش که تازه از سفر حج برگشته و پیوند بندگیش را با او تجدید کرده راز و نیاز کند بخاک و خون کشیدند؟ گناه این سیدفرتوت چه بود؟
در کوچه و بازار در خانهها و خیابانها، در مجامع خصوصی همه و عمومی همهجا سؤالات استفهامآمیزی مطرح میشد. همه میپرسیدند قاتلین شمسآبادی چه کسانی میتوانند باشند؟ شمسآبادی کی و چکاره بود؟
ربانی پاکباز
ولی خیلی زود متوجه شدند که شمسآبادی فقیهی دانشمند، مجتهدی متقی و پرهیزکار و عالمی ربانی و مدرسی پاکباخته و سربازی جانباز بود که سلامت و هستی خویش را در راه ترویج دین اسلام از دست داده بود. همه فهمیدند که در کمال ناتوانی و ضعف ریاست هیئت مدیره موسسه « ابابصیر» را به منظور کمک به بینوایان و درماندگان عهدهدار بود. همه متوجه شدند که در نهایت غرور و سرافرازی در خانهای محقر و بسیار کوچک با زیراندازهایی مندرس، کهنه، پردههای متقالی رنگ نشده زندگی میکرد. همه میدانستند با این که ماهیانه مبالغ معتنابهی در اختیار وی بوده در نهایت تقوی زندگی میکرد. وقتی کالبدش را در کنار جاده پیدا کردند، در جیبهای او جز یک سکه بیست ریالی و سکه دو ریالی و سکه یک ریالی و یک صفحه سیاه رنگ چیزی نیافتند.1 در نتیجه تحقیقات معلوم شد، آقای شمسآبادی نماینده آیتالله خوئی در اصفهان بوده و وجوهی که به عنوان شهریه طلاب میفرستادهاند به دست ایشان توزیع میشده و برخلاف ادعای متهمین همه مطلع شدند که با سختگیری تمام، هزینه طلاب را میپرداخت و شهریه محصلینی را که درس نمیخواندند قطع میکرد و تا در درس پیشرفتی نداشتند و در آزمایش موفق نمیشدند، اضافهای پرداخت نمیکرد. همه پیبردند که از مال دنیا جز چند قفسه کتاب مالی نیندوخته بود و چنان به مال دنیا بیتوجه بود که پولهایی که قبل از رفتن به مکه به وی تحویل شده [بود] در داخل دو عدد جعبه مقوایی شکسته و کهنه در نهایت بیاعتنایی ریخته ولی حساب آنها به حدی دقیق بود که حتى مبلغ یک صد ریال که برای روشنایی مسجدی پیرزنی به او سپرده بود با یادداشت از پولهای دیگر مجزی بود.
متأسفانه در اوایل کار هر چه تلاش میشد کمتر به نتیجه میرسید زیرا یکی از عوامل بازدارنده این بود که به هر جا سر میزدیم و از هر کسی میپرسیدیم به لحاظ ترس و وحشتی که داشت اظهار بیاطلاعی میکرد حتی مریدان خاص و نزدیک آقا بارها اتفاق میافتاد که ضمن تحقیقی که ساعتها به طول میانجامید و کاملاً استنباط میشد که مطلع، از مطالبی استحضار دارد ولی حاضر به بیان واقع نیست زیرا میترسیدند روزی برایشان تولید اشکال نماید. دومین عامل شایعات فراوانی بود که در اطراف موضوع وجود داشت؛ ناچار میبایستی به کلیه شایعات، نامههای رسیده، تلفنهایی که حتی در ساعات بعد از نیمه شب میشد، رسیدگی کرد تا مبادا مطلبی بررسی نشده بماند و یا از لابلای این شایعات و مطالب غیر مستند به موضوعی که راه گشای باشد پی برد. عامل سوم این بود که دست اندرکاران این قتل برای اینکه کسی از آمدوشد و حرکات و رفتارشان باخبر نشود و پرده از روی اعمال جنایتآمیزشان برندارد نقشه قتل را از هر جهت بررسی میکنند و تمام [مسایل را در نظر میگیرند]. از جمله اینکه:
1- ساعتی را برای ربودن آقا انتخاب میکنند که هوا کاملا ًتاریک باشد تا کسی رفت و آمد آنها را نبیند.
