در آبان 1357 دولت شریف امامی به دلیل ناتوانی در مهار انقلاب، جای خود را به رئیس ستاد مشترک ارتش «غلامرضا ازهاری» سپرد. انتخاب یک دولت نظامی درواقع اقدامی حساب شده برای ایجاد رعب و وحشت در میان مردم و انتقال این پیام برای مخالفین بود که رژیم برای حفظ خود از هیچ اقدامی فروگذار نخواهد کرد. برخلاف انتظار رژیم و حامیان خارجی آن که تصور میکردند با روی کار آمدن یک دولت نظامی مردم از مواضع انقلابی خود کوتاه آمده و نظامیان، انقلاب را مهار خواهند کرد، مواضع هوشمندانه و قاطع امام خمینی(ره) در مواجهه با دولت ازهاری همه این توطئهها را خنثی و عملاً ابتکار عمل را از رژیم گرفت.
در سوی دیگر دولت ازهاری از همان آغاز نشان داد که نه تنها اعتماد به نفس کافی برای مهار انقلاب را ندارد، بلکه در سردرگمی مطلق فرو رفته و برنامه و هدف مشخصی برای مواجهه با انقلابیون ندارد. دولت ازهاری اولین پیام و بیانیه رسمی خود را با «بسمالله الرحمن الرحیم» آغاز کرد. این اقدام نشان میداد که رژیم پیام اسلامیت انقلاب را شنیده و به دنبال خریدن زمان برای استفاده از اتفاقات پیشبینی نشده برای بقای خود است. دولت نظامی به رغم اعمال خشونت در شهرهای مختلف، به دلیل مشکلات درونی ارتش و از بین رفتن انسجام آن، نتوانست انقلابیون را مرعوب کرده و اوضاع را کنترل کند. در آذر 1357 عملاً ناتوانی دولت نظامی به اثبات رسانید و همگان پذیرفتند که ازهاری مرد روزهای سخت و بحرانی نیست. انقلاب اسلامی ایران به رهبری حضرت امام (ره) در آذر 1357 در مسیری بدون بازگشت قرار گرفته بود. در این ماه تعداد زیادی از سران رژیم در اقدامی نمایشی، قربانی شده و تحت عنوان مبارزه با فساد دستگیر شدند. محمدرضا پهلوی با این اقدام نشان داد که برای نجات خود حاضر به قربانی کردن وفادارترین نیروهای خود مانند هویدا، نصیری و بسیاری دیگر است. آذر 1357 آخرین ماهی است که رژیم پهلوی بر اوضاع تسلطی نسبی داشت. در دیماه انقلابیون در شهرهای مختلف اوضاع را مدیریت و کنترل میکردند. در استان مازندران در برخی از شهرها مردم کنترل عبور و مرور را بر عهده گرفته و عملاً اوضاع را مدیریت می کردند.
از اقدامات رژیم در این ماه تلاش برای به میدان کشاندن افراد ناآگاه تحت عنوان «حامیان قانون اساسی» و «نظام مشروطه سلطنتی» بود. اگرچه در چند مورد این تجمعات نمایشی در استان مازندران و برخی شهرهای دیگر کشور برگزار شد،[1] اما عملاً هیچ تأثیری در اوضاع نداشت؛ مسئلهای که در گزارش های ساواک بر آن تاکید شده است. در بُعد بینالمللی دولتهای غربی همچنان از محمدرضا شاه حمایت میکردند و از طریق سفرای خود ـ خصوصاً سفرای آمریکا و انگلیس: ویلیام سولیوان و آنتونی پارسونز ـ به شاه مشاوره میدادند. در همین زمان نماینده ساواک در اروپا به نام «کاوه» در سفری به فرانسه با کنت دومارانش، رئیس سازمان اطلاعات و امنیت فرانسه نقشه ترور امام خمینی(ره) را بررسی کرد، اما با اجرای این طرح موافقت نشد. در آذر 1357 امام (ره) در نوفل نوشاتو به مرکز ثقل رویدادی جهانی تبدیل شده بود و از سراسر جهان خبرگزاریها مختلف اخبار مربوط به ایشان را مخابره میکردند. اعلامیههای امام (ره) و مصاحبههای ایشان در این ماه بزرگترین تأثیر را در شکست توطئههای رژیم بر عهده داشت و ایشان هدایت نیروهای انقلابی در داخل و خارج کشور را بر اختیار گرفت.