2- قبلاً ایاب و ذهاب آقا را زیر نظر گرفته و حتی چند بار هم بدون ممانعت اقا سوار ماشین آنها شده و اطمینان پیدا میکنند که بار آخر نیز سوار خواهد شد.
۳- با اینکه سابقه خفه کردن داشتهاند این بار به جای ریسمان از دستمال استفاده میکنند تا اگر در بین راه کسی آقا را دستمال به گردن دید ظن بد نبرد و موضوع کاملاً عادی جلوه کند که همینطور هم میشود.
۴- شب حادثه عدهای را به منزل ناصر طاهری شوهر خواهر اسدالله شفیعزاده دعوت میکنند، حتی هفت نفر هم از قریه فخرآباد به شام دعوت میشوند که اگر در آینده مسئلهای مطرح شد مستمسک شوند که شب حادثه دور هم جمع بوده و در میهمانی شرکت داشتهاند، زیرا تحقیقات انجام شده حاکی است که آمدن میهمانان فخرآبادی را به قهدریجان متهمین اتفاقی عنوان کردند و حال آنکه صفحات ۱۱۴۷ ۔ ۱۱۵۷ - ۱۱۶۰ ورقههای بازجویی حاکی است که اتفاقی نبوده بلکه از قبل دعوت شدهاند و حتی به آنان گفته شده در صورتی که کسی در این زمینه از شما پرسید اظهار کنید اتفاقی و به منظور بازدید عید رفتیم.
۵- این میهمانی از شب چهارشنبه (شبی که فردای آن حادثه رخ میدهد) شروع و تا عصر روز پنج شنبه ناهار و شام هر دفعه در خانه یکی از متهمین ادامه داشته تا حشر و نشر آنها در چهل و هشت ساعت مقارن قتل کاملاً طبیعی جلوه کند.
6- اسدالله شفیعزاده موقعی که از قهدریجان خارج شده با بنز متعلق به ناصر طاهری به نجفآباد میرود و با قرار قبلی که با ایمانیان داشته ماشین را با ماشین پیکان تعویض کرده و با پیکان جلو منزل آقا میرود و پس از ارتکاب جنایت باز موقع آمدن به قهدریجان از بنز استفاده میکند که رفت و برگشت وی کاملاً عادی باشد.
۷- و باز برای احتیاط هر چه بیشتر، ایمانیان که وسیله را در اختیار متهمین قرار داده ماشین محمدعلی حجتی را گرفته و به اسدالله شفیعزاده داده است.
8- چون ناگزیر بودهاند که بعد از نیمه شب به منظور اجرای نقشه خود از خانه خارج شوند موضوع رساندن «احد» نامی از میهمانان را به فخرآباد بهانه کرده و از قهدریجان خارج میشوند.
دادستان سپس به تفصیل به تشریح جزئیات قتل میپردازد و در ادامه متهمان را به شرح زیر معرفی مینماید:
متهمان:
بنا به مراتب و با توجه به سایر محتویات پرونده متهمین پرونده به شرح زیر معرفی میشوند:
1- محمدحسین جعفرزاده قهدریجانی فرزند قاسم اهل و ساکن قهدریجان محله علیا کوچه جعفرزاده پلاک شماره ۲۰ شغل دانشجوی دانشگاه اصفهان رشته زمینشناسی سال دوم سن ۲۳ ساله باسواد، مسلمان، ایرانی، فاقد سابقه محکومیت کیفری، متأهل، بدون فرزند، بازداشت موقت از تاریخ 25 /5 /35 متهم است به ربودن و قتل شمسآبادی و نیز متهم است به هشت بار شرکت در شروع به ربودن به منظور قتل شمسآبادی.
2- اسدالله شفیعزاده فرزند حیدر على اهل و ساکن قهدریجان محله علیا کوچه مصطفوی پلاک ۲۶ منزل شخصی، شغل دارای شعبه نفت، سن بیست و هفت ساله باسواد، مسلمان، ایرانی، فاقد سابقه محکومیت کیفری، متأهل ، دارای فرزند بازداشت موقت از تاریخ 8 /2 /35 متهم است به ربودن و قتل شمسآبادی و نیز متهم است به هشت بار شرکت در شروع به ربودن به قصد قتل شمسآبادی و رانندگی بدون پروانه
3- محمداسماعیل ابراهیمی قهدریجانی فرزند عزیزالله اهل و ساکن قهدریجان محله علیا کوچه مصطفوی، پلاک شماره ۱۴، شغل مکانیک، سن بیست و هشت ساله، بیسواد، مسلمان، ایرانی، فاقد سابقه محکومیت کیفری، متأهل دارای چهار اولاد، بازداشت موقت از تاریخ 25 /2 /35 متهم است به هشت بار شرکت در شروع به ربودن به قصد قتل و رانندگی بدون پروانه.
۴- حسین مرادی فرزند مهدی اهل و ساکن قهدریجان شغل کشاورز، سن بیست و چهار ساله، باسواد، مسلمان، ایرانی، فاقد سابقه مؤثر محکومیت کیفری، دارای عیال و یک فرزند، بازداشت موقت از تاریخ 5 /3 /35 [1-] متهم است به ربودن و قتل قنبرعلی صفرزاده
۲- متهم است به شرکت در قتل رمضان مهدیزاده
۳- شرکت در سرقت پول از جیب قنبرعلی مقتول.
۴- رانندگی بدون پروانه
۵- عباسعلی رحیمی فرزند اسماعیل اهل و ساکن قهدریجان شغل بنا و کشاورز سن بیست و هشت ساله، باسواد، مسلمان، ایرانی، فاقد سابقه محکومیت کیفری، متأهل دارای سه فرزند، بازداشت موقت از تاریخ 5 /3 /35
[1-] متهم است به ربودن و قتل قنبرعلی صفرزاده،
۲- متهم است به شرکت در قتل رمضان مهدیزاده
۳- قتل غیرعمد بر اثر بیاحتیاطی در رانندگی بدون داشتن پروانه و به هم زدن صحنه تصادف،
۴- شرکت در سرقت پول از جیب مقتول.
۶- امیرقلی حمزهزاده فرزند جعفر اهل و ساکن قهدریجان محله علیا، منزل شخصی، شغل کشاورز، سن ۴۵ ساله، بیسواد، مسلمان، ایرانی، فاقد سابقه محکومیت کیفری، متأهل دارای عیال و اولاد بازداشت موقت از تاریخ 11 /3 /35 متهم است به شرکت در قتل رمضان مهدیزاده.
۷- سید مهدی هاشمی فرزند محمد اهل و ساکن قهدریجان محله علیا- اصفهان خیابان نشاط، کوچه سید العراقین پلاک ۲۱ منزل سید محمد، شغل مبلغ مذهبی سن ۳۲ ساله، باسواد، مسلمان، ایرانی، متأهل، بازداشت موقت از تاریخ 11 /2 /35 متهم است به معاونت در کلیه اتهامات جنایی محمد حسین [جعفرزاده] و اسدالله [شفیعزاده] و محمداسماعیل [ابراهیمی] و حسین مرادی و عباسعلی رحیمی و امیرقلی حمزهزاده.
۸- محمود ایمانیان فرزند قربانعلی اهل و ساکن نجفآباد خیابان قباد، منزل شخصی، شغل زنبوردار، سن ۳۵ ساله، باسواد، مسلمان، ایرانی، فاقد سابقه محکومیت کیفری، دارای عیال و اولاد، بازداشت موقت از تاریخ 25 /2 /35 متهم است به معاونت در ربودن و قتل شمسآبادی و معاونت در ربودن و قتل قنبرعلی صفرزاده و هشت بار معاونت در شروع به ربودن آقای شمسآبادی و معاونت در رانندگی بدون پروانه.