از نکات مهم در آذر 1357 از هم گسستن اتحاد و انسجام مسئولین رژیم در چگونگی مواجهه با انقلابیون است. آنگونه که از اسناد این مجلد مستفاد میشود مأمورین شهربانی به دلیل اوضاع خاص منطقه و ترس از واکنش شدید مردم، معتقد به سیاست عدم برخورد شدید با انقلابیون بودند، اما مسئولین ساواک استان برخلاف شهربانی خواستار برخورد قاطع با مخالفین و دستگیری و سرکوب آنها بودند. در سند به تاریخ 3 / 9 / 1357 این موضوع به وضوح دیده میشود:
«در اجرای اوامر تلفنی با سرکار سرهنگ فهیمی رئیس شهربانی نوشهر به منظور دستگیری افراد موردنظر تماس حاصل مشارالیه اظهار داشت که تاکنون هیچگونه دستوری از شهربانی استان به آنها داده نشده است و این موضوع را به مصلحت نمیدانند به ایشان اعلام شد که با شهربانی استان تیمسار سرتیپ خطیبی تماس حاصل و کسب دستور نمایند در تماس مجدد با مشارالیه به منظور تعیین چگونگی اظهار داشت که با رئیس شهربانی استان تماس تلفنی حاصل نموده و ایشان نیز با این امر مخالفت کردهاند.»[2]
این موضوع عمق بحران در ساختار انتظامی و امنیتی رژیم را نشان میدهد. در سندی به تاریخ 6 / 9 / 1357 آمده است:
«در اجرای اوامر تلفنی در معیت رهبری عملیات با رئیس شهربانی نوشهر ملاقات و در حضور رئیس کلانتری و افسر اطلاعات مربوطه بار دیگر دستورات صادره در مورد دستگیری محرکین تظاهرات و تاکید تیمسار ریاست سازمان متبوعه در این زمینه مطرح و با اینکه صورتی از این قبیل افراد که بند م 1 میباشند تهیه و جهت دستگیری ارائه گردید و قرار شد این افراد در روز جاری دستگیر گردند معهذا رئیس شهربانی و افسران مربوطه اظهار نمودند که بهتر است فعلاً تأمل گردد»[3]
در جلسه شورای تأمین شهرستان نوشهر در 9 / 9 / 57 نیز این چند دستگی مشهود بود.[4]
در آذر ماه 57 نیز مانند چند ماه پیش از آن، طبقات مختلف مردم استان همسو با مردم سایر نقاط کشور به مناسبتهای مختلف اقدام به اعتصاب یا تعطیلی محلهای کار و کسب خود میکردند. اولین سند در مورد تعطیلی مغازهها در این ماه به 5 / 9 / 1357 باز میگردد. درباره دلایل انجام این حرکت آمده است: «به علت هفتم روز کشتهشدگان ساری کلیه مغازهها در ساری تعطیل خواهد شد»[5]
در روزهای دیگر نیز به دلایل مشابه و با درخواست علمای استان مردم اقدام به تعطیلی کسب و کار خود میکردند. در 13 آذر 57 در آمل به توصیه حجتالاسلام عبداله جوادی و حجتالاسلام علیاکبر احمدی «کلیه کسبه و اصناف، (به جز ترهبار فروش و نانوائی و قصابی) و بانکها در شهرستان مذکور تعطیل نمودند.»[6]
از جمله اقدامات مردم در سراسر کشور در سال 1357 تخریب نمادهای متعلق به رژیم پهلوی اعم از عکسها، تمثالها، مجسمهها و تندیسهای آنها در میادین، مدارس و ادارات دولتی بود. این حرکت اعتراضی در بسیاری از اسناد این مجموعه دیده میشود. در سندی به تاریخ 5 / 9 / 57 آمده است:
«اطلاع واصله حاکیست صبح روز 5 / 9 / 1357 گروهی از طبقات مختلف بخش نشتارود شهسوار (حوزه استحفاظی ژاندارمری) در خیابانها حرکت و مبادرت به پائین آوردن تمثالهای مبارک اعلیحضرتین که در مغازهها و موسسات مسیر حرکتشان بوده نمودهاند.»[7]
در سند دیگری به شکستن تمثال محمدرضا پهلوی اشاره شده است:
«رئیس انجمن متل قو شهسوار به نام علی پورسماک رودی به تحریک معاون انجمن شهر به نام سید محمد نام تمثال شاهنشاه آریامهر را که در داخل شهرداری نصب شده بود پایین آورده و آن را پاره مینمایند.»[8]
بهرغم تشکیل حکومت نظامی در کشور و احتمال برخورد شدید نظامیان با تظاهرکنندگان، مردم شجاع استان مازندران از اوایل آذر ماه با حضور در مساجد، خیابانها و میادین اقدام به برپایی تظاهرات کرده و علیه رژِیم پهلوی شعار میدادند. در مقابل مأمورین برای پراکنده کردن تظاهرکنندگان اقدام به شلیک تیرهای جنگی میکردند. در 4 / 9 / 1357 ژاندارمری استان به ریاست ساواک گزارش داد که روز قبل (3 / 9 / 57) در اکثر شهرها و روستاهای استان تظاهرات متعددی برگزار شده است. کانون حرکتهای اعتراضی در این روزها عمدتاً مساجد بود. در بخشی از این سند آمده است:
«روز 3 / 9 / 57 حدود هزار نفر از اهالی چالوس با در دست داشتن شعارهای ضدملی و میهنی در شهر مشغول راهپیمایی شده و چون به اخطار مأمورین توجه ننمودهاند با پرتاب گاز اشک آور و شلیک دو تیر هوائی تظاهرکنندگان به مسجد جامع مراجعت و ساعت 13 از مسجد خارج و متفرق شدهاند...»[9]
برگزاری مراسم ترحیم شهدا فرصتی بود تا انقلابیون تظاهرات ضد سلطنتی خود را سازماندهی کنند. سند زیر به این موضوع اشاره دارد:
«برابر اعلام سازمان بابل از ساعت 09:30 روز جاری به تدریج عدهای حدود دو هزار نفر از طبقات مختلف مقابل آموزش و پرورش بابل اجتماع و علی مازیار یکی از دبیران آموزش و پرورش که در کلیه تظاهرات و تحریکات شرکت داشته و با استفاده از بلندگوی نصب شده در محل در مورد اسامی کشتهشدگان استان مازندران و تشریح نحوهی کشتار، حاضرین را تحریک به تشییع جنازه دو نفر کشته شدگان روز 5 / 9 / 1357 از مقابل بیمارستان شاهپور نموده و اجتماع کنندگان در برابر بیمارستان مزبور حضور یافته و تقاضای استرداد جنازه را داشته که متعاقب این امر نیروهای انتظامی در محل با تیراندازی نسبت به متفرق کردن اجتماعکنندگان اقدام و سپس اطباء بیمارستان به حالت اعتراض به آقای فرماندار بابل مراجعه و دکتر روحی جراح اظهار داشت که نیروهای انتظامی به ساختمان بیمارستان تیراندازی کردهاند که آثار آن در بخشهای مختلف بیمارستان مشهود و در محوطهی حیاط بیمارستان نیز یک نفر به نام یحیینژاد از ناحیه کمر مورد اصابت گلوله قرر گرفته که قبل از رسیدن به اتاق عمل فوت نموده و دو نفر نیز مجروح گردیدهاند که مراتب به شهربانی از نظر تعیین چگونگی اعلام گردیده است. نتیجه متعاقباً اعلام خواهد شد.»[10]
در اکثر روزهای این ماه تظاهرات به صورت پراکنده بوده است. در 11 / 9 / 57 تظاهرکنندگان در بابل به صورت دستههای چندصد نفری به تظاهرات پرداخته و مانع از تجمع مأمورین برای سرکوب منسجم تظاهرکنندگان شدند:
«گروهی متشکل از جوانان بازاری و تعدادی از طلاب جدیدالورود به شهر به صورت دستههای 200 و 250 و هزار نفری از ساعت 15 / 10 روز جاری از خیابان چارسر آمل تظاهرات خیابانی خود را شروع و در حالی که شعاری به مضمون به نهضت خمینی 66 [11]فراری شده تا 66 کفن نشود این وطن وطن نشود میدادند.»[12]