9- احمد شفیعزاده فرزند شعبانعلی اهل و ساکن قهدریجان شغل محصل، سن بیست و سه ساله، باسواد، مسلمان، ایرانی، فاقد سابقه محکومیت کیفری، مجرد بازداشت موقت از تاریخ ۳۵13 /2 /35 متهم است به معاونت در ربودن و قتل شمسآبادی و هشت بار معاونت در شروع به ربودن به قصد قتل.
1- ناصر طاهری، فرزند صدرالدین اهل و ساکن قهدریجان خیابان کورش، کوچه باباطاهر، پلاک یک، شغل نفت فروش، سن چهل و چهارساله، باسواد، دارای عیال و پنج اولاد، مسلمان، ایرانی، فاقد سابقه محکومیت کیفری بازداشت موقت از تاریخ 8 /2 /35 متهم است به معاونت در ربودن و قتل شمسآبادی و هشت بار معاونت در شروع به ربودن و معاونت در رانندگی بدون پروانه.
11- حسینعلی شفیعزاده فرزند محمد اسماعیل اهل و ساکن قهدریجان محله علیا کوچه باباطاهر، پلاک 3، شغل راننده، سن ۳۵ ساله، باسواد، دارای عیال و شش اولاد، مسلمان، ایرانی، فاقد سابقه محکومیت کیفری، بازداشت از تاریخ 8 /2 /35 متهم به معاونت در ربودن و قتل شمسآبادی و هشت بار معاونت در شروع به ربودن.
۱۲ - محمدعلی حجتی فرزند محمدحسن اهل و ساکن نجفآباد خیابان رضا پهلوی کوچه فروزان، منزل شخصی، شغل قالیباف، سن ۳۰ ساله، باسواد، مسلمان ایرانی، دارای عیال و اولاد، فاقد سابقه محکومیت کیفری، بازداشت موقت از تاریخ 2 /3 /35 متهم است به معاونت در قتل شمسآبادی با تهیه وسیله و هشت بار معاونت در شروع به ربودن و معاونت در رانندگی بدون پروانه.
13- رمضان جمالی فرزند قاسم اهل و ساکن قهدریجان محله علیا شغل کشاورزی سن ۴۳ ساله، باسواد، مسلمان، ایرانی، دارای عیال و اولاد، فاقد سابقه محکومیت کیفری و بازداشت موقت از تاریخ 8 /2 /35 متهم است به معاونت در ربودن و قتل شمسآبادی و هشت بار معاونت در شروع به ربودن به قصد قتل.
۱۴- شعبان جمالی فرزند قاسم اهل و ساکن قهدریجان محله علیا شغل زارع و دامدار، سن ۳۵ ساله، بیسواد، مسلمان، ایرانی، دارای عیال و اولاد، دارای سابقه محکومیت کیفری، بازداشت موقت از تاریخ 23 /3 /35 متهم است به معاونت در ربودن و قتل شمسآبادی و هشت بار معاونت در شروع ربودن و نگهداری چهل سانتیگرم تریاک.
15- شعبان شفیعزاده، فرزند حسنعلی، اهل و ساکن قهدریجان محله علیا کوچه باباطاهر، پلاک ۳، شغل نفتفروش، باسواد، مسلمان، ایرانی ، دارای عیال و اولاد، فاقد سابقه محکومیت کیفری، بازداشت موقت از تاریخ 13 /2 /35 سن ۵۲ ساله متهم است به معاونت در ربودن و قتل شمسآبادی و هشت بار معاونت در شروع ربودن به قصد قتل.
16- نصرالله شفیعزاده فرزند حیدرعلی، اهل و ساکن قهدریجان، کوچه مصطفوی شغل خواربار فروش، سن ۳۱ ساله، باسواد، مسلمان، ایرانی ، دارای عیال و اولاد، فاقد سابقه محکومیت کیفری، بازداشت موقت از تاریخ 8 /2 /35 سن ۵۲ ساله متهم است به معاونت در ربودن و قتل شمسآبادی و هشت بار معاونت در شروع ربودن به قصد قتل.
17- یدالله شفیعزاده فرزند حیدرعلی اهل و ساکن قهدریجان محله علیا، کوچه اختر، شغل زارع، باسواد، مسلمان، ایرانی ، دارای عیال و یک اولاد، فاقد سابقه محکومیت کیفری، بازداشت از تاریخ 14 /2 /35 سن بیست و هشت ساله متهم است به معاونت در ربودن و قتل شمسآبادی و هشت بار معاونت در شروع ربودن به قصد قتل.
18- رحمتالله طاهری فرزند صدرالدین اهل و ساکن قهدریجان محله مرادی کوچه باباطاهر، شغل بقال، سن ۳۸ساله، باسواد، دارای عیال و اولاد، فاقد سابقه محکومیت کیفری، بازداشت از تاریخ 15 /2 /35 متهم است به معاونت در ربودن و قتل شمسآبادی و هشت بار معاونت در شروع ربودن به قصد قتل.
19- طاهر طاهری فرزند صدرالدین اهل و ساکن قهدریجان، محله علیا، کوچه باباطاهر، شغل راننده، سن ۴۶ ساله، باسواد، مسلمان، ایرانی، فاقد سابقه محکومیت کیفری، دارای عیال و اولاد، (نه فرزند) بازداشت موقت از 8 /2 /35 متهم است به معاونت در ربودن و قتل شمسآبادی و هشت بار معاونت در شروع ربودن به قصد قتل.
۲۰- احمد قهدریجانی فرزند سیفالله اهل و ساکن اصفهان خیابان نشاط، کوچه سیدالعراقین، پلاک ۱۴، شغل دندانساز، سن ۱۸ ساله، باسواد، مجرد مسلمان، ایرانی ، فاقد سابقه محکومیت کیفری، بازداشت از تاریخ 14 /2 /35 متهم است به معاونت در قتل آقای شمسآبادی و مداخله در امر پزشکی و هشت بار معاونت در شروع ربودن به قصد قتل.
21- قربانعلی حمزهزاده فرزند حسینقلی اهل و ساکن قهدریجان، محله علیا، منزل شخصی، شغل چوببر، سن ۲۵ ساله، بیسواد، مسلمان، ایرانی، فاقد سابقه محکومیت کیفری، بازداشت از تاریخ 13 /3 /35 دارای عیال و اولاد و متهم است به هشت بار معاونت در شروع به قتل آقای شمسآبادی و یکبار معاونت در قتل آقای شمسآبادی.
22- حاج حیدر شفیعزاده فرزند حسنعلی اهل و ساکن قهدریجان، محله علیا کوچه مصطفوی، شغل خواربار فروش، سن ۷۰ ساله، باسواد، مسلمان، ایرانی ، دارای عیال و اولاد، فاقد سابقه محکومیت کیفری، بازداشت موقت از تاریخ 8 /2 /35 متهم است به قتل آقای شمسآبادی و یکبار معاونت در ربودن به قصد قتل شمسآبادی.2
دادستان سپس به تفصیل به بیان دلایل اتهامات پرداخته، و طی ۱۸۹ بند مستندات خود را با ذکر مأخذ بیان مینماید و سرانجام برای ۲۱ نفر از متهمان درخواست اعدام و برای یک نفر درخواست ۱۰ سال زندان میکند. پس از آن دادگاه طی ۲۵ جلسه به بررسی اتهامات میپردازد.
در بیستمین جلسه رسیدگی به پرونده و با پایان گرفتن مدافعات وکلای مدافع نوبت به پاسخگویی دادستان رسید که دور دوم دفاع مدعیان خصوصی و وکلای متهمین را نیز در پیداشت.