تقارن ماه محرم با رویدادهای کشور در آذر 1357 شور و حال انقلابی مردم را بیشتر کرده و وعاظ و سخنرانان با تشبیه اوضاع کشور با حوادث سال 61 هجری قمری بر اصالت مذهبی نهضت امام (ره) تأکید میکردند. اسناد نشان میدهند که رژیم از دهه دوم آذر خود را برای ایام محرم آماده کرده و تدابیر سختگیرانهای را اعمال کرده است. در صورتجلسه 11 / 9 / 57 در شورای تأمین شهرستان بهشهر تصمیمهایی اتخاذ شد که بر مبنای آن میبایست مجالس روضهخوانی در مجالس و تکایا ساعت 5 بعدازظهر تعطیل شوند. این مقدمه را با بخشی از این صورتجلسه به پایان می بریم:
«به موجب دستور شهربانی استان عنوان شهربانی بهشهر مقرر است که ساعات خاتمه مجالس روضهخوانی و برنامههای مساجد و تکایا تا ساعت 5 بعدازظهر هر روز باشد ضمن تماسی که شهربانی بهشهر با بانیان مساجد و تکایا برقرار نموده آنان نیز اظهار داشتهاند که با این شرایط قادر به برگزاری چنین مجالسی که تا ساعت 5 بعدازظهر پایان یابد نیستیم لذا شورای تأمین پیشنهاد مینماید که به منظور اجرای صحیح مقررات و متقاعد نمودن برگزارکنندگان مراسم سوگواری در صورت موافقت شورای تأمینی استان برنامه خاتمه مساجد ساعت 7 بعد ازظهر تعیین و ابلاغ گردد.»[13]
[1] - سند مورخه 5 / 9 / 1357 شماره 8389 / 2ﻫ3 همین مجلد
[2] - سند مورخه 3 / 9 / 1357 شماره 2سیار / ن ﻫ همین مجلد
[3] - سند مورخه 6 / 9 / 1357 شماره 2204 / ن ﻫ همین مجلد
[4]. رجوع شود به متن صورتجلسه در همین مجلد. همانگونه که در مجلد قبلی این مجموعه آمده است. بخشی از نیروهای دادگستری و وکلای استان نیز از مدتها قبل صفوف خود را از رژیم جدا کرده و به انقلابیون پیوسته بودند. نک: 4 / 9 / 1357 شماره 8373 / 2ﻫ3 ـ 5 / 9 / 1357 شماره 4396 / 2ﻫ1 ـ 9 / 9 / 1357 شماره 2267 / ن ﻫ همین مجلد
[5]. سند مورخه 4 / 9 / 1357 شماره 4371 / 2ﻫ1، در همین روز در بهشهر نیز کسبه کار خود را تعطیل و در مسجد تجمع کرده بودند. سند مورخه 4 / 9 / 1357 شماره 4378 / 2ﻫ1. همین مجلد
[6]. سند مورخه 13 / 9 / 1357 شماره 5923 / 2ﻫ ب. همین مجلد
[7]. سند مورخه 5 / 9 / 1357 شماره 1148. همین مجلد
[8]. سند مورخه 7 / 9 / 1357 شماره 955ـ04ـ501. در همین ایام به املاک و مستغلات سران رژیم تعرضاتی صورت گرفته است، سند مورخه 8 / 9 / 1357 شماره 4497 / 2ﻫ1 حمله به ویلای جمشید آموزگار. علاوه بر آن تظاهراتی به وسیله دانشآموزان و معلمان سازماندهی میشد. نک: 7 / 9 / 1357 شماره 5814 / 2ﻫ ب همین مجلد
[9]. سند مورخه 4 / 9 / 1357 شماره 598 ـ1ـ50ـ401 و سند مورخه 3 / 9 / 1357 شماره 1103. همچنین رجوع شود به اسناد 3 / 9 / 1357 شماره 21314 / 5 ﻫ و سند مورخه 3 / 9 / 1357 شماره 4358 / 2ﻫ1 (راجع به تظاهرات در نوشهر) همچنین رجوع شود به تظاهرات و اجتماع در مسجد جامع علی کوچک در آمل 13 / 9 / 1357 شماره 4636 / 2ﻫ1 همین مجلد
[10]. سند مورخه 6 / 9 / 1357 شماره: 4438 / 2ﻫ 1 همین مجلد
[11]. نام رمز محمدرضا پهلوی در اسناد است.
[12]. سند مورخه 11 / 9 / 1357 شماره 4573 / 2ﻫ2. همین مجلد
[13]. اصل صورتجلسه به تاریخ 11 / 9 / 1357 در این مجلد آمده است. در سند دیگری آمده است که روحانیون از مردم خواستهاند «در مورد تشکیل مجالس مذهبی احتیاجی به اجازه شهربانی» ندارند. سند مورخه 19 / 9 / 1357 شماره 1200. جلد یازدهم از همین مجموعه