با پایان گرفتن بیانات دادستان و در آغاز بیست و یکمین روز محاکمه، کاظم آلرسول وکیل خانواده حجتالاسلام شمسآبادی به ایراد سخن پرداخت و طی دفاع مفصلی از مطالب مطرح شده در کیفرخواست و دادخواست مدعیان خصوصی لایحهای در بیست و سه صفحه تقدیم دادگاه نمود.
پس از پنج روز تعطیلی روز شنبه ششم فروردین ماه ۱۳۵۶ بیست و چهارمین جلسه محاکمه آغاز شد و پس از اعلام رسمیت جلسه آقای سیدمحمد مرتضوی رئیس دادگاه خطاب به سیدمهدی هاشمی اظهار داشت: محاکمه در شرف اتمام است و شما فرصت دارید که آزادانه هرگونه مطلبی که برای دفاع از خود مؤثر میدانید بیان کنید و مهدی هاشمی در دو جلسه به دفاع از خود پرداخت.3
روزنامه اطلاعات در تاریخ دوشنبه ۸ فروردین ۱۳۵۶ با تیتر «دادگاه هدفیها امروز پایان یافت» نوشت
اصفهان- خبرنگار اطلاعات:
پس از ۲۵ جلسه رسیدگی به پرونده اتهامی گروه «هدفیها» در دادگاه عالی جنایی اصفهان سرانجام ساعت ۹ و ۴۵ دقیقه امروز دادگاه وارد شور شد تا با توجه به دفاعیات واتهامات ۲۲ متهم به قتل های مطروحه در پرونده رأی خود را صادر کند. آقای شاپور ایروانی یکی از مستشاران دادگاه در پاسخ خبرنگار اطلاعات در مورد تاریخ صدور رأی گفت:
زمان دقیق صدور رأی به هیچوجه قابل پیشبینی نیست ولی آنچه که مسلم است امروز صادر نخواهد شد. صدور رأی نیاز به بحث و بررسی و مشاوره کافی در زمینههای مختلف دارد. شما دعا کنید خدا ما را یاری کند تا حق و حقیقت را دریابیم.
خبرنگار روزنامه اطلاعات در خاطرات خود مسائل حاشیهای محاکمه را چنین میآورد:
بد نیست نکاتی چند را در رابطه با مسائل حاشیه ایام رسیدگی یادآور شوم و آن اینکه:
*هیئت دادرسان دادگاه جنایی اصفهان هفتاد و هفت ساعت در محل محکمه به مشورت نشسته بودند و هنگامی که برای اعلام رأی درب دادگاه گشوده شد و با انجام تشریفات لازم اعلام رأی میگردید آثار بیخوابی در چهره همه قضات به وضوح دیده میشد. قضات در این مدت غذای خویش را در محل دادگاه صرف کرده و تا اعلام رأی به منازل خویش نرفتند.
*از روز دوم اسفند ماه گذشته تا ظهر روز 8 /1 /2536 در مدت ۳۶ روز دادگاه جنایی اصفهان ۲۵ جلسه تشکیل داد.
*سیدمحمد مرتضوی رئیس دادگاه جنایی اصفهان و مستشاران دادگاه، در مجموع یک صد ساعت به سخنرانیهای دادستان استان، وکلای مدافع متهمان، وکلای مدعیان خصوصی و متهمان گوش دادند.
*طولانیترین لایحه دفاعی که به دادگاه تقدیم شد، لایحه دفاعی محمدحسین جعفرزاده متهم ردیف یک پرونده هدفیها بود. او در نخستین روزهای محاکمه لایحه ۲۷ صفحهای خود را خواند و تسلیم دادگاه کرد.
*فاطمی دادستان استان اصفهان در مقام بیان ادعا و دفاع از کیفرخواست دادستان شهرستان لایحهای در ۲۱ صفحه تسلیم دادگاه کرد.
*در پیتقدیم لایحه دادستان، فشارکی وکیل مدافع ۱۳ تن از متهمان پرونده بخاطر امضای صفحات لایحه مذکور، جنجالی به راه انداخت.
* طولانیترین سخنرانی را سید مهدی هاشمی متهم ردیف ۷ پرونده که به عنوان مغز متفکر گروه هدفیها معرفی شده است، ایراد کرد. او در سه جلسه دادگاه هشت ساعت به عنوان آخرین دفاع از خود سخنرانی کرد.
*مصطفی فشارکی وکیل مدافع ۱۳ تن از بیست و دو متهم گروه هدفیها، در طول سخنرانیهایش ۳۲ بار از رئیس دادگاه اخطار گرفت.
*دکتر قیصری وکیل تسخیری اسدالله شفیعزاده متهم ردیف دوم، از جمله کسانی بود که بیش از سایر وکلا، آرزوی تعطیل شدن جلسات دادگاه را میکرد تا به کارهای خصوصی خودش برسد. روی همین اصل در طول محاکمه ۲۲ متهم از دادگاه ده بار تقاضای تنفس کرد.
*حسین مرادی متهم ردیف چهار پرونده، در جریان محاکمه با لهجه غلیظی که در بیان خود در پاسخ به پرسشهای رئیس دادگاه به کار میرود، تماشاگران و حتی وکلای مدافع را به خنده میانداخت.
*دکتر قیصری زمانی که یکی از وکلا در جایگاه مخصوص سخنرانی میکرد و سخنان او به جای حساس میرسید، قفل کیف دستی خود را مرتب باز میکرد و میبست تا از انعکاس جریان حساس سخنرانی «وکیل سخنران» کاسته شود!
*فشارکی در اتاق استراحت وکلا، همیشه با تأکید روی این نکته میگفت، هروقت سخنانم اوج میگرفت، در این فکر بودم که حالا قفل کیف دستی دکتر قیصری باز میشود یا بسته؟!
«دادگاه جنایی اصفهان سرانجام پس از ۷۷ ساعت شور بعد از ظهر امروز رأی خود را درباره ۲۲ متهم به قتلهای مذهبی اعلام کرد.
محمدحسین جعفرزاده قهدریجانی متهم به ۸ بار شرکت در شروع به ربودن به منظور قتل شمسآبادی محکوم به اعدام.
اسدالله شفیعزاده متهم به ربودن و قتل حجتالاسلام شمسآبادی و همچنین هشت بار شرکت در شروع به ربودن به قصد قتل شمسآبادی و رانندگی بدون پروانه محکوم به اعدام.
محمد اسماعیل ابراهیمی قهدریجانی متهم به هشت بار شروع به ربودن به قصد قتل و رانندگی بدون پروانه محکوم به ۸ سال زندان.
حسین مرادی فرزند مهدی متهم به ربودن و قتل شیخ قنبرعلی صفرزاده (مقتول) شرکت در قتل رمضان مهدیزاده موتوربان آب شهر قهدریجان و شرکت در سرقت پول از جیب شیخ قنبرعلی صفرزاده محکوم به دو بار اعدام.
عباسعلی رحیمی فرزند اسماعیل ۲۸ ساله متهم به ربودن و قتل شیخ قنبرعلی صفرزاده، شرکت در قتل رمضان مهدیزاده، قتل غیرعمد بر اثر بیاحتیاطی در رانندگی «بدون پروانه رانندگی» به هم زدن صحنه تصادم و شرکت در سرقت پول از جیب مقتول، محکوم به دو بار اعدام.
امیرقلی حمزهزاده فرزند جعفر «۴۵ ساله» متهم به شرکت در قتل رمضان مهدیزاده محکوم به بار اعدام.
سیدمهدی هاشمی فرزند سیدمحمد «۳۲ ساله» متهم به معاونت در کلیه اتهامات جنایی با محمدحسین جعفرزاده، اسدالله شفیعزاده، محمداسماعیل ابراهیمی، حسین مرادی، عباسعلی رحیمی، امیرقلی حمزهزاده محکوم به سه بار اعدام.
محمود ایمانیان فرزند قربانعلی «۳۵ ساله» متهم به معاونت در ربودن و قتل حجتالاسلام شمسآبادی و معاونت در ربودن و قتل شیخ قنبرعلی صفرزاده و هشت بار معاونت در شروع به ربودن حجتالاسلام شمسآبادی و معاونت در رانندگی بدون پروانه محکوم به دو بار ۱۵ سال در زندان.
احمد شفیعزاده فرزند شعبانعلی« ۲3 ساله» متهم به معاونت در ربودن و قتل حجتالاسلام شمسآبادی و ۸ بار معاونت در شروع به ربودن به قصد قتل محکوم به ۸ سال زندان.
ناصر طاهری فرزند صدرالدین «۴۴ ساله» متهم به معاونت در ربودن و قتل حجتالاسلام شمسآبادی ۸ بار معاونت در شروع به ربودن و معاونت در رانندگی بدون پروانه محکوم به ۸ سال زندان حسنعلی شفیعزاده فرزند محمداسماعیل «۳۵ ساله» متهم به معاونت در ربودن و قتل شمسآبادی و هشت بار معاونت در شروع به ربودن محکوم به ۸ سال زندان. محمد علی حجتی فرزند محمد حسین «۳۰ ساله» متهم به معاونت در قتل شمسآبادی با تهیه وسیله و هشت بار معاونت در شروع به ربودن و معاونت در رانندگی بدون پروانه تبرئه شد. رمضان جمالی فرزند قاسم ۴۳ ساله متهم به معاونت در ربودن و قتل شمسآبادی و هشت بار معاونت در شروع به ربودن و نگهداری چهل سانتیگرم تریاک محکوم به 8 سال زندان.
شعبان شفیعزاده فرزند حسنعلی ۳۸ ساله متهم به معاونت در ربودن و قتل شمسآبادی و هشت بار معاونت در شروع به ربودن به قصد قتل تبرئه شد.
نصرالله شفیعزاده فرزند حیدر على «۳۱ ساله» متهم به معاونت در ربودن و قتل شمسآبادی و ۸ بار معاونت در شروع به ربودن به قصد قتل تبرئه شد.
یدالله شفیعزاده فرزند حیدر على «۲۳ ساله» متهم به ربودن و قتل شمسآبادی و ۸ بار معاونت در شروع به ربودن به قصد قتل تبرئه شد.
طاهر طاهری فرزند صدرالدین «۴۶ ساله» متهم به معاونت در ربودن و قتل شمسآبادی و ۸ بار معاونت در شروع به ربودن به قصد قتل تبرئه شد.
احمد قهدریجانی طاهری نسب «۱۸ ساله» متهم به معاونت در قتل شمسآبادی و مداخله در امر پزشکی و هشت بار معاونت در شروع به ربودن به قصد قتل به اتهام دخالت در امر پزشکی محکوم به ۱۰ ماه زندان و پرداخت ۱۰ هزار ریال جریمه نقدی.
قربانعلی حمزهزاده فرزند حسینقلی «۲۵ ساله» متهم به هشت بار معاونت در شروع به قتل و یک بار معاونت در شروع به قتل و یک بار معاونت در قتل شمسآبادی تبرئه شد.
حاج حیدر شفیعزاده فرزند حسنعلی « ۷۲ساله» متهم به هشت بار معاونت در شروع به قتل حجتالاسلام شمسآبادی و یک بار معاونت در ربودن به قصد قتل شمسآبادی تبرئه شد.
تمام متهمان و دادستان دادگاه از آرای صادره تقاضای فرجام کردند.
توضیحات سند:
1- در خصوص وجه نقد همراه مرحوم شمسآبادی بعد از قتل، اسناد رقمهای متفاوتی را ذکر کردهاند ولی این تفاوت تأثیری در حقیقت ماجرا ندارد.
2- برگرفته از متن کامل کیفرخواست مندرج در پرونده مهدی هاشمی
3- برای اطلاع از دفاعیات متهیمن به ص ۱۰۴ همین کتاب رجوع شود
منبع:
کتاب
بنبست - جلد سوم / مهدی هاشمی مظهر خشونت صفحه 78